واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
گروه فضای مجازی: پايگاه اطلاعرسانی معروف ياران و شهيد آوينی به مناسبت درگذشت شهيد سپهبد صياد شيرازی، از اين مرد آسمانی روايتی در قالب ويژهنامههای اينترنتی ارائه كردهاند. به گزارش راسخون به نقل از ایکنا ، زندگینامه شهيد صياد، شهيد از نگاه فرزند، كتابشناسی، خاطرات علامه دوانی از شهيد، خاطرات و يادگاری بخشهای مختلف ويژهنامه شهيد صياد شيرازی در سايت معروف ياران را تشكيل میدهد. زندگی و شهادت، دلم برای صيادم تنگ شده، روايت مرد آسمانی، خاری در چشم نفاق و يادگاری نيز از آيتمهای موجود در ويژهنامه سايت شهيد آوينی است. زندگی صیاد ، صیاد دلها ، خار در چشم نفاق ، امیر عاشورایی و کتابشناسی شهید علی صیاد شیرازی از آیتم های ویژه در سایت راسخون می باشد . در بخش «زندگینامه شهيد صياد» در سايت معروف ياران آمده است: «امير سرافراز لشكر اسلام سپهبد شهيد علی صياد شيرازی به سال 1323 هـ.ش در شهرستان درگز (كبود گنبد) در خانوادهای مذهبی و نظامی ديده به جهان گشود. جدش صيادخان از عشاير ترك زبان استان فارس و در جوانمردی و شجاعت شهره خاص و عام بود. وی پس از مدتی به همراه خانواده و فرزندانش عازم درگز شد در آنجا رحل اقامت افكند و ديگر به ايل برنگشت. پدر صياد شيرازی زيادخان شغل نظامی داشت و در ژاندارمری مشغول خدمت بود. وی مدتی از اين شغل كنارهگيری كرد و لباس نظامی را كنار گذاشت.» «زندگی شهيد صياد شيرازی از همان ابتدای جوانی با معارف دينی توأم بود او از جلسات مذهبی استقبال میكرد و در آنها حضور فعال داشت. او حتی در زمانی كه در آمريكا بود، مثل يك طلبه دينی با شجاعت بسيار با آنان درباره اسلام، خانواده و تشيع بحث میكرد. وی همواره به احكام دين عمل میكرد و سخت به مسائل شرعی پايبند بود. قبل از انقلاب با اينكه فضای جامعه آلوده بود، اما صياد شيرازی هيچگاه به دام اين آلودگیها نيفتاد بلكه برعكس سعی میكرد ديگران را نيز از گرفتار شدن در دامهای تباهی و فساد بر حذر دارد و در اين راه به نحو چشمگيری موفق بود.» در همين ويژهنامه در بخش « شهيد صياد شيرازی به روايت فرزند» میخوانيم: «چند تصوير از مهدی صياد شيرازی در ذهن مردم بر جای مانده است، يكی از آنها حضور او در لحظه شهادت پدرش است، وی درباره لحظه شهادت پدرش میگويد: تا آنجايی كه يادم هست، پدر مطابق هميشه ساعت 6:30 آماده رفتن شد. من و برادر كوچكترم محمد همراه ايشان به مدرسه می رفتيم. اين روندی بود كه هر روز صبح علاقمند بودند و تمايل داشتند. آن روز هم كه میخواستيم برويم، من در را بازكردم و ايشان هم ماشين را از محل پاركينگ بيرون آوردند؛ دراين فاصله ديدم كه يك شخصی با لباس رفتگری دارد به سوی ايشان میآيد، يك جارويی هم دستش هست و ماسك هم زده است.» «به نحوی نزديك شد كه معلوم بود كاری دارد، شروع كرد به جاروكردن و كوچه هم خلوت و ساكت بود. من سنم كم بود و نسبت به اين مساله زياد حساسيت نشان ندادم، ديدم كه يك نامهای را میآورد خدمت پدرم میدهد كه پدرم هم شيشه ماشين را پايين كشيد كه اين نامه را بگيرد. در اين فاصلهای كه نامه را ايشان میگيرند، اين فرد اسلحه را كه داخل لباسش جاسازی كرده بود برمیدارد و به ايشان تيراندازی و چهار گلوله به سر پدرم شليك میكند.» در ويژهنامه اين شهيد كه در سايت شهيد آوينی منتشر شده است آمده است: «شهيد پس از پيام امام خمينی(ره) مبنی بر شناسايی نيروهای مخلص ارتش طاغوت، شناخته شد و به خاطر توان بالای سازماندهیاش مورد توجه حضرت امام و ياران انقلاب اسلامی قرار گرفت. وی پس از طی دوره تخصصی توپخانه در آمريكا با درجه ستوانيكم و سمت استادی، در مركز آموزش تخانه اصفهان به تدريس پرداخت و در همان شرايط به عنوان عنصری حزباللهی برای سازماندهی نظاميان انقلابی فعاليت خود را آغاز كرد و تلاشهای وی پس از پيروزی انقلاب اسلامی در ساماندهی ارتش و ساختار نيروهای مسلح متجلّی شاز مهمترين اقدامات او پس از پيروزی انقلاب اسلامی و برپايی غائله كردستان، می توان به تهيه طرح های عملياتی كه منجر به شكستن حصر شهرهای سنندج و پادگان های مريوان، بانه و سقز شد، اشاره كرد.» «وی در مهر ماه سال 1360 به پيشنهاد رئيس شورای عالی دفاع از سوی امام خمينی(ره) به فرماندهی نيروی زمينی ارتش جمهوری اسلامی منصوب شد. در اين منصب فرماندهی نيروهای ارتش اسلام در عملياتهای پيروزمند ثامن الائمه، طريق القدس، فتح المبين و بيت المقدس را بر عهده داشت. ياد فاتح بزرگ فتح المبين و بيت المقدس فراموش ناشدنی است. چرا كه فتح المبين و بيت المقدس از ياد نرفتنی است.» همچنين در بخش «خاری در چشم نفاق» نيز میخوانيم: «شهيد صياد شيرازی، تحصيلات متوسطه را در دبيرستان اميركبير تهران به پايان رساند و تحصيلات نظامیاش را از سال 1343 در دانشگاه افسری آغاز كرد. پس از گذشت سه سال و دريافت مدرك كارشناسی، برای ادامه تحصيل عازم اصفهان شد. در اين مدت، به يگانهای تبريز و لشكر 81 زرهی كرمانشاه رفت و به عنوان ديدهبان توپخانه، فرمانده آتشبار و افسر رابط توپخانه به فعاليت خويش ادامه داد تا اينكه سرانجام در سال 1346 با درجه ستوان دومی در رشته توپخانه دانش آموخته شد.» «وی دوره آموزشی زبان انگليسی را در تهران پشت سرگذاشت و سال 1351 از طرف ارتش، به آمريكا اعزام شد و دوره هواسنجی بالستيك را در آنجا گذراند، صياد شيرازی دانشجوی ممتازی بود كه پس از بازگشت از آمريكا، به مركز آموزش توپخانه اصفهان منتقل شد و تا پيروزی انقلاب اسلامی، فعاليت خويش را با عنوان تدريس، نقشهبرداری، معلم صبحگاه و كار با دانشجويان ادامه داد.» در بخشی از عنوان کتابشناسی شهید آمده است : علی صیاد شیرازی، سال 1323 در شهرستان درگز از توابع استان خراسان متولد شد. وی پس از اخذ مدرک دیپلم وارد دانشکده افسری شد و در مهرماه سال 1346 با درجه ستوان دومی (در رسته توپخانه) به ارتش راه یافت. صیادشیرازی در سال 1353 برای آموزش نیروهای نظامی به اصفهان رفت. او در اصفهان با تشکیل کلاسهای مذهبی و شرکت در جلسات بحثهای دینی، ساواک را نسبت به خویش حساس کرد و با اوجگیری انقلاب انزجار خویش را از نظام پهلوی علنی کرد. به همین علت در 19 بهمن ماه دستگیر و زندانی شد. وی با پیروزی انقلاب از زندان رهایی یافت و به همراه سردار رحیم صفوی و حجت الاسلام سالک از پادگان اصفهان محافظت کرد. علی صیاد شیرازی با درجه سرگردی به غرب ایران رفت و با یاری دیگر دوستان و همرزمان خود، سنندج را از دست گروهکها آزاد کردند. مدتی بعد با درجه سرهنگی به فرماندهی عملیات غرب کشور منصوب شد. اما ابوالحسن بنیصدر ـ رئیس جمهور وقت ـ او را از کار برکنار کرد. با حضور شهید رجائی در سمت ریاست جمهوری صیادشیرازی بار دیگر به ارتش بازگشت و قرارگاه حمزه سیدالشهدا را تأسیس کرد. وی در طول سالهای دفاع مقدس با سمتهای مهم لشکری و در عملیاتهای مختلفی شرکت کرد. علی صیاد شیرازی در 18 اردیبهشت 1366، از سوی امام خمینی(ره) به دریافت درجه سرتیپی نایل آمد. در مهر 1368، بنا به درخواست رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، و با موافقت و حکم فرماندهی کل قوا به سمت معاونت بازرسی ستاد کل و در شهریور 1372 به سمت جانشین ریاست ستاد کل نیروهای مسلح منصوب شد و بالاخره در 16 فروردین 1378، همزمان با عید غدیرخم به درجه سرلشکری نایل آمد. سپهبد علی صیاد شیرازی در 21 فروردین 1378 هنگام خروج از منزل، به وسیله منافقین مسلح به شهادت رسید. /1001/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 307]