محبوبترینها
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826064850
گزيده سرمقاله روزنامههای صبح امروز
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند از جمله «سپاه پاسداران، نهادي فراملي»،«اوباما فقط يك سراب است»،«تيزاب انتخابات»،«آرايش سياسي به نفع ميرحسين موسوي»،«تحريم و بر هم زدن نظم ابزار جديد دموکراسي»، كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم:سپاه پاسداران نهادي فراملي «سپاه پاسداران، نهادي فراملي»عنوان يادداشت روز روزنامهي جام جم دكتر علي دارابي است كه در آن ميخوانيد؛دوم ارديبهشت امسال مصادف است با سيامين سالگرد تاسيس سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به فرمان امام خميني (ره). نهادي برخاسته از متن مردم با كارنامهاي مملو از خدمات ارزنده، تاريخي و خطير به ايران، جنبشهاي اسلامي و همه آزادگان جهان كه امروزه به مثابه نهادي فراملي در عصر طلايي و كارآمدي خود ميدرخشد.- سپاه پاسداران انقلاب اسلامي از ابتداي تاسيس تاكنون منشا خدمات بزرگي بوده است؛ - مبارزه با گروهكهاي وابسته به بيگانگان كه سوداي تجزيهطلبي در كشور داشتند و بخشهايي از ميهن اسلامي را ناامن كرده بودند.- مقابله با براندازي، مبارزه مسلحانه، ترور و جنايات بيپايان منافقين.- نقش بزرگ، بيبديل و ماندگار در جنگ تحميلي 8 ساله در دفاع از تماميت ارضي و مرزهاي عقيدتي انقلاب اسلامي.- مقابله با اشرار وگروهكها كه مخل امنيت و آسايش همميهنان در مرزها بودند و تامين امنيت با همراهي ساير نيروهاي انتظامي، نظامي و امنيتي.- حضور موثر و تاثيرگذار در عرصه سازندگي و بازسازي كشور پس از جنگ.- تلاش براي تحكيم و گسترش ارزشهاي انقلاب اسلامي و ارتقاي فضاي معنوي و عقيدتي كشور تربيت كادر و نيروي مجرب و متخصص براي مديريت كشور در عرصههاي گوناگون.- نقش بايسته و اهتمام مجدانه در تبيين و ترويج گفتمان انقلاب اسلامي بر پايه آموزههاي امام خميني و رهبري.با توجه به اهميت همه كارويژهها، اقدامات و عملكرد سپاه پاسداران انقلاب اسلامي كه درخور ستايش، تجليل و الگوسازي براي نسلهاي آينده است، اما طلوع و درخشش سبزجامگان، فرزندان خميني و خامنهاي و پاسداران ملت محدود به مرزهاي جغرافيايي ايران نبوده است. بسياري از جنبشهاي آزاديبخش در كشورهاي اسلامي كه متاثر از انقلاب اسلامي بودهاند، براي تجديد حيات اسلامي و مبارزه با بيگانگان و تلاش براي حاكميت و استقلال ملي «رفتار، نهاد و گفتمان» سپاه را سرلوحه خود قرار دادهاند. اگر به حزبالله و مبارزه مقتدرانه و باصلابت آن در برابر رژيم اشغالگر قدس افتخار ميكنيم، اگر حماسه 22 روزه غزه را همه جهانيان به تكريم و تجليل مينشينند، اگر تنفر از آمريكا و اسرائيل جهاني شده است و اگر اسلام و گفتمان انقلاب اسلامي در دنيا فراگير شده است، بخش عمده آن را بايد ناشي از درخشش مكتب پاسداران و نقش بايسته آنان در تحقق آن بدانيم.امروز و با ارزيابي 3 دهه از حيات طيبه نهاد پرافتخار و گرانقدر سپاه پاسداران انقلاب اسلامي اگر استقلال، امنيت، آزادي و آباداني واقعي را در ايرانزمين چون گوهري پاس ميداريم، بيگمان پاسداران در تحقق آن، نقش اول را داشتهاند. يادمان باشد نه تنها ما و نسلهاي آينده بلكه تاريخ ايرانزمين در قرنهاي آينده به وجود اين نهاد كارآمد و فراملي ميبالند و به آن افتخار ميكنند. جمهوري اسلامي:اوباما فقط يك سراب است «اوباما فقط يك سراب است»عنوان سرمقالهي روزنامهي جمهوري اسلامي است كه در آن ميخوانيد؛اجلاس سران قاره آمريكا اين بار با رويدادها و حاشيه هائي به مراتب جدي تر از متن اجلاس همراه بود كه برخي موارد آن ممكن است حتي به « نقطه عطفي در تاريخ مناسبات آمريكا » با ساير كشورهاي اين قاره تبديل شود. موضع گيري اوباما در قبال اجلاس دوربان 2 در ژنو نيز بر شدت ابهام در سياست هاي وي افزوده است. اگرچه آمريكا همواره سعي داشته و دارد كه آمريكاي لاتين را به حياط خلوت خود تبديل كند اما روي كار آمدن چهره ها و جريانهاي مخالف سلطه جوئي آمريكا عموما موانع جدي و موثري در راه تحقق اهداف واشنگتن ايجاد كرده است . واشنگتن مرتبا با در پيش گرفتن « سياستهاي تنبيهي و حذفي » درصدد ريشه كن ساختن بنيان هرگونه مخالفت جدي با آمريكا برآمده است كه تحريم باكو براندازي نرم « ساندنيست ها » در نيكاراگوئه و كودتا عليه « هوگوچاوز » رئيس جمهور ونزوئلا بهمراه طيف وسيعي از اقدامات سازمان يافته براي تنبيه كشورهاي سركش و مهار تقريبا تمامي دولتهاي آمريكاي لاتين جزو اهداف آشكار و نهان واشنگتن بوده و هست.ماجراي كودتاي ژنرال پينوشه به كمك ريخت و پاش هاي كمپاني « آي تي تي » كه منجر به قتل « سالوادور آلنده » رئيس جمهور اسبق شيلي گرديده اكنون به يك واقعه بزرگ تاريخي در صحنه سياسي آمريكاي لاتين تبديل شده است . اگرچه واشنگتن ادعا مي كند كه از آن وقايع درس گرفته و درصدد تغيير شرايط و مناسبات خود برآمده ولي در ميدان عمل شاهد رويداد تازه اي نيستيم كه چنين تغييراتي را نشان دهد. گروهي معتقدند كه اصل روي كار آمدن « باراك اوباما » و واگذاري قدرت رياست جمهوري به يك سياهپوست به خودي خود يك تغيير است و ما نبايستي به دنبال چيز زيادي بيش از اين باشيم ! اين يك « خودفريبي » است تا ساير ملتها و كشورها بپذيرند كه انتظارش بيش از تغيير رنگ پوست رئيس جمهور آمريكا را نداشته و ندارند! واقعيت اينست كه پيش از اين ژنرال « كالين پاول » رئيس اسبق ستاد ارتش آمريكا و وزير خارجه اسبق اين كشور و خانم « كانداليزا رايس » مشاور اسبق شوراي امنيت ملي آمريكا و وزيرخارجه سابق اين كشور نيز سياهپوست بوده اند ولي بدترين و سياه ترين دوران ها دقيقا همان دوره اي بوده است كه بوش كوچك به كمك اين رنگين پوستان به اجراي سياستهاي ضدانساني خود پرداخته و نومحافظه كاران جنگ افروز را عهده دار اجراي تصميمات شرارت آميز در گوشه و كنار جهان ساخته بود.در اجلاس سران قاره آمريكا اوباما در كنار سران كشورهاي آمريكاي لاتين قرار گرفت درحاليكه همگي از وي مي خواستند شعارهايش را عملي كند و اگر وعده تغيير داده به وعده هايش عمل نمايد و تغييرات عملي در صحنه مناسبات سياسي آمريكا ايجاد كند.« هوگوچاوز » در اين مراسم به عنوان يك اقدام نمادين يك كتاب را به رئيس جمهور آمريكا هديه داد و از وي خواست آنرا دقيقا مطالعه كند. اهداي يك كتاب قاعدتا حاوي نكته مهمي نيست ولي اين اقدام با در نظر گرفتن جهت گيري محتواي كتاب عليه نظام سلطه حاوي اين پيام است كه زمامداران واشنگتن براي درك ذهنيت كساني كه به ضرورت موضع گيري عليه نظام سلطه به قطعيت رسيده اند استعدادهاي خود را بكار بگيرند.اين اقدام هوگو چاوز ممكن است با اين تعامل همراه باشد كه شايد رهبران آمريكا نمي دانند و درك نكرده اند كه ديگران با نظام سلطه مشكل دارند و اين كتاب آنها را كمك نمايد تا شرايط جديد جهاني را درك كنند. ولي واقعيت اينست كه نظام سلطه و سردمداران آن از عمق نفرت جهاني عليه خود كاملا آگاهند و دقيقا مي دانند چه انتظاري از آنها مي رود؛ مورالس رئيس جمهور بوليوي هم در اجلاس سران قاره آمريكا ضمن استقبال از روي كار آمدن اوباما تصريح كرد كه سياستهاي توطئه گرانه آمريكا حتي در دوره حاكميت اوباما همچنان ادامه دارد و در واقع چيزي در ميدان عمل تغيير نكرده است .اين بدان معني است كه تغييرات عملي در رفتارهاي خشن ضدانساني و مداخله جويانه واشنگتن امروزه به يك انتظار جهاني از آمريكا تبديل شده و اين خواسته فقط ناشي از ذهنيت « چاوز » و « مورالس » نيست . فراموش نكنيم كه 27 وزير خارجه كشورهاي عضو اتحاديه اروپا قبل از برپائي انتخابات رياست جمهوري آمريكا و در زماني كه سرنوشت انتخابات مشخص نبود نامه اي را خطاب به رئيس جمهور آينده نوشتند كه صرفنظر از هويت شخصي وي لازم است مسائل فراواني را در نظر بگيرد و مشخصا به تغيير چهره آمريكا در صحنه سياست جهاني بپردازد.دنياي معاصر از روي كار آمدن باراك اوباما استقبال كرده و آنرا پديده اي مثبت ارزيابي نموده است ولي همين استقبال جهاني توام با انتظاراتي است كه تاكنون در صحنه عمل نه تنها هيچگونه شاهدي براي اثبات موارد و تحقق انتظارات به چشم نمي خورد بلكه برخي نشانه ها دقيقا عكس اين مطلب را ثابت مي كند.تصميم اوباما براي حمايت از شكنجه گران « سيا » و تعهد جلوگيري از تعقيب و محاكمه و مجازات آنها تداوم بمباران و حملات موشكي و هوائي به مناطق مسكوني پاكستان و افغانستان تصويب و تمديد تحريم ها عليه ايران و تحريم كنفرانس جهاني ضدنژادپرستي نشانگر استمرار سياستهاي هميشگي آمريكا در سطح جهاني است .اوباما و دستيارانش با تحريم اجلاس « دوربان ـ 2 » در سوئيس در واقع نماد حمايت آمريكا از صهيونيسم و نژادپرستي را عملا به نمايش گذاشتند و نشان دادند كه يا قادر به تغيير مولفه هاي قدرت و تصميم گيري در آمريكا نيستند و يا فريبكارانه شعار تغيير را سر داده اند و اساسا در فكر تغيير نبوده و نيستند. واقعيت امر هرچه باشد در يك نكته كمتر مي توان ترديد كرد و آن اينست كه انتظارات جهاني از واشنگتن تاكنون برآورده نشده و شايد هرگز برآورده نشود و اين واقعيت تلخ ثابت مي كند كه اوباما فقط يك سراب است . آفتاب يزد:كدام حماسه ؟! «كدام حماسه ؟!»عنوان سرمقالهي روزنامهي آفتاب يزد است كه در آن ميخوانيد؛سفر كوتاه دكتر احمدينژاد بـه ژنـو و سـخـنراني او در اجلاس موسوم به دوربان «2» را ميتوان دو موضوع مستقل دانــســـت كـــه در خــصــوص ضـرورت و پيـامـدهـاي آن بايستي به تفكيك اظهار نظر كرد. اما قبل از ورود به بخش اصلي يادداشت، لازم است اين نكته مورد تاكيد قرار گيرد كه دكتر محمود احمدينژاد تا مرداد ماه 88نماينده حقوقي ملت ايران است و ايرانيان وطندوست، اهانت به او را تحمل نميكنند. برهمين اساس، هم زبان با نهادها و رسانههاي رسمي، هتك حرمت او در ژنو را محكوم ميكنيم. در عين حال، همه افراد حقيقي كه در برنامهريزي اين سفر غير ضروري نقش داشتند نيز بايستي سهم خود را در بياحترامي به نماينده حقوقي ملت ايران بپذيرند و از اين ملت پرافتخار پوزش بخواهند. اما يكپارچگي داخلي در محكوميت اين اهانت نبايد موجب غفلت از عواملي شود كه زمينهساز حادثه اخير شده است. نگارنده ترجيح ميدهد بحث اصلي را با اين سوال آغاز كند كه » حضور نماينده بزرگ ملت ايران در اجلاسي كه تنها سه رئيس جمهور آن هم از كشورهاي غيرموثر جهان در آن حضور داشتند، چه ضرورتي داشت؟« آيا احمدينژاد براي انعكاس ديـدگـاههـاي خـود، بـه تريبونهاي پرمخاطب دسترسي ندارد و تنها راه انعكاس مواضع او، حضور در كنفرانسهايي است كه هم به لحاظ سطح حضور ساير هيئتها، متناسب با شأن ايران نيست و هم برنامه ريزي براي هتك حرمت رئيس جمهور ايران در آنها، دور از ذهـن نميباشد؟ مگر رسانههاي داخلـي ايران، هميشه ادعا نميكنند كه تمامي كـنـفـرانـسهـاي خـبـري و سـخـنرانيهاي مهم احمدينژاد در داخل، موجب قطع برنامه عادي شبكههاي بزرگ خبري در جهان مي شود؟ پس چه ضرورتي دارد كه براي اعلام مواضع احمدي نژاد، او در اجلاسي شركت كند كه تنها سه كشور توگو، تيمور شرقي و مونته نگرو، در سطح رئيس حكومت در آن حاضر شدهاند؟ سوال دوم آن است كه در اين اجلاس، چه سخن جـديـدي تـوسط احمـدي نـژاد مـطرح شد كه برنامهريزان سفر او را به پذيرش هزينه يك اهانت تعريف شده بين المللي - ترك جلسه توسط تعداد قابل توجهي از حضار- تشويق كرد؟ در سخنان احمدي نژاد نكات انساني و اخلاقي وجود داشت كه بارها از زبان او به گوش ملتها و دولتها رسيـده بـود. البتـه در سخنـرانـي اخير، موضوع هـولـوكـاسـت بـا يـك تـفـاوت عـمـده نسبت به سخنرانيهاي پيشين احمدي نژاد مطرح شد كه بعيد به نظر ميرسد اعلام موضع جديد، فلسفه اصلـي حـضور رئيس جمهور ايران در كنفرانس دوربان«2» باشد. احمدي نژاد كه قبلاًهولوكاست را يك دروغ تاريخي مي ناميد، در سخنراني دو روز قبل خـود، بـدون آنـكه هولوكاست را افسانه بخـوانـد كشـورهاي غربي را مورد انتقاد قرارداد كه »چرا با بهانه قراردادن هولوكاست، از تجاوز صهيـونيسـتهـا بـه سـرزميـن فلسـطين حمايت ميكنند؟ « صدا و سيما و ساير رسانههايي كه قبل از عزيمت دكتر احمدينژاد به ژنو، ديدار با سران كشورهاي مختلف و روساي مجامع بينالمللي را از برنامههاي اين سفر ذكر ميكردند اكنون بايد به مردم بگويند به جز ديدار با رئيس جمهور سوئيس و دبير كل سازمان ملل، احمدينژاد كدام ملاقات مهم را انجام داده كه تحمل رنج سفر را بر او آسان كرده است؟ آيا اين رسانهها نميدانند كه دولت سوئيس مدعي شده است در ديدار رئيس جمهور آن كشور با احمدي نژاد، موضوع »پرونده ركسانا صابري« مطرح شده و دبير كل سازمان ملل هم اعلام كـرده است: در ديدار با احمدينژاد به او توصيه كردم از اين گونه سخنان نگويد؟ در واقع اخبار منتشره از دو ديدار مهم رئيس جمهور ايران در ژنو نيز با توصيف طرفهاي ملاقات از آن - حتي اگر ادعاهاي آنها صحيح نباشد - بيش از آنكه تاثير مثبت براي ايران داشته باشد شـامـل ســوژههـايـي بـراي تبليغ عليه نظام جمهوري اسلامي بوده است. با اين توضيحات، مشخص نيست كه بازوهاي تبليغاتي دولت، چه چيزي در اين سفر و پيامدهاي آن يافتهاند كه نام حماسه را بر آن مينهند؟ ايرانيان غيرتمند، عادت داشتند كه بيرون راندن دشمن از خرمشهر و به زمين افتادن سربازان مغرور و تا دندان مسلح عراقي در برابر رزمندگان مومن ايراني را حماسه بدانند. مردم ايران، پيروزي با دست خالي و ساقط كردن حـكومتي كه براي خود عنوان ژاندارم منطقهانتخاب كرده بود را حماسه ميدانستند و ناكامي شرق و غرب در برابر ايران در دفاع مقدس 8 ساله را حماسه ميناميدند.راستي جلسهاي با مشخصات فوقالذكر، چه شباهتي به حماسههاي تاريخساز ملت ايران دارد؟ كساني كه با دستپاچگي، گـزارش الـبـرادعـي را بـزرگتـريـن پيروزي قرن ميناميدند و گـزارش مـشـكـوك نـهـادهـاي امـنـيـتـي آمـريـكـا در مورد برنامه هستهاي ايران را بزرگتر از پيروزيهاي افتخارآفرين ايران درجبهههاي دفاع 8 ساله بر ميشمردند، حق دارند در ادامه اقدامات تبليغاتي خود، يك سفر غيرضروري را نيز حماسه بنامند. البته اگر در اين ميان حماسهاي وجود داشته باشد، اين حماسه، ايستادگي ملت ايران، گروههاي سياسي و رسانههاي داخلـي بـراي مـحـكوم كردن حركت زشت و عقدهگشايانه چند مزدور در برابر رئيس جمهور ايران- عليرغم انتقاداتي كه به اين سفر دارند- است و لاغير! اما حماسه بزرگتر آن است كه بعضي مدعيان نه چندان متخصص در بزرگنمايي فعاليتهاي دولت نهم، با شجاعت كامل، به خاطر زمينهسازي عقدهگشايي اخير غربيها، از درگاه ملت بزرگ ايران پوزش بخواهند! ابتكار:از پرتاب کفش الزيدي تا ... «از پرتاب کفش الزيدي تا پرتاب گوجه فرنگي صهيونيستها»عنوان سرمقالهي روزنامهي ابتكار به قلم محمدعلي وكيلي است كه در آن ميخوانيد؛هر رفتار،سخن و هر پديده اي را بايد در متن خودش تاويل نمود چرا که در جهان آن متن است که اين پديده يا سخن يا رفتار مي تواند معناي خودش و معناي مورد نظر مولفش را ارائه دهد و طبق تئوري سازه انگاري در روابط بين الملل مي توان با تبليغ ها و تاويل هاي مختلف از يک سوژه در شکل گيري و باز تعريف آن سوژه در اذهان مردم دخيل بود و به باورها و رفتار هاي تحليل گران و تصميم گيران اين حوزه شکل داد و در هر موضوعي نيز هر گروه ذي نفعي شروع به تبليغات و سويه دار کردن اذهان و نگاه هاي مختلف به موضوع خواهند کرد. پرتاب گوجه فرنگي توسط صهيونيستها به طرف رئيس جمهور کشورمان و ترک جلسه توسط نمايندگان کشورهاي غربي، کنفرانس "دوربان 2"را به سوژه رسانه ها تبديل کرده است.اين عمل در کنار پرتاب لنگه کفش الزيدي قابل مقايسه است،مقايسه رفتار منتظر الزيدي و دلقک هاي يهودي بدون توجه به مقدمه فوق نتيجه بخش نيست.اولا اقدام الزيدي حرکت اعتراضي يک خبرنگار بود که در جهان خبرنگاري اتفاقا هر چه رفتار متهورانه تر و شالوده شکنانه تر و دور تر از عرف باشد پسنديده تر و به معناي متعالي آزادي نزديکتر است در حاليکه حرکات يهوديان معترض به سخنراني دکتر احمدي نژاد به رفتار دلقک هاي خيمه شب بازعروسکي شبيه بود.در ثاني کفش هاي منتظر الزيدي از سوي يک انسان شريف به سوي يک چهره پليد پرتاب شدند تا رد پاي برخورد قاطع مردم منطقه عليه متجاوزان اشغالگر در تاريخ به ثبت برسد.اما در "دوربان 2" گوجه فرنگي توسط عوامل کثيف ترين رژيم ها عليه رئيس يک کشور انقلابي در فاع از مظلومان صورت گرفت.منتظر الزيدي به يک قهرمان تبديل شد او الگوي جوانان مصري،عربستان،اردني، و حتي امريکايي شد.کفش او قيمت نجومي پيدا کرد و مارک کفشش هنوز هم رکورد دار فروش مي باشد. همه لنگه کفش هاي جوانان منطقه دچار حسرت کفش الزيدي هستند و هر کدام مايل بودند جاي کفش الزيدي باشند.اقدام الزيدي موجب همبستگي،اتحاد مردم عراق و منطقه گرديد و شعاع آن به ترکيه،پاکستان،و آمريکا ي لاتين نيز رسيد و ميزان نفرت مردم مسلمان را نسبت به اشغالگران به نمايش گذاشت.و از آن تاريخ تا کنون لنگه کفش به عنوان نماد مقابله با زور و اشغال مورد تحسين و اقتباس مي باشد.جهان اسلام با لنگه کفش الزيدي احساس عزت کرد و دنياي غرب دچار حقارت شد کفش هاي الزيدي نقش بمب اتم در روابط جهان اسلام و جهان غرب را ايفا کرد.اين در حالي است که دفاع احمدي نژاد از فلسطين و تبيين فلسفه رژيم نژاد پرست اسرائيل بر محبوبيت وي بيش از پيش افزود و اقدام دلقکها موردتنفر و انزجار ملت ها و دولتهاي آزاده مي باشد،کار دلقک هاي يهودي نه فقط قابل قياس با الزيدي نمي باشد که در نقطه مقابل آن تحليل مي شود.پرتاب گوجه فرنگي يهوديان بسوي رئيس جمهور کشورمان پرده از ميزان خشم رژيم نژاد پرست اسرائيل برداشت.رژيم صهيونيستي که از برگزاري کنفرانس ضد نژاد پرستي "دوربان 2" عصباني بود و چون مي دانست فلسفه برگزاري اين کنفرانس محکوميت رفتار نژاد پرستانه آن رژيم مي باشد از مدتها پيش سعي در فضاسازي تبليغاتي عليه کنفرانس نمود و به بهانه شرکت دکتر احمدي نژاد و با بسيج رسانه اي خواستند که مشروعيت کنفرانس را زير سوال ببرند.اقدام دلقک هاي يهودي باهمراهي تعدادي از نمايندگان کشور هاي غربي، کنفرانس ضد نژاد پرستي ژنو را به صحنه رويارويي جهان اسلام و غرب تبديل کرد حرکت اعتراضي صهيونيستها،حقانيت ايران در دفاع از آرمان فلسطين را به نمايش گذاشت.اقدام کشورهاي غربي ميزان صداقت آنها به آزادي بيان را به نمايش گذاشت.کنفرانس "دوربان 2" يک بار ديگر سايه و سيطره لابي صهيونيسم بر سياستمداران غرب را نمايان ساخت و ملت ها ي منطقه نيز به اقتدار ايران در تقابل با نظام سلطه ايمان پيدا کردند.کنفرانس ژنو يک پيام ديگر هم براي دولتمردان عربي از جمله مصر و عربستان داشت و آن اينکه امروز تنها کشوري که هزينه حمايت از ملت هاي مظلوم را مي پردازد ايران است و بنابراين استحقاق اقتدار منطقه اي را داراست. كيهان:تيزاب انتخابات «تيزاب انتخابات» يادداشت روز روزنامهي كيهان به قلم محمد ايماني است كه در آن ميخوانيد؛اصولگرايان در انتخابات رياست جمهوري آينده چگونه به ميدان مي آيند؟ اين پرسش از جهات مختلف مهم است: 1-آغاز دهه پيشرفت و عدالت همزمان با آغاز به کار دولت دهم 2-پيروزي ها و چالش هاي مهم ايران در عرصه منطقه اي و جهاني 3-تجربه تلخ غفلت از شبيخون فرهنگي، اقتصادي و سياسي دشمن درگذشته 4-گستردگي و تنوع سليقه ها در ميان جبهه بزرگ اصولگرايي و لزوم مديريت اين تنوع طبيعي در فرآيند «وحدت در عين کثرت» 5- روي کار بودن دولت و رئيس جمهور اصولگرا 6-ترفندهاي «رقبا» يا «دشمنان» براي کشيدن ترمز اصولگرايي، استقلال طلبي و عدالت خواهي.درباره راهبرد مورد اشاره و نحوه مديريت و تعامل دروني جبهه اصولگرايان براي توفيق در انتخابات آينده چند نکته را بايد مدنظر داشت:1-صحنه انتخابات با وجود تفاوت هايي، بي شباهت به فضاي سال 84 نيست. در انتخابات آن دوره هم مانند يک سال اخير، انبوهي از بحث ها و رجزخواني ها به چشم مي آمد. طيف هايي به نشاط و رونق انتخابات همت گماشته بودند و طيف هاي ديگر اگرچه مي غريدند و مي خروشيدند اما جز بر تيرگي و تاري فضا نمي افزودند. مثال آنها مثال ابرهاي سياهي بود که تيرگي و رعد و برق با خود داشتند اما برکتي با خود به همراه نياورده بودند. مردم اما بي آنکه هياهو کنند و زرق و برق داشته باشند، جنبش اجتماعي بزرگي را ترتيب دادند که باران راي شد و سيل جاري ساخت. بي شباهت نبود به عبارت شيواي امير کلام علي بن ابيطالب عليه السلام که «و قد ارعدوا و ابرقوا و مع هذين الامر الفشل. ولسنا نرعد حتي نوقع و لانسيل حتي نمطر. ]جريان مقابل[ خروشيدند و رعد و برق زدند اما با اين وجود، فشل شدند و ما نمي خروشيم مگر اينکه حمله ببريم و تا نباريم، سيل به راه نمي اندازيم.» (خطبه 9نهج البلاغه). فقط به عنوان يک استناد مي توان به اظهارات يک عضو گروهک هاي مدعي ملي گرايي در مصاحبه با روزنامه زنجيره اي اعتماد استناد کرد که با پيش بيني شکست طيف موتلفان آن جريان مي گويد «امکان شکست در کمال تاسف بالاست. با کناره گيري آقاي خاتمي، احتمال شکست را بالا مي دانم... به عقيده من اگر قرار باشد اصلاح طلبان ببازند به جناح راستي از جنس احمدي نژاد خواهند باخت.»2-انتخابات و پيروزي در آن با همه اهميتي که دارد، مقصد نيست. اين اتفاق اگر به يک معنا ايستگاه و معبر و پلي به سوي مقصد است، به مفهوم ديگر، «تيزاب» است براي عيارسنجي و به دست آوردن ميزان خلوص يا ناخالصي افراد و جريان ها و نامزدها. طلا را به تيزاب مي زنند تا عيار آن به دست آيد. اين آزمون سخت است که زر ناب را از فلز قلابي متمايز مي کند. آن قدر درباره امتحان و آزمون شنيده ايم که براي بعضي از ماها اين عبارت به صورت کليشه درآمده است. بعضي هايمان که گويا واکسينه شده ايم و فکر مي کنيم امتحان و آزمون براي رقيبان و اغيار و ديگران و دشمنان است. اين کلام بلند اميرمؤمنان است که براي هميشه افق را روشن ساخته است «اي مردم دنيا را از نگاه زاهدان و پارساياني بنگريد که از آن روي برگردانده اند... دانا کسي است که اندازه و قدر خود را بشناسد و در ناداني انسان همين بس که ارزش و اندازه خود را نداند. دشمن ترين رجال نزد خداوند تعالي بنده اي است که پروردگار او را به حال خود واگذاشته و او از راه حق تجاوز مي کند و بدون راهنما و راهبر، ره مي سپارد... اي مردم! خداوند شما را پناه داده از اينکه ستم روا دارد اما پناه نداده که مبتلا نکند و نيازمايد. و بزرگ گوينده اي است آن که فرمود؛ در اين امر آياتي است و ما آزمايش کننده ايم.» (خطبه 103نهج البلاغه)چه فرقي مي کند رئيس جمهور و وزير باشد يا رئيس و نماينده مجلس. جامعه روحانيت باشد يا حزب موتلفه و رايحه خوش خدمت و جبهه پيروان و اصولگرايان تحول خواه. حامي مصمم دولت باشد يا اصولگراي حامي اما منتقد کابينه و رئيس جمهور. «آيا مردم گمان مي برند واگذاشته شده اند که بگويند ايمان آورديم و امتحان نشوند و حال آن که به يقين پيشينيان آنها را به فتنه انداختيم و آزموديم تا علم خدا درباره آنها که راست مي گفتند و آنها که اهل دروغ هستند تحقق يابد» ( آيات 2و3 سوره عنکبوت).پيروزي در انتخابات با همه اهميت کم نظيرش آوردگاه اصلي نيست. اگر اقتضاي عقل و مصلحت در اتحاد و انسجام است، اقتضاي شرع و اخلاق در آن است که همين امروز را دريابيم. رشد و ارتقا و ظفرمندي و موفقيت ما در دقت و مراقبت و تقوايي است که همين امروز به خرج مي دهيم. ما همين امروز- و همه روز- در تيزاب نقد الهي قرار گرفته ايم. همچنان که شکست فاجعه بار جنگ احد پس از پيروزي شگفت «بدر» پديد آمد، فاجعه تلخ «صفين» هم پس از ظفرمندي در جنگ جمل رقم خورد تا امروز به ما يادآور شود غرور بيجا، غافل شدن از انگشت اشاره مقتدا، نديدن ميدان کارزار و مشتبه شدن امر، آميختن حق و باطل، يا آلوده شدن و به بازي گرفته شدن در پروژه و زمين دشمن مي تواند ورق پيروزي را به ناکامي برگرداند و از موفقيت قطعي، شکست غيرمترقبه بسازد. اينکه دوره نگراني و عسرت گذشت و پيروزي در افق پيداست پس از غنيمت بازنمانيم، يا چون اختلاف نظر و دلخوري و رنجش از يکديگر داريم پس بايد رو به جبهه خودي تير بيفکنيم، نه ملازم عقلانيت است و نه در تراز شريعت.ظفرمندي اصولگرايان در سال هاي اخير حاصل جمعيت و اجتماع و اجماع آنهاست. اين که طيف هاي متنوع توانستند به خاطر آرمان ها و نگراني هاي مشترک انقلابي، جبهه اي متحد را به نحوي رشک برانگيز فراهم کنند، اتفاق کمي نبود. امروز آنها که در دنيا و در داخل کشور به دلايل گوناگون سر ستيز با اصول انقلاب دارند، اگر در خود کفايت نفوذ و اثرگذاري در ايران را نمي بينند، صرفا هماهنگي و وحدت جبهه اصولگرايان را آماج ضربات پنهان و پيدا قرار داده اند مگر از اين طريق، بناي رفيع اصولگرايي تجزيه و سست شود. بي دليل نيست که دولت وحدت يا ائتلاف ملي را پيش کشيدند، يا شايعه کردند اصولگرايان سراغ کسي غير از احمدي نژاد مي روند و از او عبور مي کنند، يا القا کردند مجلس مقابل دولت و دولت مقابل مجلس است.طراحان اين سناريوها خود به نيکي مي دانند و بعضا هم گفته اند که چون اصولگرايان محور اتحاد و ستاره راهنما دارند با همه تنوع ها و بحث ها، به وقت لازم يکپارچه مي شوند همچنان که در انتخابات رياست جمهوري گذشته و 2 انتخابات مجلس و 2 انتخابات شوراي شهر و انتخابات مجلس خبرگان يکي شدند. اما با اين وجود سناريوسازان دنبال چه مي گردند و به چه اميد بسته اند؟ براي اين طيف، از دست رفتن زمان براي اصولگرايان مهم است، اينکه تمام ظرفيت هاي اين جبهه بزرگ بسيج نشود. آنها مي گويند احمدي نژاد به احتمال بسيار زياد از سوي مردم انتخاب مي شود اما بايد کاري کرد که رئيس دولت جمهوري اسلامي از حداکثر آراي ملت برخوردار نشود. کاستن يک راي از احمدي نژاد هم براي آنها مهم است. دشمن مي داند که نمي تواند به پايگاه اصلي راي احمدي نژاد لطمه بزند اما مايل است تا مي تواند از کرانه امواج جنبش اصولگرايانه ملت ايران بکاهد.3- اصولگرايي دوباره زير پوست افکار عمومي به حرکت درآمده است، در اين ترديدي نيست. بدنه اجتماعي اصولگرايان به عنوان طيف نخبه اين جريان بي آنکه منتظر هماهنگي و آمد و شد و قول و قرار رجال و احزاب و گروه ها بماند و زمان را از دست بدهد، بي آنکه حتي با دولت و رئيس جمهور هماهنگ کند، کار روشنگري و تبيين را در اعماق کشور آغاز کرده است. در عين حال دغدغه همين طيف نخبه بي ادعا آن است که کساني از رجال- ولو کم شمار- هنوز در ترديد و انفعال به سر برند. براي بدنه اجتماعي اصولگرا- فارغ از اينکه بين رايحه خوش و موتلفه و تحولخواهان و فلان و بهمان، اجماع حاکم شود يا خداي نکرده بحث ملال آوري درگيرد- منش عدالت خواهانه و خدمتگزارانه و عزت طلبانه رئيس جمهور سزاوار حمايت و همراهي و پشتيباني است همچنان که درخور قدرداني هاي بلندبالاي سکاندار انقلاب قرار گرفته است. و اين کم حجتي نيست براي هر گروه و جرياني که خود را اصولگرا مي داند. يکي بايد خدمتگزاري کند و ديگران حامي و پشتيبان او باشند. هرگونه که بسنجيم موفقيت ها و نقاط قوت کم نظير دولت و رئيس جمهور با خطاها و اشتباهات و قصور و تقصير آنها اصلا هم سنگ نمي نمايد تا اصولگرايان را درباره حمايت جانانه به ترديد اندازد.اما از آن طرف هم بايد به دولتمردان و حاميان خاص و دلسوز آنها توجه داد که شکر توفيق بزرگ پيشقدمي در خدمتگزاري، فروتني و سعه صدر و همدلي تا حد مقدور است. البته استثنا مي کنيم جماعت معدود و کم شماري را که امتياز مي طلبند و لابي مي کنند و خود را به در و ديوار مي زنند تا مگر موقعيتي به دست آورند. آنها نه اصلاح طلبند و نه اصولگرا. عنوان حزب بادي براي آنان سزاوارتر است. از اين استثنا که بگذريم، قاطبه اصولگرايان با وجود تنوع سليقه ها، قصد خدمت و بهبود عملکردها را دارند، فارغ از اينکه نقدشان درست و کارشناسي باشد يا نباشد. تکروي، تنگ حوصلگي، بدگماني عجولانه، اعتماد به شايعات کاملا محرمانه و موثق!، بي اعتنايي يا طرد يکديگر، و رشد را در تمايز و جدايي و تفرد يافتن، هر يک خطاي بزرگي است که اگر واقع شود مي تواند انسجام يک مجموعه متحد و همدل را در اوج موفقيت و پيروزي ظاهري از هم بگسلد و زمينه ساز تهديدها و آسيب هاي بعدي شود.هيچ کس نمي تواند خود را حق مطلق و عارف واصل و بي نياز از نقد و اصلاح و رشد بپندارد، در دولت باشد يا مجلس، از اين حزب باشد يا حزب ديگر. دولت و مجلس هنوز راه ناپيموده و ظرفيت فعليت نايافته بسياري پيش رو دارند. ما جملگي نيازمند امر به معروف و نهي از منکريم و حق تک تک ما بر گردن ديگري مي ماند اگر ضعف و ايرادي ببيند اما با رعايت قواعد و ضوابط امر به معروف و نهي از منکر يادآور نشود. آينه بايد بود برادر مؤمن را يا زلال تر از آن. برادر بايد بود؛ بي غل و غش، صادق، دلسوز و فراتر از همه مهربان. «الفت» و «رحمت» و «عطوفت» آن ملاط چسبنده جبهه اصولگرايي و آن نخ تسبيح ظفرمندي است. «اي پيامبر خداوند همان است که تو را با ياري خود و با مؤمنان تاييد کرد و بين دل هاي آنان الفت داد و اگر مي بخشيدي به آنان تمام آنچه روي زمين است، نمي توانستي ميان قلب هاي آنها الفت دهي اما خداوند بين آنها الفت داد که او عزيز و حکيم است» (آيات 63-62سوره انفال).طلارا در آتش مي برند تا ناخالصي هاي آن بريزد و در تيزاب داخل مي کنند تا عيار آن پديد آيد. ابراهيم خليل از ابتلا مصون نماند همچنان که آدم و نوح و موسي و عيسي و محمد(ص). بايد در آتش شد. «و ان منکم الا واردها کان علي ربک حتما مقضيّا. و نيست از شما کسي الا اينکه وارد آتش دوزخ مي شود، اين بر پروردگارت قضاي حتمي است.» (آيه 71 سوره مريم).آيا نمي توان از اين آتش ناگزير، گلستان ساخت؟ به ياد بياوريم بي شمار انتخاباتي که خوش يا ناخوش آمده و سپري شده و دوره منتخبانش به سر آمده است. آثار آن اما باقي است آن قدر که به چشم ظاهر مي بينيم. يعني در غيب عالم به اندازه همين ظاهر خبري نيست؟! مردم سالاري:آرايش سياسي به نفع ميرحسين موسوي «آرايش سياسي به نفع ميرحسين موسوي»عنوان يادداشت روز روزنامهي مردم سالاري به قلم عباس اورنگ است كه در آن ميخوانيد؛بي شک دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري تفاوت هاي ساختاري و بنياديني با انتخابات ادوار قبل در کشور داشته و دارد. تقريبا از رقابت هاي سومين دوره انتخابات مجلس شوراي اسلامي، کليه انتخابات برگزار شده در کشور جولانگاه رقابت دو طيف شناخته شده کشور بوده که اين دو طيف در انتخابات بعدي نيز همواره با يک ماهيت ولي با تابلوهاي تفاوت يافته روبه روي يکديگر صف آرايي کرده اند.به ياد دارم که در انتخابات مجلس چهارم دو جناح اصلي کشور تحت تفکر معطوف به دو طيف روحاني کشور يعني جامعه روحانيت مبارزه و مجمع روحانيون مبارز صف آرايي کردند. رفته رفته در انتخابات ادوار بعد اين دو طيف به عنوان جناح راست و چپ روبه روي هم قرار گرفتند. از دوم خرداد 76 به بعد اين دو جناح عنوان جديدي در آرايش سياسي خود به کار بردند که يک طيف تحت عنوان دوم خردادي و طيف ديگر تحت عنوان راست شهرت يافتند. با شروع تبليغات انتخابات مجلس هفتم جناح راست خود را تحت عنوان اصولگرايان مطرح نمود و جناح دوم خردادي ها خود را با عنوان اصلاح طلبان به جامعه معرفي کردند. دقيقا بعد از فرمايشات مقام معظم رهبري مقارن با دوره مجلس هفتم مبني بر اينکه اصلا ح طلبي بدون اصولگرايي معنايي ندارد فرصتي به وجود آمد که عده اي از افراد ميانه يا معتدل هر دو طيف اصولگرا و اصلاح طلب متاثر از منويات مقام معظم رهبري مدعي پيدايش گرايشي جديد در آرايش نيروهاي سياسي کشور شوند. از آن به بعد در کشور شاهد جناح فکري جديدي متشکل از افراد معتدل دو جناح اصلي کشور تحت عنوان اصولگرايان اصلاح طلب يا اصلاح طلبان اصولگرا هستيم.تا چندي پيش عموما تحليلگران سياسي - اجتماعي کشور معتقد بودند که انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري فصل جديدي از تغيير و انتقال قدرت را بين گروه هاي سياسي به وجود نخواهد آورد و به دور از کمترين مانع ممکن، اصولگرايان با حمايت حداکثري از دکتر احمدي نژاد مجددا اداره امور اجرايي کشور را به دست خواهند گرفت. وليکن برخلاف انتظار همگان اين پيش بيني تاکنون چندان رنگ واقعي به خود نگرفته است.اگر بخواهيم دلايل مشخصي مبني بر عدم وقوع اين پيش بيني در نظر بگيريم بي گمان محکم ترين دليل آن را مي توان در رفتارهاي حلقه محدود مشاوران رئيس جمهور يا عدم اعتقاد رياست جمهور به تشريک مساعي در اداره امور با ساير همفکران سياسي از جمله جامعه روحانيت مبارز، جامعه اسلامي مهندسين، ائتلاف فراگير اصولگرايان و... يا عدم تعامل و مشورت با افراد صاحب نفوذ جناح راست محافظه کار يا راست سنتي همچون حجت الاسلام ناطق نوري، حداد عادل، علي لاريجاني، محمدباقر قاليباف، احمد توکلي، محسن رضايي، علي اکبر ولايتي و... يا برخي ديگر از تشکل هاي قدرتمند اين جناح دانست.به عبارتي مي توان عمده ترين دليل عدم اتحاد يا اجماع در جناح اصولگرا يا همان راست را در اين خلاصه کرد که اساسا دولت نهم (دولت دکتر احمدي نژاد) قاعده بازي در استفاده از توان مديريتي و کارشناسي افراد با سابقه و قديمي جناح راست را رعايت نکرد و در تکميل اين موضوع در عين ناباوري، تک روي سياسي اصولگرايان جوان حامي دولت، پاشنه آشيل دولت نهم در انتخابات دولت دهم شده است.تقابل فوق الاشاره به حدي منجر به عدم امکان اجماع در جناح قدرتمند راست يا اصولگرا شده است که:- به يکباره حجت الاسلام ناطق نوري مدعي لزوم تشکيل دولت وحدت ملي مي شود و بيان مي دارد که قدرت اجرايي کشور بايد از دست نيروهاي تندرو خارج و به نيروهاي متعادل تري در جناح راست انتقال يابد.نگارنده معتقد است در صورتي که آرايش چهره هاي انتخابات به صورت فعلي ادامه يابد و چهره شاخص ديگري از اصولگرايان وارد کارزار انتخابات نشود، بدون شک حجت الا سلا م ناطق نوري به طور رسمي و يا غير رسمي از ميرحسين حمايت خواهد کرد و حاميان خود را به سمت ميرحسين سوق خواهد داد.- محمدرضا باهنر چهره پشت پرده جناح راست که قبل از تصدي احمدي نژاد در سمت شهرداري تهران حدود سه سال قبل از پيروزي در انتخابات نهمين دوره رياست جمهوري، از احمدي نژاد به عنوان رئيس جمهور دولت نهم نام برده بود. لزوم به کانديداي دومي از اصولگرايان را در انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري به عنوان کانديداي سايه ضروري مي داند.علي لا ريجاني طي نامه خارج از عرف ديپلماتيک پاسخي بسيار تند با نامه رئيس جمهور در خصوص چگونگي تصويب بودجه 1388مي نويسد.در ضيافت مهماني نوروزي 1388 نمايندگان مجلس با رئيس جمهور افرادي همچون علي لاريجاني (رئيس مجلس هشتم)، محمدرضا باهنر (نايب رئيس مجلس هشتم)، حداد عادل (رئيس مجلس هفتم) احمد توکلي (رئيس مرکز پژوهش هاي مجلس) از چهره هاي قدرتمند و ذي نفوذ اصولگرايان در مجلس شوراي اسلا مي حاضر به ملا قات با آقاي احمدي نژاد نمي شوند.شهردار تهران که به طور قطعي از حضور در دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري منصرف شده با انتقادات سريع خود از نحوه عملکرد دولت نهم خصوصا در قسمت استفاده بهينه از منابع حاصل از فروش نفت توسط دولت و اجراي طرح هاي نمايشي دولت نهم را متهم به هدر دادن منابع کشور مي کند. احمد توکلي بانقد اساسي از طرح هدفمند کردن يارانه به شيوه هاي پرداخت نقدي يارانه ها دولت نهم را مورد انتقاد جدي قرار مي دهد.محسن رضايي با اعتقاد به اينکه دولت نهم در اجرايي برنامه هاي اقتصادي موفق نبوده و نتوانسته از همه ظرفيت هاي مديريتي کشور استفاده نمايد خواهان حضور جدي به عنوان کانديداي دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري بوده و شعار دولت ائتلا ف ملي را به عنوان استراتژي مورد نظر خود اعلا م مي دارد.محمد نبي حبيبي عضو ارشد جبهه پيروان خط امام و رهبري و دبير کل حزب متنفذ و قدرتمند موتلفه اسلا مي در واکنش به اينکه جبهه پيروان خط امام و رهبري در حمايت از دکتر احمدي نژاد به عنوان کانديداي اصولگرايان به جمع بندي نهايي رسيده است اذعان مي دارد که جمعيت متبوعش تاکنون نظر خود را در حمايت از هيچ يک از کانديداهاي اصولگرايان اعلام ننموده است. وي در گفتگوي خود با خبرگزاري مهر در روز 88/1/25 بيان مي نمايد که جبهه پيروان در حال حاضر در خصوص نامزد نهايي خود در انتخابات رياست جمهوري دهم به تصميم نرسيده است.حجت الا سلا م سيد ابوالحسن نواب معاون سياسي جامعه روحانيت مبارز در روز 1388/1/25 خبر مي دهد در جلسه شب گذشته شوراي مرکزي اين تشکل که با هدف بررسي مسائل انتخابات رياست جمهوري دهم برگزار شد، به هيچ نتيجه اي نرسيديم. وي همچنين تصريح کرد: موضوع انتخابات آتي در جلسه دو هفته آينده شوراي مرکزي نيز مورد بحث و بررسي بيشتر قرار خواهد گرفت. بنابراين گزارش، جامعه روحانيت مبارز تاکنون موضع انتخاباتي خود را در حمايت از هيچ يک از کانديداهاي دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري دهم اعلا م نکرده است و اين در حالي است که تشکل هاي سياسي اصولگرا از جمله تشکل بزرگ جبهه پيروان خط امام و رهبري بر هم گرايي تشکل خود با تصميم جامعه روحانيت مبارز در انتخاب کانديداي واحد اصولگرايان تاکيد کرده اند. در اين خصوص حسن دعاگو عضو ارشد جامعه روحانيت مبارز با بيان اين مطلب در خصوص ناکامي هاي دولت نهم به ايلنا مي گويد: :«در برخي مواضع فرهنگي و سياسي و در حوزه مناسبات و تحولا ت اقتصادي، تندروي ها، اشتباهات و کاستي هاي آقاي احمدي نژاد يک حقيقت تلخ سياسي و يک ناروايي واقعي است.» وي در ادامه بيان مي دارد«ورود ميرحسين موسوي به عرصه انتخابات نه تنها سطح رقابت ها را ارتقا مي بخشد و موجب افزايش شور و نشاط انتخاباتي مي شود که به گسترش دامنه مشارکت مردمي در عرصه هاي انتخاباتي نيز کمک مي کند و تحکيم و تقويت اعتبار و اقتدار نظام جمهوري اسلا مي را در پي دارد» دعاگو در پاسخ به سوالي مبني بر اين که آيا جامعه روحانيت مبارز ممکن است ورودي به عرصه انتخابات نداشته باشد اظهار داشت: «ورود و حضور روحانيت مبارز در بسترها و عرصه هاي انتخاباتي بسيار جدي است. ممکن است تعبين مصداق خارجي با ضرورت و مصلحت همراه نشود که در اين صورت موضع روحانيت فراخواني اقشار مردمي به معيارهاي اساسي و افزايش هوشياري سياسي خواهد بود.»ابوالقاسم رئوفيان عضو جبهه پيروان خط امام و رهبري و دبير کل حزب اسلا مي ايران زمين درباره خبري مبني بر توافق اصولگرايان در قم براي حمايت از احمدي نژاد اظهار داشت: من اين خبر را نشينده ام البته رايزني هايي انجام شده اما هنوز به نتيجه قطعي نرسيده است. و... شايد به دليل مصاديق و اشارات فوق است که به يک باره جوانفکر مشاور رسانه اي رئيس جمهور اعلا م مي دارد که دکتر احمدي نژاد قصد دارد در انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري به عنوان کانديداي مستقل وارد عرصه انتخابات شود و قصد ندارد با استفاده از حمايت گروه ها و تشکل هاي سياسي خود را وامدار آنها نمايد. البته اين فقط يک روي سکه است شايد روي ديگر سکه آن، باشد که حلقه مشاوران دولت نهم اميدي به حمايت حداکثري از طرف تشکل ها و گروه هاي راست يا اصولگرا نداشته و بدين استراتژي قصد دارند افکار عمومي را در پاسخ به دلا يل عدم حمايت گروه هاي اصولگرا از دولت توجيه نمايند.بر خلا ف انتظار برخي از اصولگرايان در جناح اصلا ح طلبان، رفته رفته اجماع حداکثري حول ميرحسين موسوي، کانديدايي که خود را صرفا اصلا ح طلب ندانسته و مدعي اصلا ح طلبي مبتني بر بازگشت به اصول است در حال شکل گيري است.اگر چه تشکل هايي همچون خانه کارگر، حزب اسلا مي کار، حزب مردم سالا ري، جمعيت زنان مسلمان، مجمع زنان اصلا ح طلب، انجمن روزنامه نگاران زن، جامعه اسلا مي دندانپزشکان و... ابتدا حمايت خود را از ميرحسين موسوي اعلا م داشتند وليکن بعد از انصراف خاتمي سازمان مجاهدين انقلا ب اسلا مي و حزب مشارکت نيز که از صاحب نفوذترين احزاب اصلا ح طلبان است بيانيه حمايتي خود از ميرحسين را اعلا م داشتند; نکته ديگر جالب توجه آن که حزب کارگزاران سازندگي نيز بعد از ملا قات با هاشمي رفسنجاني حمايت رسمي از ميرحسين را اعلا م داشتند. بدين صورت بود که اين حزب به افکار عمومي نيز اين موضوع را القا کردند که هاشمي رفسنجاني نيز نيم نگاهي به حمايت از ميرحسين دارد. اما نکته بسيار جالب توجه در جناح اصلا ح طلب که نشان از اتحاد و اجماع حداکثري در بين اصلا ح طلبان دارد آن بود که تقريبا در جلسه شوراي مرکزي مجمع روحانيون مبارز ميرحسين موسوي با قاطعيت آرا مورد حمايت اين تشکل بسيار متنفذ و موثر جناح اصلا ح طلبان قرار مي گيرد. نکته جالب توجه ديگر اين که شوراي هماهنگي جبهه اصلا حات به عنوان يک نهاد سياسي متشکل از 22 حزب و تشکل رسمي اصلا ح طلب در ضمن احترام به ارزش هاي حجت الا سلا م مهدي کروبي با اکثريت کامل حمايت از ميرحسين موسوي را تصويب و در اين راستا نيز بيانيه حمايت از ميرحسين را صادر مي نمايد.ضمن آن که تعمق در گفته هاي برخي تشکل هاي سياسي از جمله افراد صاحب نفوذي در جامعه روحانيت مبارز همچون آقايان هاشمي رفسنجاني، علي اکبر ناطق نوري، حسن روحاني، سيدرضا اکرمي عضو متنفذ جامعه روحانيت مبارز يا حجت الا سلا م دعاگو معاون فرهنگي اين تشکل ذي نفوذ جناح راست و تني چند نفر از ديگر اعضاي اين تشکل متنفذ روحانيت، بعيد نيست که جامعه روحانيت مبارز نيز در انتخابات به اعلا م موضع رسمي در حمايت از احمدي نژاد نپرداخته و يا اين که با حمايت از ميرحسين موسوي براي اولين بار جامعه روحانيت مبارز و مجمع روحانيون مبارز موضعي يکسان در حمايت از کانديداي واحدي را در انتخابات در دستور کار قرار دهند.ضمن اين که به گفته فعالا ن اصلي تشکل حامي قاليباف، در صورت عدم ورود قاليباف به عنوان کانديداي انتخابات بعيد نيست که تشکل متبوعشان در انتخابات سکوت اختيار کرده و يا از ميرحسين موسوي حمايت کنند. کما اين که حسن بيادي نايب رئيس اصولگراي شوراي شهر تهران با ابراز تاسف از اين که عده اي ناعادلا نه با تحريک بيگانگان به دنبال تخريب ميرحسين موسوي هستند معتقد است ميرحسين اصولگرايي خردمند است و از هر اصولگرايي، اصلا ح طلب تر است و به اين طريق تلويحا حمايت خويش را از ميرحسين موسوي اعلا م مي دارد که احتمال مي رود حمايت وي از ميرحسين با حمايت تشکل متبوعش يعني آبادگران که از تشکل هاي اصولگرايان است توام شود. به هر حال نگارنده معتقد است تا اواخر اردبيهشت ماه تغييرات شديدي در آرايش سياسي کشور شکل خواهد گرفت و ارديبهشت 88 نقطه عطفي در معادلا ت سياسي دهه چهارم انقلا ب خواهد بود. بايد منتظر و شاهد پيچيدگي ها و رخدادهاي بعدي در انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري بود. انتخاباتي که حداقل آن اين است که نتيجه آن تا کنون به هيچ عنوان قابل پيش بيني نيست و شگفتي هاي زيادي را با خود به همراه خواهد داشت. شگفتي هايي که بعيد نيست يکي از آنها، اعلا م حمايت علني برخي از اصولگرايان از کانديداي مشهور شده به کانديداي اصلا ح طلبان يعني ميرحسين موسوي باشد. يا اين که بعيد نيست چهره جديدي از اردوگاه اصولگرايي وارد عرصه انتخابات شود و معادلا ت انتخابات را تغيير دهد.يا اين که بعيد نيست در يک اقدامي غير مترقبه براي اولين بار رئيس دولت خود را نامزد دور دوم انتخابات نکند و از حضور در انتخابات امتناع نمايد و...به هر حال بايد منتظر رخدادهاي بعدي بود. قدس:تحريم و بر هم زدن نظم ابزار جديد دموکراسي «تحريم و بر هم زدن نظم ابزار جديد دموکراسي»عنوان سرمقالهي روزنامهي قدس به قلم غلامرضا قلندريان است كه در آن ميخوانيد؛در حالي که رؤساي جمهور تمامي کشورهاي عضو سازمان ملل متحد به دعوت «بان کي مون» دبيرکل اين سازمان براي شرکت در اجلاس مبارزه با نژاد پرستي دعوت شده بودند، برخي کشورهاي غربي در همسويي آشکار با آمريکا و اسرائيل ترجيح دادند به طور کامل خود را از اين اجلاس دور نگه دارند.اکنون فارغ از تحريم اين نشست از سوي برخي کشورها، اقدام خلاف عرف و خروج برخي هنگام سخنراني رئيس جمهور
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 587]
-
گوناگون
پربازدیدترینها