محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1830881850
563 قصه براي شب هاي سال
واضح آرشیو وب فارسی:کيهان: 563 قصه براي شب هاي سال
كبرا باباييگفت و گو با مژگان شيخي نويسنده و مترجمخيلي ها تصور مي كنند نوشتن، آن هم نوشتن قصه يا داستان، كار ساده اي است. بعضي ها هم اين كار را سخت و براي خودشان محال مي دانند. اما كمتر كسي است كه از خواندن يك اثر جالب و تأثيرگذار لذت نبرد.دراين ميان نوشتن براي كودكان و نوجوانان حكايت ديگري است. اين كار در نگاه اول اگرچه ساده به نظر مي رسد اما پيچيدگي هاي فراواني دارد. مژگان شيخي از جمله نويسندگاني است كه كتاب هايي با مخاطب كودك، نوجوان و حتي بزرگسال را در كارنامه خود دارد. از اين نويسنده بيش از 80 عنوان كتاب به چاپ رسيده است. همچنين برخي از آثار او جوايز متعددي را نيز به خود اختصاص داده اند. با ما همراه باشيد:¤ خودتان را معرفي كنيد و از كار و فعاليت هايتان بگوييد:- سال 63 بود كه كار مطبوعاتي ام را با سرويس ورزشي روزنامه كيهان شروع كردم. خوشبختانه شرايط آن روزها به گونه اي شد كه من دركيهان بچه ها مي نشستم و براي سرويس ورزشي مطلب مي نوشتم. در محيط كيهان بچه ها بود كه با دنياي زيباي ادبيات كودك آشنا شدم. به جرأت مي توانم بگويم كه در آنجا واقعا امكان رشد و شكوفايي استعدادها وجود داشت و بسياري از نويسندگان و شاعران كنوني كارشان رااز كيهان بچه ها شروع كردند. جلسه هاي قصه، تشويق ها و محيط خوب و صميميتي كه در آنجا بود، اثر خود را گذاشت و من احساس كردم كه ميل قلبي ام نوشتن براي گروه سني كودك است و اين گونه بود كه شانس و تقدير و علاقه دست به دست هم داد و نوشتن براي كودكان را شروع كردم، كاري كه تاكنون هم ادامه دارد.حاصل اين سال ها كار ادبي، نوشتن ده ها عنوان داستان و رمان است كه همگي چاپ شده و در بازار كتاب موجود است. علاوه بر فعاليت در زمينه كودك و نوجوان، در زمينه ادبيات بزرگسالان هم فعاليت كرده ام كه در اين زمينه هم چندين اثر به چاپ رسيده است.از بعضي نوشته هايم اقتباس سينمايي و انيميشن صورت گرفته و همچنين برخي از داستان هايم در مجلات ديگر كشورها به چاپ رسيده است. تعدادي از كتاب هايم موفق به دريافت جوايزي در جشنواره هاي فرهنگي مختلف و همچنين تقدير از دانشگاه ها و فرهنگسراها شده است.علاوه بر تأليف و ترجمه با روزنامه ها، مجلات و مراكز فرهنگي- ادبي هم همكاري دارم.از آخرين كارهايم« خداحافظ درختان» سرو است كه داستان زندگي حضرت زينب(س) مي باشد كه اين كتاب در عرض يك سال به چاپ سوم رسيد. همچنين مجموعه« 12 جلدي 30 قصه، 30 شب» كه اخيرا به صورت يك مجلد با عنوان 365 قصه براي شب هاي سال توسط انتشارات قدياني به چاپ رسيده است و در تابستان سال 86 موفق به كسب جايزه كتاب فصل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي شد.مدتي است كه پژوهش هاي اوليه براي نوشتن داستان زندگي حضرت معصومه(س) راانجام داده ام كه در فرصت مناسب نوشتن آن را شروع خواهم كرد.¤ تا به حال چند كتاب از شما به چاپ رسيده است؟- تا امروز حدود 80 عنوان كتاب از من به چاپ رسيده كه در گروه هاي سني مختلف از پيش دبستاني تا بزرگسال است. من در زمينه هاي مختلف كار كرده ام كه بيشتر كتاب هايم داستان هاي تأليفي است و تعدادي هم ترجمه است و چندتايي هم داستان بازنويسي شده از متون كهن ايراني است.داستان هاي خردسال مثل به دنبال بهاره (انتشارات قدياني)، اژدها و آتش دهانش (انتشارات افق)، راز آواز (كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان)، بلبل نوك طلا و باغ آرزوها (انتشارات ذكر)، قشنگ تر ين هديه دنيا (انتشارات به نشر)، 365 قصه براي شب هاي سال (انتشارات قدياني) و...داستان هايي كه براي نوجوانان است مثل تابستان و غاز سفيد (دفتر نشر فرهنگ اسلامي)، جنگ وان و يعقوب ليث (انتشارات مدرسه)، قصه هاي مرزبان نامه و سندباد نامه (انتشارات تربيت)، يوسف گم گشته (انتشارات قدياني) و...داستان هاي بزرگسال مثل خداحافظ درختان سرو (انتشارات قدياني)، رعنا (انتشارات كيهان)، گزيده ادبيات معاصر (نيستان)، سه پنجره، سه زن (انتشارات علم)، شنبه اي كه نيامد (انتشارات قدياني) و...بازنويسي ها مثل ليلي و مجنون- سياحت غرب- سياحت شرق (انتشارات قدياني)ترجمه ها مثل جيمز و هلوي غول پيكر (انتشارات حوزه هنري)، دختر رودخانه موري (انتشارات سروش) گاو بي رنگ (انتشارات محراب قلم)، دستي براي دوستي (انتشارات حوزه هنري)، قصه و دعا (انتشارات قدياني)، مجموعه ده جلدي قصه هاي حيوانات (انتشارات افق) و...¤ اگر يك روز سوژه هايتان براي نوشتن تمام شود چه كار مي كنيد؟- فكر مي كنم تا دنيا وجود دارد و اين كره خاكي به دور خورشيد مي چرخد و در آن زندگي جاريست، سوژه هم براي نويسنده هست. چون تا مردم هستند و زندگي مي كنند، اتفاق هايي مي افتد كه آن اتفاق ها مي تواند سوژه يك داستان شود. پس سوژه هيچ وقت تمام نمي شود. فقط همت و حوصله مي خواهد و نگرشي هنرمندانه كه سوژه ها را در متن زندگي جستجو كند. ¤ براي اينكه عنوان «نويسنده» را داشته باشيد چقدر كار كرديد؟- هيچ نويسنده اي كار نمي كند و داستان نمي نويسد كه به او بگويند نويسنده. فكر مي كنم يك نويسنده حرف هايي دارد كه دلش مي خواهد اين حرف ها را به گوش مخاطبش برساند. سوژه هايي دارد كه فكر مي كند براي مخاطبش جالب است و احتمالاً روي او اثر مي گذارد و شايد كمكش كند تا بهتر زندگي كند. من هرگز چيزي ننوشته ام كه به من بگويند نويسنده. گه گاهي موضوعاتي به نظرم مي رسيد، اين موضوعات طوري بود كه مرا رها نمي كرد، در ذهنم ماندگار مي شد، رشد مي كرد، پر و بال مي گرفت و يك وقت مي ديدم كه آن موضوع كوچك كه درحد يك ايده بود، حالا شاخ و برگ پيدا كرده و به يك داستان تبديل شده و من ديگر ناچار مي شدم بنشينم و آن را بنويسم، چون اگر نمي نوشتم رهايم نمي كرد. اين را هم بگويم، وقتي كسي چند داستان نوشت و چند كتاب از او به چاپ رسيد، خود به خود عنوان نويسنده مي گيرد و ديگران او را به اين عنوان مي شناسند. ¤ يعني هر كس كه سراغ نوشتن برود نويسنده مي شود؟- جواب خيلي كوتاهش آن ضرب المثلي مي شود كه مي گويد: هر گردي گردو نيست، ولي هر گردويي گرد است. نه، فكر نمي كنم هر كس كه بنويسد، نويسنده شود، ولي هر داستان نويس خوبي كه داستان خوب و جذابي بنويسد و بتواند مخاطبش را جذب كند و بر او تاثير بگذارد، نويسنده است. شرط نويسنده بودن، خوب نوشتن است و شرط خوب بودن، تاثيرگذاري نوشته است. ¤ تا به حال به خاطر نوشتن يك قصه ذوق زده شده ايد؟- بله، اين اتفاق افتاده. گاهي سوژه اي كه به ذهن مي آيد، در ابتدا آن چنان جلوه خاص ندارد. اما در عمل و موقع نوشتن، به خاطر قابليت هايي كه دارد، چنان از كار درمي آيد كه آدم ذوق زده مي شود. البته گاهي هم شرايط روحي نويسنده در خوب درآمدن داستان تاثير مي گذارد. ولي به هر حال همه داستان ها مثل هم نيستند و گاهي بعضي داستان ها چنان قابليت ها و ويژگي هايي پيدا مي كنند كه آدم ذوق زده مي شود. ¤ نااميد چطور...؟- نه ، هيچ وقت چنين اتفاقي نيفتاده، اگر هم داستاني باشد كه زياد به دلم ننشيند، سعي مي كنم با يك فاصله زماني ، دوباره و يا شايد چند باره آن را بنويسم، آن قدر كه برايم داستاني قابل قبول شود. به نظر من هميشه پشتكار و صبوري مي تواند جاي نااميدي را بگيرد. ¤ براي نويسنده شدن چه راهي را بايد طي كرد؟- براي نويسندأ خوب شدن، لازم است چند عامل كنار هم قرار گيرند. اول اينكه در شخص استعداد هنري و خدادادي وجود داشته باشد: هنر خوب ديدن، خوب انتقال دادن، خوب توصيف كردن، خوب توضيح دادن و...دوم تجربأ زندگي. كسي كه استعداد نوشتن دارد، وقتي اين استعداد به مرحلأ عمل درمي آيد كه تجربأ زندگي داشته باشد و بتواند نمونه هايي از اتفاق هاي زندگي مردم را تصوير كند و آن خوب ديدن ها و خوب انتقال دادن ها و... در مسائل زندگي است. پس در ميان مردم بودن و ديدن مشكلات، دردها، فداكاري ها و... براي نويسنده بسيار مهم است.و سوم آگاهي نسبت به فنون نوشتن. چون بيشتر از هزار سال است كه بشر مي نويسد و در اين هزار سال، تجربه هاي زيادي كسب شده و هر نويسنده اي كه آمده فني را در نوشتن تجربه كرده و نويسندأ بعدي اين فن را ارتقاء داده و همين طور اين هنر دست به دست گشته تا به ما رسيده. پس نويسندأ امروز نمي تواند همه چيز را از صفر شروع كند و بهتر است از تجربأ نويسندگان قبل از خودش استفاده كند. خب، حالا مي رسيم به سؤال شما. كسي كه بخواهد نويسنده خوبي بشود، اگر در خودش استعداد ذاتي مي بيند، شرايط ديگر را بايد در خودش فراهم كند. يعني طوري زندگي كند كه تجربه اش از زندگي بالا رود. اين بالا رفتن تجربه، هم از طريق مشاهدأ عيني حاصل مي شود و هم از طريق مطالعه. طبيعي است كه يك نفر نمي تواند همه جا باشد و همه چيز را ببيند. خيلي چيزها از طريق مطالعه حاصل مي شود. پس نكتأ دوم مطالعه است. مطالعأ كتاب هاي داستان، روان شناسي، جامعه شناسي، كتاب هايي كه شناخت درستي از زندگي مردم به ما مي دهند و... و مرحلأ بعد، تمرين نوشتن است. طبيعي است كه يك نويسنده بعد از آنكه فهميد استعداد نوشتن دارد و تجربأ عيني و تجربه از طريق مطالعه را كسب كرد، سوژه هاي زيادي به دست مي آورد كه مي خواهد بنويسد. پس مرحلأ سوم مي شود نوشتن و نوشتن و نوشتن. مرحله چهارم صبوري و پشتكار. نويسنده نبايد نااميد شود. نبايد از شنيدن نظر ديگران برنجد و نبايد از نوشتن خسته شود. بعضي نويسندگان بزرگ، داستاني را بارها و بارها نوشته اند و اصلاح كرده اند.و پنجم اينكه اگر واقعاً نوشته هايش جذاب از كار درآمد و ديگران استقبال كردند، فراموش نكند كه همأ اينها را از اين مردم دارد.¤ اما... براي نويسنده نشدن چه كار بايد كرد؟- به همأ آن چيزهايي كه در سؤال قبل گفتيم، عمل نكنيم.نويسنده نشدن خيلي راحت است. براي نويسنده شدن بايد سال ها زحمت كشيد، ولي براي نويسنده نشدن فقط يك دقيقه وقت لازم است. سراغ كتاب نرو، توجهي به زندگي مردم نداشته باش و...¤ شما قصه هاي تاريخي هم مي نويسيد. نوشتن اين قصه ها چه فرقي با نوشتن قصه هاي تخيلي دارد؟- به طور كلي داستان، مقوله اي تخيلي است. نويسنده مواد و مصالحي را از جامعه مي گيرد، سوژه اي از زندگي مردم مي گيرد. آن را در ذهنش پرورش مي دهد و با تخيل خودش دنيايي مي سازد، آدم هايي خلق مي كند و ماجراهايي مي آفريند تا آن سوژه به يك داستان تأثيرگذار و جذاب تبديل شود و حرف نويسنده بر دل خواننده بنشيند.اما در مورد داستان هاي تاريخي اين طور نيست. وقتي نويسنده اي مي خواهد ماجرايي تاريخي را محور داستانش قرار دهد، مجبور است به آن ماجرا وفادار بماند، آن ماجرا را همان طور كه بوده بياورد و مجبور است شخصيت هاي تاريخي را هم همان طور كه بوده اند، بياورد و از آنها بگويد. در داستان هاي تاريخي، دست و پاي نويسنده تا حد زيادي بسته مي شود. يعني از يك طرف بايد داستان بنويسد و از طرف ديگر آن امكانات و قابليت هاي داستاني را در اختيار ندارد. از آن آزادي كه در داستان وجود دارد، نمي تواند استفاده كند. براي همين، برخلاف آنچه به نظر مي آيد، داستان هاي تاريخي كار راحت و آساني نيستند و اگر نويسنده بخواهد داستان تاريخي خوبي بنويسد، كارش مشكل مي شود، شايد مشكل تر از يك داستان تخيلي.در داستان هاي تاريخي نويسنده مجبور است كاري بكند كه هم اصول و فنون داستان و هم تاريخ رعايت شود .¤خودتان كداميك را ترجيح مي دهيد؟ قصه هاي خيالي يا قصه هاي تاريخي؟-همان طور كه در سؤال هاي قبلي هم گفتم، قصه و داستان با تخيل آميخته است. ادبيات يعني نوشته هايي كه منشأ تخيلي دارند، حتي اگر خيلي خيلي واقعي و رئال به نظر برسند. واقعي ترين داستان ها و رمان هاي دنيا كه صرفا واقع نما هستند، در واقع از تخيل نويسنده خلق شده اند. پس طبيعي است كه توجه نويسندگان به قصه ها و داستان هاي تخيلي بيشتر باشد.اما داستان هاي تاريخي هم جايگاه خاص خود را دارند و در بسياري موارد مي توانند تأثيرگذار و جذاب باشند. تاريخ به خودي خود براي بسياري از مردم خشك و بي روح است و شايد براي بسياري از خوانندگان جذاب نباشد و همه نتوانند به سراغ يك متن تاريخي بروند، مخصوصاً كودكان. ولي اگر اين متن خشك و بي روح كه واقعيت صرف است، در قالب داستان ارائه شود و با قابليت ها و امكانات داستاني عرضه شود، لطيف و جذاب مي شود و خواندن آن براي مخاطب راحت تر، جذاب تر و تأثيرگذارتر مي شود.با اين توضيحات من هر دو شكل اين قصه ها را دوست دارم. چرا كه هر كدام جذابيت هاي خاص خود را دارد و انتخاب يكي از اين دو، بستگي به سوژه هايي دارد كه مي خواهيم كار كنيم.¤ به نظر شما بزرگترين اتفاق ادبي در سال68 چه بوده است؟- در سال68 چند اتفاق مهم و تأثيرگذار رخ داد. از جمله اضافه شدن جشنواره هاي كتاب فصل به جشنواره هايي كه برگزار مي شد، برگزاري جشن بزرگ داستان انقلاب، انجام طرح 001كتاب از 001نويسنده، توجه بعضي صاحب نظران به مسئله تأليف و مورد توجه قراردادن آن و تأكيد روي آن در جمع نويسندگان و جلسات عمومي و حتي بيانيه هاي جشنواره هايي كه برگزارشد. هر يك از اين اتفاق ها مي تواند به كتاب و نوشتن رونق بدهد. معمولا جشنواره ها گرمي خاصي به فضاي فرهنگي مي دهد. توجه به تأليف و اولويت دادن به آن در درازمدت تأثيرمثبت بسيار زيادي در ادبيات كشورمان خواهد گذاشت. و اتفاق ديگر، كار فرهنگي و بسيار تأثيرگذاري است كه دفتر امور بانوان وزارت ارشاد انجام مي دهد. منظورم سفرهاي استاني است كه به طور مرتب انجام مي شود. اين دفتر با كمك اداره كل استان ها، سفرهايي را براي نويسندگان زن ترتيب مي دهد. از آنجايي كه در كشور ما اقوام مختلفي وجود دارد، آداب و رسوم، گويش ها و فرهنگ هاي مختلفي هم داريم. و مي دانيم يكي از ضروريات نوشتن، شناخت مردم و فرهنگ و آداب و رسوم آنهاست. از آنجايي كه يك نويسنده براي همه مردم كشورش مي نويسد، نه طيفي خاص، اين سفرها به او كمك مي كند تا با ديد بهتر و شناخت كامل تري از مردم مرز و بومش بنويسد.¤ جالب ترين اتفاق ادبي كه تا به حال برايتان افتاده است؟-جالب ترين اتفاق ادبي براي من، همين مجموعه 563قصه است. كسي كه قصه كار كرده باشد مي داند كه نوشتن اين تعداد قصه، آن هم براي گروه سني خردسالان چه كار مشكلي است. نوشتن اين قصه ها براي من واقعا يك اتفاق ادبي بود.¤در مورد كتاب «563 قصه» بگوييد؟¤563قصه يكي از آرزوهاي من بود. خوشبختانه موقعيتي پيش آمد و شرايطي فراهم شد تا اين آرزو به عمل درآيد. نوشتن 563قصه براي گروه سني خاص، كار بسيار مشكلي است. چون با كوچكترين غفلتي حرف ها تكراري مي شود، شخصيت ها و فضاها تكراري مي شوند و...اما از آنجا كه من اين كار را خيلي دوست داشتم، در مدت بيش از چهارسال، تك تك اين قصه ها را نوشتم، تك تك آنها كارشناسي شد. بعضي از آنها را اصلاح و بازنويسي كردم و در هر سه يا چهارماه، سي قصه را به ناشر تحويل دادم و هر سي قصه با عنوان كتاب 03قصه، 03شب چاپ شد، تا اينكه كار تمام شد و تمام اين قصه ها به شكل يك كتاب و با عنوان 563قصه براي شب هاي سال به چاپ رسيد.¤كدام قصه اش را بيشتر دوست داريد؟-نمي توانم بگويم كدام قصه. انتخاب يك قصه بين 563 قصه كار مشكلي است. چون در بين اين حجم زياد قصه، قصه هاي زيادي هستند كه دوستشان دارم و موقع نوشتن همان ذوق زدگي برايم پيش آمد.¤ تا به حال اين كتاب را براي كسي خوانده ايد؟نه، نخوانده ام. حتي اگر هم خوانده بودم، ملاك خوب يا بد بودن كار نبود. كار بايد توسط مخاطب موردنظر مورد توجه قرار گيرد. كار بايد چاپ شود، به بازار كتاب برود، يك يا دو سال بگذرد تا معلوم شود كه چه جايگاهي نزد مخاطب دارد.نكته ديگر اينكه مخاطب اين كار به علت پايين بودن سن، تصميم گيرنده نهايي نيست. اين كتاب بايد توسط پدر و مادرها هم سنجيده شود. آنها هستند كه بايد به كتاب توجه كنند. البته اطلاع رساني را فراموش نكنيم. در بسياري از مواقع، كارها به مخاطب عرضه نمي شود، اصلا مخاطب يا پدر و مادر او اطلاعي از آن كتاب ندارند، كه اگر اطلاع داشته باشند خيلي فرق مي كند.¤ نظر اطرافيان در مورد اين كتاب چه بوده است؟همه كساني كه كتاب را ديده اند، تشويق كرده اند، تعريف كرده اند و نظر لطف داشته اند. اما باز هم مي گويم هيچ يك از اينها ملاك نيست. كتاب بايد توسط مخاطبينش مورد استقبال قرار گيرد.¤ جالب ترين آرزويي كه در زندگي تان داشته ايد چه بوده است؟- فكر مي كنم برگشت به گذشته و تكرار بعضي از وقايع و اتفاق ها البته با تجربه هاي فعلي زندگي ام.¤ توي كودكي تان هم به نويسنده شدن فكر مي كرديد؟-نه،هيچ وقت به نويسنده شدن فكر نمي كردم. ولي نوشتن را دوست داشتم. براي خودم دفتري داشتم كه خاطرات روزانه ام را در آن مي نوشتم. زنگ انشاي بعضي از سال هاي دبيرستان را دوست داشتم و بعضي موضوعات را با علاقه مي نوشتم. شايد همين چيزهاي ريز و به ظاهر بي اهميت مرا به اين سمت هل دادند. خيلي صادقانه بگويم. گاهي شرايط خاصي پيش مي آيد كه مسير زندگي آدم عوض مي شود. شايد هم خداوند شرايطي پيش مي آورد كه شخص به آنچه برايش مقدر شده است برسد و در آن مسير قرار گيرد. من تا وقتي كه عملا وارد اين دنياي خاص نشده بودم، هيچ وقت فكر نمي كردم كه مسير زندگي من و شغل آينده من اين باشد. ولي نمي دانم چند سال گذشت و يك وقت به خود آمدم و ديدم در اين دنيا قدم برمي دارم.¤ ادبيات كودك از نظر شما، امروزه در چه مرحله و جايگاهي قرار دارد؟- ادبيات كودكان در ايران، در جايگاه خوبي قرار دارد، هم از نظر كميت و هم از نظر كيفيت. ما در سطح كشورهاي خوب دنيا هستيم. اگر به بهترين كتاب هاي ناشران خوب دنيا توجه كنيد، مي بينيد كه بسياري از كتاب هاي ما هم سطح آنهاست. مخصوصا در اين چند سال اخير كه كيفيت چاپ و اجراي خوب كتاب ها، متن و تصويرگري را هم ارتقاء داده است. متن بسياري از كتاب هاي كودك ما جهاني است. اگر خيلي مطرح نمي شوند، به خاطر زبان فارسي است كه مختص كشور ما است و همچنين فشارهايي كه به ناحق از طرف كشورهاي ديگر بر روي ادبيات ما تحميل مي شود.¤ نمايشگاه كتاب امسال را چطور ديديد؟- نمايشگاه كتاب خوب بود. فكر مي كنم حادثه فرهنگي مهم هر سال در رابطه با كتاب و كتاب خواني است. جمع كردن همه ناشران و فراهم كردن شرايطي كه همه بتوانند به محلي بيايند كه در آنجا همه ناشران جمع باشند، همه آنچه در آنجا اتفاق مي افتد فرهنگي باشد و... كار بزرگي است.استقبال مردم هم اين را نشان مي داد. توجهي كه مردم داشتند كه اين توجه بيشتر از سال هاي گذشته بوده است نشان مي دهد مسئله كتاب و كتابخواني در كشور ما رو به رشد است. شلوغي غرفه ها، حتي كارهاي جنبي نمايشگاه نشان مي داد كه در مجموع، نمايشگاه موفق عمل كرده است.¤ بزرگترين نكته قابل توجه و بزرگترين ضعف نويسندگان كودك و نوجوان را در چه مي دانيد؟-بزرگترين نكته قابل توجه نويسندگان كودك و نوجوان ايران، اين است كه كار مي كنند، داستان هاي بسيار خوبي مي نويسند و اين داستان خوب با تيراژ سه هزار يا پنج هزار با توجه به جمعيت هفتاد ميليوني كشورمان چاپ مي شود و نويسندگان تحمل مي كنند و باز هم مي نويسند.نبايد فراموش كنيم كه نوشتن براي كودك و نوجوان، يك كار تخصصي است و اين كار تخصصي به وقت و انرژي زيادي نياز دارد و نويسنده بايد به طور تمام وقت كار كند تا بتواند داستان خوب بنويسد. اما در ايران متأسفانه امكان اين نوع كاركردن كم است. در جاهاي ديگري كه كار نويسندگان ايراني با كار نويسندگان آنجا مقايسه مي شود، نويسنده با نوشتن يك كتاب مي تواند به راحتي زندگي كند. ولي در اينجا، حق التأليف يك كتاب، كفاف يك ماه هزينه زندگي او را هم نمي دهد. به نظرم كاركردن در اين شرايط، بزرگترين فداكاري نويسندگان ايراني است. و اما ضعف: طبيعي است كه هركس كار مي كند، نقطه ضعفي هم داشته باشد. البته به نظر من نقطه ضعف نويسندگان ما بر مي گردد به همان شرايطي كه عرض كردم. فراهم نبودن شرايط كار تخصصي. اينكه هر نويسنده اي مجبور است بهترين ساعات خود را صرف كارهاي غيرتخصصي بكند و در ساعات خستگي، سراغ كار اصلي اش برود كه ضعف نويسندگان است.¤ از كارتان در مجله زن روز بگوييد:-در حال حاضر دبير سرويس بخش داستان مجله زن روز هستم. يعني داستان هايي را كه به مجله مي رسد، كارشناسي، اصلاح و در بعضي مواقع بازنويسي مي كنم. گه گاه كه فرصتي پيش بيايد، خودم هم رماني مي نويسم كه به صورت داستان دنباله دار در مجله به چاپ مي رسد.¤ آيا نويسنده بزرگسال مي تواند براي بچه ها هم بنويسد؟ اصلا نويسنده كودك چه ويژگي خاصي بايد داشته باشد.-كسي كه مي خواهد براي كودك بنويسد، بايد همه اصول و فنون نويسندگي را به كار گيرد. علاوه بر اين بايد از دنياي خودش خارج شود و در دنياي كودك و مخاطب مورد نظرش وارد شود، دنيا را از زاويه ديد او ببيند، جهان بيني او را داشته باشد، مثل او فكر كند و آرزوهاي بچه گانه را بشناسد. حتي از نظر واژگان، به تعداد واژگان او آگاهي داشته باشد، مثل او ساده و با جمله هاي كوتاه برايش حرف بزند و...مجموعه اين عوامل، دست در دست هم مي دهند و يك كار مناسب كودك به وجود مي آورند. حالا هر نويسنده اي كه بتواند همه اين عوامل را در كنار هم قرار دهد، مي تواند نويسنده كودك باشد. چه شخصي كه فقط و فقط براي بچه ها نوشته و يا شخصي كه هم براي بچه ها و هم براي بزرگترها كار كرده است.¤ براي آينده ادبي تان چه برنامه اي داريد؟- بعد از نوشتن كار بزرگ و سنگيني مثل مجموعه 563 قصه براي شب هاي سال، طبيعي است كه براي مدتي نياز به مطالعه بيشتري دارم.برنامه فعلي ام مطالعه است، چرا كه احساس مي كنم بايد بيشتر بخوانم. اما تجربه اين سال ها نشان داده است كه در خلال مطالعه و رفت و آمدهايي كه دارم، سوژه هايي به ذهنم مي رسند كه ديگر چاره اي جز نوشتن نمي ماند.
جمعه 24 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: کيهان]
[مشاهده در: www.kayhannews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 814]
-
گوناگون
پربازدیدترینها