واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: وقتی در جامعه ، "راه های متعارف برای ابراز عقیده" با تنگناهای متعددی روبرو می شود و رسانه هانمی توانند آیینه تمام نمای "همه گروه های مردم" باشند ، گفتمان سیاسی در جامعه ، متوقف نمی شود بلکه به مسیرهای نامتعارف می رود و مثلاً اکران همزمان دو فیلم ، روشی می شود برای زورآزمایی سیاسی! از وقتی که فیلم سینمایی "اخراجی های 3" اکران شده ، یک دعوای فراگیر - که البته عمدتاً در فضای مجازی جریان دارد - شکل گرفته است ، به ویژه آن که اکران "اخراجی ها" همزمان شده است با اکران فیلم سینمایی" جدایی نادر از سیمین" ساخته اصغر فرهادی.باآغزا نمایش عمومی این دو فیلم ، عده ای در فضای مجازی ، آتش دعوا را برافروختند و البته خواسته یا ناخواسته ، به افزایش فروش این دو اثر کمک کردند که جا دارد ، هم مسعود ده نمکی و هم اصغر فرهادی ، برغم تمام اختلافات فکری که با هم دارند ، همداستان با یکدیگر ، از بانیان این دعوا تشکر کنند!جوهره و خلاصه داستان این دعوای ساختگی هم این بود: ده نمکی و فرهادی ، نمایندگان دو طیف فکری و سیاسی مجزا در جامعه هستند و لذا فیلم هر کدام از اینها ، فروش بیشتری داشته باشد ، می توان نتیجه گرفت که آن جریان فکری-سیاسی پایگاه اجتماعی قوی تری در جامعه دارد!در همین راستا ، حتی برخی افراد ، در رویکردی غیر حرفه ای و غیراخلاقی ، جنبش اینترنتی با مضمون "من کپی اخراجی ها را تماشا می کنم" راه انداختند تا دیگران را تشویق کنند به جای رفتن به سینما برای دیدن اخراجی ها ، سی دی آن را کپی کنند تا آمار رسمی تماشاگران فیلم بالا نرود.درباره این مسائل ، ذکر چند نکته بی مناسبت نیست:1 - وقتی در جامعه ، "راه های متعارف برای ابراز عقیده" با تنگناهای متعددی روبرو می شود و به عنوان مثال روزنامه ها و سایت ها و خبرگزاری ها نمی توانند آیینه تمام نمای "همه گروه های مردم" باشند ، گفتمان سیاسی در جامعه ، متوقف نمی شود بلکه به مسیرهای نامتعارف می رود و مثلاً اکران همزمان دو فیلم ، روشی می شود برای زورآزمایی سیاسی!این در حالی است که فروش بالا پا پایین یک فیلم ، اصولاً نشان دهنده گرایش های سیاسی و اعتقادی مردم یک جامعه نیست ، چه آن که اگر این گونه باشد ، فروش فوق العاده فیلم "کلاه قرمزی و پسر خاله" در زمان خود ، یا "الو الو من جوجو ام" نشان دهنده کدام طرز تفکر سیاسی و فکری در جامعه بوده است؟!مشکل ، اما اینجاست که وقتی صاحبان برخی اندیشه ها در جامعه ، تریبون متعارفی برای خود پیدا نمی کنند ، دست به روش هایی می زنند که در هیچ جای دنیا برای عرض اندام سیاسی و فکری متداول نیست مانند زورآزمایی بین دو فیلم سینمایی غیر مرتبط به هم ، تبدیل استادیوم های ورزشی برای خودی نشان دادن ، جنجال سازی درباره خوانندگانی که جایی ، یک کلمه سخن سیاسی گفته اند ... و این روند را ادامه بدهید تا به ابراز عقیده در دیوارهای داخل دستشویی های عمومی برسید!این ها ، همه هشدارهایی هستند که نشان می دهند جامعه به شدت نیازمند فضای باز رسانه ای است تا بتواند خود را در مسیری متعارف و ایمن ، تخلیه کند و الا رو به زیر زمینی شدن خواهد رفت و در بهترین حالت ، خواهد کوشید خود را در مسیرهای نامتعارف پیش گفته نمایش دهد که دراین حالت نیز ، بسیاری از هنجارها شکسته خواهد شد و حرمت همه چیز از بین خواهد رفت ، زیرا از ابزارها و فرصت هایی برای بهره برداری های سیاسی استفاده می شود که اساساً ظرف مناسبی برای مظروف سیاست نیستند و لذا خواهند شکست و دستکم ترک برخواهند داشت.نتیجه گریز ناپذیر این وضعیت ، سیاسی شدن همه چیز است که سخت "زیانبار و ملال آور" است.2 - فروش بالای اخراجی های 3 که تا امروز به چهار و نیم میلیارد تومان رسیده است ، نه نشان دهنده ارزش بالای هنری این فیلم یا بیانگر وزن حامیان سیاسی و فکری کارگردان آن که نشانگر نیاز شدید جامعه کنونی ایران به شادی است.درست است که اخراجی های 3 ، با رانت های ویژه ای مانند سهل گیری به نویسنده در نگارش فیلمنامه ، بهره گیری پر رنگ از امکانات تبلیغی صدا و سیما ، تخصیص تعداد بیشتری از سالن های سینما ، بردن گروهی کارمندان و دانش آموزان برای تماشای فیلم و ... در رقابتی نابرابر توانسته است گوی سبقت از سایرین را برباید ولی علاوه بر همه این عوامل دوپینگی ، مهم ترین ویژگی آن که مردم را به سالن های سینما کشانده است ، خنده دار بودنش است و لاغیر.بسیاری از کسانی که برای دیدن اخراجی های 3 به سینما رفته اند ، نه خبری از دعواهای سیاسی پیرامون ان داشته اند و نه تحت تاثیر تبلیغات تلویزیونی یا به اجبار مدارس ، راهی سینماها شده اند ، بلکه با ذهنیت قبلی از این "فیلم خنده دار" به سینما رفته اند تا یکی دو ساعتی را خوش باشند و بخندند.در واقع در جامعه ای که اسباب تفریح ، بسیار اندک است و در همان حال ، افسردگی و استرس به یکی از ویژگی های آن تبدیل شده ، وجود هر امکانی برای خنداندن مردم ، مغتنم است ، چه قهوه تلخ مهران مدیری باشد و چه اخراجی های ده نمکی. در درستی این سخن همین بس که اگر قهوه تلخ یا اخراجی ها با همین پیام هایی که دارند ، در محیطی غیر طنز ارائه می شدند ، هرگز و هرگز تا به این اندازه فروش نمی رفتند.بنابراین ، فروش بالای اخراجی های 3 ، در جامعه نه چندان خندان ایران ، عمدتاً به خاطر خنده دار بودن آن است و اگر فیلم خنده دار تری با سوگیری 180 درجه متفاوت سیاسی و فکری هم به اکران در می آمد ، همین فروش را داشت.لذا نه "نتیجه گیری سیاسی" از این فروش با عقل سلیم سازگار است و نه جوگیر شدن سازنده فیلم که احساس کند "اثری هنری" ساخته ، پذیرفتنی است بلکه لب مطلب این است که مردم نیاز به خنده دارند و این فیلم به این نیاز پاسخ داده است ، همین!3 - فارغ از مسائل پیش گفته ، باید گفت که آغاز سال 1390 برای سینمای ایران ، از نظر گیشه بسیار خوب بوده است و امید می رود این وضعیت ، بتواند کمکی باشد به آشتی مردم با سینما ، مردمی که البته در بسیاری از شهرهای خود ، حتی یک سالن 50 نفره سینماها هم ندارند ، آن هم در قرن 21 !عصر ایران
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 678]