واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
آیا پخش چنین سریالی در راستای اهداف تبیین شده رسانه است؟! واگر درراستای سرگرمی است، آیا باید چنان اثر مخربی داشته باشد که بشنویم فردی به خاطر یکی از شخصیت های داستانی این سریال خودکشی کرده است؟!! آیا بایداز این چنین سریال هایی که مخاطب را اینگونه غافل می کند استفاده کرد؟ دردوران اخیر مخصوصاً بعد از 11سپتامبر توجه جوامع به دین و گستره قدرت نمائی های آن، بشدت سیر صعودی به خود گرفته است؛ تا آن حد که این مقوله محققان وپژوهشگران را بر آن داشته که کرسی تحقیقاتی جدیدی با عنوان " دین و رسانه" ایجاد کنند. به دنبال این اقبال عمومی ازمقوله دین، شبکه های دینی- مذهبی برای مقابله با تخدیر و زوال خانواده ها مثل شبکهTBN ) شبکه کلیساهای خانگی به زبان های مختلف) ، سلام، بلاغ و.... راه اندازی گردید. برخلاف مارکس که دین را افیون جوامع می داند، دیگر بزرگان جامعه شناسی افرادی همچون دورکیم و وبر درمورد دین نظر داده اند و دریک جمع بندی می توان گفت جامعه جهانی بالاخره به این نتیجه رسیده است که باید با دین کنار بیاید. رسانه ودین مخاطب آگاه، با شنیدن نام رسانه به معنایی که متناسب با آموزه هایی که در طول زندگی دریافته اند به آن معنای خصای منتقل می شوند. اما به هر حال تلویزیون در میان رسانه ها از محبوبیت ویژه ای برخوردار است. رسانه ی پر سر و صدایی همانند تلویزیون دارای ویژگی های چند رسانه ای با قابلیت های متنوع و فراوان همراه با تکنولوژی لحظه ای است، که با توجه به اقتضائات جامعه، همواره درحال بازنمائی از واقعیات، ایده پردازی، گسترش علم و دانش، فرهنگ سازی و ارائه تفریحات است. این رسانه با داشتن محتوا، مفهوم، بعد هنری، جذابیت های بصری و شنوایی، انتقال ساده مفاهیم، دسترسی آسان و با توجه به برخورداری از گستردگی مخاطب و قابلیت پوششی در سرتاسر جهان، امکان بالقوه ای را فراهم می سازد که به طور طبیعی دین باوران و دین مداران را وادار به استفاده از خود می نماید. دین نیز کلمه ای است که می تواند در ذهن مخاطب دریایی از معانی را القاء کند. منظور ما از دین معنای عام آن نیست؛ درواقع برای جامعه فرهنگی ما و پژوهشگران حوزه ارتباطات اسلام تعریفی از دین است که موجب تعامل دین و رسانه می گردد. البته منظور از اسلام هم قرائت حضرت امام خمینی (ره) از مذهب حقه شیعه می باشد. نکته مهم در رابطه با تکنولوژی این است که هیچ گاه در مقابل دین قرار نمی گیرد یعنی تکنولوژی خنثی است و دین وغیر دین ندارد؛ بلکه این مفاهیمِ درون آن است که خط ومشی آن را مشخص می کند. در واقع تکنولوژی به عنوان ابزاری برای بیان معانی و مفاهیم دینی به کار گرفته می شود. محتوا شناسی رسانه ای گاه همه چیز برای به وجود آمدن یک رسانه دینی مهیا هست ولی مشکل عدم دانش متقن و کمبود نیروهای متخصص و متعهد دینی می باشد. حال این ضعف دانش رسانه ای یا از ضعف دانش فقهی متناسب با رسانه است و یا از دروس مدرن دانشگاهی. اصولاً برای شناخت محتوای مناسب برای رسانه، علاوه بر تعیین اصولی که بر مبنای فرامین دین تهیه گردیده است، باید در یک دوره تحقیق میدانی و بررسی لایه های مختلف جامعه، دیدگاه متدینین جامعه البته به نحو مخاطب محور بررسی شده ، واز آن به عنوان خط قرمز در رسانه استفاده شود. جداسازی به مثابه دمیدن در تنور سکولاریزمبا اینکه در نگاه نخست به نظر می رسد داشتن رادیو هایی مانند رادیو معارف یا شبکه قرآن حرکتی در راستای رسانه دینی است ولی آیا همین عمل کافی بوده و می تواند انتقادات را نسبت به سکولاریزاسیون در رسانه پاسخ گو باشد؟! یعنی اگر یک رسانه داشته باشیم به نام تجارت ویک رسانه سرگرمی و یک رسانه قرآن مشکل حل می شود؟ رسانه دینی منظور از رسانه دینی چیست؟ آیا منظور این است که افراد متدین و متعهد در آن فعالیت کنند بدون توجه به این که محتوا چه چیزی باشد؟ یا منظور این است که افراد متدین بوده و برنامه ها هم برنامه های مذهبی و دینی باشد؟ یا این که ملاک محتوای دینی باشد و افراد مهم نیستند؟ با نگاهی عمیق تر به حوزه رسانه و توجه به فرمایشات بزرگان بوِِیژه مقام معظم رهبری(مدظله) متوجه می شویم که منظور از رسانه دینی این است که اولا خط قرمزی تحت عنوان محرمات شرعیه در رسانه لحاظ گردد و رسانه و عوامل آن متعهد گردند که نه در تولید، نه در محتوا و نه در ارائه آن دچار محرمات شرعیه نگردند، دوم آن که در رسانه دینی می بایست ارزش های دینی جامعه، به هر زبانی و هر شکلی، در قالب هایی که جامعه می پسندد اجرا گردد. در این راستا لازم نیست حتی اسمی از دین برده شود. به عنوان مثال مقام معظم رهبری(مدظله) رسانه ای که در آن دروغ ( که یک محرم شرعی بوده و ضد ارزش اجتماعی است) تقبیح شود، آن را رسانه دینی نامیده اند، حال یا در قالب فیلم، یا گزارش، سریال، خبر و... بنابراین آنچه مهم است این است که ارزش های جامعه، هدف رسانه در تولید و ارائه محتوا بوده و خود عوامل نیز در تهیه این محتواها و در فرآیند کاری ارزش ها را رعایت نمایند. حرف آخر بعد از بررسی اینکه آیا تمامی افراد رسانه متدین هستند ویا اینکه دغدغه دین دارند و یا خیر؟ با قبول متشرع بودن اهالی رسانه در رسانه ای مثل شبکه های تلویزیونی ایران، آیا برنامه های این رسانه در راستای هدف رسانه دینی یعنی ارتقاء ارزش ها بوده است ؟ و یا این که برای سرگرمی(عامل غفلت) از آن استفاده می شود که گاهی خود تبدیل به ضد ارزش می شود؟ در رسانه های غیردینی از چند عامل برای جذاب کردن فیلم ها استفاده می شود مثل خشونت، ماوراءالطبیعه و خیال پردازی های اوهامی، صحنه های عاشقانه با نگاه غیر اخلاقی، جاذبه های مصرف گرایی و... که در این راستا هر فرهنگی متناسب با اهداف اجتماعی و سیاسی خویش از ترکیب های مختلف موارد مذکور در ساخت برنامه های رسانه ای خویش استفاده می کند. در این میان، متصدیان امور رسانه عمومی، باید به این نکته توجه داشته باشند که تمامی برنامه های ارائه شده توسط آنان می بایست حتی اگر مبلغ ارزش های اجتماعی ما نباشد، لااقل مخل به فرهنگ و دین جامعه نگردد.متأسفانه در برخی برنامه های تلویزیونی مانند سریال مثل افسانه جومونگ تقریباً از تمامی موارد مذکور در ایجاد جذابیت های رسانه ای استفاده می شود. محبوبیت یک سریال به عوامل گوناگونی مانند پرداختن به شخصیتها، واقعیتپذیر بودن داستان و همچنین فضای کلی سریال شامل: طراحی صحنه و دکور،جلوه های ویژه، جذابیت های سرزمینی، لباس و گریم بستگی دارد. کرهایها که دارای فرهنگ نه چندان قابل عرضه در جهان هستند، چندین سال است با عرضه محصولات زیبا و با روش روایتگری ، توانستهاند به نیاز بیننده در دو حوزه حماسی با نمایشهای رزمی و روابط انسانی و عاطفی پاسخ داده و در لایه های پنهانی خویش، فرهنگ خود را منتقل نمایند. به عنوان مثال کره جنوبی که بر مبنای سکولاریزم و لیبرالیسم اقتصادی بنا گذاری گردیده است، فیلم های خود را به گونه ای ساخته است که در آن نامی از خداوند و یاری طلبی از آن دیده نمی شود و اگر هم در موارد معدودی وجود داشته باشد این امر بسیار کم رنگ و زود گذر است، در عوض اومانیسم و انسان مداری که مبتنی بر قابلیت های انسان به ما هو انسان و به دور از قدرتی مانند خداوند است، در این لایه های پنهانی تبلیغ می گردد، امری که با آموزه های اجتماعی و فرهنگی جامعه ما به شدت منافات دارد. البته پربیننده شدن یک سریال( چه سریال خارجی و چه ایرانی)، نشاندهنده خلاء موجود در شبکههای تلویزیونی برای جلب مخاطب است، اما نکته بسیار مهم این است که دررسانه ملی که داعیه دینی بودن را دارد، آیا پخش چنین سریالی در راستای اهداف تبیین شده رسانه است؟! واگر درراستای سرگرمی است، آیا باید چنان اثر مخربی داشته باشد که بشنویم فردی به خاطر یکی از شخصیت های داستانی این سریال خودکشی کرده است؟!! آیا بایداز این چنین سریال هایی که مخاطب را اینگونه غافل می کند استفاده کرد؟ آیا نتیجه این گونه نگرش در سیما، امری غیر از گسترش ضد ارزش ها و ایجاد غفلت از یاد خداوند این آرام بخش دل هاست؟«الا بذکر الله تطمئن القلوب» طبق فرمایش بزرگان دین، غفلت، یكى از موانع سیر انسان به سوى خدا بوده و از نظر فرهنگ دین، امری مذموم و تقبیح شده است. خداوند متعال در قرآن کریم در این مورد به مردم هشدار می دهد و می فرماید: :«يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله ولتنظر نفس ما قدمت لغدو اتقوا الله ان الله خبير بما تعملون و لاتكونوا كالذين نسوا الله فانسيهم انفسهم اولئك هم الفاسقون». «اى كسانى كه ايمان آوردهايد، از خدا پروا داريد؛ و هركسى بايد بنگرد كه براى فردا[ى خود] از پيش چه فرستاده است و[باز] از خدا بترسيد. در حقيقتخدا به آن چه مىكنيد آگاه است.و چون كسانى مباشيد كه خدا را فراموش كردند و او [نيز] آنانرا دچار خودفراموشى كرد؛ آنان همان نافرماناناند». امیرالمؤمنین (علیه السلام) مىفرماید: الغفلة ضلال النفوس؛ غفلت، گمراهى جان است. از مناجات شعبانیه نیز استفاده مىشود كه غفلت، آلودگی جان آدمى است. امامان معصوم (علیهم السلام) در مناجات مزبور به خداوند متعال عرض مىكردند: خدایا! ما از تو شاكریم كه دلهایمان را از آلودگی غفلت پاك كردى: «فشكرتك با دخالی فی كرمك و لتطهیر قلبی من اوساخ الغفلة عنك» ملاك ارزش اعمال انسان، ارزش انسان به آگاهى اوست، هر قدر كارهاى انسانآگاهانهتر بوده و نسبتبه كار خود توجه و شناختبيشتری داشته باشد آن كار انسانی تر است و هر اندازه كار به انگيزه غرايز و اميال حيوانى( كهطبعا در آنها شناخت و آگاهى هم كمتر است) انجام گيرد آن كار حيوانىتر هست وانسان را به حيوانيت نزديك مىكند. شايد همين باشد سر اين كه در آن آيه شريفهمىفرمايد: «اولئك كالانعام بل هم اضل اولئك هم الغافلون». غفلت و ناآگاهىانسان را آنقدر تنزل مىدهد و پست مىكند كه از حد چهارپايان هم فروتر مىرود. مظاهر غفلت (اشباع غرائز حيوانى) و ناآگاهى در زندگى انسان فراواناست و هر اندازه انسان در فكر اشباع غرايز حيوانى باشد از آگاهى انسانى دورترمىشود، تا آن جا كه خدا را فراموش مىكند، خدا هم به واسطه كفران اين نعمت وعقوبت اين گناه خودش را از ياد خودش مىبرد؛ يعنى انسان از خودش هم غافل مىشود. و ديگر توجه ندارد كه چه کسی هست، كجا می باشد، از كجا آمده و كجا خواهد رفت. و به همين نحو است که نسيان نفس موجب نسيان خدا می شود «نسوا الله فانسيهم انفسهم» /2759/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 365]