پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1848113563
شعار خروج از حاكميت در دوره خاتمی مربوط به تندروهای خارج از متن مديريت بود
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
عضو ارشد مجمع روحانيون مبارز گفت: شعار خروج از حاكميت در دوره خاتمي مربوط به تندروهاي خارج از متن مديريت بود. عبدالواحد موسوي لاري، از اعضاي ارشد مجمع روحانيون مبارز، در گفتوگوي تفصيلي درباره انتخابات، انصراف خاتمي، تعداد راي موسوي و نحوه مواجهه اصلاح طلبان با كروبي سخن گفت. لاري معتقد است موسوي راي خاتمي را ندارد ولي با اين حال تعداد آراي مسوي هر روز در حال افزايش است. گفتگوي تفصيلي با عضو ارشد مجمع روحانيون مبارز و جبهه اصلاحات مي خوانيد: *خاتمي نسبت به ميرحسين قدرت جذب راي بيشتري داشت آراي خاكستري چه كساني هستند و برنامه شما براي جذب آنها چيست؟ موسوي لاري: شهروندان ما سه گروه هستند؛ كساني كه تصميم به مشاركت و حضور در انتخابات گرفتهاند و كساني كه يا هنوز تصميم به شركت در انتخابات نگرفته و يا به هر دليلي تصميم به عدم شركت در انتخابات گرفتهاند. گروه دوم كساني هستند كه با توجه به شرايط انتخابات، كانديداها، شعارها، حاميان آنها و سوابقشان تصميم ميگيرند و اگر آن را با سلايق خود منطبق ديدند حضور مييابند و در غير اين صورت حضور پيدا نميكنند؛ گروه سوم نيز كساني هستند كه كمتر ميتوان آنها را به عرصه انتخابات وارد كرد چرا كه تصميم خود را براي عدم شركت گرفتهاند. پس منظور از آراي خاكستري هر دو گروه دوم و سوم است؟ موسوي لاري: خير. منظور از جذب آراي خاكستري بايد درمورد گروه دوم باشد؛ يعني كساني كه اگر شرايط را مساعد بينند حضور مييابند. تلقي من اين است كه اين مجموعه بعد از كنار رفتن خاتمي دچار نوعي سردرگمي شدهاند كسي كه ميتوانست آراي آنها را جذب كند خاتمي بود و من نه در جناح اصولگرا و نه در جناح اصلاحطلب كسي جز خاتمي را نميبينم كه قدرت جذب آراي خاكستري را داشته باشد اما تصورم اين است كه ميرحسين با فاصله از خاتمي نسبت به ساير كانديداها شانس بيشتري دارد. چرا شانس ميرحسين را در انتخابات آتي بيشتر ميدانيد؟ موسوي لاري: اول اينكه نخبگان و پيشكسوتان انقلاب از مهندس موسوي سابقه خوبي در خاطر دارند و دوران 8 ساله مديريت او در ايام دفاع مقدس و توانمنديهاي ميرحسين در ايجاد توازن و در مديريت كشور براي تمام كساني كه آن زمان را درك كردهاند يك دوران مثبت به شمار ميرود. دومين دليل موضعگيري موسوي در برابر موضوعاتي كه حساسيت جامعه را برميانگيزد بود مثل تعطيلي يك شبه تعداد زيادي از مطبوعات كه وي نسبت به آن واكنش تندي نشان داد. تعطيلي فله اي مطبوعات از مسائلي بود كه موسوي با آن برخورد و آن را تقبيح كرد. موسوي، عضو شوراي عالي امنيت ملي، شوراي عالي انقلاب فرهنگي و مشاور خاتمي و هاشمي بوده است و در عين حال كه پس از سالهاي جنگ در مديريت اجرايي كشور نبوده اما در پارهاي از مسائل حضور داشته و در مقابل برخي جريانات و مسائل نوعي خويشتنداري مثبت از خود نشان ميداد و در اين 20 سال گوشهگير نبود. *مخالفت موسوي با گشت ارشاد براي جذب آراي خاكستري مثبت بود با توجه به كم تحركي موسوي تكليف كساني كه دوران نخست وزيري موسوي را درك نكردهاند چه مي شود؟ موسوي لاري: سومين دليل راي آوري موسوي، ادبيات، سخنراني ها و اظهار نظرهاي اخير ميرحسين خصوصا در چند هفته اخير است. موسوي در عين حال كه به عنوان انساني اخلاقمدار، ارزشي و پايبند به اصول و ارزشهاي انقلاب و نظام بود شرايط جامعه را نيز هدف قرار ميدهد و در سخنرانيهاي اخير خود در خصوص اقتصاد، فرهنگ و مسائل اجتماعي نكاتي را مطرح كرد كه براي گروهي كه هنوز تصميم به شركت در انتخابات نگرفتهاند ميتوانست انگيزه حضور ايجاد كند مثل تاكيد بر سياستهاي كلي اصل 44 كه مورد تاكيد رهبر نيز بود و موضوع خصوصي سازي و جملهاي كه گفته بود كه «جنگ تمام شد و اقتصاد دوران جنگ نيز تمام شد.» و با اين اظهارات به برخي كه فكر ميكردند موسوي به اقتصاد بسته پايبند است و به آن نگاه منقبض دارد نشان داد اينطور نيست. يا اينكه ميرحسين گفته بود با گشت ارشاد مخالف است نمادي از مخالفتهاي او دربرابر مسائلي بود كه با به كارگيري رفتارهاي آمرانه در امنيت و مسائل اجتماعي جامعه را به واكنش ميكشاند و اين نگاه مثبتي است كه اگر بنا باشد براي جذب آراي خاكستري عملي صورت بگيرد شانس موسوي با همين برخوردها و سفرهاي استاني و تماس با رسانهها براي انتقال به جامعه كافي است كه نوعي اميدواري به جامعه براي به عهده گرفتن مديريت آن بدهد. آيا به نظر شما اگر خاتمي مي ماند قدرت جذب آراي بيشتري را نداشت؟ موسوي لاري: بله؛ خاتمي نسبت به ميرحسين قدرت بيشتري در جذب آرا داشت و من هيچ ترديدي ندارم كه هيچ يك از كانديداهاي موجود به اندازه خاتمي اين ظرفيت و قدرت جذب آراي مردم را ندارند به اين دليل كه خاتمي تقريبا ركورددار راي در سطح دنياي آزاد بينالملل بود و كمتر اتفاق ميافتد كه كسي در دور دوم رياست جمهورياش راي بيشتري نسبت به دور اول آن كسب كند و جامعه در دور سوم گرايش وسيعتري نسبت به او داشته باشند كه هنوز هم از طريق نخبگان ادامه دارد. آيا احتمال بازگشت خاتمي به عرصه رقابت انتخاباتي وجود دارد؟ موسوي لاري:خاتمي برنميگردد چراكه او با علم و آگاهي به آينده تصميم به انصراف گرفت و اين يك تصميم عاطفي و از روي احساس نبود. وي در عين حال كه نسبت به مسير سرنوشت كشور علاقمند است نگران آينده كشور بود و كنار رفتن را با وجود حضور ساير كانديداها براي خود ضرورت ميدانست؛ به علاوه وي عضو مجمع روحانيون مبارز نيز هست و اين تشكل كانديداي خود را معرفي كرده است لذا قاعدتا از نظر پايبندي به اصول تشكيلاتي هم نظر مجمع براي خاتمي حجيّت دارد و طبيعي است كه وي به هيچ وجه در اين دوره شركت نخواهد كرد. پس چرا برخي سخن از بازگشت خاتمي ميزنند؟ موسوي لاري: (باخنده) اينها آرزوهاي جوانانه است. به نظر شما با انصراف خاتمي راي او پراكنده نشد؟ موسوي لاري: بله راي خاتمي حيف شد و به اعتقاد من كنار رفتن خاتمي يك ضايعه براي كشور بود اما تصميم خاتمي در آن مقطع براي به سامان رساندن امر انتخابات واقعبينانه بود و او همين شرايط را ادامه ميدهد. اين اميدواري وجود دارد كه موسوي بتواند بالاترين راي را ميان كانديداهاي موجود بياورد و من بر اين انديشهام كه موسوي تنها كانديدايي است كه فاصله راي او قبل از عيد نوروز و پس از آن بيش از صددرصد افزوده شده است. بر اساس نظرسنجيهاي صورت گرفته گرايش به ميرحسين بسيار بالاست و اين اميد هست كه او به راحتي در مرحله اول راي بياورد. *در حال حاضر راي احمدي نژاد در همه نطرسنجي ها بيش از ساير كانديداها است بر چه اساس مي گوييد موسوي به راحتي در مرحله اول راي خواهد آورد؟ موسوي لاري: موسوي در برابر احمدينژاد بعنوان كانديداي اصولگرايان از اين امتياز برخوردار است كه مخالفت با او بسيار پائين است. اگر طيفهايي بهخصوص نسل سوميها شناخت كمتري نسبت به وي داشته باشند با معرفي، تبليغات، آمدن به صحنه و سفرهاي استاني اين خلاء پر ميشود. مخالفت با او هرچند كه جدي شكل گرفته اما بسيار كم است. گرچه درحال حاضر مقدار راي احمدينژاد از كانديداهاي ديگر بيشتر است اما بيش از 60 درصد پاسخگويان به نظرسنجيها اعلام كردهاند كه به احمدينژاد راي نميدهند يعني راي منفي احمدينژاد بسيار بالاست و از نظر علمي كساني كه سقف راي آنها مشخص شود ميدان مانور كمتري دارد يعني از حالا مشخص است كه سقف راي احمدينژاد 40 درصد آرا است. به نظر من احمدينژاد به هيچ وجه نميتواند راي بياورد چون 61 درصد اعلام كردهاند كه به او راي نميدهند اما كمتر از 30 درصد از عدم راي خود به ميرحسين خبر دادهاند؛ يعني ميرحسين تا 70 درصد سقف پرواز راي دارد و به هر ميزان كه خود را معرفي كرده و افكار عمومي را به سمت خود بكشد زمينه رشد دارد و اگر در رفتارهاي انتخاباتي خود از شيوههاي جذب علمي مثل سفرهاي استاني، مصاحبهها، حمايت احزاب و تشكلها و عناصر مؤثر جامعه از خود استفاده كند، تا 70 درصد آرا را جذب خواهد كرد. ولي احمدينژاد قطعا دور اولي نيست و اينكه در دور دوم راي بياورد يا نه يك بحث ديگر است. به اعتقاد من ميرحسين در شرايط يك خيز تند بوده، و امروز و فرداي آن متفاوت است اما احمدينژاد در مقطعي از نظر سنجي ها از 29 درصد يا 31 درصد به 36 درصد راي و موسوي از 16 درصد به 29 درصد راي رسيده است. اين نظرسنجي توسط چه نهادهايي صورت گرفته است؟ موسوي لاري: صدا و سيما و يك جريان دانشجويي مستقلِ مرتبط با مهندس موسوي. نكته ديگري كه بايد به آن اشاره كنم اين است كه احمدينژاد به همان نسبت موافقيني كه دارد مخالفين جدي هم دارد و در انتخابات اين مخالفين هستند كه سرنوشت را تعيين ميكنند چرا كه اگر ميرحسين ديدگاه خود را به خوبي عرضه كند آنهايي كه وي را نميشناسند امكان دارد جذب او شوند. برآورد شما از ميزان راي موسوي چقدر است؟ موسوي لاري: اين موضوع بستگي به ميزان مشاركت مردم دارد. اگر موج انتخاباتي ايجاد شود و صدا و سيما كه حالا فيتليه انتخابات را پايين كشيده آن را بالا ببرد و موج ايجاد كند مردم حضور مييابند. من فكر مي كنم عدد 46 ميليون نفر كه به عنوان آمار واجدين شرايط در انتخابات اعلام شده است، كمتر از واقع باشد. برآورد من 50 ميليون نفر واجد شرايط است كه اگر 60 درصد از مردم حضور يابند يعني چيزي حدود 30 ميليون نفر؛ شانس موسوي بسيار بالا است و اين ظرفيت را دارد كه بر اساس اين معادلات راي بياورد اما من آمار عدد دقيق آن را نميتوانم بگويم. با توجه به اينكه كروبي دبير و عضو سابق مجمع روحانيون مبارز بود دليل حمايت مجمع روحانيون مبارز از موسوي با توجه به عدم سابقه حزبي وي در مجمع روحانيون مبارز چيست؟ موسوي لاري: كروبي از عضويت در مجمع روحانيون مبارز انصراف داد و دليل آن را برداشتن گامي بلند در راستاي تحزب كشور اعلام كرد كه اين هدف را با تاسيس حزب اعتماد ملي آغاز كرده و با كانديدا شدن در قالب يك تشكل سياسي در سطح ملي مثل اعتماد ملي صورت داد. او از اول گفته بود من به عنوان كانديداي حزب ميآيم و چون حزب اعتماد ملي، مجمع عمومي و شوراي مركزي به اين نتيجه رسيدهاند كه من حضور يابم، من نيز به نمايندگي از تشكل متبوع خود وارد ميشوم. مجمع روحانيون مبارز بر اين اساس و با توجه به اينكه تشكل محوري جريان اصلاح طلب است و مثل همه تشكلهاي اصلاحطلب فكر ميكند كه اگر وضعيت موجود تداوم يابد كشور در حوزههاي مختلفي با مشكل مواجه خواهد شد لذا با همه احترامي كه براي كروبي قائل بوده و هست در كنار ساير تشكل هاي اصلاحطلب به مير حسين روي آورد و ملاك اين انتخاب نيز ظرفيت بالاي راي آوري موسوي و حمايت اكثريت قاطع احزاب اصلاحطلب از وي بود. تلقي مجمع روحانيون مبارز و تشكلهاي مرتبط با آن، اين است كه بايد تنها تلاش ما در مقطع فعلي تغيير شرايط موجود باشد و آن را از طريق كانديداتوري مير حسين عملي ميدانيم كه با توجه به پيشينه سوابق و گرايشات تمام احزاب اين ظرفيت در مير حسين ديده شده است؛ به عبارت ديگر مجمع روحانيون مبارز اصل تغيير و برون رفت از شرايط موجود را به عنوان يك تكليف ميداند و به همين دليل از مير حسين حمايت كرد. برخي معتقدند در اين مدت بسياري نامي از كروبي نبردهاند و شأن او در فضاي انتخاباتي اين دوره حفظ نشده است. نظر شما در اين خصوص چيست؟ موسوي لاري: كروبي هميشه مورد احترام جريان اصلاحطلب بوده و هست و اصلاحطلبان چه تشكلهاي محلي، چه منطقهاي و يا ملي از كروبي به عنوان يك عنصر مورد احترام ياد كرده و براي وي احترام بسياري قائلند اما شايد يكي از دلايلي كه بسياري احزاب به كانديداتوري او توجه نكردند انتخاب خود كروبي مبني بر كانديداتوري به توصيه حزب اعتماد ملي و پس از تصويب آن به عنوان كانديداي حزبي بوده است. وقتي كانديدايي به صورت حزبي مطرح ميشود قاعدتا ساير احزاب هم سراغ كانديداي حزب خود ميروند و اين به معني عدم توجه به كروبي و يا ناديده گرفتن جايگاه و شخصيت او نيست و البته من در تمام مجامع اصلاحطلبان چيزي جز احترام به او نديدهام. *علت گرايش برخي افراد شاخص اصلاح طلب به كروبي شخصي است به نظر شما علت گرايش روز افزون چهرههاي شاخص اصلاح طلب به كروبي چيست؟ موسويلاري:گرايش اين افراد به كانديداها موضوعي شخصي است. شايد برخي افراد مثل كرباسچي به دليل مصالح، رفاقت و يا هرچيز ديگر به عنوان شخص به سمت كروبي رفتهاند اما حزب آنها رسما به نفع ميرحسين بيانيه داده است. به نظر من آنها به دليل گرايشات فردي و نه وابستگيهاي تشكيلاتي به كروبي روي آوردهاند اما تشكلها و نهادهاي مدني اردوگاه اصلاحات ميرحسين را انتخاب كردهاند. ما ديديم كه سازوكارهاي قبلي اجماع در جبهه اصلاحات شكست خورد. شما علت اين شكست را چه مي دانيد و سازوكار جديد اجماع در جبهه اصلاحات چيست؟ موسويلاري: تعجب مي كنم كه شما تماما در پي يافتن علل و عوامل اجماع و يا عدم اجماع در جبهه اصلاحات هستيد در حاليكه اردوگاه اصولگرايان بهخاطر تشتت هنوز نتوانسته كانديداي خود را معرفي كند. به نظر من اجماع در تشكلهاي مختلف به دو صورت شكل ميگيرد يا وجود قدر مشاركتها و تاكيد بر آنها و يا با نگاه به رقيب و مخالفت با رقيب كه اصولگرايان سعي ميكنند از روش دوم بهرهگيري كنند. آنان هنوز در داخل خود به اجماع نرسيدهاند و هنوز اختلافات زيادي دارند. مثلا جامعه روحانيت و جامعه مدرسين نتوانستند به نتيجه برسند و با يك نوع مكانيزم مخالفت با رقيب سعي ميكنند اختلافاتشان را بروز ندهند اما اصلاحطلبان به جاي اين، روش اول را پي مي گيرند. آنان همگرايي ايجابي را مبنا قرار داده و به صورت اجمالي به نتيجه رسيدهاند. به نظر من وحشت از پيروزي رقيب اصولگرايان را وادار ميكند تا كنار بكشند و يك نفر باقي بماند تا شايد پيروز شود اما جريان اصلاحات يك جريان تكثرگرا است و بر اين اساس فكر ميكند كه ما در داخل جبهه خودمان ميتوانيم يك گفتمان شفاف و روشن داشته باشيم و مكانيزم اجماع براساس ملاكهاي ايجابي را دنبال كنيم. آيا در جبهه اصلاحات اين نگاه يعني نگاه به رقيب و به واسطه آن اجماع وجود ندارد؟ موسوي لاري: چرا در آن اردوگاه هم بعضي چنين فكر مي كنند اما من معتقدم نگاه به رقيب باعث مخالف تراشي در كشور مي شود و طبعا با مخالف تراشيها كشور اداره نميشود. ممكن است از نظر كلي اين تصميم اصولگرايان واقعگرايانه باشد اما با اين حركت نميتوان كشور را اداره كرد اين تنها شما را آرام نگاه ميدارد. اما اگر ملاك توانايي تغيير و پيش بردن كشور باشد ممكن است در رقابتي درون گروهي به نتيجه برسيد و اين بسيار مطلوبتر است. اينكه اصلاحطلبان از چند كانديدايي به يك كانديدا برسند و با تكيه بر جنبههاي ايجابي، رقابت مثبت داشته باشند بسيار بهتر است از اينكه به اعتبار رقيب اجماع كنند. دوستان ما از چند كانديدا به دو كانديدا رسيدهاند و اين قدمهاي مهمي است كه برداشته شده است و آخرين كمك را خاتمي عليرغم قطعي بودن رايش انجام داد. *اصلاحطلبان در صورت عدم اجماع در مرحله اول جبرا در مرحله دوم به آن دست پيدا مي كنند اما خاتمي رفت و اصلاحطلبان هنوز به اجماع نرسيده اند و ممكن است آرايشان متشتت شود. موسوي لاري: خاتمي وقتي ديد آرا متشتت ميشود كنار رفت و البته هنوز اين احتمال است كه تا لحظات آخر نيز از ميان اين كانديداها يك نفر باقي بماند اما يك نگاه هم اين است كه اين دو كانديدا بصورت ايجابي ديدگاههاي خود را مطرح كرده و در مرحله بعد به جاي برخورد منفي و نگاه به رقيب برخورد ايجابي و نگاه به خود را مبناي اجماع قرار دهند. به هرحال بهترين وضع اين است كه انتخابات دو قطبي شود چون آن زمان اردوگاه ها مشخص است و جريان اصولگرا با نگاه هاي خود و جريان اصلاحطلب با نگاه خود وارد صحنه ميشود و مردم نيز بر مبناي كارنامه و پيشينه و همچنين شعارها و برنامههاي آينده تصميم ميگيرند.اصلاحطلبان اگر در مرحله اول به اجماع نرسند در مرحله دوم به صورت جبري به آن دست پيدا خواهند كرد. پيشبيني من اين است كه رقابت يا بين دو كانديداي اصلاحطلب باقي ميماند و يا اينكه رقابت بين احمدينژاد و يك كانديداي اصلاحطلب خواهد بود. الان جريان اصلاحطلب تقريبا به يك نقطه آرامش رسيده است چرا كه در هر دو صورت چه با يك كانديدا و يا چند كانديدا امكان پيروزي خود را زياد ميدانند. احتمال تحقق عملي و سراسري اجماع چقدر است؟ موسوي لاري: من فكر نميكنم كه پرداختن به مسئله كنار رفتن يكي از دو كانديدا جزو اولويتهاي جريان اصلاحات باشد. فرض يك اصولگرا و يك اصلاح طلب و راي آوري احمدينژاد در مرحله اول تقريبا منتفي است و ممكن است يكي از اصلاحطلبان در مرحله اول راي بياورد يا انتخابات دو مرحلهاي و بين يك اصلاحطلب و يك اصولگرا يا بين دو اصلاح طلب باشد. اما اگر انتخابات يك مرحلهاي شود قطعا اصلاحطلبان پيروز خواهند شد به همين دليل اكنون اصلاحطلبان به آرامش رسيده و نگران آينده نيستند. كروبي مطرح كرده بود كه عده كمي در جبهه اصلاحات براي كل جريان اصلاحات تصميم ميگيرند و درون اين جريان نوعي انحصارگرايي وجود دارد شما چقدر اين صحبت را قبول داريد؟ موسويلاري: نميدانم بايد از خود او پرسيد. خب شما چقدر اين صحبت را قبول داريد و آن را صحيح ميدانيد؟ موسوي لاري: من نميدانم واقعا اين عده كم چه كساني هستند.اگر منظور احزاب اصلاحطلب باشد كه آنها در يك فرآيند دموكراتيك در شوراي هماهنگي بحث كرده و كانديداي خود را مشخص كردهاند اگر منظور تاثيرگذاري فرد يا افرادي ملاك باشد كه هميشه تاريخ بوده، الان هم هست و در آينده هم خواهد بود.بالاخره در يك جمع 10 نفره ممكن است كسي از نظر منطق و بيان نسبت به ديگران برتري داشته باشد بنابراين من موضوع اينكه فرد يا افرادي تصميم ميگيرند را با توجه به نوع حركت اصلاحطلبان داشتند و موضوع را به صورت دموكراتيك در صحنه آمدند حداقل خودم توجيح نيستم در عين حال مي توان از خود كروبي پرسيد كه منظورش چه بوده است. *تندروها در زمان خاتمي خارج از متن بودند برخي ميگويند يك سري از افراطيون و تندروها در جبهه دو خرداد وجود دارد . شما اين صحبت را چقدر قبول داريد؟ موسوي لاري: با روي كار آمدن دولت نهم يك جابهجايي صورت گرفته است يعني افراطي گرايي كه در زمان دولت خاتمي در حاشيه بود امروز در متن مديريت وجود دارد. زمان خاتمي شعارهايي مثل عبور از خاتمي و خروج از حاكميت مربوط به تندروهاي خارج از متن مديريت بود اما اكنون اين موضوع تبديل به متن شده است. يعني حاشيههاي دولت نهم معتدل اما دولت و تشكيلات آن افراطي حركت ميكنند. بنابراين ممكن است در هر دو جريان افراطيگريهايي وجود داشته باشد با اين تفاوت كه ذكر شد و اينكه در جريان اصولگرايي چهرههايي مثل ناطق نوري، مهدوي كني و مقتدايي كه اصولگرايان معتدل هستند در حاشيه قرار دارند و بقيه در متن. ولي امروز ميبينيم كه كسي را سرمربي تيم ملي ميكنند و دو روز بعد عزلش ميكنند فردا در مجلس همين افراد اصولگرا وزير دولت اصولگرا را تاييد ميكنند و پس فردا استيضاحش ميكنند اين افراطيگريي در متن به مراتب هزينهسازتر از افراطيگريهاي در حاشيه است. نظر شما درخصوص حمايت برخي افراد و گروههايي كه بعضا به گفته خود اصلاحطلبان هم تندرو خوانده شده اند، از موسوي چيست؟ موسويلاري: ميرحسين نشان داده كه با مبناي تعريفي خود حضور را انتخاب و حركت را آغاز كرده است. ضمن اينكه وي جريان اصلاحطلبي را يك جريان مناسب براي اداره كشور ميداند و با قرائتي كه خود از اصولگرايي و اصلاحطلبي دارد وارد صحنه شده است. حمايت فرد يا تشكلي از موسوي به معناي اين نيست كه اين فرد يا تشكل، همه آراي ميرحسين را قبول دارد يا اينكه ميرحسين تمام نظرات آنها را پذيرفته است بلكه آنها تنها در اصول، بنيانها و جهتگيريها يكي هستند اما در شيوههاي كاري و روشها ممكن است اختلافنظرهايي داشته باشند. بايد ديد كه خود ميرحسين چه ميگويد چراكه او با يك گفتمان معتدل و در چارچوبهاي روشن به صحنه آمده و در عين حال كه به مباني اصلاحطلبي براي اداره امور كشور اعتقاد دارد، ممكن است شيوههاي خاص خود را به كار برد. او تابلوي مشخصي دارد و ميداند كه چه ميخواهد و در اين فرصت تمام آنهايي كه در قالب حمايت از موسوي تمام يا بخشي از مطالبات خود را تحقق يافته ميبينند از او حمايت ميكنند. ميرحسين چقدر ميتواند خواسته اصلاحطلبان را تحقق بخشد؟ موسوي لاري: موسوي مدير توانمند عصر بحرانهاست. كسي كه توانسته در بحرانهاي آن زمان موفقيتهايي داشته باشد؛ البته شرايط كاملا عوض شده است اما ميرحسين اگر امروز ديدگاهي را مطرح ميكند يا ميتواند آنها را تحقق بخشد يا در راستاي تحقق آن حركت ميكند و بخش قابل قبولي از مطالبات اصلاحطلبان محقق ميكند. نظر شما در خصوص حرفهاي اخير هاشمي رفسنجاني مبني بر رئيس جمهور شدن يك اصولگرا و سهم دادن به اصلاحطلبان چيست؟ موسويلاري:اينكه هاشمي ميداند كه كشور بايد با نگاههاي مهم اداره شود منطق درستي است چرا كه كشور با يك طيف و جناح اداره نميشود و تمام جريانهاي دلسوز كشور، نظام، انقلاب و امام بايد در آن سهم داشته باشند. هاشمي در زمان خود نشان داده كه ميتواند اين موضوع را عملي كند. ما اگر بتوانيم اين مدل را در كشور پياده كنيم قطعا وضعيت بهتري خواهيم داشت.من از شما ميخواهم كه به صدا و سيما، رسانهها، شوراي نگهبان و نهادهاي حاكميتي بگوييد بيطرف باشند و امكانات عمومي را صرف يك كانديداي خاص نكنند. مردم خود انتخاب خواهند كرد و برداشت ما اين است كه مردم يك اصلاحطلب را انتخاب ميكنند. من مطلوب ميدانم كه يك اصلاحطلب وارد شود و به اصولگرايان هم سهم دهد و معتقدم براي نجات كشور راه همين است. آيا واقعا اصلاحطلبان به اصولگرايان سهم خواهند داد؟ موسوي: مگر اصولگرايان به اصلاحطلبان سهم ميدهند؟ خير موسوي لاري: پس اصلاحطلبان نيز به اصولگرايان سهم نمي دهند. نظر شما در خصوص حضور احمدينژاد در اجلاس دوربان چيست؟ موسوي لاري: حدود يك سال است كه نگاه دولت براي حضور در اجلاسها و مجامع داخلي و خارجي بر اساس انتخابات است و نميتوان با اين نگاه كشور را اداره كرد چيزي كه آنجا اتفاق افتاد از اين نظر كه به رئيس جمهور ما توهين شد براي همه ما بد بود ولي اينكه احمدينژاد با زبان و ديپلماسي آشناي دنيا صحبت كرد يا نه، من گمان ميكنم كه ميتوان همين محتوا و جهتگيريها را با زبان و بياني كه براي دنيا آشناتر است مطرح كرد. متاسفانه نزديك به يك سال است كه نگاه به نتيجه انتخاباتي بر رفتارهاي دولتمردان حاكم شده است. /2759/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
-