محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846038601
بررسي مشروعيت حكومت از ديدگاه امام خميني ره آفتاب آمد دليل آفتاب؛ گر دليلت بايد از وي رو متاب
واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: بررسي مشروعيت حكومت از ديدگاه امام خميني ره آفتاب آمد دليل آفتاب؛ گر دليلت بايد از وي رو متاب
خبرگزاري انتخاب : ر/سليم
روزهايي كه مي گذرد همه داعيه دار نظرات امام ره شده اند. از جهتي انديشه امام ماترك شخص خاصي نيست و اتفاقا متعلق به همه ملت ايران و نگهباني اش بر عهده آحاد ملت است. حال اگر تنگ نظرانه و با حسي ناسيوناليستي نگاه نكنم انديشه هاي امام به دليل پويايي، نوآوري و روز آمد بودن، او را سرآمد انديشمندان اسلام و رهبران بزرگ جهان قرار داده كه معناي واضحش تعلق امام به جامعه بشريت و نه تنها ايران است. از سوي ديگر نگراني هر روز بيشتر مي شود كه افكار امام اينچنين از طرف برخي دستخوش تحريف مي گردد. عده اي آگاهانه و يا ناآگاهنه با تقليل انديشه هاي امام سعي در همسان سازي و اين هماني دارند و هر روز به سرعت خود شتاب بيشتري مي دهند تا بتوانند انديشه هاي امام و حتي خود امام را مصادره به مطلوب كنند. غافل از آنكه نمي توان خورشيد را انكار كرد هرچند ابرهاي تاريك و كدر حجابش شوند. آفتاب خود دليل خود است. در اين روزها موسسه تنظيم و آثار امام خميني ره وظيفه سنگيني به دوش دارد، امام با ديدي روشن بارها نسبت به اقوالي كه پس از او به وي نسبت داده مي شوند، هشدار داده بود. و البته به همين دليل بود كه تببين نظرات حقيقي امام بر عهده موسسه تنظيم آثار امام گذارده شد تا حق از ناحق مشخص گردد. در اين راه سختي، تهمت، افترا و توهين بسيار است اما نبايد عقب نشست كه خطر مصادره انقلاب از سوي برخي با اهدافي شوم هر آئينه بيشتر مي شود. واقعا اين نياز احساس مي شود كه يكايك ملت ايران نيز نگهباني از انديشه هاي امام را در كنار موسسه تنظيم آثار و شاگردان راستين ايشان بعهده گيرند. كه اگر خاموش بمانيم اغيار فكر مي كنند حق اند به راه حق مي روند. پس بايد با همان سرعتي كه انديشه هاي امام تحريف مي شود، بدان پاسخ صريح و مستدل گفت. اگر غير براي اثبات خود به هر ريسمان پوسيده اي چنگ مي زند، ما ريسمان محكمي به نام وصايا و نظرات صريح امام را داريم.
خبري كه منتشر شد با عنوان "[پس از سالها تحقيق] مصباح يزدي به صورت رمزي به چاپ اطلاعيه و بيانيه ميپرداخت " را خواندم، بخش هاي بسياري از آن يا تحريف نظرات امام است، يا اصلا صحت و واقعيتي ندارند. براي هر كدام دليل به حد كافي نيز وجود دارد، اما در فضاي مجازي شرط بر ايجاز است و عدم اطاله كلام. بنابراين تنها به دو بخش از نوشتار خبر مذكور مي پردازم، تا به وظيفه ديني ام عمل كرده باشم.
در بخشي از اين خبر آمده؛ "طبق اسناد موجود آيت الله مصباح يزدي با خط ابداعي و رمزي به چاپ اطلاعيه و بيانيه ميپرداخت و براي اينكه اسناد انقلاب به دست بيگانه و نامحرمان نيفتد ، ايشان با اين شگرد به مبارزه با رژيم ميپرداخت."
قصد اهانت ندارم، ولي بيش از آنكه باور كنم، خنديدم. نمي دانم گوينده اين سخن، متوجه هست اين جملات چه تالي فاسدي در پي دارد؟ يا آنكه براي رفع تكليف چيزي گفته اند. ساده اينكه از فردا همه مي توانند مدعي انقلاب شوند و بگويند ماهم با رمز و اشاره در انقلاب 57 نقشي داشته ايم! اما گيرم كه اين حرفها صحت داشته باشند، حالا بايد پرسيد چرا زبان رمز؟ پاسخ بسي روشن تر از آن است كه من به خواننده القاء كنم. چون از جايگاه و فرصتي كه داشتند، حاضر نبودند بسادگي بگذرند و نيز واقعيتي روشن تر، از عقوبت اقدامي كه انجام داده اند مي ترسيدند. و مگر فعاليت هاي امام همه در راه خدا و مردم نبود، اينجا ترس و رمز و كنايه چه معنايي دارد؟ مگر امام بارها در سخنراني هاي پيش از انقلاب از اين موضع گيريهاي منفعلانه برخي روحانيون بصراحت و به تندي گله نكرده بود؟ براي يادآوري مي گويم آيت الله خامنه اي، طالقاني، بهشتي، مطهري،قدوسي،خلخالي، هاشمي رفسنجاني و بسياري ديگر از اين شگردها و رمزها استفاده نكردند، چون مرد ميدان مبارزه بودند. نترسيدند و چون به امام، تفكر و حركت ايشان ايمان داشتند، صراحت و صداقت را به راحت جان و فرصت ها ترجيح دادند.
آنسو تر، اين سئوال پيش مي آيد كه چرا اين رمزها را كسي به ياد نمي آورد؟ طبق كدامين سند گوينده سخنان به اين نتيجه رسيد كه آقاي مصباح يزدي چنين فعاليت هايي داشته اند؟ چرا براي آگاهي ما، اين شگردها و رمزها را توضيح نمي دهند؟ با اين تفاسير كه هيچ كسي چنين موضوعي را به ياد نمي آورد، بايد گفت تنها آقاي مصباح يزدي از اين خط و شگرد آگاهي داشتند. به هرحال خط ابداعي را كه فقط آقاي مصباح مي توانست بخواند، اگر 32 ميليون نيز كپي مي گرديد كسي از مضمون آن آگاهي نمي يافت. پس اين چگونه فعاليت انقلابي است كه تنها هزينه دارد و نه هدف و نتيجه اي؟!
از سوي ديگر باور اين موضوع كمي سخت به نظر مي رسد كه ساواك توانايي كشف رمز نداشته باشد. ادارت كشف رمز، از مهمترين معاونت ها در سازمان هاي امنيتي هستند و البته عزيزان علاقه مند به اسناد، بايد يادشان باشد كه ساواك چگونه رمزهاي مورد استفاده بين سازمان مجاهدين خلق و چريك هاي فدايي را كشف و سپس ابزار آلات راديويي شان را ضبط كرد. همچنين اند لو رفتن قرار ها و ديگر موارد.
و از ديگر سوي فاعل خبر چطور بعد از نيم قرن به اين كشفيات رسيده اند؟ مشكل اينجاست كه ما همان زبان رمز را هيچ كجا نديديم و اتفاقا تا ديروز كه اين شگردها كشف شد از آن بي خبر بوديم! البته استبعادي ندارد كه همين روزها اعلاميه سالهاي پيش از انقلاب با ورژن سال 87 در اختيار دوستداران قرار بگيرد، البته با درج رمز و كد رمزشكن!
در قاموس فرهنگ دين سالار ما هدف نمي تواند و نبايد وسيله را توجيه كند.حقيقت آنكه، اين جملات اصلا نيازمند پاسخ هم نيست، تكرارش، سندي است بر بي پايه بودن آن و همين خواننده را كفايت مي كند تا حق را از ناحق تمييز دهد.
اما در بخش ديگري از اين خبر درباره نظريات امام نسبت به مشروعيت نظام از جانب مردم، تحريف بزرگ و مغالطه خطرناكي صورت گرفته كه دل آدم را مي سوزاند. نظرات پير جماران كجا و اين حرف ها... كجا؟ نگارنده به عنوان يك شاگرد احترام اساتيد و علما را با دل و جان حفظ كرده و بر آن تأكيد دارم. ولي اين همسان سازي و اينهماني فاعل خبر نه تنها منطقي را جعل كرده كه وجود ندارد، بلكه كمترين احترامي براي شنونده آگاه به نظرات اساتيد معزز حوزه نيز قائل نشده. واقعيت آن است كه چه انديشه هاي امام ره را در قالب افكار آقاي مصباح يزدي بريزيد و چه بالعكس، افكار امام هيچ نوع سنخيتي با افكار آقاي مصباح يزدي پيدا نمي كند، حتي هم جهت نيز نيستند چه برسد به هم هدفي. نمي دانم برخي به دنبال چه مي گردند، آيا فكر مي كنند آنها توان فهم دارند و ما نداريم؟! يا اخيرا در محضر درس آقاي مصباح يزدي نوع جديدي از نظريات تدريس مي گردد كه ما بي خبريم؟ اساسا نه مي توان روي زير بناي انديشه هاي اصلي [ماهوي] امام، انديشه هاي فرعي [عرض] آقاي مصباح را بنا كرد و نه بالعكس. به اين دليل كه در هر دو تضاد وجود دارد.
ادامه خبر؛ "وي با تاكيد به اينكه مشروعيت ولي فقيه و حاكم مسلمين، منشائ الهي دارد، گفت: اگر رييس جمهوري كه با راي مستقيم مردم انتخاب ميشود ولي توسط ولي فقيه حكمش تنفيذ نشود ، حكومت او طاغوت است. اگر فرض كنيم مشروعيت ولي فقيه با راي غيرمستقيم مردم است ، چگونه راي غيرمستيم ايشان ميتواند به فردي كه با راي مستقيم مردم انتخاب ميشود، مشروعيت دهد. مشروعيت ولي فقيه الهي است و مردم جاي خدا نمينشينند بلكه آنها جايگاه خود را داشته و ولايت را اجراء ميكنند ، معصومين(ع) ما در زندان به سر ميبردند ولي آنها ولايت الله بودند.حضرت امام راحل (ره) چنين تفكري كه مردم به ولي فقيه مشروعيت ميدهند را قبول نداشت، اگر اينگونه باشد ، امروز حكومت رييس جمهور آمريكا ، رژيم اسرائيل و حكومت هاي شيطاني ديگر نيز مشروع مي باشند.اگر منظور كساني به انديشه هاي فقيهي علماي بزرگ حمله مي كنند اين است كه راي مردم باعث مقبوليت حكومت ميشود ، چرا با به كار بردن واژه هاي ديگر ، مردم را گمراه ميكنند."
شكي ندارم كه موسسه تنظيم آثار امام براي تحريف آشكار نظرات امام پاسخ صريحي خواهد داد، اما يكي دو روز هم نبايد اين سخنان بدون پاسخ بماند. آنجا كه نياز باشد توضيحي اضافه شده و آنجا كه صريح است مطلبي اضافه نشده است.
از نظر امام ره مردم به طور مستقل پايههاي مشروعيت يك نظام سياسي تلقي مي شوند. در اين زمينه ميتوان مويدات مختلفي را از بيانات امام استخراج كرد، كه چون برخي آگاهي از آن ها ندارند و يا دارند و خود را به آن راه مي زنند، براي يادآوري تكرار مي كنم.
البته آن ها كه فقه را در عمل اجرا كرده و تنها تئوريك نظري نداده اند، حتما مي دانند كه در عمل و عينيت تفكيك مشروعيت و مقبوليت امكان پذير نيست. كه مثلا در اين ميان يكي را الهي بدانيم و ديگري را از جانب مردم! اين يك جعل است. براي آنكه فاعل خبر حرف خود را منطقي نشان دهد، جعل ديگري هم انجام مي دهد و مي گويد "...اگر اينگونه باشد ، امروز حكومت رييس جمهور آمريكا ، رژيم اسرائيل و حكومت هاي شيطاني ديگر نيز مشروع مي باشند" اول آنكه چه ربطي به ايران اسلامي دارد و دوم آنكه مشروعيت آن حكومت ها نيز از جانب مردم سرزمين شان تعيين مي گردد و سوم اينكه ديگر اين حربه قديمي است، هركه با نظرات اينچنيني مخالف بود او را سريعا به غرب نسبت داد و از اين رهزن منطقي هراسناك جعل و روي آن ساختار سازي كرد. اگر صغري و كبري نچينيم مي توان به صراحت گفت: امام بارها به صراحت بر نقش مستقل مردم در امر مشروعيت دهي به حكومت تاكيد كرده اند.
شواهدي كه ميتوان بر اساس آن از ديدگاه نقش مشروعيت دهي مردم به حكومت را مورد ارزيابي قرار داد، بسيارند اما در اين فرصت محورهاي زير مورد بحث اند: تاكيد امام بر عدم مشروعيت رژيم شاه به لحاظ عدم اتكاي آن به مردم، تاكيد امام بر نقش مشروعيت دهي مردم پس از پيروزي انقلاب اسلامي، نامه حضرت امام به مجلس خبرگان بازنگري قانون اساسي، تاكيدات امام بر ضرورت حفظ نظام، حق نظارت مردم بر حكومت اسلامي از ديدگاه امام كه همگي اين محورها، ديدگاه امام را در مورد نقش مردم در مشروعيت نظام اسلامي به صراحت مورد تاكيد قرار ميدهند.
در نظريات امام درباره حق مردم در تعيين سرنوشت خويش از يك سو و ضرورت وجود تاريخي نبوت به عنوان هدايت انسان به سر منزل مقصود از سوي ديگر، رابطه جديدي ميان دين و سياست مطرح ميشود. دين به روايت امام (ره) غايت «بودن» است. اين ديدگاه از يك سو در تمايز روشن و تعارض بارز با آن ديدگاه ديني شناخته شدهاي است كه «هبوط» را نتيجه فطرت ناپاك انساني ميپندارد و دنيا را محل عذاب وي و از سوي ديگر، در تضاد با آن ديدگاه ديني است كه به رغم قائل بودن به نيك سرشتي انسان، به ضرورت تقيد انسان به سرنوشت از پيش تعيين شدهاي باور دارد كه در تمامي قلمروهاي حيات انسان تجلي مييابد و درجه تقيد به وضع موجود را ملاك ايمان فردي ميشناسد. [اضافه كنم كه اين يعني درست 180 درجه مخالف نظرات آقاي مصباح يزدي. همان نظرياتي كه باعث مي شد پيش از انقلاب آقاي مصباح در كنار امام قرار نگيرد.]
در انسانشناسي عرفاني امام و كلام اراده گراي وي، دنيا ابزاري است در خدمت انسان و آخرت دليل وجودي وي. از نظر ما، دنيا در تمام سطوح و لايههاي آن مسبوق به كمال يابي انسان است؛ نه معطوف به غلبه بر وي. در اين چارچوب فكري كه دين براي انسان است، دموكراسي ديني آن صورتبندي از روابط انسان است كه در خدمت تحقق كمال يابي عرفاني انسان قرار دارد و مصداقي از اراده انساني است. در دموكراسي ديني، دموكراسي به معني تحقق عيني حق تعيين سرنوشت اين دنياي انسانها و دين به معني حضور حق در حيات فردي و جمعي است. رابطه دين و دموكراسي در ديدگاه امام خميني بر نظريات ايشان در انسانشناسي و احكام مبتني است. از سوي ديگر، امام خميني ملاك اصلي و تعيين كننده در ارزيابي نظام سياسي را محتواي حكومت ميداند و از آنجا كه محتواي حكومت اسلامي را قوانين اسلامي ميداند، ذات آن را در ضديت با استبداد ميداند كه جمهوريت در حوزه سياسي از ضروريتهاي اوليه آن است.[حال آنكه بارها به صراحت شنيده شده كه آقاي مصباح گفته اند انسان براي دين است. و اساسا جمهوريت را قبول ندارند.]
از منظر امام مسئله مهم محتواي حكومت است. به نظر امام اين شكل حقوقي رژيم نيست كه اهميت دارد، بلكه محتواي آن مهم است. «طبيعتاً ميتوان يك جمهوري اسلامي را در نظر گرفت و آن به خاطر اين است كه فكر ميكنيم، شناخت اصيل اسلام ما را به ترقي جامعهاي سرشار از استعدادها و تقواي انساني و عدالت اجتماعي راهنمايي ميكند». با اين حال تفسيري كه از جمهوري ارائه ميدهد، همان مفهوم معمول از جمهوريت است.«جمهوري به همان معنايي است كه همه جا جمهوري است؛ لكن اين جمهوري بر يك قانون اساسياي متكي است كه قانون اسلام است... يك حكومت جمهوري اسلامي. اما جمهوري اسلامي براي اينكه به رأي اكثريت مردم متكي است و اما اسلام، براي اينكه قانون اساسي اش عبارت است از قانون اسلام» [اين درست برعكس نظرات آقاي مصباح است كه از آحاد ملت فقط اطاعت مي طلبد، و بي جهت منشا قدرت زميني را در آسمان مي جويد.]
«ميزان رأي ملت است.» ايشان با حكم حكومتي خويش، به نوعي ميخواست به راي مردم اعتبار بخشد و آنان را به سرنوشت خود حاكم سازد. لذا ميتوان گفت، نظريه حضرت امام بر مردم سالاري ديني اطلاق دارد و براي اثبات اين موضوع در انديشههاي حضرت امام، قرائني وجود دارد كه به تفكيك به بررسي آن مي پردازم.
امام خميني در سخنراني تاريخي خود در بهشت زهرا در سال 1357، دلايل متقن، محكم، منطقي خود را در عدم مشروعيت بيان كردند كه محور استدلال ايشان و عنصر اساسي آن اراده و خواست ملت بود. جوهر استدلال ايشان اين بود كه هيچ نسلي نميتواند براي نسل آينده، نوع و شكل نظام سياسي را تعيين كند، مگر در صورتي كه مورد تصويب نسل جديد قرار گيرد. با توجه به اينكه نسل جديد، در صورت رضايت از يك حكومت آن را تصويب ميكند، مبناي تداوم هر حكومتي از ديدگاه امام، خواست و رضايت مردمي خواهد بود از اين نظر راي مردم نقش مستقلي در اعطاي مشروعيت به يك نظام متداوم آن ايفا ميكند.
در انديشه سياسي امام خميني، چه در دوران مبارزه با رژيم سلطنتي و چه پس از پيروزي انقلاب اسلامي، «حق تعيين سرنوشت» اهميتي كليدي دارد. از نظر ايشان حق تعيين سرنوشت حقي شرعي و الهي است كه خداوند به انسان عطا فرموده است: «حق شرعي، حق قانوني و حق بشري ما اين است كه سرنوشتمان دست خودمان باشد.»
نظر امام، درباره حق انسان در تعيين سرنوشت خويش، در جاي جاي آثار ايشان مشهود است و اصلاً محل ترديد و انكار ندارد. امام در هر وضعيتي به لوازم اين عقيده خود پايبندند و خواست مردم را در تعيين سرنوشت خويش به اصل هميشگي و غير قابل خدشه ميداند.[درست 180 درجه مخلف نظرات آقاي مصباح كه اصولا تنها براي بخش نخبه جامعه كه از ديدگاه او مي شوند روحانيون هم فكر اين حق را قائل است.]
راي ملت و اتكاي حكومت بر آراي مردم، جوهر انديشه سياسي امام خميني است: «ما جمهوري اسلامي را اعلام كردهايم و ملت با راهپيماييهاي مكرر به آن راي دادهاند. حكومتي است متكي به آراي ملت و مبتني بر قوائد و موازين اسلامي».
اين حكومت اسلامي نه استبدادي است و نه مطلقه، بلكه مشروطه است و شروط محدود كننده آن هم قوانين الهي و آراي مردمي است. امام در جايي ديگر، جمهوري اسلامي بعد از انقلاب را از لحاظ شكلي مشابه جمهوريهاي موجود معرفي ميكند؛ با اين تفاوت كه در اين جمهوري محتواي قوانين حاكم، اسلامي است:«اما جمهوري به همان معنا كه همه جا جمهوري است؛ لكن اين جمهوري بر يك قانون اساسي متكي است كه قانون اسلام ميباشد».
امام در قالب نگرش سنتي، به سازگاري اسلام و دموكراسي معتقدند ؛ هر چند كه زاويه ديد ايشان فقهي است. امام هيچ وقت از ناسازگاري اسلام با اصول دموكراسي سخن نگفته و در عين حال همواره در مفاهيمي چون «جمهوريت»، «دموكراسي»، «مردم»، «حاكميت ملت» و «حقوق ملت» تاكيد ميكردند. اين امر بيانگر اعتقاد ايشان به نقش ملت در مشروعيت دهي به حكومت است.
نامه حضرت امام به رئيس مجلس خبرگان بازنگري قانون اساسي، از حيث تاكيد بر مشروعيت مردمي نظام اسلامي اهميت بسيار دارد: نخست به اين دليل كه نامه مزبور در اواخر عمر ايشان نگاشته شده است؛ دوم به اين دليل كه اين نامه را به مجلس خبرگان قانون اساسي مرقوم فرمودند كه وظيفه اصلي آن اصلاح قانون اساسي بوده است. امام در اين نامه به صراحت يادآور ميشود: «اگر مردم به خبرگان راي دادند تا مجتهد عادلي را براي رهبري حكومتشان تعيين كنند، وقتي آنها هم فردي را تعيين كردند تا رهبري را به عهده بگيرد، قهراً مورد قبول مردم است. در اين صورت او ولي منتخب مردم ميشود و حكمش نافذ است».
در اين نامه، امام نخست رهبر را با واسطه منتخب مردم ميداند و مهمتر اينكه حكم ولي را در صورتي نافذ ميداند كه منتخب مردم باشد. علاوه بر اين امام جملات فراوان ديگري مبني بر مشروعيت يابي حكومت از مردم دارد كه نشان مبناي مردمي مشروعيت حكومت است.
اين مسئله كه امام مبناي مشروعيت قدرت سياسي را مردم ميداند، از راههاي ديگري هم قابل مطالعه است. يكي از مهمترين تاكيدهاي امام كه آن را اوجب واجبات ميدانست، حفظ نظام و حكومت اسلامي است: «مسئله حفظ نظام جمهوري اسلامي در اين عصر و با اين وصفي كه در دنيا مشاهده ميشود، از اهم واجبات عقل و شرع است كه هيچ چيز با آن مزاحمت نميكند».
امام در راستاي حفظ نظام اسلامي، يكي از مهمترين و در واقع مؤثرترين عوامل را پشتيباني مردم از نظام ميدانند. در اين خصوص بايد گفت كه حتي اگر ما تفكيك مشروعيت از مقبوليت را هم قبول داشته باشيم كه به لحاظ عيني ممكن نيست، در عمل مقبوليت مردمي براي حفظ نظام اسلامي ضرورت ندارد. در حقيقت، در عالم واقع مملكت داري، براي حفظ نظام اسلامي فرض ابتناي مشروعيت نظام بر اراده ملي، فرضي ضروري است. در اين معنا مشروعيت سياسي بيانگر پذيرش حكومت از سوي مردم است كه پايداري نظام سياسي اسلامي را تضمين ميكند.
نظارت مردم بر حكومت، يكي از اصول اساسي مردم سالاري است و نظارت مردم بر حكومت، تنها در صورتي ممكن است كه حكومت قدرت خود و مشروعيت آن را ناشي از اراده و راي مردم بداند. نظارت بر چگونگي اعمال قدرت از سوي دولتمردان در انديشه سياسي امام جايگاه مهمي را به خود اختصاص داده است كه امام از دو جنبه آن را مورد تاكيد قرار داده است: جنبه دروني و جنبه بروني.
از جنبه دروني امام معتقد است كه «قدرت چنان كه به دست اشخاص غير مهذب برسد، خطر دارد. قدرت خود يك كمال است. خداي تبارك و تعالي قادر است؛ لكن اگر چنانچه قدرت به دست اشخاص فاسد برسد، همين كمال را به فساد ميكشانند. دنيا امروز گرفتار اين است كه قدرت در دست اشخاصي است كه از انسانيت بهرهاي ندارند».
علاوه بر نظارت دروني، اهرم مهم ديگر نظارت بر دولت از ديدگاه امام، نظارت بيروني است. اين نظارت بايد از سوي مردم اعمال شود تا مانع انحراف دولت از مسير اسلامي و انساني شود. اين ديدگاه نشأت گرفته از اعتقاد اساسي امام در مورد نقش اراده ملي در مشروعيت دهي به قدرت سياسي است كه همين اراده ملي با نظارت خود بايد مانع از تباهي و فساد سياسي شود. يكي از عوامل تباهي و فساد سياسي، عدم نظارت مردم بر عملكرد دولت است: «ملت اگر نظارت نكنند در امور دولت و مجلس، همه چيز، اگر كنار بروند و بسپارند به دست اينها و بروند مشغول كارهايشان شوند، ممكن است يك وقت به تباهي بكشد. ملت بايد ناظر باشد به اموري كه در دولت ميگذرد.»
اين نظارت بر عملكرد همه دستگاهها، اعم از اجرايي و قانون گذاري و قضايي و همراه با نقد آن باشد. امام اين نظارت را حتي حق فرد فرد اعضاي جامعه اسلامي ميدانند. كه روساي جامعه بايد در قبال آن پاسخ گو باشند: «هر فردي از افراد ملت حق دارد كه مستقيماً در برابر سايرين، زمامداران مسلمين را استيضاح كند و او بايد جواب قانع كننده دهد. در غير اين صورت اگر بر خلاف وظايف اسلامي خود عمل كرده باشد. خود به خود از مقام زمامداري معزول است».
اهميت نظارت مردم به حدي است كه امام معتقدند كه زمامدار خطا كار، اگر جواب قانع كننده درباره خطاي خود نداشته باشد، خود به خود معزول است.
در انديشه سياسي امام، بر كناري حكومت اسلامي نه تنها جايز نيست، بلكه حفظ نظام اسلامي از اوجب واجبات است، ولي با وجود اين از نظر امام حكومتي كه به مردم ظلم كرده و از عدالت خارج شود، ديگر اساساً اسلامي نيست. به نظر امام، اسلام اجازه ديكتاتوري نميدهد و خداوند به ما حق نداده كه چيزي را به ملتمان تحميل كنيم.
امام معتقدند كه حكومت اسلامي متكي و مبتني بر آراي ملت است و اگر زماني بر خلاف آراي ملت عمل كند، ملت ميتواند آن را ساقط كند: «حكومت اسلامي (...) حكومت ملي است، حكومت مستند به قانون الهي و با آراي ملت است، اين طور نيست كه با قلدري آمده باشد كه بخواهد حفظ بكند خودش را با آراي ملت و ميآيد و ملت او را حفظ ميكند و هر روز هم كه خلاف راي ملت عمل كند، قهراً ساقط است و ملت ايران هم او را كنار ميزند».
تاكيد امام بر راي ملت و ساقط شدن دولت در صورت زير پا گذاشتن راي ملت، نشان ميدهد كه امام به طور مستقل، به نقش مشروعيت دهنده اراده ملي اعتقاد دارند. از نظر امام علاوه بر اينكه حكومت اسلامي بايد عدالت را اجرا كند، جامعه اسلامي هم جامعهاي است كه اساساً ظلم را تحمل نميكند و در مقابل كساني كه در صدد تحميل خواستههاي ناحق بر مردم باشند ميايستند:«حكومت اسلامي حكومت قانون است. اگر شخص اول مملكت ما در حكومت اسلامي يك خلاف بكند، اسلام او را عزلش كرده است... او ديگر قابليت براي حكومت ندارد».
يكي گفتيم و هزار مانده، هرچند همين مقدار براي آنكه پي دليل مي گردد، كافي است. كه آفتاب آمد دليل آفتاب؛ گر دليلت بايد از وي رو متاب...چند روز پيش عزيزي خطاب به منقدان تفكر آقاي مصباح يزدي نوشته بود خجالت نكشيد عذرخواهي كنيد. امروز من نيز همين را به اين طرز تفكر و سخنرانان آن مي گويم ؛ شما نيز خجالت نكشيد و عذرخواهي كنيد.
ر/سليم
پنجشنبه 23 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 365]
-
گوناگون
پربازدیدترینها