واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
به گزارش راسخون به نقل از شبکه ایران: پرونده «موج جومونگ» با گزارشی تحلیلی درباره استقبال از این مجموعه تلویزیونی آغاز شد که همراه با نوعی آسیب شناسی عملکرد صدا و سیما در این مورد بود. اکنون با دکتر وحید یامین پور استاد دانشگاه و نویسنده برنامههای رادیویی و تلویزیونی درباره زمینه های جامعه شناختی علاقه مخاطب ایرانی به این مجموعه و آسیب شناسی عملکرد صدا و سیما در این موضوع وارد بحث و گفتگو شدهایم: آیا سریالی مثل افسانه جومونگ را میتوان با انواع سریالهای طولانی سالهای گذشته ایران مقایسه کرد؟ به نظر من سریال «افسانه جومونگ» با توجه به پیشینهای که از پخش سریالهای غیر ایرانی در ذهن داریم، یکی از بهترین سریالهایی است که تا کنون پخش شده است. شاید بهتر باشد برای فهم این مدل از سریالها، آنها را با سریالهای به اصطلاح صابونی soap مقایسه کنیم. پخش سریالهای صابونی در ایران به سالهای دهه هفتاد برمیگردد. سریالهایی مانند داستان جزیره و پزشک دهکده، پرمخاطب ترین انواع این سریالها بودند. برخی ویژگیها، این گونه سریالها را از انواع دیگر متمایز میساخت. تمرکز بر مخاطب خاص (مانند زنان خانه دار) یا طولانی بودن قصه که باعث میشد مخاطب بطور ویژهای با شخصیتهای اصلی داستان بزرگ شود و حوادث را از سر بگذراند و فضا و مختصاتی که این سریالها در آنجا اتفاق میافتاد مانند دهکده خاصی یا یک جزیره ی مشخص از ویژگیهای این سریالها بود. ولی سریالهای کره ای نوع خاصی از سریالهای تاریخی است که براحتی قابل مقایسه با نوع قبلی نیست هرچند در برخی ویژگیها مشابهتهایی وجود داشته باشد. علاقه مخاطب ایرانی را به چنین سریالی چگونه میتوان توضیح داد؟ علاقه قابل اعتنای مخاطبان ایرانی به سریالی مثل افسانه جومونگ قطعاً پیامهای روشنی دارد. افسانه جومونگ قصه پیچیده ای ندارد. حتی کارگردان از اینکه بخشی از ماجرای آینده را در انتهای هر قسمت لو دهد، ابایی ندارد. اساساً روش جذب مخاطب در این سریال نه صحنههای اکشن و نه پیچیدگیهای دراماتیک و نه چیزهای دیگری از این دست است.
جذابیت افسانه جومونگ بطور ساده متمرکز بر تقابل جذاب خیر و شر و بازی سخت میان دو قطب عقل حسابگر و اخلاق فضیلت مدار است. افسانه جومونگ برای کسانی که در مطالعات جامعه شناسی سیاسی سابقهای دارند، قصهای تکرار شدنی است. تسو و همراهان او نماینده عقل حسابگر سیاسی در عرصه حکومت داری هستند و در مقابل جومونگ نماینده اخلاق فضیلتمداری است که علیرغم فهم روش مقابل ولی تکیه بر فضیلتهای انسانی و ارزشهای مورد وفاق عمومیرا انتخاب کرده است. تمامیشخصیتها بین این دو قطب تقسیم میشوند. مخاطب ایرانی مانند همیشه شیفته یک پهلوانی و جوانمردی اخلاقی است. وفاداری، شجاعت و خدمت سه رکن این قطب دوست داشتنی است. ماکیاول در کتاب شهریار به حاکمان توصیه میکند که عرصه حکومت و سیاست ورزی عرصه فضیلتها (Virtu) نیست. بر بنیاد یک انسانشناسی اومانیستی، انسان را عمیقا، متظاهر خائن و جاه طلب میداند و طبیعتاً روشی حسابگرانه را برای تحقق اهداف سیاسی بر پایه ی سوء استفاده از مردم و فرصت طلبی را توصیه میکند. تسو خائن نیست. او به روشنی معتقد است برای نجات کشورش باید جلوی روش اخلاق مدار را بگیرد. برخی دیالوگهای این سریال به روشنی این تقابل را نشان میدهد. در صحنهای در آستانه جنگ میان دو برادر گفتگویی در میگیرد که روش جنگ و اداره آن را شرح میدهد. جومونگ در پاسخ به این سوال که در برابر قدرت دشمن چه روشی را انتخاب کرده است بر تحریک احساس وفاداری سربازان به میهن و امپراتور و تقویت شجاعت آنان تکیه میکند، در مقابل تسو بدنبال رایزنیهای سیاسی برای جلب کمکهای همسایگانی است که ارتباط با آنان نوعی تنازل از ارزشها به حساب میآید. بطور روشن به چه مولفههای دیگری میتوان به عنوان مولفههای جذاب این سریال اشاره کرد؟ اقبال بی سابقه مخاطب ایرانی به افسانه جومونگ پیام روشنی دارد. در حالیکه گروه فیلم و سریال شبکه سه همزمان یک مجموعه نسبتا ًپرخرج را به اسم «بیگناهان» در حال پخش دارد که انبوهی از بازیگران و کارگردانان صاحب نام در آن حضور دارند، ولی قصه غیرایرانی و فضای غیرملموس آن، مخاطبان را برای تماشای آن مجاب نکرده است. در اینسو یک سریال کرهای با قصهای ساده، بخاطر به نمایش گذاشتن علاقمندیهای ازلی شرقیها به فضیلتهای اخلاقی مانند وفاداری و خدمت، توفیق بی نظیری مییابد. جومونگ فی الجمله و با اغماض ورژن کرهای شخصیتهایی مانند کاوه، سیاوش یا جمشید است. برگ برنده دیگر این سریال کشش طبیعی یک عشق پاک است که باردیگر وفاداری قصه را به ارزشهای شرقی نشان میدهد. مخاطب ایرانی بارها نشان داده است که به سریالهایی که یک خانواده بدون درگیریهای اخلاقی میتوانند یکجا و با هم آنرا تماشا کنند، علاقه ویژه ای خواهد داشت. این مسأله ای است که حتی در سریالهای ایرانی کمتر اتفاق میافتد. به خاطر بیاورید فضای هتاکانه و غیراخلاقی ساعت شنی را که چندی پیش از شبکه اول سیما پخش شد. در مقابل درگیریهای عاطفی جومونگ با سوسانو یک ارتباط قابل فهم و جذاب از یک رابطه انسانی را به نمایش میگذارد که هیچگاه از ادب، نجابت و حیا به ورطه ی ابتذال نمیافتد. از طرفی کشش درونی روابط خویشاوندی چندگانه میان جومونگ و مادرش و همینطور پدری که او را نشناخته است و در عین حال وفاداری رمزآلودش به امپراتوری که میداند پدر او نیست بر این جذابیت عاطفی میافزاید. اینها همگی روشی است که یک سریال شرقی برای جذب مخاطب ایرانی بکار میگیرد. /1001/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 453]