محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826593847
عصر دانش، الزامات و بايدهاي معلمي
واضح آرشیو وب فارسی:کيهان: عصر دانش، الزامات و بايدهاي معلمي
محمدعلي اماني، كارشناس ارشد الهياتدست تواناي معلم است كه چشم انداز آينده ما را ترسيم مي كند.(مقام معظم رهبري)تاريخ پيشرفتهاي بشر از عصر كشاورزي (موج اول تغيير) و عصر صنعت (موج دوم تغيير) عبور كرده و به عصر اطلاعات و دانش (موج سوم تغيير) رسيده است. البته بشر در انتظار ظهور عصر جديدي از پيشرفت است كه نهايت توسعه و پيش رفت فناوري اطلاعات در فضاي سه بعدي است كه عصر مجازي (چهارمين موج تغيير) ناميده مي شود. اين عصر در آينده نزديك ظهور خواهد كرد و فضاي سه بعدي را در اختيار بشر قرار خواهد داد. عصر كشاورزي با هدف تهيه و تامين غذا بوقوع پيوست و تقريبا سي هزار سال دوام داشت. عصر صنعت پس از آن شكل گرفت و مشكل ابزار و مواد را كه نياز آن زمان بشر بود، برطرف نمود و حدودا 500 سال دوام داشته و در بعضي از كشورها، همچنان حاكميت دارد. موج سوم مربوط به عصر اطلاعات است، يعني زمان ما كه با حضور رايانه معرفي شده و به سرعت در حال توسعه و گسترش بوده و به پيش مي رود، و حوزه فناوري اطلاعات و ارتباطات را شديدا تحت تاثير خود قرار داده است.اينترنت، مشخص ترين نماد اين عصر است. هدف از (www-web-worldwide)- شبكه گسترده جهاني وب- رفع نيازهاي اطلاعاتي بشر در اين عصر است كه به كمك رايانه و اينترنت، همراه با بانكهاي اطلاعاتي و شبكه هاي تار عنكبوتي جهاني، اين نياز تا حدودي مرتفع شده است و در آينده نزديك تاثير خود را با انتقال فضاي يك بعدي (متن، پست الكترونيكي و اتاقهاي گفتگو) به دو بعدي (فيلم، تصوير و آدمكهاي شبيه سازي شده) كه مشخصه اين عصر است، بيشتر نمايان خواهد نمود. (سايت: danaeecom) در عصر اطلاعات، توسعه دانش از طريق شبكه هاي اينترنت، بشدت در حال گسترش است، سرعت و ميزان توليد اطلاعات، به حدي است كه در هر هفت سال، توليد علم، دو برابر مي شود. براساس گزارش اتحاديه جهاني يونسكو، 09% دانش بشري، طي 03 سال اخير، توليد شده است. براساس تحقيقي كه در سال 3020 ميلادي انجام گرفته است، هر روز 3.7 ميليون صفحه وب به شبكه جهاني اينترنت، افزوده مي شود و به يقين اين رقم در حال حاضر، بيش از ده ميليون صفحه است. كتابخانه هاي ديجيتالي و روزنامه هاي الكترونيكي، هم اكنون بيش از صدها ميليون مقاله تمام متن و تمام تصوير را به سرعت در اختيار كاربران قرار مي دهد. بانكهاي اطلاعاتي به منزله قلب كتابخانه هاي ديجيتالي، تمام نيازهاي اطلاعاتي و تحقيقاتي را در اختيار متقاضيان قرار مي دهد. بزرگترين بانك اطلاعاتي (webofscince) امكان دسترسي به منابع و مراجع يك مقاله را در يك زنجيره نامتناهي، فراهم نموده و همه مقالات مرتبط با موضوع را با تاريخچه تحقيق در اختيار محقق قرار مي دهد. بانكهاي اطلاعاتي فوق تخصصي هم ايجاد شده است كه در زمينه هاي روان شناسي، روان پزشكي، علوم اقتصادي، علوم تربيتي، مهندسي عمران و معدن و ديگر رشته هاي علوم انساني و فني مهندسي و پزشكي، ميليونها كتاب و مقاله را در اختيار علاقمندان و پژوهشگران قرار مي دهد. «مارشال مك لوهان» انديشمند كانادائي، دنيايي را ترسيم مي كند كه بواسطه رسانه هاي الكترونيكي به شكل «دهكده جهاني واحد» درمي آيد. اينها كه گفته شد، گوشه اي از حقايق جهان اطراف ماست. لذا مي خواهيم در اين شرايط و در اين اوضاع و احوال جهاني، رسالت و مسئوليت دبيران، معلمان و مربيان آموزش و پرورش را مورد بازبيني و بازشناسي قرار داده و وظايف و تكاليف آنان را در قبال تحولات فزاينده علمي و دانش هاي نوين، گوش زد نماييم. بديهي است كه توفيق انجام رسالت و مسئوليت حرفه و فن معلمي در دنياي جديد و در آموزش و پرورش رو به جلو، به يك سلسله عوامل پايه، وابسته است كه بايد با برنامه ريزي و تلاش و مجاهدت دائمي آنها را محقق كرد.راحت اندر مقابل رنج استاژدها در مقابل گنج استدر غير اين صورت، مسئوليت معلمي زير علامت سؤال رفته و با چالشهاي جدي و جديدي مواجه خواهد شد، حتي ادامه كار- با توجه به شرايط و مقتضيات زمان- ناممكن و يا دشوار خواهد شد. كسوت معلمي در عصر جديد، شبيه حضور ورزشكاران و تيم هاي شركت كننده در يك تورنمنت ورزشي است. همانطور كه اگر ورزشكاران و تيم ها، بدون برنامه ريزي و بدون آمادگي هاي حداكثري، در مسابقات شركت كنند، قطعا، از ادامه مسابقات بازمانده، در كسب مدال و رتبه برتر، ناكام شده و از گردونه مسابقات حذف مي شوند و سرانجام راهي، جز، راهي خانه و كشورشان شدن، ندارند!آري وضع و حال معلمان و مربيان اين عصر، نيز چنين است. در عصر دانايي محوري، معلم بايد اين تحولات را درك كند، تا آنجا كه ميسور است، پا به پاي آنها، پيش رود، و با تمام وجود و تمام توان، فكر و انديشه خويش را در معرض آنها قرار داده و لحظه به لحظه به بازسازي و نوسازي مهارتهاي معلمي اش بپردازد و خود را بروز كند. بر اين اساس، اهم بايدها و الزاماتي كه معلمان و مربيان عصر جديد، سزاوار است بدانها ملتزم باشند، مورد اشاره قرار مي دهيم.1- زمان شناسي:در فرهنگ و معارف اسلامي، زمان و زمان شناسي از جايگاه ممتاز و ويژه اي برخوردار است. خداوند در قرآن كريم به زمان سوگند ياد كرده است (عصر- آيه يك) پيامبر(ص) در بياني حكيمانه آثار شناخت زمان را مورد تاكيد قرار داده اند: «انساني كه به زمان و عصر خويش عالم و آگاه باشد، آسيبها و مشكلات پيش آمده، او را احاطه نكرده و از پاي در نمي آورد» (بحارالانوار ج 87- چاپ بيروت- ص 962) امام علي(ع) در بياني حكيمانه، زمان را به مثابه مام انسان و مربي او دانسته و او را وليده زمان محسوب كرده اند: «انسان، فرزند زمان و وقت خويش است». (غررالحكم- ج 1- انتشارات دانشگاه تهران- ص 221) و نيز فرمودند: «داناترين مردم به شرايط زمان، كسي است كه از تحولات آن دچار شگفتي نشود و خويشتن را نبازد». (همان منبع- ص 944) امام خميني(ره) بزرگ فقيه نوانديش عصر ما، توجه به عنصر زمان و مكان را در استنباط احكام مورد تاكيد قرار دادند. لذا معلم موفق در عصر فن آوري اطلاعات و ارتباطات، كسي است كه زمان شناسي را جزئي از مهارت معلمي اش، قرار داده و با احاطه و اشراف علمي و آگاهي كامل از تحولات پيش رو، بهتر مي تواند مسئوليتها و وظايف محوله را به سامان برساند.هر كه قدر نقد وقت خود شناختبر فراز آسمان، مركب بتاختو آنكه غافل زيست از ادراك وقتغافل جاهل بود، برگشته بخت2-مخاطب شناسي:در دنياي امروز اطلاع رساني و مخاطب شناسي، يك رشته تخصصي است. هم اكنون رشته علوم ارتباطات در كشور ما طيفي از دانشجويان نخبه را به خود جلب كرده است. امروزه مخاطب شناسي يك علم است، يك هنر است. لذا كسي كه دانش و هنر مخاطب شناسي ندارد، در فرآيند اطلاع رساني و پيام رساني با چالش هاي جدي مواجه مي شود. پيامبر اكرم(ص) بزرگ معلم تاريخ بشريت، انتقال صحيح پيام را به مخاطب، منوط به شناخت و درك درست از او دانستند: «با مردم به اندازه عقل و فهم آنان سخن بگوئيد». (اصول كافي- ج 1- كتاب العقل و الجهل- ص 32) و نيز فرمودند: «به ما پيامبران امر شده است كه با مردمي كه مخاطب ما هستند، به اندازه عقل و دركشان سخن بگوييم». (بحارالانوار ج 52- باب 31-ص 383)چون كه با كودك سروكارت فتادپس زبان كودكي بايد گشاد!مولويبه قدر عقل هركس، گوي با وياگر اهلي، مده ديوانه را مي!ناصر خسروفراگيران و دانش آموزان عصر حاضر، ديگر حاضر نيستند، در كلاس درس، صرفا شنونده و پذيرنده باشند؛ ديگر نمي خواهند ذهنشان، انبار معلومات و اطلاعات باشد. بلكه مي خواهند در فرايند تدريس و اداره كلاس، عنصري فعال، نقاد و پرسش گر باشند. آنان نوگرا و تحول خواهند، دوست دار هرچيز تازه و نو هستند! آنان را آنگونه كه مي خواهند باشند، بايد شناخت و درك كرد. در اين صورت باب مفاهمه، مكالمه و هم زباني با آنان، باز مي شود و گفتگو، معني پيدا مي كند.معلم موفق كسي است كه با زبان و نياز مخاطب آشناست. فاصله هاي ذهني و فكري بين خودش و فراگيرانش را بسرعت كوتاه مي كند. خواسته و مطلوب آنان را مي فهمد خود را آنگونه مي سازد و مي آرايد كه مخاطبانش از او توقع و انتظار دارند. هر آنچه را كه رنگ و بوي كهنگي و پوسيدگي و عقب ماندگي و تاريخ گذشتگي مي دهد، از انديشه و رفتارش دور مي سازد. هماني مي شود كه دانش آموز دوست دارد؛ معلمي شاداب، جوانگرا، نوانديش و محبوب القلوب نسل نوجوان و جوان كشور.نفس خود ناكرده تسخير اي فلانچون كني تسخير نفس ديگرانمنبري بگذار، بهر خود نخستو آنگهي بر جه به منبر، تندو جست(ملااحمد نراقي- مثنوي طاقديس)3-انتقادپذيري:در آموزش و پرورش عصر جديد، جزم انديشي، دگماتيسم، تصلب، خود رائي و انعطاف ناپذيري محلي از اعراب ندارد. فضايي كه در آن انتقاد و اشكال و حتي اعتراض، كم رنگ باشد، فضائي مرده، بي روح و بي احساس است. رواج فرهنگ نقد و اشكال، از شاخصه هاي مهم يك جامعه و مجموعه زنده و سازنده است. اساسا حيات علم و دانش با نقد و اشكال است (حياه العلم بالنقد و الرد). از نظر قرآن كريم، نگاه تعصب آميز و رويكرد بسته، نسبت به يك انديشه و سخن، مردود است (زمر، آيه 81) امام علي(ع)، انسان ناصح و منتقدي كه از سر احساس مسئوليت آسيبها و كاستيهاي ما را گوشزد مي كند، دوست واقعي ما، به حساب آوردند. (ميزان الحكمه- محمدي ري شهري- ج 7-ص 146). حضرت امام خميني(ره) انتقاد و اشكال را هديه اي الهي براي رشد انسانها مي دانند (صحيفه نور- ج 2، ص 154) زنده ياد مرحوم دكتر علي شريعتي، انتقادپذيري را نشانه پيشرفت انسان و جامعه مي داند. «علامت اينكه جامعه و فردي از لحاظ فكري، پيشرفته و باز است، اين است كه قدرت تحمل عقيده مخالف را زياد دارد». معلمي كه در اين روزگار رسالت خويش را در بالابردن ظرفيتهاي فكري و رفتاري فراگيرانش تعريف كرده است. بايد قبل از آنان، ظرفيتهاي ذهني و وجودي خويش را بالا برده، شرح صدور روحيه تحمل پذيري و شنيدن صداي مخالف را بخشي از مهارتهاي معلمي بداند. از اين رو، نه تنها نسبت به اعتراض و انتقاد دانش آموزان، نمي رنجد، بلكه با تمام وجود از آن استقبال مي كند و حاكميت فرهنگ و فضاي نقد را بر كلاس درس لازمه پويائي و شادابي كلاس مي داند. در پرتو كلاس زنده، پويا و شاداب است كه نيروي فكري دانش آموزان پرورش يافته، استقلال پيدا مي كند و قوه ابتكار و خلاقيت در آنان شكوفا مي گردد. انسان صاحب نظر، مستقل و خردورز، خروجي چنين كلاسي است. (تعليم و تربيت دراسلام- استاد مطهري- ص 61)4-نوگرائي:معلماني كه خود را در چنبره روشهاي كليشه اي و سنتي اداره كلاس، گرفتار كرده و نيز تاريخ مصرف بسياري از اطلاعات و معلوماتشان بسر آمده است، و حاضر نيستند در نگرشها و روشهايشان، تغييري به وجود آيد، هرگز در جهان امروز و آموزش و پرورش پيش تاز، جايگاهي ندارند. نوگرايي و نوانديشي و حركت رو به جلو امريست كه مورد تاييد و تاكيد پيامبراكرم(ص) قرار دارد. «هركس كه دو روزش، مساوي و يكسان و يكنواخت باشد، مغبون و زيان ديده است». (بحار الانوار - ج86 - باب 66-ص230)گفت احمد، هر كه دو روزش يك استهست مغبون و گرفتار شكست!در كشور كانادا، دانشگاهي وجود دارد كه علامت و نشانه آن تصوير «دايناسور!» است. وقتي علت اين امر، از مسئولان دانشگاه پرسيده شد گفتند: «مفهوم و پيام آن، اين است كه در اين دانشگاه اگر استاد و معلم، دانش خود را به روز نكند، خيلي زود منقرض شده و به سرنوشت دايناسورها مبتلا خواهدشد!» (ماهنامه پرسمان دانشجويي- شماره74)دكتر سعيد اسماعيل علي- از صاحب نظران مصري- در جمله اي كوتاه و گويا، ضرورت تحول خواهي و نوگرايي را بيان كرده است «من لم يتغير، يتأخر» يعني: كسي كه همگام با تحولات و تغييرات زمان، بينش و نگرش، دانش و روش خويش را عوض نكند، عقب مي ماند!» (همان منبع، شماره 83-ص20) به نظرم اين جمله زيبا و گويا بايد نماد و علامت به روز بودن معلمان و مربيان و شاخص رشد و ارزيابي آنان قرارگيرد. لذا، تحول گرائي و نوخواهي در جهان كنوني، ديگر انتخاب نيست، بلكه يك تحميل! و ضرورتست؛كه از رهگذر آن، كارآمدي، اثرگذاري و توفيق در انجام وظايف معلمي، حاصل مي شود. معلم بايد دائما، مهارتهاي شغلي خويش را افزايش داده، به روشهاي نوين تدريس روي آورد، از علم ودانش نو بهره مند گردد، دراين صورت است كه عنصر سازنده و آفريننده زمان خويش مي شود و مورد پذيرش و قبول فراگيران و دانش آموزان واقع مي گردد.5- برنامه ريزي:برنامه ريزي، آن چيزي است كه به صفحه فعاليتهاي زندگي روزمره، كادر مي دهد؛ روح نظم و انضباط و تقيد به وقت را در انسان، زنده و تقويت مي كند. با برنامه ريزي صحيح، قادر خواهيم بود، از حداكثر وقتمان، استفاده كنيم. اكثر مردم از كمبود وقت! مي نالند اندكند كساني كه وقت كافي دراختيار دارند! طبق تخمين ها و برآوردهاي انجام شده، حدود (03 الي04) درصد توان انسانها بكارگرفته مي شود و محاسبات نشان مي دهد كه افراد (06%) از زندگي كاري خويش را به هدر مي دهند. چرا؟! چون شناخت كافي از ارزش وقت و عمر وجود ندارد، هدفها روشن نيست؛ برنامه ريزي و اولويت سنجي ها، دقيق نيست. امروزه در مسئله بهره وري بحث مديريت منابع مطرح است. مشابه همين بحث مي تواند در موضوع بهره وري حداكثري از زمان و وقت، مطرح شود، يعني مديريت عمر وفرصت ها كه همان برنامه ريزي است، كه با هدف كنترل فرصتها و جهت دادن به فعاليتها، بايد صورت بگيرد. ما بايد عمر و زمان خويش را در قالب دقيقه ها و ثانيه ها، ريز كنيم، تا بفهميم چه فرصتهايي را داريم از دست مي دهيم و چه فرصتهايي پيش رو داريم كه بايد حساب شده و كامل از آنها بهره ببريم. در دنياي امروزديگر، روزمرگي، بي نظمي و بي برنامگي جايي ندارد. سپردن زمام زمان به دست قضا و قدر انسان را فرسنگها از اهداف ومقاصدش دور مي سازد، او را از قافله تحولات نوين عقب مي راند، و ثمري جز اتلاف منابع تجديدناپذير خدادادي، يعني عمر انسان ندارد.مطالعه در زندگي و احوالات دانشمندان و انسانهاي بزرگ تاريخ، نشان مي دهد كه مهمترين عامل موفقيت آنان در پيشبرد امور و مقاصدشان، نظم و انضباط در كارها وبرنامه ريزي هدفمند بوده است. بعداز شهادت دكتر بهشتي، وقتي كه به تقويم كاري شان نگاه كردند، ديدند كه آن معلم شهيد، براي 6 ماه آينده خود، برنامه ريزي كرده و تقويم اجرايي آن را نوشته است.هركه را شد همت عالي پديدهرچه جست آن چيز شد حالي پديد6- هدف مندي:اولين نكته مهم و حياتي در فرآيند برنامه ريزي، تعيين هدف است. هدف، عنصر اساسي برنامه ريزي و هسته اصلي تمام وظايف و مسئوليتهاست. هدف، به فعاليتها و تلاشهاي ما در زندگي جهت مي دهد و آنها را در مسير مشخص و معيني، هدايت مي كند. اهداف از پيش تعيين شده، مقرر مي سازند كه ما در زندگي و كارهايمان بدنبال چه هستيم ومي خواهيم به كجا برويم. انتخاب هدف مشخص و قابل اندازه گيري براي معلم و مربي اين عصر، ضرورتي اجتناب ناپذير است زيرا اولا: قادر است مسير حركت آموزش و تربيتي خويش را مشخص كرده و انگيزه شغلي اش را افزايش دهد. ثانيا تلاشها، متمركز و يكپارچه شده و همه امكانات و ظرفيتها- با اولويت بندي- به سمت اهداف از پيش تعيين شده، بسيج مي شوند.ثالثا: مبناي مشخص براي تصميم گيريها پديد مي آيد و از دوباره كاريها و ندانم كاريها و بي راه رفتنها، جلوگيري مي شود.رابعا: ميزان و محك مناسبي براي عملكرد آموزش و تربيت معلم و مربي درآمده و اين امكان را فراهم مي سازد كه اندازه پيشرفت كار خويش را ارزيابي نموده و نقاط قوت و ضعف برنامه هاي خود را بشناسد. از اين رو، اهداف كمي و اندازه پذير كه تحقق و رسيدن به آن، مهلت معيني دارد، بخش اصلي فرآيند كنترل محسوب مي شوند، يعني همان فرآيندي كه به ما اطمينان مي دهد كه برنامه ها و فعاليتها در مسير هدف قراردارند يا نه؟7- آينده نگري:انسان دورانديش، نسبت به آينده هيچ ابهامي ندارد، افق فردا و فرداها، برايش روشن است درمقايسه با ديگران، تصويري شفاف تر از رويدادها و اتفاقات در حال رخ دادن دارد، ديد و نگرشش نسبت به حوادث و مسائل محيط اطرافش، محدود و معطوف به امروز و زمان حال نيست. به وضع موجود قانع نيست، فرداها را در امروز به تصوير مي كشد و آينده را در قالب زمان حال تماشا مي كند و امام علي(ع) فرمودند: «توفيق و بهروزي و كاميابي در زندگي، درپرتو آينده نگري و دورانديشي، حاصل مي شود.» (غرور الحكم -ج5- ص188) درپرتو آينده نگري، افق ديد انسان باز و روشن مي شود، اصطلاحا وسعت ديد پيدا مي كند و نگاهش تيزبين مي شود.در نتيجه، نياز آينده و انتظاري كه جامعه فرد از او دارند را بهتر مي شناسد؛ و از همين حالا براي رسيدن به آن آماده مي شود. انسان آينده نگر، با انگيزه، با نشاط، اميدوار و روحيه خستگي ناپذير دارد. از ناكامي ها، تلخ كاميها، نمي هراسد! بلكه از آنها پلي براي پيروزي هاي بعدي فراهم مي سازد. به فردايي زيباتر و بهتر ازامروز مي انديشد. چشم انداز زندگي فردايش را با محاسبه و مطالعه و نيازسنجي، تنظيم مي كند، يعني از حالا براي ورود به فردايي كه قطعا، شرايطش متفاوت تر از امروزاست، برنامه ريزي كرده و مهيا شده است. روشن بيني، پيش بيني، توسعه ميدان ديد و تمهيدات مقدمات جهت ارتقا سطح كارآمدي ضرورت هاي غيرقابل انكار براي معلم هزاره سوم است.8- نگاه تخصصيدرگذشته بودند كساني كه در بسياري از رشته ها و حوزه هاي دانش، خودرا صاحب نظر و كارشناس مي دانستند. وبه اصطلاح، همه فن حريف بودند! گذشته، گذشته است! دنياي جديد، اين رويكرد را نسبت به دانش و مهارت، برنمي تابد. در جهان امروز، علوم، دانشها و رشته هاي تخصصي تر، جزيي تر و دقيق تر مي شوند. مرزهاي علوم باريك تر مي شوند؛ لذا ما شاهد ايجاد مرزبنديهاي جديد درعلوم و رشته هاي دانشگاهي هستيم. بسياري از رشته هاي جديدالتأسيس دانشگاهها، رشته هاي ميان رشته اي اند؛ مثلا: فلسفه اخلاق كه دانش و رشته جديديست بين رشته هاي فلسفه و رشته تعليم و تربيت اسلامي. معاونت فرهنگي وزارت علوم، تحقيقات و فناوري چندي پيش اعلام كردند كه بيش از دويست رشته ميان رشته اي براي رشته هاي علوم انساني برنامه ريزي شده است. جهان امروز ما را ملزم مي كند كه «حريم تخصص» را رعايت كرده و تنها در يك رشته و يك مهارت، صاحب نظر و متخصص باشيم و از اظهارنظر درباره مطالب و دانشهايي كه مربوط به ما نيست و درآن خبرگي نداريم، خودداري كنيم. روشن است كه موفقيت يك معلم و مربي، دراين شرايط، منوط به داشتن بينش عميق و دانش دقيق در زمينه حرفه و مهارت خويش است. لذا معلمي درعصر دانش و فن آوري ارتباطات و اطلاعات يك حرفه و تخصص است كه با نگاه علمي و فني بايد نگريست. كار معلم در جهت جديد شبيه كار پزشك متخصص است، نه پزشك عمومي!! پزشك متخصص تنها در زمينه يك آسيب و بيماري، حق اظهارنظر و طبابت دارد و اگر هم بخواهد درباره بيماريهاي ديگري كه تخصصي ندارد، اظهارنظر كند، جامعه پزشكي و مردم برنمي تابند و مانع او مي شوند. معلم و مربي هم در اين روزگار دقيقا- اين گونه بايد باشد. يعني نسبت به حوزه مسئوليت آموزشي و يا پرورشي خويش، عالمانه، حكيمانه و كارشناسانه مواجه شده و حريم تخصص را پاس بدارد كه اين، عين تعهد است!
جمعه 24 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: کيهان]
[مشاهده در: www.kayhannews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 192]
-
گوناگون
پربازدیدترینها