واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
در اقيانوس وجودي پيامبر، اميرالمومنين هم گم استاين روزها براي ما و امت اسلامي، روزهاي بزرگي است؛ هم ولادت رسول مكرم اسلام است، هم ولادت حضرت ابي عبدالله جعفربن محمدالصادق(ع) است.اين روز بزرگ يكي از مقاطع عظيم تاريخ بشر را به وجود آورده است. در مثل چنين روزي، خداوند متعال بزرگترين ذخيره ي الهي را كه وجود مقدس پيامبر گرامي بود، به عرصه ي وجود آورد؛ اين ولادت براي تاريخ بشريت، طليعه رحمت الهي بود. در قرآن از وجود پيغمبر به عنوان «رحمة ً للعالمين» تعبير شده است. اين رحمت، محدود نيست؛ شامل تربيت، تزكيه، تعليم و هدايت انسانها به صراط مستقيم و پيشرفت انسانها در زمينه زندگي مادي و معنويشان هم هست. مخصوص مردم آن زمان هم نيست؛ متعلق به طول تاريخ است: «و اخرين منهم لما يلحقوا بهم.»اين شروع يك مقطع تعيين كننده در سرنوشت بشر بود. يقيناً آن روزي كه دنياي ظلماني زمان ولادت پيغمبر، با نور الهي اين وجود مقدس منور شد، بايد مبدأ تاريخ جديدي براي بشريت محسوب شود. همان طوري كه اميرالمومنين(ع) در بياناتشان فرمودند، در آن روز بر اثر حاكميت قوانين و سلطه هاي ظالمانه، نور سعادت از ميان جوامع بشري رخت بربسته بود؛ «و الدنيا كاسفه النور، ظاهره الغرور». نور وجود پيغمبر از همان آغاز، نشانه هاي حاكميت حق و دلايل حضور برهان الهي را در ميان مردم آشكار كرد. (نهج البلاغه، خطبه 88)در آيات ولادت پيامبر گفته اند، وقتي آن بزرگوار متولد شد، كنگره هاي كاخ كسري ويران گرديد؛ آتشكده ي آذرگشسب كه قرنها روشن بود به خاموشي گراييد؛ درياچه ي ساوه كه در نظر عده اي از مردم در آن وقت، مقدس شمرده مي شد، خشك شد و بتهايي كه بر گ رد كعبه آويخته بودند، سرنگون شدند. عجايبي كه در هنگام ولادت پيغمبر اكرم رخ داده است، در حقيقت هشداري به بشريت و تاريخ محسوب مي شود. معناي نمادين اين حقايق و حوادث اين است كه با ظهور اين مولود مبارك، راهي در مقابل پاي بشر گذاشته خواهد شد و بشريت بايد از ظلمات اوهام و نظامهاي ظالمانه نجات پيدا كند. اينكه چه كساني اين راه را انتخاب كنند و با قدرت بپيمايند و چه كساني از آن اعراض كنند و به خيرات آن نرسند، به اراده و خواست انسانه؛ بستگي دارد. خود آنها هستند كه سرنوشت و آينده خودشان را به دست خود انتخاب مي كنند؛ ليكن اين راه در مقابل انسانها گذاشته شده است. علاوه بر اين، سنت الهي هم بر اين است كه حركت عمومي بشر، به سمت همين هدفهاي والا ترتيب داده شود. معناي اين حوادث نمادين اين است كه با اين قدوم مبارك، بساط ذلت بشر، چه به وسيله ي حاكميت جباران و حاكمان مستبد -از قبيل آنچه در آن روز در ايران و روم قديم وجود داشت- و چه به وسيله ي عبادت غير خدا، بايد برچيده شود. بشر بايد به وسيله ي اين مولود مبارك، آزاد شود؛ هم از قيد ستمي كه به وسيله ي حكام جور بر انسانهاي مظلوم در طول تاريخ تحميل شده است، و هم از قيد خرافه ها و اعتقادات نادرست ذلت آفرين كه انسان را در مقابل موجودات پست تر از خود او يا در مقابل انسانهاي ديگر، خاضع و ذليل و ستايشگر مي كند. لذا آيه ي قرآن در باب بعثت نبي اكرم مي فرمايد: «هو الذي ارسل رسوله بالهدي و دين الحق ليظهره علي الدين كله و كفي بالله شهيدا». «ليظهره علي الدين كله» زمان بندي نشده است؛ اين، جهت را نشان مي دهد. بشريت به وسيله ي اين حادثه، بايد به سمت آزادي معنوي، اجتماعي، حقيقي و عقلاني حركت كند. اين كار شروع شد و ادامه اش دست خود ما انسانهاست. امروز هم بيش از هميشه، انسانها به تعاليم روشنگر پيغمبر اسلام احساس نياز مي كنند.بزرگداشت نبي اكرم، صرفاً يك تشريفات نيست. اگر چه بودن چنين تشريفاتي در ميان ملتهاي مسلمان هم مغتنم، بلكه لازم است، ولي مسأله بالاتر از اين است. امروز دنياي اسلام، بخصوص به احياي ياد پيامبر بزرگوار اسلام از هميشه محتاجتر است؛ بشريت هم محتاج همين نام مبارك و ياد مبارك و تعاليم مبارك است؛ ليكن قبل از آن كه ما بخواهيم به كل بشريت بپردازيم، دنياي اسلام بايد اين سرمايه عظيم معنوي خود را بازشناسي كند. درباره وجود مقدس نبي اكرم، اولاً بايد بگوييم كه معرفت آن بزرگوار بالنورانيه براي امثال ما ميسر نيست. حقيقت آن وجود معظم و مكرم و آن برترين موجود بشري در همه تاريخ و عزيزترين موجود در عرصه وجود، از ابعاد مادي فراتر است. از آنچه انسانها با عقل و تجربه و حواس خود، از نبوغها و خردمنديها و دانشمنديها و تجربه ها مي يابند و شخصيتي را به مقام بالا و مكان رفيعي مي نشانند؛ يكي را فروتر از او، و باز يكي را فروتر از او، اين وجود عزيز، از اين سلسله مراتب بالاتر است. اگر هيچ روايتي، هيچ آيه اي و هيچ اثر شرعي اي هم وجود نمي داشت، انسان مي توانست به دلايل و امارات بفهمد. اين معنا، معناي بسيار رفيعي است. كساني كه اهل اين معاني هستند، مي توانند سنجي از آن نورانيت را درك كنند. ما با همين حواس ظاهري و با محدوديت خودمان، آن وجود عزيز و عظيم را مي بينيم و مي شناسيم و حس مي كنيم.در همين ابعادي كه همه انسانها مي توانند بفهمند، اين وجود عظيم الشأن، با هيچيك از بزرگان بشر قابل مقايسه نيست. مثلاً ملاحظه بفرماييد، وجود مقدس علي بن ابي طالب(ع)، چشم بسياري از فرزانگان عالم را در گذشته و حال، به خود جلب كرده است و او را شخصيتي بزرگ و موجودي شبه افسانه ها دانسته و توصيف كرده اند. اما همين شخصيت، با اين ابعاد عظمت، در مقابل وجود مقدس نبي اكرم، يك شاگرد و يك فرزند كوچك و كسي است كه در مقابل آن عظمت، براي خود شأني نمي شناسد. اين طور ملاحظه كنيد كه در مجموعه وجود با عظمت نبي اكرم كه چون اقيانوسي بي كران است، شخصيت اميرالمومنين گم است. از اين جا مي شود ابعاد آن عظمت را حدس زد.وجود مقدس نبي مكرم و رسول اعظم اسلام، مهمترين نقطه ي ايجاد وحدت است. دنياي اسلامي مي تواند در اين نقطه به هم پيوند بخورد؛ اينجا، جايي است كه عواطف همه ي مسلمانها در آنجا متمركز مي شود؛ اين، كانون عشق و محبت و دنياي اسلام است¤سخنراني معظم له در تاريخهاي 14/6/72، 1/5/76، 21/4/77 ، 77/3/80، 29/2/82، 27/1/85تنظيم: مهدي عامري/1001
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 157]