تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836411419
گزيده سرمقاله روزنامههای صبح امروز
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند از جمله «شكوه مرجعيت»،«جنبش دانشجويي و انتخابات»،«پشت نقاب تغيير»،«خاطراتي از گذشته براي امروز و فردا»،«حضور اسرائيل در پشت مرزهاي ايران»،«تلخ و شيرين تقسيم سهام نفت»،«در اين ساختمان چه خبراست؟!» و... كه برخي از آنها در ز ير ميآيد. رسالت:شكوه مرجعيت «شكوه مرجعيت»عنوان سرمقالهي روزنامهي رسالت به قلم سيداحمد خاتمي است كه در آن ميخوانيد؛ تاريخ روحانيت مملو است از چهرههاي شاخصي كه در عرصههاي علم و عمل ممتازند، پيشگامند و الگو، انسانهاي وارستهاي كه هركدام در عصر خود چراغي فروزان فرا راه انسانيت بودهاند و تشنگان زندگي انساني را از زلال منش و روش خود سيراب ميكردند، از ستارگان پرفروغ اين كهكشان فضيلت مرحوم آيتالله العظمي بهجت بود. بزرگي كه عمر نزديك به صدسالهاش را تماما در مسير عشق به خدا وخدمت به دين و نشر آن صرف كرد، مقام معظم رهبري اين بزرگ را به عباراتي ستودهاند كه هر يك از اين عبارات شايسته دقت فراوان است زيرا كه ما مقام معظم رهبري را به اين ميشناسيم كه در پيامهاي خود اهل مبالغه و گزافگويي نيستند از ايشان تعبيركردند به عالم رباني، عالم رباني كيست؟ عالم رباني آن است كه منسوب به رب است و منسوب به خداست ، عالم رباني آن است كه ديدنش انسان را به ياد خدا مياندازد كيست كه آيت الله العظمي بهجت را از نزديك و يا از تلويزيون ديده باشد و به ياد خدا نيفتد، كيست كه نماز جماعت عارفانه اين فقيه بزرگ را ديده باشد و سير و سلوك اليالله در ذهنش تداعي نكند. عالم رباني يعني اين . مقام معظم رهبري از ايشان تعبير كردند به فقيه عاليقدر يعني آن كس كه در عرصه فقه پژوهي برجسته است، حوزه علميه و بزرگان آيتالله العظمي بهجت را به عنوان فقيهي برجسته و والا ميشناختند. ايشان از جمله كساني بود كه در صدر مراجع معرفي شده از سوي جامعه مدرسين حوزه علميه قم بود، تدريس ممتد بيش از 50 سال و تاليفات نفيس فقهي و اصولي ايشان گوياي عمق فقاهتي اين فقيه وارسته است درس او فقيهاني را پروريد كه برخي چشم و چراغ صراط مستقيماند و علم هدايت را به دست گرفتهاند همانند آيتالله مصباح يزدي، فقيهي كه 15 سال در مكتب اين استاد بزرگ زانو زده و خوشهها برگرفته است مقام معظم رهبري از ايشان تعبير كردهاند به عارف روشن ضمير و آنگاه اين چنين تعبير دارند كه معلم بزرگ اخلاق و عرفان و سرچشمه فيوضات معنوي بيپايان. دل نوراني و مصفاي آن پارساي پرهيزكار آينه روشن و صيقل يافته الهي و كلام معطر او راهنماي انديشه عمل رهجويان و صالحان بود. اين تعابير، تعابيري كاملا واقعبينانه است . اين واقعيتها بوده است كه بزرگاني همچون امام خميني ، علامه طباطبايي ، بهاءالديني و كشميري كه هركدام خود آيتي از عرفان و سيروسلوك بودهاند ارادتي ويژه به اين فقيه عاليقدر داشتند ، مقام معظم رهبري مدظله نيز از شيفتگان اين عالم رباني بود، اين تعبير مقام معظم رهبري كه در پيامشان ميگويند براي خود و ديگر داغداران از خداوند متعال درخواست تسلي ميكنم جمله بينظيري از مقام معظم رهبري است و گوياي آن است كه فقدان اين عالم بزرگ سخت براي رهبر عاليقدر سنگين است و انصافا مصيبت، مصيبتي بزرگ است ، داغ فقدان ايشان مصداق ثلمه است كه در روايت آمده «لا يسد ها شي» پرشدن خلاء اين مصيبت جز با فضل ذات مقدس ربوبي نيست ، تقريبا ميتوان گفت او آخرين حلقه وصل علماي پيشين همچون مرحوم آيتالله محقق اصفهاني و مرحوم آيتالله قاضي استاد عرفاي متاخر بود او با كولهباري از سرمايه عرفان و سيروسلوك به ديدار خدا رفت و مطمئنا ذات مقدس ربوبي جل و علا بهترين پذيرايي را از اين ميهمان تازه بار يافته به محضر حضرتش خواهد كرد، مطمئنا مردم عزيز ما هم برترين تجليلها كه درخور شان اين فقيه بزرگ است خواهند كرد يقينا مردم متدين و روحاني دوست قم در مراسم تشييع ايشان سنگ تمام خواهند گذاشت و مراسم باشكوه وداع با پيكر اين فقيه بزرگوار را به جهانيان نشان خواهند داد. اعتماد ملي:جنبش دانشجويي و انتخابات «جنبش دانشجويي و انتخابات»عنوان سرمقالهي روزنامهي اعتماد ملي است كه در آن ميخوانيد؛انتخابات در ايران پديدهها و رويدادهاي جديدي را با خود به ارمغان ميآورد كه يك ماه مانده به انتخابات رياست جمهوري نيز نشانههاي اين نوگرايي در انديشهها، ديدگاهها و انتخابها به وضوح به چشم ميخورد. شايد دو ماه قبل فضاي گرايشهاي انتخاباتي در جبهه اصلاحات مبهم يا تكراري و سنتي بود و در حقيقت رويكرد، جريانات سياسي، صرفا به اعتبار بخشي از افكار عامه مردم شكل ميگرفت و به همين دليل هم بعد از كنارهگيري سيدمحمد خاتمي و ورود ميرحسين موسوي آن نگاه سنتي و كهنه صحه بر اين روال رايج گذاشت و برخي عناصر برجسته اين گروهها نيز بهرغم تصميم تشكيلاتي احزابشان اقدام به حمايت از آقاي كروبي كردند و در آن روزها تنها استدلال گروهها ميزان رايآوري بود نه آرمانها و اهداف اصلاحطلبي. در حقيقت گروههاي سياسي اصلاحطلب اولويت اول انتخاب را به رايآوري اختصاص دادند و ماندگاري انديشههاي اصلاحطلبي را در اولويتهاي بعدي منظور كردند. اين هم پديده جديد و اقدامي تازه بود، البته يك پارادوكس رخ داده و قاعدتا آثار و نتايج مختص خود را نيز بر جا خواهد گذاشت، اما بخش عمده هواداران اصلاحات كه ريشه در جنبش دانشجويي داشت و دانشجويان بودند كه پايهگذار حركت عظيم دوم خرداد را پيريزي كردند، در اين انتخابات نيز فارغ از اينكه گروههاي اصلاحطلب به كدام سو جهتگيري ميكنند با صبوري به نظاره نشستند و معيار و ميزان انتخاب خود را صرفا در چارچوب آرمانهاي اصلاحطلبي كاملا پوشانيده است، به نحوي كه شيخ اصلاحات پا در هر دانشگاهي كه ميگذارد با استقبال كمنظير دانشجويان مواجه ميگردد. سوالي كه به ذهن ميرسد اين است كه چه اتفاقي افتاده! و چرا دانشجو با نگاه اولويت دادن به ميزان رايآوري فاصله گرفته است و خود را مماس با انديشههاي اصلاحطلبي ميخواند و شخصيت شيخ اصلاحات را بارزترين نمونه آرمانهاي خود در شرايط كنوني تشخيص داده است. اساس شالوده و شاهبيت تب و تابهاي سياسي دانشجو با ادراك امروزي برخي سياسيون متفاوت است. جمهوري اسلامي:پشت نقاب تغيير «پشت نقاب تغيير»عنوان سرمقالهي روزنامهي جمهوري اسلامي است كه در آن ميخوانيد؛باراك اوباما رئيس جمهور آمريكا وعده هاي انتخاباتي خود را يكي پس از ديگري زير پا گذاشته و « بازگشت به دوران بوش » را سرلوحه سياستهاي خود قرار داده است . اگرچه اوباما در جريان تبليغات انتخاباتي سعي داشت همه را در مورد ضرورت تغيير در سياستهاي واشنگتن متقاعد كند ولي امروزه به تدريج درحال بازگشت به دوران سياهي است كه مردم آمريكا به خاطر فرار از آن به اين رئيس جمهور سياهپوست راي دادند. تا اين مرحله اوباما از 4 محور به سياستهاي جنون آميز دوران بوش بازگشته و اين احتمال را قوت بخشيده است كه در ساير موارد نيز در فرصتهاي مناسبي عينا به سياستهاي گذشته عمل كند و راي دهندگان آمريكائي در ميدان عمل به اين جمع بندي برسند كه از اين چهره به ظاهر متفاوت و مدعي تغيير فريب خورده اند. 1 ـ اوباما و خانم هيلاري كلينتون در دوران تبليغات انتخاباتي خواستار خروج فوري نظاميان آمريكائي از عراق بودند و اصرار داشتند كه حتي اين خروج فوري بايستي قبل از انتخابات رياست جمهوري صورت پذيرد اما رئيس جمهور جديد هر كه باشد وارث بحران و جنگ در عراق نباشد. اوباما تصريح مي كرد كه در اولين فرصت پس از پيروزي جدول زماني براي خروج كامل نظاميان آمريكائي از عراق را تدوين و تصويب مي كند و به اوضاع فاجعه بار عراق پايان خواهد داد. اما در روزهاي اخير ژنرال « ريموند اوديرنو » فرمانده نظاميان آمريكائي خاطرنشان ساخت كه تصميم كاخ سفيد براي خروج از عراق تغيير كرده و نظاميان آمريكائي در اين كشور باقي خواهند ماند درحالي كه مطابق مفاد توافقنامه امنيتي عراق و آمريكا واشنگتن متعهد به خروج نظاميانش از عراق است . اين فرمانده آمريكائي خروج كامل نظاميان را رد كرد و از تصميم جديد اوباما براي ابقاي حداقل يك پنجم نظاميان آمريكائي براي يك دوره دراز مدت خبر داد. كاملا آشكار است كه اوباما و دستيارانش در كاخ سفيد نه تنها مقامات بغداد بلكه حتي افكار عمومي آمريكا را نيز فريب داده اند. بدين ترتيب اوباما وعده هاي انتخاباتي و حتي تعهدات رسمي واشنگتن را زير پا گذاشته و براي خروج اشغالگران از عراق چشم انداز روشني وجود ندارد. 2 ـ اوباما وعده داده بود كه به فجايع ضدانساني در زندانهاي آمريكا و زندانهاي مخفي سازمان جاسوسي سيا در گوشه و كنار جهان خاتمه مي دهد و بارها از شكنجه هاي ضدانساني بعنوان « اقدامات غيرقانوني و غيرمجاز ياد كرده و آنرا باعث بي اعتباري آمريكا در سطح بين المللي معرفي نموده بود لكن در هفته هاي اخير از اين موضع خود عدول كرد و قويا به حمايت از شكنجه گران سيا پرداخت و صراحتا وعده داد شخصا از شكنجه گران سيا در برابر هرگونه تعقيب قضائي محاكمه و مجازات حمايت مي كند و شكنجه گران سيا بايستي مطمئن باشند كه هيچ نوع پيگرد قانوني در انتظار آنها نخواهد بود. بدين ترتيب اوباما در اين محور نيز به عملكرد سياه دوران بوش بازگشت و يكبار ديگر نشان داد كه فعالان حقوق بشر سازمانهاي دفاع از حقوق مدني و افكار عمومي جهان حتي در آمريكا در عراق افغانستان و زندانهاي مخفي سيا در گوشه و كنار جهان شده اند. ابتدا اوباما در قبال اين درخواستها نرمش و انعطاف نشان داد ولي سريعا تغيير موضع داد و با چرخش سريع در اين مقوله دستور جلوگيري از انتشار عكس هاي شكنجه شدگان در عراق و افغانستان شد. اوباما در توجيه اين تصميم جديد و عقب نشيني از موضع گذشته مدعي شد انتشار تصاوير شكنجه و بدرفتاري نظاميان آمريكائي با زندانيان بويژه زنان و دختران و كودكان خردسال آتش احساسات ضد آمريكائي را شعله ور مي كند و نظاميان اشغالگر آمريكائي را با خطرهاي بزرگتري مواجه خواهد كرد. اين نكته از آن جهت اهميت دارد كه عكس هاي مربوط به شكنجه ها تماما توسط عكاسان حرفه اي تهيه شده كه خود نيز « عضو تيم شكنجه گر » بوده اند. بدين ترتيب اوباما با اين عقب نشيني و تصميم خود مانع افشاي ابعاد عظيم جنايات آن در زندانهاي عراق و افغانستان شد و فعالان حقوق بشر و گروههاي مبارزات را فريب داده است . 3 ـ اوباما در طول دوران تبليغات انتخاباتي قويا از عملكرد ارتش و نيروهاي باصطلاح امنيتي آمريكا در عراق و افغانستان بويژه در زندانهاي ابوغريب در عراق « پل چرخي » و « بگرام » در افغانستان و گوانتانامو انتقاد كرده و آنرا « شرم آور » و « غيرقابل دفاع » معرفي مي نمود. فعالان حقوق مدني و برخي سازمانهاي حقوق بشر خواستار افشاي ابعاد شكنجه ها و انتشار عكس هاي مربوط به شكنجه هاي قرون وسطائي در زندانهاي سيا و ارتش آمريكا در عراق افغانستان و زندانهاي مخفي سيا در گوشه و كنار جهان شده اند. ابتدا اوباما در قبال اين درخواستها نرمش و انعطاف نشان داد ولي سريعا تغيير موضع داد و با چرخش سريع در اين مقوله دستور جلوگيري از انتشار عكس هاي شكنجه شدگان در عراق و افغانستان را صادر كرد. اوباما در توجيه اين تصميم جديد و عقب نشيني از موضع گذشته مدعي شد انتشار تصاوير شكنجه و بدرفتاري نظاميان آمريكائي با زندانيان بويژه زنان و دختران و كودكان خردسال آتش احساسات ضدآمريكائي را شعله ور مي كند و نظاميان اشغالگر آمريكائي را با خطرهاي بزرگتري مواجه خواهد كرد. اين نكته از آن جهت اهميت دارد كه عكس هاي مربوط به شكنجه ها تماما توسط عكاسان حرفه اي تهيه شده كه خود نيز « عضو تيم شكنجه گر » بوده اند. بدين ترتيب اوباما با اين عقب نشيني و تصميم جديد خود مانع افشاي ابعاد عظيم جنايات آن در زندانهاي عراق و افغانستان شد و فعالان حقوق بشر و گروههاي مبارزات را فريب داد. 4 ـ تازه ترين تصميم اوباما احياي باصطلاح « دادگاه هاي ويژه نظامي » و از سرگيري بازجوئي هاي رسوا تحت عنوان محاكمه زندانيان « گوانتانامو » است . اوباما در مبارزات انتخاباتي خواستار تعطيلي بدون قيد و شرط زندان « گوانتانامو » شد. وي به محض ورود به كاخ سفيد پرونده سازيهاي رايج تحت عنوان محاكمه زندانيان گوانتانامو را به حال تعليق درآورد و حتي ادعا كرد كه آمريكا توقف اين اقدامات شرم آور وارد عصر تازه اي از احترام به حقوق بشر شده است . اوباما اين شيوه ها را « غيركارآمد » و وجود آنرا شرم آور و نقطه عمده براي آمريكا در سطح جهاني معرفي كرد. اكنون اوباما دستور تازه اي صادر كرده كه بموجب آن دوباره « پرونده سازيها » تحت عنوان فعاليت دادگاههاي ويژه نظامي براي پيگرد قضائي مظنونين به عمليات تروريستي احيا شده و كار خود را مثل گذشته و مطابق روال قبلي از سرخواهند گرفت . طبعا فعالان حقوق مدني و گروههاي حقوق بشر در اين زمينه تصميمات اوباما را اقدامي در جهت احياي روال سياه گذشته مي دانند و قويا عليه آن به مخالفت برخاسته اند. اكنون كاملا محرز است كه شعارهاي انتخاباتي اوباما صرفا براي فريب افكار عمومي بوده و او تلاش كرده است چهره تازه اي از آمريكا به تصوير بكشد ولي در « پشت نقاب تغيير » همچنان آمريكا درصدد احياي رفتار جنايتكارانه خود در تمامي زمينه ها بوده و در اين مقوله تاكنون از 4 محور اوباما در مسير بازگشت به دوران بوش به پيش مي رود . آفتاب يزد:خاطراتي از گذشته براي امروز و فردا «خاطراتي از گذشته براي امروز و فردا»عنوان سرمقالهي روزنامهي آفتاب يزد است كه در آن ميخوانيد؛يـكـي از نـخستين روزهاي تـابـستان ســال 1371 براي ديـــدن مهدي كروبي به دفتر او رفتم. در آن روز، او تازه از رياست مجلس سوم فارغ شده بود و با آسودگي خاطر در حياط دفتر خود قرآن ميخواند. كروبي اين آسودگي را مديون هم پيماني هاشمي رفسنجاني و جناح راست براي حذف جناح چپ (اصلاحطلبان) از حكومت بود كه البته نقش تبليغات جعبه جادويي - تلـويزيون - در خانهنشيني كروبي و يارانش موضوعي نبود كه كسي از آن غافل باشد و در اين ميان نقش يك رفسنجاني ديگر - محمد هاشمي رفسنجاني - غيرقابل انكار بود. به هر صورت، به كروبي گفتم از شرايطي كه پيش آمده است بسيار خوشحالم. زيرا از يكسو مي بينم كه شما با آسودگي خاطر مشغول خواندن قرآن هستيد و از سوي ديگر حدس ميزنم يكدست شدن دولت و مجلس، زمينه را براي حل مشكلات مردم فراهم ميكند. رئيس تازه بازنشسته شده در پاسخ ، سخني گفت كه آن لحظه، براي من غريب مينمود: »اگر بدانم همين مجلس، تنها يكسال با رفسنجاني ميسازد سياست را كنار ميگذارم... « [نقل به مضمون] البته مشخص بود كه يك سياستمدار 55 ساله - در آن روز - كه بهترين سالهاي عمر خود را صرف مبارزات انقلابي و فعاليتهاي پس از انقلاب كرده است هيچ گاه نمي تواند نسبت به سرنوشت كشور و تحولات سياسي آن، بي تفاوت باشد اما كروبي كه به آينده نگري خود نسبت به روابط دولت و مجلسِ هم پيمان، اعتماد داشت احتمالاً اين سخن را گفت تا اين اعتماد را به نمايش بگذارد. حقيقت آن است كه در آن لحظه، سخن او را نپذيرفتم و به قول قديميها، در دل گناه او را شستم كه »لابد از سر كينه اين حرف را مي زند و گرنه مگر ميشود مجلسي كه اكثر نمايندگان آن، خود را مديون رفتار ”بخش دولتي انتخابات“ در حذف گسترده جناح چپ ميدانند، در برابر كسي بايستد كه سه سال براي حذف رقيب تلاش كرده و راه را براي ورود راست گرايان به مجلس بازنموده است؟!« اما حدود 6 ماه بعد، زماني كه بودجه دولت سازندگي براي نخستين بار تقديم »مجلس همسو و هم پيمان « شد حقانيت تحليل كروبي براي من آشكار گرديد . يك سال بعد از آن هم، راي منفي مجلس چهارم به كليدي ترين عضو كابينه رفسنجاني - مرحوم نوربخش - حقايق را بيش از پيش افشا نمود. اكنون كه از آن روزها، هفده سال ميگذرد برخي اظهارنظرها يا سكوتهاي محافظهكاران نسبت به احمدينژاد، مرا به ياد آن استقبالهاي خوش و بدرقههاي دلسرد كننده و فرصت سوزيهاي ناشي از آن در سال 71مياندازد. ملت ايران در سال 88در حالي به استقبال دهمين انتخابات رياست جمهوري مي رود كه به صورت ناگهاني و برخلاف انتظار، تعدادي از اصليترين تشكلهاي اصولگرا، حمايت خود از احمدينژاد را اعلام كردهاند و به نوعي هم پيماني خـود با رئيس جمهور را به نمايش گذاشتهاند. شباهت اين هم پيماني به هم پيماني رفسنجاني با محافظهكاران از آنجا ناشي ميشود كه دقيقاً مانند سالهاي 70 و 71، گروهي از سياسيون فقط با يكديگر متحد شدهاند تا رقيب را حذف كنند. اما اين همپيماني، تفاوت بزرگي با نمونه قبلي آن دارد. در آن زمان در يك سر ماجرا، هاشمي رفسنجاني قرار داشت كه به لحاظ سوابق اجرايي و انقلابي، به هيچ وجه با رئيس جمهور امروز قابل مقايسه نبود. ضمن آنكه تا آن روز، محافظهكاران هيچ گاه كوچكترين انتقاد به رفسنجاني را تحمل نميكردند و اگر لازم ميشد مخالفت با او را تا حد دشمني با پيامبر (ص)، تقبيح مي نمودند. اما امروز، كساني به حمايت ناگهاني از احمدي نژاد پرداخته اند كه عدهاي از آن ها تا چند ماه قبل، جدي ترين انتقادات را متوجه او مي كردند و برخي تصميمات دولت نهم را موجب مشكل آفريني در معيشت و زندگي روزمره مردم مي دانستند. حمايت از احمدي نژاد در حالي ابراز مي شود كه نه حمايت كنندگان حاضر هستند انتقادات پرحجم خود از دولت در سه سال گذشته را، پس بگيرند و به صحت عملكرد دولت اعتراف كنند و نه احمدي نژاد، كوچك ترين عقب نشيني از مواضع جنجال برانگيز خود در امور اقتصادي، سياسي و بين المللي داشته است. پس به راحتي مي توان حدس زد كه اين حمايتها، تنها براي فرار از خطر بزرگي است كه فراكسيون هاي مختلف اصولگرايان از بازگشت اصلاح طلبان به قدرت احساس كردهاند. اما آيا اين هم پيماني، قابل تداوم است و مي تواند گرهاي از مشكلات مردم باز كند؟ پاسخ به اينسوال را با نگاه به هم پيماني محافظه كاران در سال 71 - اصولگرايان امروز - ميتوان حدس زد. برخي از افرادي كه از نيمه دوم سال 71 در برابر رفسنجاني ايستادند به خوبي ميدانستند كه موقعيت سياسي خود را مديون حمايت رفسنجاني براي حذف اصلاح طلبان در نيمه اول همان سال هستند. اما در ميان كساني كه امروز با توقف ناگهاني انتقادات اساسي خود از دولت، با احمدينژاد اعلام همپيماني ميكنند، افرادي پيدا ميشوند كه به قدرت رسيدن او را متاثر از برنامهريزيها و مقاومتهاي خود در دوره 8 ساله حاكميت اصلاحطلبان ميدانند. اين مقايسه نشان ميدهد كه برخي سكوت و اعلام همراهيها، حتي به اندازه فاصله »اظهار خوشحالي رفسنجاني از نتايج انتخابات مجلس چهارم« تا »ايستادگي آن مجلس در برابر بعضي مطالبات رئيس جمهور سازندگي« طول نخواهد كشيد. حتي ميتوان حدس زد كه بعضي هم پيمانان امروز، تا زمان تشكيل دولت فرضي احمدي نژاد در دوره دوم مسئوليت، تحمل نخواهند كردو دوباره به ياد خواهند آورد كه »بايد ترمز دولت را كشيد تا تصميمات تورمزا نگيرد«، »بايد به دولت تفهيم كرد كه بدون تئوري اقتصادي و استراتژيهاي مدون، نميتوان كشور را اداره كرد«، »با تصميمگيريهاي عجولانه و كارشناسي، بايد مقابله شود«، »بايد از برخي اظهارنظرهاي غيرضروري در عرصه بينالمللي كه تنها مصرف داخلي دارد جلوگيري كرد« و... به عبارت ديگر، اين حمايتهاي ناگزير و تاكتيكي، نه تنها موجب اتحاد استراتژيك و كاربردي »حاميان« و »حمايت شونده« براي رفع مشكلات و تامين مطالبات مردم نخواهد شد بلكه ميتواند كشور و ملت را از فرصتهاي تازهاي كه با حضور رئيس جمهور جديد ايجاد ميشود، محروم سازد. البته گروههاي سياسي حق دارند براي حذف جديترين رقيب، دست به ائتلافهاي مصلحتي بزنند. اما تجربههاي گذشته بايستي براي بعضي عناصر بيطرف و نيز كساني كه به اميد هماهنگي بعدي نهادهاي حكومتي، به طرف يك كانديدا مي روند درس آموز باشد. ابتكار:حضور اسرائيل در پشت مرزهاي ايران«حضور اسرائيل در پشت مرزهاي ايران»عنوان سرمقالهي روزنامهي ابتكار است كه در آن ميخوانيد؛بر اساس گزارش خبرگزاري ريانوستي طي هفته گذشته هيآتي از وزارت امور خارجه اسرائيل با هدف آماده سازي گشايش سفارت در ترکمنستان، عازم اين کشور شد. به گفته يکي از منابع بلندپايه وزارت امور خارجه رژيم صهيونيستي، کارمندان بخش مالي و بخش برنامه ريزي وزارت امور خارجه به عشق آباد سفر کردند که وظيفه آنها جست وجوي ساختماني مناسب براي تاسيس سفارت در پايتخت ترکمنستان بود. اين تلاش تازه اسرائيل براي گسترش حضور در کشورهاي آسياي ميانه با توجه به نزديکي آنها با ايران، با روي کار آمدن دولت ائتلافي بنيامين نتانياهو سرعت بيشتري به خود گرفته است; کما اينکه اين رژيم قصد دارد علاوه بر گسترش دايره نفوذ خود در کشورهاي اطراف ايران، اعراب را نيز به همراهي با خود وادار کند. تلاش براي متوقف کردن فعاليت صلح آميز هسته اي ايران مي تواند يکي از دلايل عمده اقدامات رژيم صهيونيستي عليه ايران باشد. بدون شک حضور ترکمنستان در مسير ارسال سوخت هسته اي از روسيه به ايران، زمينه مناسبي براي اين رژيم به منظور تلاش براي ممانعت از ادامه فعاليت هسته اي ايران فراهم خواهد آورد. در همين زمينه ديدارها و گفت وگوهاي نتانياهو با سران عرب به ويژه حسني مبارک رئيس جمهور مصر، قابل تامل به نظر مي رسد. خبرگزاري آسوشيتدپرس گزارش داده است که بنيامين نتانياهو در صدد ايجاد ائتلافي عليه ايران و در عين حال تبادل نظر درباره پيشبرد مذاکرات صلح خاورميانه در طول سفرش به مصر است. به عقيده برخي تحليل گران، نتانياهو اميدوار است با جلب توجهات به ايران به عنوان "تهديد کليدي براي ثبات خاورميانه" دستور کار منطقه اي را دوباره تعريف کند. علاوه بر اين او تلاش مي کند که پا را از منطقه خاورميانه فراتر بگذارد و کشورهاي آسياي ميانه و همسايگان جغرافيايي ايران را نيز با خود همراه کند. در همين راستا مي توان به افتتاح دفتر رايزني رژيم صهيونيستي در باکو (پايتخت آذربايجان) و کميسيون مشترک اقتصادي جمهوري آذربايجان و رژيم صهيونيستي اشاره کرد. در اين ميان اشاره به اين مساله ضروري است که شرکت هاي اسرائيلي، سرمايه گذاري هاي عظيمي در بخش هاي نفتي، صنايع غذايي، کشاورزي، ساختمان و فن آوري اطلاعات آذربايجان کرده اند و بنابراين براي مجاب کردن اين قبيل کشورهاي همسايه ايران براي همراهي با خود، به راحتي مي توانند از ابزار فشار اقتصادي استفاده کنند. رژيم صهيونيستي پيش از اين نيز روابط خود را با پاکستان، ترکيه و کشورهاي عرب حوزه خليج فارس گسترش داده بود. بنا به گزارش خبرگزاري ها، اين رژيم به طور محرمانه دفتر نمايندگي سياسي و بازرگاني خود را در دبي افتتاح کرده بود. پاکستان نيز روابط ديپلماتيک خود را با اين رژيم گسترش داده است تا به زعم خود نقشي در حل مسائل بين فلسطيني ها و يهودي ها بازي کند. اقدامات ديپلماتيک اخير رژيم صهيونيستي در حالي انجام مي شود که "آويگدور ليبرمن"، وزير امور خارجه اين رژيم اعلام کرده بود اسرائيل در هيچ شرايطي به ايران حمله نظامي نخواهد کرد. در چند ماه گذشته برخي رسانه ها ادعا کرده بودند که اسرائيل تدارک عمليات هوايي گسترده به تاسيسات هسته اي ايران را تسريع مي کند. به عنوان نمونه روزنامه تايمز چاپ لندن نوشت: حمله به ده ها هدف در ايران، از جمله به مرکز هسته اي در نطنز مي تواند ظرف چند روز و يا حتي چند ساعت پس از آنکه دستور مربوطه از سوي دولت اسرائيل صادر شود، صورت پذيرد. اين روزنامه ادامه داد: نظاميان اسرائيلي چند فروند هواپيماي مجهز به سيستم تجسس و هدايت الکترونيک "آواکس" دريافت کرده و مانور حمله هوايي نيز انجام داده اند. اسرائيل همچنين به واسطه ارتباط نزديک با ترکيه، مناسبات نظامي اين دو کشور و حضور اسرائيل در خاک ترکيه و نقاط هم مرز با ايران با هدف انجام مانور نظامي گسترش يافته بود. در همين راستا با توجه به وضعيت جغرافيايي و ژئوپلتيک ترکمنستان در آسياي ميانه و به ويژه نزديکي به ايران و واقع شدن در مسير ارسال سوخت هسته اي از روسيه به ايران، افتتاح سفارت اسرائيل در اين کشور مي تواند هشداري جدي براي مسئولان کشور باشد تا سياست هاي هوشمندانه تري در قبال همسايگان خود اتخاذ کنند. سرمايه:وعده «سود موهوم» احمدي نژاد «وعده سود موهوم احمدي نژاد»عنوان سرمقالهي روزنامهي سرمايه به قلم سعيد ليلاز است كه در آن ميخوانيد؛ جديدترين قول آقاي احمدي نژاد مبني بر پرداخت سود درآمدهاي نفتي به ايرانيان مقيم داخل و خارج از کشور، از نظر عرف حسابرسي در زمره «سود موهوم» به شمار مي آيد.متاسفانه ظرف چهارسال گذشته مجموعه سياست هاي اقتصادي دولت نهم به گونه اي طراحي و اجرا شده است که اکنون در پايان چهارسال ضيافت بزرگ و بي همتاي نفتي اساساً درآمدي براي توزيع بين ايرانيان اعم از آنها که در داخل يا خارج از کشور هستند؛ وجود ندارد. برآوردها نشان مي دهد به علت عدم سرمايه گذاري کافي، در چهار سال گذشته ميزان صادرات نفت ايران در سراسر امسال حداکثر به اندازه 43 سال پيش يعني معادل 700 ميليون بشکه خواهد بود. اگر فرض کنيم متوسط قيمت نفت صادراتي ايران به ازاي هر بشکه نفت خام در سراسر امسال معادل 50 دلار باشد با حداکثر درآمد ارزي کشور 35 ميليارد دلار خواهد شد. به اين ترتيب حتي اگر تمام اين درآمد نفتي نيز به بودجه عمومي دولت براي امسال اختصاص داده شود؛ بين 25 تا 30 ميليارد دلار کسري بودجه امسال دولت خواهد بود. بنابراين در سال 1388 حتي با فرض اينکه متوسط قيمت نفت صادراتي ايران به ازاي هر بشکه نفت خام به 70 دلار هم برسد؛ اساساً سود مازادي در کار نخواهد بود که در ميان اقشار ايرانيان داخل يا خارج از کشور توزيع شود. در نتيجه در خوشبينانه ترين حالت ممکن، قول اخير آقاي رئيس جمهور چيزي بيش از يک شعار انتخاباتي از نوع آن دسته از شعارهاي ايشان که چهار سال قبل مطرح کرد و غالباً يا به فراموشي سپرده شد يا برخلاف آنها عمل شد يا اساساً تکذيب شدند؛نيست. قرائن و شواهد نشان مي دهد در يک ماه گذشته دولت نهم چنان بر حجم تعهدات و قول هاي خود در حوزه هاي مختلف اجتماعي افزوده است که براي تامين هزينه آنها، بودجه عمومي دولت، امسال بايد به معادل يکصد ميليارد دلار برسد. در حالي که براي تامين هزينه هاي مورد نياز و رسيدن به چنين رقمي از بودجه عمومي، قيمت نفت صادراتي ايران به ازاي هر بشکه نفت خام بايد به معادل 80 دلار و حتي 90 دلار برسد. همين که آقاي احمدي نژاد نيز در نشست ديروز خود با مديران ارشد صنعت نفت، قيمت مطلوب براي هر بشکه نفت خام صادراتي را 80 الي 90 دلار دانست، مبين اين حقيقت است که تنها در حدود قيمت هاي ياد شده، هزينه هاي بودجه عمومي دولت در سال 1388 با درآمدهاي آن سربه سر شده و فقط در شرايط افزايش، قيمت نفت خام صادراتي ايران در هر بشکه بيش از يکصد دلار است که مي توان از توزيع مازاد درآمد نفت در ميان اقشار مردم سخن به ميان آورد. در صورتي که رسيدن متوسط قيمت نفت صادراتي ايران در هر بشکه نفت خام به معادل يکصد دلار در سال 1388 به شدت فرضي نامحتمل است. اگرچه حتي در صورت تحقق چنين امري بيش از 10 الي 15 هزار تومان ماهانه براي هر ايراني سود به همراه نخواهد آورد. بدين ترتيب براي پرداخت مبلغ 10 الي 15 هزار تومان سود به هر ايراني بايد از صبح امروز، متوسط قيمت نفت صادراتي ايران در هر بشکه نفت خام به معادل 110 دلار برسد تا دولت نهم بتواند به هر ايراني ماهانه مبلغ 10 الي 15 هزار تومان مازاد سود نفت بپردازد. در واقع مي توان گفت درآمدهاي نفتي ايران تا بشکه اي 110 دلار قبلاً پيش خور شده است. دنياي اقتصاد:تلخ و شيرين تقسيم سهام نفت «تلخ و شيرين تقسيم سهام نفت»عنوان سرمقالهي روزنامهي دنياي اقتصاد به قلم محمدصادق جنان صفت است كه در آن ميخوانيد؛تعارف را اگر كنار بگذاريم، بايد بپذيريم كه نهاد دولت در ايران در برابر شهروندان، يك ارباب بزرگ است. شهروندان ايراني به دليل توزيع نابرابر قدرت، در برابر دولت همواره يك تابع كامل به حساب ميآيند و آهنگ كسب و كار و معيشت خود را با ساز دولت، كوك ميكنند. چرا چنين تعاملي پديدار شده است؟ پايدار ترين و نيرومندترين عاملي كه موجب نامتوازن و نامتعادل شدن قواي ميان اين دو نهاد شده است، مالكيت مطلق دولت بر سهام شركتهاي بزرگ نفت و گاز و درآمد حاصل از فروش آنها است. اقتصاددانان طرفدار اقتصاد رقابتي، در سالهاي اخير بارها يادآور شدهاند كه اصلاحات سياسي و اقتصادي در ايران يك شاهراه دارد و آن انتقال مالكيت سهام شركتهاي مالك نفت و گاز و ساير بنگاههاي بزرگ به شهروندان است. اقتصاددانان طرفدار اقتصاد آزاد و رقابتي در اين حوزه همواره پيشگام بودهاند. طرح ارائه شده از سوي دكتر مسعود نيلي، يكي از برجستهترين اقتصاددانان ايراني در اين حوزه كه چند ماه پيش منتشر شده تا امروز جامعترين و كاملترين طرح براي رسيدن به هدف ياد شده است. مقبوليت سياسي و اقتصادي طرح انتقال مالكيت سهام نفت از دولت به شهروندان، اكنون روندي فزاينده را تجربه ميكند و دو كانديداي مطرح حاضر در جريان انتخابات 22 خرداد ماه آن را پذيرفتهاند. در صورتي كه ديگر كانديداهاي حاضر براي تصدي پست رياستجمهوري نيز طرح ارائه شده از سوي دكتر مسعود نيلي را بپذيرند، اجرايي شدن آن قوت بيشتري خواهد گرفت. دقت در كليت طرح انتقال مالكيت سهام شركتهاي نفت و گاز از دولت به شهروندان نشاندهنده دو هدف بزرگ است: هدف اول، حذف موانع اجتماعي اصلاحات اقتصادي است؛ به اين معني كه شهروندان ايراني به دليل افزايش منفعت فردي، در مسير اصلاحات اقتصادي از جمله آزادسازي قيمتها مسووليت بيشتري را ميپذيرند. هدف دوم و بزرگ از طرح ياد شده، اصلاح بنيادين رابطه و نوع تعامل دولت و شهروندان است؛ به اين ترتيب كه با انتقال سهام شركتهاي نفت و گاز، به جاي اينكه درآمد و سود حاصل از فروش محصولات در اختيار يك گروه كوچك به نام دولت قرار گيرد و آنها براساس سليقههاي سياسي، نوع هزينهكردن را تشخيص دهند، اين شهروندان هستند كه درآمد را به خود اختصاص ميدهند. در چنين وضعيتي هر حزب و گروه و جمعيتي كه بخواهد نهاد دولت را در اختيار داشته باشد، بايد منابع مالي خود را از شهروندان دريافت كند و به اين ترتيب نقش اربابي از نهاد دولت به شهروندان منتقل ميشود.اما نكتهاي كه در اين عرصه حايز اهميت فوقالعاده است، اجتناب از رويكرد احساسي، هيجاني و انتخاباتي از طرح انتقال سهام شركتهاي نفتوگاز به شهروندان است. درحالحاضر فقط جنبه مالكيت سهام و به دست آمدن پول نفت برجسته شده و پيامدهاي چنين طرح بزرگي كمتر مورد توجه است. طرفداران اين طرح بايد به شهروندان به طور شفاف بگويند كه در صورت انتقال به صورت واقعي، پيامد آزادسازي قيمت كالاها و خدمات به طور جامع در راه است و ديگر قيمتهاي دستوري و اداري براي كالاها تعيين نخواهد شد. نكته بسيار بااهميت ديگر در مسير اجرايي كردن طرح انتقال سهام شركتهاي نفت و گاز به شهروندان، مديريت اجرايي نيرومند،كارآمد و ورزيده است. مديريت اجراي چنين طرح بزرگي را نميتوان به گروه سادهانگار، كمتجربه و فاقد مهارتهاي علمي و كارشناسي سپرد. مردم سالاري:انتخابات، ارتباطات روابط عمومي «انتخابات، ارتباطات روابط عمومي»عنوان يادداشت روز روزنامهي مردم سالاري به قلم ميرزابابا مطهري نژاد است كه در آن ميخوانيد؛دومين ماه فصلي را سپري مي کنيم که قرار است يکي از زيباترين و به يادماندني ترين رويدادهاي سياسي کشور دراين فصل رقم بخورد. برگزاري انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري و پيش بيني مشارکت گسترده مردم، شيوه هايي که از طرف رسانه ها براي "ترغيب" مردم به مشارکت هر چه بيشتر در عرصه سياسي انتخابات، تکنيک هاي مورد استفاده رسانه ها براي "برجسته سازي" برخي رويدادها و سوژه ها و چگونگي عملکرد آنها در پيروي يا به کار گيري نظريه هايي چون "نيازجويي مخاطب"، "نظريه تزريقي"، "نظريه استحکام" و نظريه "وابستگي مخاطب"، "تحليل محتواي اخبار" و گزارشهاي خبري خاص انتخابات، " نقش تيتر و جهت گيري آن"، نقش و تاثير "آگهي هاي تبليغاتي" نامزدها در رسانه هاي جمعي و استفاده از "تکنيک روابط عمومي" در جلب آراي مردم، "مناظره هاي تلويزيوني" و بسيار وجوه ديگر از جمله مواردي است که فضاي فعاليت براي حرفه اي هاي روابط عمومي و فضاي مطالعه و بررسي براي پژوهشگران اين حرفه وفن را فراهم مي سازد. چنين شرايطي براي شکل گيري روابط عمومي سياسي و مطالعه تکنيک بسيار جالب لابي گري فرصت مغتنمي است. انتخابات دهم رياست جمهوري ويژگيهايي پيدا کرده است که اقناع و پاسخگويي افکار عمومي بسيار مهم است و افکار عمومي باثباتي براي هيچ يک از نامزدهاي احتمالي وجود ندارد، به همين جهت اجراي برنامه هاي ارتباطي موثر بصورت روزانه با توجه به افکار عمومي رابراي نامزدها اجتناب ناپذير کرده است و اين امر فقط با آشنايي و آگاهي کم و بيش پيچيده از کار رسانه ها و "ماشين روابط عمومي" حرفه اي و ظرفيت کاربرد مفيد اين دانش ميسر است. مطالعه ارتباط سياسي توجه را به حضور 3 عنصر اصلي اين ارتباط و رابطه ميان آنها در فرآيندي جلب مي کند که به کمک آن کنش سياسي قابل درک است و اين سه عنصر عبارتند از: سازمان هاي سياسي (احزاب، نهادهاي سياسي، دولتها و...)، رسانه ها و شهروندان. از طرف شهروندان و سازمان هاي سياسي درخواست ها، برنامه ها، آگهي ها، نامه ها و نظرات گاهي يا تکنيک هاي روابط عمومي به رسانه ها (به معناي کلي و نه فقط رسانه هاي جمعي) منتقل مي شود و رسانه ها آنها را در قالب گزارش ها، سرمقاله ها، تفسيرها و تحليل ها و مصاحبه ها انعکاس مي دهند و متقابلا واکنش نامزدها و سازمان هاي سياسي حامي آنها را براي اطلاع شهروندان و همراهي با آنان در انتخابي صحيح منتشر مي کنند و در اين ميان مباحث مهمي چون دروازه باني، سانسور، تحريف، تخريب و اعمال سليقه ها و گرايش ها جايگاه واقعي خود را نشان مي دهد. در چنين شرايطي کارکردها آشکار مي شوند. کارکرد تسهيل مردم سالاري و کارکرد سرکوب مردم سالاري. با توضيحات فوق اينک که در آستانه روز ارتباطات و روابط عمومي قرار داريم، به دو نکته به عنوان ختم بحث در اين مقال توجه مي دهم: 1- کارشناسان، اساتيد، دانشجويان و صاحبنظران ، رسانه ها را از اين ديدگاه به خصوص چگونگي نقشآفريني و غفلت زدايي روابط عمومي به نظاره بنشينند و يافته هاي خود را به هر وسيله ممکن منتشر کنند. 2. اساتيد، انجمن ها و کارشناسان روابط عمومي از اين فرصت براي تبيين و تعريف روابط عمومي سياسي در کشور استفاده کنند و مولفه هاي آن را در جلسات علمي و کلاس هاي درس به بحث بگذارند. نگارنده با بيش از ربع قرن فعاليت مستقيم در روابط عمومي اعم از اجرا، تدريس، تحقيق، تدوين و انتشارات روابط عمومي به اين باور رسيده ام که ارتقا، دانش و بينش و جايگاه واقعي روابط عمومي در کشور ما در گرو شکل گيري روابط عمومي سياسي است. تا روابط عمومي ها در کسب، حفظ و تداوم قدرت صاحب نقش و هويت نشوند چالش ها و آسيب هاي آنها تقليل نخواهد يافت. قدس:آينده مبهم يک منازعه «آينده مبهم يک منازعه» عنوان يادداشت روز روزنامهي قدس به قلم دکتر نوذر شفيعي است كه در آن ميخوانيد؛بالاخره پس از فراز و نشيبهاي زياد، ارتش پاکستان عليه آنچه طالبان پاکستاني خوانده مي شود وارد عمل شد. شواهد موجود حکايت از آن دارد که موفقيتهاي مهمي در اين زمينه حاصل شده است. آنچه در حال حاضر مهم به نظر مي رسد و احتمالاً توجه محافل سياستگذاري در پاکستان و آمريکا را به خود معطوف کرده، سرانجام اين عمليات است: آيا ارتش پاکستان موفق خواهد شد، منطقه شمال غرب اين کشور را از وجود طالبان پاک نمايد؟ بدون ترديد، مجموعه اي از عوامل و شرايط در نيل به هدف مؤثرند. با اين حال، مهمترين مسأله اين است که هدف ارتش چيست؟ آيا ورود ارتش به جنگ عليه طالبان جنبه استراتژيک دارد يا تاکتيک؟ اين پرسش از آن نظر حايز اهميت است که اگر هدف ارتش استراتژيک نباشد، دير يا زود شاهد سست شدن مبارزه عليه طالبان خواهيم بود و اين ممکن است نتايج بسيار منفي در منطقه بر جاي بگذارد. اما اگر هدف ارتش استراتژيک و قصد ارتش آن باشد که طالبان به عنوان يک نيروي راديکال و ضد نظم براي هميشه از صحنه پاکستان حذف شوند، موفقيت در اين مسير مستلزم وجود شرايط ذيل خواهد بود: 1 - حمايت مادي و معنوي از ارتش: اين حمايت مي تواند هم از ناحيه آمريکا باشد و هم از ناحيه دولت پاکستان. افزايش بودجه ضد تروريسم براي ارتش پاکستان از سوي ايالات متحده، حمايت تسليحاتي و لجستيکي از ارتش و ارتقاي موقعيت ارتش در ساختار سياسي پاکستان، از جمله اين حمايتهاي معنوي و مادي است. 2 - عقب نشيني نيروهاي هندي از مرزهاي مشترک هند و پاکستان، تمرکز نيروهاي هندي در مرزهاي مشترک اين کشور با پاکستان که پس از حادثه بمبئي اتفاق افتاد، باعث ايجاد دغدغه هاي جدي براي ارتش پاکستان شده است. به همين دليل، در بدو امر ارتش تمايل جدي براي ورود به جنگ عليه طالبان نداشت، زيرا بر اين باور بود که وظيفه اصلي ارتش دفاع از تماميت ارضي پاکستان بويژه در مقابل هند است. اکنون که ارتش وارد جنگ عليه طالبان شده است، هندوستان بايد با کاهش نيرو، خيال ارتش پاکستان را از مرزهاي شرقي آسوده کند. البته کاهش نيروهاي هندي نبايد به گونه اي باشد که راه را براي ورود طالبان به منطقه کشمير فراهم سازد، زيرا فشار ارتش در داخل خاک پاکستان و فشار نيروهاي غربي در داخل خاک افغانستان، ممکن است طالبان را به سمت کشمير سوق دهد. 3 - فشار از ناحيه افغانستان: طالبان پاکستان و طالبان افغانستان دو روي يک سکه اند. آنچه باعث رشد طالبان پاکستاني شد، آرامش نسبي بود که در اين سوي مرزهاي افغانستان و پاکستان وجود داشت. براي آنکه طالبان سرکوب شوند، حمله از دو سوي خط ديوراند يک ضرورت استراتژيک است. حمله ارتش پاکستان از جنوب و حمله ائتلاف مبارزه با تروريسم از شمال، شرط لازم و ضروري براي موفقيت ارتش پاکستان است. 4 - تفکيک قوميت از ايدئولوژي: منطقه اي که هم اکنون جنگ در آن جريان دارد منطقه اي است که از نظر بافت جمعيتي، پشتون هستند. حدود 14 ميليون نفر پشتون در افغانستان و دو برابر همين ميزان در پاکستان زندگي مي کنند. اين گروه قومي داخل افغانستان با غير پشتونها و در داخل پاکستان با دولت اسلام آباد مشکل دارند. جنگ عليه طالبان نبايد به گونه اي باشد که قوميت پشتون آن را يک تهاجم عليه پشتونستان قلمداد کند. براي ناسيوناليسم پشتون بايد واضح و روشن باشد که جنگ در دو سوي خط ديوراند نوعي مبارزه همه جانبه عليه يک انديشه راديکال است؛ انديشه اي که در نهايت پشتونيسم را قرباني خود خواهد کرد. 5 - تفکيک بين القاعده و طالبان: طالبان و القاعده چنان در هم آميخته اند که جدا کردن آنها از يکديگر کار دشواري به نظر مي رسد. منطقه اي که اکنون کانون درگيري است گروه هايي از چچن، جنبش اسلامي ازبکستان، جنبش ترکستان شرقي (ايغورهاي چين)، اتباع عرب، بنگلادش، فيليپين و... را در خود جاي داده است. موفقيت ارتش پاکستان در گرو آن است که به عنوان يک تاکتيک، در بدو امر نوعي تمايز بين نيروهاي خارجي و طالبان پاکستاني قايل شود اولويت اول را بر مقابله با القاعده عرب و نيروهاي خارجي قرار دهد. اين مهم مي تواند از تحريک احساسات و افکار عمومي ساکن در منطقه عليه عمليات ارتش بکاهد. 6 - ممانعت از فرسايشي شدن جنگ: بدترين حالت آن است که عمليات نظامي ارتش به درازا کشيده شود. طولاني شدن جنگ باعث خواهد شد طالبان پاکستان با «پديده جنگيدن» خو بگيرند، خود را پيدا کنند و فرصتهاي جديدي براي مقاومت و مقابله بيابند. اين همان وضعيتي است که اکنون درباره طالبان افغاني و نيروهاي آمريکايي اتفاق افتاده است.بي ثباتي اقتصادي پاکستان، وقوع عمليات انتحاري بي ثبات کننده، تباني احتمالي راديکالهاي ارتش با طالبان و... از جمله مواردي است که در صورت طولاني شدن جنگ، ممکن است موقعيت طالبان را بهبود بخشد. صداي عدالت:در اين ساختمان چه خبراست؟! «در اين ساختمان چه خبراست؟!»عنوان سرمقالهي روزنامهي صداي عدالت به قلم هادي موسوي است كه در آن ميخوانيد، اگر به شما اجازه دادند وارد جام جم شويد و اگر توانستيد از سد حراست عبور کرده و خودتان را پشت درب هاي بسته اتاق مديران سياسي جام جم برسانيد در صورتي که شانس با شما يار باشد و گوشهايتان آنقدر تيز که از ديوارهايي که صدا را عبور نمي دهند چيزي بشنود ممکن است اين جملات به گوشتان بخورد " روي انتخابات مانور دهيد اما انتخابات فعلاً نبايد گرم شود " وقتي اين جملات را کنار فرمايشات مقام معظم رهبري در مورد لزوم انتخابات پر شور و نيز صحبت هاي ضرغامي مبني بر بي طرفي صدا و سيما در انتخابات قرار مي دهيم. اين سوال به ذهن خطور ميکند. پشت اين درب هاي بسته چه کساني نشسته اند؟ بالاترين مقام سياسي در صداوسيما معاونت سياسي است آخوندي پس از آنکه لاريجاني ساختمان شيشه اي را ترک کرد تا به شوراي امنيت ملي و سپس مجلس شوراي اسلامي برود به جاي رحماني فضلي رئيس فعلي ديوان محاسبات، پست معاونت سياسي صداوسيما را در دست گرفت. قائم مقام سابق رحماني فضلي و رئيس کنوني معاونت سياسي سازمان صداوسيما يکي از با نفوذترين افراد جام جم است. مديريت گروه سياسي تمامي شبکه ها به دست وي انتخاب مي شوند و رئيس خبر سيما و واحد مرکزي خبر نيز از او دستور مي گيرد. علاوه بر اين وي دو بازوي قدرتمند و بانفوذ دارد. فرشته نيک روين مشاور زمان او در معاونت سياسي است و سبقتي قائم مقامي است که بوي رياست مي دهد. مرد شماره 2 سياست صداوسيما، دبير سابق خبر 21 و رئيس فعلي واحد مرکزي خبر است عبدالرضا بوالي بعد از آخوندي بالاترين مقام سياسي صداوسيما است وي که نفوذ و قدرتش دست کمي از آخوندي ندارد کاملاً مستقل کار خود را انجام مي دهد و به کسي پاسخ گو نيست حتي اگر آن شخص رئيس يک شبکه باشد. بوالي اما هنوز به کار قبلي خود " دبير خبر ساعت 21 " علاقه نشان مي دهد چراکه توليد و پردازش اخبار 20:30 را شخصاً به عهده گرفته و آن را هدايت مي کند. یکي ديگر از افراد مهم صداو سيما که حضوري عجيب و غريب دارد زابلي زاده رئيس شبکه خبر است، زابلي زاده کار خود را با خبرنگاري در صداو سيماي کردستان در زمان جنگ شروع کرد و به واسطه رابطه با آخوندي و بوالي به رياست شبکه خبر منصوب شد. علاوه بر اين مديران مي توان از غلامي مسئول برنامه هاي سياسي سيما، رستم وندي مسئول بخش خبر صدا و سيد مهدي رئيس بخش خبر سيما و مسئول اجرا و پخش خبر 20:30 نام برد. اين مردان سياسي صداوسيما با نزديک شدن انتخابات دهم دست به تشکيل ستاد مرکزي انتخابات صداو سيما زدند رياست اين ستاد را آخوندي بر عهده دارد و دبير آن مجيد دانشور است. همچنين شوراي سياست گذاري ستاد متشکل از مديران سيما و مديران راديو شامل سبقتي، بوالي، جوان فکر" مشاور رئيس جمهور "، سيد مهدي، غلامي و يزدان پناه است اين ستاد وظيفه تبيين اهداف و رويکردهاي صداوسيما در انتخابات 88 را برعهده دارد. اما دقيقاً مشخص نيست اين رويکردها و اهداف شامل چه چيزهايي مي شود که اکنون صداوسيما به جانبداري به يک گروه خاص متهم شده است. مقايسه کوتاه ميان سياستهاي ستاد پيشين صداوسيما در انتخابات گذشته و عملکرد کنوني صداوسيما در انتخابات پيش رو به روشن شدن اين اهداف و رويکردها کمک مي کند. در ستاد قبلي سياست تبيين انتخابات با موضوع اهميت انتخابات و شرکت در آن، از بهمن 83 و در تمام برنامه هاي سيما آغاز شد چيزي که در اين انتخابات تا بعد از تعطيلات نوروز اتفاق نيفتاد. سياست مناظره افکار مختلف از فروردين 83 در شبکه 2 پس از اخبار 22:30 و در شبکه 1 بعد از خبر شروع شد. اتفاقي که هنوز هم در صداوسيما آغاز نشده است. سياست پخش اخبار انتخابات با موضوع اطلاع رساني از اخبار انتخابات، افراد و گروهها از اسفند
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 333]
-
گوناگون
پربازدیدترینها