تبلیغات
تبلیغات متنی
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
بهترین دکتر پروتز سینه در تهران
محبوبترینها
چگونه اینورتر های صنعتی را عیب یابی و تعمیر کنیم؟
جاهای دیدنی قشم در شب که نباید از دست بدهید
سیگنال سهام چیست؟ مزایا و معایب استفاده از سیگنال خرید و فروش سهم
کاغذ دیواری از کجا بخرم؟ راهنمای جامع خرید کاغذ دیواری با کیفیت و قیمت مناسب
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
آفریقای جنوبی چگونه کشوری است؟
بهترین فروشگاه اینترنتی خرید کتاب زبان آلمانی: پیک زبان
با این روش ساده، فروش خود را چند برابر کنید (تست‌شده و 100٪ عملی)
سفر به بالی؛ جزیره‌ای که هرگز فراموش نخواهید کرد!
خصوصیات نگین و سنگ های قیمتی از نگاه اسلام
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1865642635
همسر میرباقری چگونه مختار تماشا میکند؟
واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: قبل از پخش سریال، صحنههایی را که خودم در نقش وهب بازی کرده بودم بدون صداگذاری و موسیقی به خانه آوردیم تا با هم ببینیم. موقعی که سر وهب را برای مادرش می‌آورند، من برگشتم و مادرم را دیدم، گریه می‌کرد.ما هر جمعه دور هم می‌نشینیم و کار را می‌بینیم، اتفاقا استرس هم داریم.به گزارش آخرین، حامد میرباقری، فرزند داود میرباقری، نویسنده و کارگردان «مختارنامه» در گفت‌وگویی ضمن اشاره به نقش مادرش ـ همسر میرباقری ـ در حمایت از ساخت این مجموعه و تحمل سختی‌ها و کمبودها و نبودن‌های خود و پدرس، به ارتباط خانواده میرباقری با «مختارنامه» پرداخته و نکات جالبی را عنوان کرده است.برخی از این نکات بدین شرح است:- ما هر جمعه ساعت 9.30 شب، هر قسمت را به پخش می‌دهیم. تا به خانه برسیم ساعت 10 است، دور هم می‌نشینیم و کار را می‌بینیم، اتفاقا استرس هم داریم.- خواهر کوچکم خیلی به ادبیات علاقه دارد و در همین رشته درس می‌خواند ولی چون سنش کم است، در این کار به پدرم کمک نکرد. خواهر بزرگم هم ازدواج کرده و اصلا هم علاقه‌ای به این کار ندارد، مادر هم چندان پیگیر نیست اما همه دور هم کار را می‌بینیم.- مادرم قبل از اینکه هر قسمت شروع شود می‌پرسد از کربلا صحنه‌ای در این قسمت هست یا نه؟! اگر جواب‌مان مثبت باشد، به اتاقش می‌رود تا تنهایی آن صحنه‌ها را از تلویزیون خودش ببیند و راحت باشد و گریه کند.- قبل از پخش سریال، صحنههایی را که خودم در نقش وهب بازی کرده‌بودم بدون صداگذاری و موسیقی به خانه آوردیم تا با هم ببینیم. موقعی که سر وهب را برای مادرش می‌آورند، من برگشتم و مادرم را دیدم، گریه می‌کرد...- سر مراسم عقد خواهرم، عصر که کار تمام شد آمدیم برای مراسم، بعد از شام هم دوباره رفتیم سر صحنه در شهرک دفاع مقدس توی جاده قم و تا صبح سر صحنه بودیم...
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 2471]
-
گوناگون
پربازدیدترینها