محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1845491013
شریفی: با متخلفان به رستوران نمیرفتم / فقط شنونده داد و هوار نماینده دایی بودم
واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: ورزش > چهرهها - شریفی میگوید: «اگر قرار است رئیس کمیته انضباطی مصاحبه نکند، زمینه حرف زدن او را از بین ببرید.» در فوتبال ما کسی نیست که دکتر «مجتبی شریفی» را نشناسد. رئیس کمیته انضباطی فدراسیون که در یک خداحافظی مشکوک از فوتبال رفت و حالا همه دوست دارند بدانند چه شد... کفاشیان گفت: شریفی زندگیاش در مشهد است و نمیتوانست تهران بماند. دکتر شریفی تکذیب کرد! بحث سر دایی بود و اینکه شریفی حکم را پیشاپیش برای او خوانده و دایی از اساس ارتباط با شریفی را تکذیب کرد! بههرحال، دکتر دوستداشتنی و اهل «مغالطه» از فوتبال رفت اما به خبرورزشی آمد تا حرفهایش را بزند. *** *اصلاً چه شد که به فوتبال آمدید؟ دیدید گاهی اوقات برخی واقعیات آنقدر با ذهنیات ما تفاوت دارد که هرچه قسم بخوری و حقیقت را بگویی که این طوری بوده کسی باور نمیکند! حالا ماجرای حضور من در فدراسیون فوتبال هم همین طوری است. به همین سادگی؛ من نه با کسی در فوتبال رفیق بودم و نه جز خدا و چهاردهمعصوم پشتوانهای داشتم. من در مشهد و در زمان جوانی فوتسال بازی میکردم. تیمی با دوستان تأسیس کردیم که کمکم از پایینترین ردهها بالا آمد و با نام «سیروسفر» و سپس «علموادب» به لیگبرتر فوتسال هم رسید. من عضو مؤسسین این باشگاه هستم تا اینکه ماجرایی اتفاق افتاد و هواداران علموادب از مسئولان فدراسیون گلایه کردند. قرار شد هیأترئیسه باشگاه به ملاقات رئیس سازمان تربیتبدنی بروند. من هم در این جلسه به آقای علیآبادی توضیحات مربوطه را دادم که کار فرهنگی ما این است و چنین و چنین. چند هفته بعد از سازمان تماس گرفتند که آقای علیآبادی با شما کار دارد. وقتی صحبت کردیم آقای علیآبادی گفت: «میتوانی همان کارهایی را که توضیح دادی در علموادب کردهای، در فوتبال هم اجرا کنی؟» ایشان اسم کمیته انضباطی را آورد، من گفتم فکر نمیکنم موفق شویم چون اینجا در علموادب ما تدریس منظم داریم. جلسات هفتگی و کلاسهای معرفتشناسی، اینجا یک حاجآقا قاسمی هست که بازیکنان را فرهنگدرمانی میکند و بچهها در سالن آنچه را یاد میگیرند تمرین میکنند و در مسابقه اجرا. یعنی سالها به طور منظم روی فرهنگسازی و اخلاق بچهها کار کردهاند تا نهادینه شود. *اولین حکمی که در کمیته انضباطی صادر کردید چه بود؟ در مورد آقای هدایتی بود، چهار جلسه محرومیت! در بازی پرسپولیس - مس به سمت مسعود مرادی اشیایی پرتاب شد و هواداران از نحوه قضاوت ایشان راضی نبودند. پس از بازی مرادی اعلام کرد که هدایتی به او توهین کرده و آقای هدایتی هم گفت که حتماً صدای کس دیگری را به جای او اشتباه گرفتهاند. البته ما همیشه گفتهایم که رأی ما هم میتواند اشتباه داشته باشد اما برخورد اعتراضآمیز در فرهنگ روشنفکری در چارچوب قانون تعریف شده و نیازی به مطرح کردن در رسانهها ندارد. میتوانید لایحهای تنظیم و اعتراض خود را تسلیم شورای استیناف کنید و اتفاقاً در این قضیه آقای هدایتی همین کار را کرد و کمیته استیناف محرومیت ایشان را از چهار جلسه به دو جلسه کاهش داد. *پیش آمده که پس از صدور حکمی عذابوجدان بگیرید؟ اینکه شب نتوانید راحت بخوابید و حس کنید به کسی ظلم شده؟ نه. البته برخی موارد در آییننامه انضباطی هست که برای یک تخلف فلان مجازات را در نظر گرفتهاند و شما وقتی به این مورد میرسید احساس میکنید این مجازات سنگینتر از تخلف است. دوست دارید که میتوانستید آییننامه را عوض کنید و بین تخلف و مجازات یک تناسب منطقی برقرار کنید. اما از قدرت شما خارج است. آییننامه انضباطی وحیمنزل نیست، دستنوشته انسان است و بسته به شرایط قانون میتواند تغییر کند. پیش آمد که بازیکنی تخلفی کرده و مجازاتش در آییننامه مشخص است اما به نظر من آن مجازات سنگین بود. ما سعی میکردیم هرکس که به کمیته انضباطی میآید کاملاً قانع شود، به او آییننامه را نشان میدادیم که برای این تخلف این مجازات را در نظر گرفتهاند. دو سال پیش یک سرمربی بزرگ دعوت شد و نشانش دادیم که بابت کارش در آییننامه چه مجازاتی در نظر گرفتهاند. گفتم حالا خودت باشی چه حکمی میدهی؟ *به این ترتیب با همه متخلفان رفیق میشدید! نه، اما قرار نیست قاضی با متخلف، خصومت کند، آییننامه انضباطی برای تنبیه است نه دشمنی. قاضی کارهای نیست و قانون مشخص کرده... *ولی با خاطی رفاقت هم نمیکنند! مهربانی و عطوفت که رفاقت نیست. ما با هم رستوران نمیرفتیم و ادعای رفاقت و برادری نمیکردیم اما در محل کمیته انضباطی هم خصمانه با افراد برخورد نمیکردیم. طرف میآمد، دست میدادیم و خوشآمد میگفتیم و خسته نباشید. بعد هم تخلف را گوشزد و آییننامه را نشان میدادیم که براین اساس شما سه جلسه در منزل تشریف داشته باشید و ده میلیون هم جریمه باید بدهید! نیازی نیست با طرف دعوا کنی! بعضیها فکر میکنند چون طرف مرتکب اشتباه و تخلف شده من هم باید به او اخم کنم یا با لحن خشن با او صحبت کنم در حالی که چنین نیست. *برداشتی که از رفتار شما با متخلفان در کمیته انضباطی برای عدهای تداعی میشد این بود که چون شریفی در فوتبال نبوده حالا با دیدن بزرگان خوشحال و با آنها ملایم رفتار میکند! حتی اگر همچنین باشد پس از دو سه ماه دیگر به شرایط جدید عادت میکنی و آن حالت روز اول از بین میرود. وقتی قرار باشد هر روز از صبح تا شب با چهرههای مشهور سروکار داشته باشی دیگر این فرض درست نیست، بماند که از اساس هم این ادعا غلط است. الان در مورد آقای دایی و روابط ما حرفوحدیث هست. (اشاره به ماجرای اخیر رفتن شریفی از کمیته انضباطی که نام دایی وسط آمد) در حالی که آشنایی ما به هفده سال قبل برمیگردد. *چطور و کجا؟ خیلی سال قبل بود و من اصلاً ارتباطی با فوتبال نداشتم و فکرش را هم نمیکردم روزی به فوتبال بیایم. بگذریم؛ کسانی که این نوع حرفها را مطرح میکنند باید به آموزههای دینی و اخلاقی توجه کنند. اینکه قاضی هیچ رابطه شخصی با شاکی و متهم ندارد. ما در حیطه فوتبال کار میکردیم و هر مسئلهای را هم در رابطه با فوتبال بررسی میکردیم. شخص متخلف در فوتبال مرتکب تخلفی شده نه در ارتباطش با من! ما مکلف هستیم با احترام و مهربانی با افراد برخورد کنیم و در عین حال به قانون هم عمل کنیم. یعنی من در این جایگاه که نشستهام یک شخصیت حقوقی دارم و باید کارم را بکنم؛ شخصیت حقیقی خودم هم متأثر از جایگاه است و در روابط کاری تأثیر ندارد. تازه، طرف در فوتبال تخلف کرده، به من که نفع یا ضرری نرسانده، چرا باید بدرفتاری کنیم که این هم خودش تنبیه است؟ کجای آییننامه انضباطی نوشته؛ «فرد متخلف که به کمیته آمد او را با اخم همراهی میکنید. سپس با داد او را نشانده و بعد از ترشرویی فراوان به او میگویید...» (میخندد) *ولی هیچ جای آییننامه هم ننوشتهاند در برنامه تلویزیونی به متخلف چشمک بزنید! ماجرای خداداد عزیزی بحث چشمک نبود! خداداد دختری به نام فاطمه دارد که خیلی روی او حساس است. نام دخترش را آورد و چون خیلی روی او حساس است و به او علاقه دارد ادامه بحث را فراموش کرد و رفت روی این موضوع که چرا اسم دخترم را میآورید و... من خواستم به او بفهمانم که این مسئله را رها کن، بگذر و به اصل ماجرا بپرداز. همان لحظه دوربین مرا نشان داد، من که کار خلافی نکردم. آنجا سایر مجریان هم بودند و میدیدند که من دارم به خداداد با دستوسر اشاره میکنم. فردایش ماجرا را از من پرسیدند، من هم گفتم که چیزی را به خداداد القا نمیکردم، میخواستم آرامش کنم، این مسئله اهمیتی ندارد و فراموش کن. حساسیت نشان نده. اگر شخص دیگری هم بود همین کار را میکردم، پخش زنده روی آنتن بود، نمیتوانستم حرف بزنم که خداداد، نگو! کار دیگری جز اشاره و ایما از دستم برنمیآمد. *بحث را عوض کنیم. خیلیها، از جمله خود ما در خبرورزشی، معتقدند که با این نوع مدیریت شما در کمیته انضباطی همان بهتر که در فدراسیون نمانید! در فدراسیونی که رئیس، نایبرئیس و اعضای هیأترئیسهاش، به همراه افراد خارج از فدراسیون مثل نمایندگان محترم مجلس و رئیس سازمان تربیتبدنی همه تلاش میکنند آرای شما در کمیته انضباطی را وتو کنند و کمیته شما هم نشان داده که توصیهپذیر است! خیلی از آرای شما این طور شکسته شد و نظر کلی اهالی فوتبال این است که استقلال رأی لازم برای یک قاضی را ندارید. هر مطلبی یک «ادعا» است و برای اثباتش دلیل لازم دارید. وقتی این بحث مطرح میشود و ما میگوییم یک مثال، یک دلیل برای اثبات ادعایت بیاور بلافاصله میگویند «کرار جاسم». میگویم خب این به کنار، حالا یک مثال دیگر بیاور، میگویند خیلیها هستند! «خیلی» به معنی تعداد زیادی اسب (خیلی یعنی اسب در عربی) است. وقتی میگویند خیلی خوب یعنی به تعداد زیادی اسب در یک گله خوب بوده و الی آخر. حالا وقتی میگویی« خیلی موارد بوده» من میگویم: «دو تا از این خیلیها را مثال بزن تا من به عنوان مسئول پاسخگو باشم» اما هرچه فکر میکند چیزی به یاد نمیآورد! یعنی در واقع بهجز همان مورد «کرار جاسم» نمونه دیگری وجود ندارد اما همه از لفظ «خیلی موارد» و بهطور کلی استفاده میکنند! *مسئله آقای دایی و شکایتش از فدراسیون به کجا رسید؟ پولش را گرفت؟ خیر. در مورد این پرونده فدراسیون نامه مفصلی تهیه کرد و دلایلی فراوان که حکم ما اشتباه و حق با آنهاست. ما قائل به این بودیم که درست یا غلط، قطع رابطه از طرف فدراسیون بوده نه دایی و طرفی که در هر قرارداد اقدام به فسخ و لغو تعهدات میکند باید خسارت طرف مقابل را بدهد. البته تا روزی که دایی به عنوان یک مربی حرفهای در جای دیگری مشغول نشود. فرد نمیتواند همزمان سرمربی دو تیم باشد و این مصداق «تزاحم» است. اگر تا پایان مدت قرارداد سهساله هم دایی جای نمیرفت باید فدراسیون پولش را میداد ولی چون به پرسپولیس رفت ما همان مدت بیکاری را ملاک قرار دادیم و این حکم کاملاً به ضرر فدراسیون بود. اما در مورد کرار جاسم؛ در آن مقطع که دکتر سعیدلو به من زنگ زد و بعد با آقایان اسبقیان و جعفری هم همانجا صحبت کردم، توضیح دادم که میتوانیم عفو کنیم چون دوسوم مدت محرومیت را سپری کرده اما نه نسبت به فقط یک نفر. باید این قاعده برای همه باشد. شما فرض را بر این بگذارید که برای عفو شدن «جاسم کرار» پانزده نفر دیگر هم که دوسوم محرومیت را سپری کرده بودند عفو شدند! چهار لیگبرتری و 11 بازیکن لیگ یک. چرا اینجوری کسی به قضیه نگاه نکرد؟! اصلاً اینها به کنار که بارها و بارها همه چیز این ماجرا را شرح مفصل دادهایم، بهجز پرونده کرار مصداق دیگری از دخالت دارید؟! *مثلاً میگویند کمیته انضباطی این فصل به پاس خیلی لطف کرد. چطور؟ جنجال بازی پاس - راهآهن را بازیکنی درست کرد که شما به راحتی از او عبور کردید و همان بازیکن در 3 بازی بعدی برای پاس گل زد تا تیمش از منطقه خطر دور شود! چرا با بانی جنجال برخورد نشد؟! زمان بروز این حوادث من در مکه بودم. همکارانم برایم گفتهاند که پس از رأی کمیته انضباطی مبنی بر دستور موقت، نامهای از سوی سازمان لیگ میرسد که در پرونده موجود است. در این نامه قید شده که ما در گزارش اولیه اسامی افرادی را ذکر کردیم که در مورد بعضی صحت آن مورد تردید است ضمن اینکه بعضی نیز از قلم افتادهاند. کمیته انضباطی به عنوان مرجع قضایی خود پرونده را بررسی و رأی بدهد. با آمدن این گزارش ثانوی که سازمان لیگ به صراحت میگوید گزارش اولیه ما را مبنای قضاوت و صدور حکم قرار ندهید، کمیته انضباطی آن دستور موقت را لغو و رأساً اقدام به بررسی پرونده میکند. دو دعوت کردیم، برای بازیکنان راهآهن و پاس. راهآهن را به این دلیل در نوبت اول بررسی قرار دادیم که تعداد بازیکنان دعوت شدهاش بیشتر و اتهام تخلف در مورد نفرات بیشتری از این تیم وارد شده بود و پاس چون تعداد نفرات کمتری داشت به نوبت دوم رفت. حالا بررسی میشود و بازیکنی مستحق دو جلسه محرومیت شناخته شده، در حالی که سه بازی بعد آن دیدار انجام داده است. کمیته انضباطی میگوید از حالا دو بازی محروم است و نمیتوانیم آن دو گلی که بازیکن در سه بازی قبلی زده را محو کنیم. حالا ما زمان لازم داشتیم تا پرونده را بررسی کنیم و عادلانه حکم بدهیم، سازمان لیگ هم گزارش را پس گرفته تا مبادا حق کسی از بین برود. ترتیب هم همان بوده که گفتم اما عوام ممکن است فکر کنند این «تأخیری» عمدی در بررسی پرونده بوده که به نفع پاس تمام شود! مگر بررسی پرونده و قضاوت دو روزه میشود؟ چرا یک قدم قبل این حکم را نمیبینند که کمیته انضباطی با لغو دستور موقت اولیه از سوی استقلالیها متهم به حمایت از همین راهآهن شد؟! به خاطر دارید که آقای مظلومی از ما انتقاد کرد که چرا در آستانه بازی استقلال - راهآهن حکم بازیکن محروم حریف بخشیده شده؟! آن موقع طرف راهآهن را گرفتهایم و حالا پاس؟! حتی از کلمه بخشش استفاده کردند، نگفتند دستور موقت لغو شده! *گویا بدموقعی حکم را اعلام کردهاند وگرنه شما چند روز قبل حکم داده بودید. آخر تمام کارهای اداری زمانگیر است. ما حکم را انشاء میکنیم، باید برود برای تایپ. بعد برای امضا وارد کارتابل دبیرکل فدراسیون میشود، سپس دبیرکل باید نامه را بزند برای سازمان لیگ که تشکیلاتش از ساختمان فدراسیون رفته و دیگر در طبقه پایین نیستند که نامه زود برسد! همانطور که ما مستقیم به باشگاه نامه نمیزنیم، دبیرکل هم این کار را نمیکند و نامه به سازمان لیگ میدهد، آنها باز نامه میزنند به باشگاه تا حکم را ابلاغ کنند! خب این مراحل با حداکثر سرعت ممکن چقدر طول میکشد؟ ما میخواستیم آرا را مستقیم به باشگاهها اعلام کنیم اما این ایراد سیستم و آییننامه است و آثار بدی دارد که به ضرر ماست. ما خواستهایم این تغییر در قاعده ایجاد شود، ما سیکل قانونی را طی میکنیم و نامه به سازمان لیگ میدهیم چراکه آنها اجراکننده هستند و باید جلوی بازی بازیکن را بگیرند ولی تا این مراحل طی شود تکلیف باشگاه و مربی بیخبر که از بازیکن در تمرینات استفاده و برای حضورش در زمین برنامهها دارند چیست؟ قبول دارید که چقدر به ضرر باشگاه است و لطمه میخورند؟ بله، اگر اجازه داشته باشیم که موقع صدور رأی و همزمان با ارسال نامه به سازمان لیگ یک رونوشت هم برای باشگاه فکس کنیم این اتفاق نمیافتد و باشگاه و مربی به موقع از حکم مطلع میشوند. *شما سه سال در کمیته انضباطی بودید، چطور نتوانستید آییننامه را عوض کنید؟ اولاً که آییننامه را هر روز و هر هفته نمیشود تغییر داد، در ثانی باید مراحل اداری طی شود، مجمع تشکیل شود، هیأترئیسه تصویب کند و... *بهتر است از اینکه اتهام جانبداری به کمیته انضباطی بزنند! باید مجمع تشخیص بدهد که آییننامه باید تغییر کند، بعد اختیار بدهد و مجوز بازنگری به گروهی که بروند و آییننامه را اصلاح کنند. سپس تغییرات تخصصی مطابق با قانون به صورت لایحه به مجمع برمیگردد و آنجا باید دوباره تصویب شود. *همچنان در مورد بازی پرسپولیس - استیلآذین بحث میشود. شما آن روز گفتید این احکام موقت است و مکانی و ماتیوس از ششماه تا یکسال محروم میشوند. امروز آبها از آسیاب افتاده و مثل روز روشن است که مکانی فصل بعد بازی میکند و آب از آب تکان نخواهد خورد! این حدس را از روز اول همه میزدند! آن روز من با شخص شما صحبت کردم و گفتم بخشی از تخلفات مکانی و ماتیوس محرز است و آییننامه انضباطی به ما اختیار داده که مطابق با قوانین آنها را جریمه کنیم. ما دو ماه محرومیت مفید در نظر گرفتیم، نه اینکه از آن روز صدور حکم دوماه بازی نکنند! این نیست که آنها زمانی محروم شدند که فقط 25 روز و چهار مسابقه از لیگ مانده بود و تمام، نه آن 35 روز باقی هم در سازمان لیگ محاسبه شده و از شروع فصل بعد شامل حال آنان میشود اما در مورد برخی تخلفات آنان ابهام بود مثلاً کلمات بهکار رفته. ناظر گزارش کرده که من ندیدم ولی به من گفتند که اینها در مسیر ورود به رختکن هم با یکدیگر جنگ لفظی داشتند و حرفهایی ناشایست زدند. حالا چه حرفی؟ چه کلنجاری؟ ما تصویر نداریم و داور هم ندیده، ما طرفین را خواستیم و مسئول حراست هم بود. سوشا، ماتیوس، احمدی، نورمحمدی و وکیل دایی (پیشبین) همه بودند. اعضای کمیته انضباطی هم بودند. بپرسید از سوشا مکانی، گفتم سایر تخلفات شما لیگ بعد را از شما میگیرد؛ یعنی تنبیهات بعدی در کار است. توضیحات رحمان احمدی که سوشا شاهد میگرفت و موضع ما را قویتر کرد. رضا نورمحمدی هم توضیحاتی داد. خواست از افشاریان بپرسیم که فحش داده یا نه؟ خداداد اعلام کرد سوشا منشأ مشکلات بوده و رضا نورمحمدی هم از الفاظ رکیک استفاده نکرده است. اینها در پرونده هست. آییننامه میگوید در اختلاف بین ناظر و داور، به آنچه مربوط به درون زمین است حرف داور ملاک است و هرچه مربوط به بیرون مستطیل سبز میشود نظر ناظر مهم است. ما هم به استناد همین قانون واخواهی نورمحمدی را پذیرفته و محرومیتش را کم کردیم. بعد هم خورد به رفتن من و یادم نیست که زیر حکم را خودم امضا کردم یا نه. آقایان عبداللهی و دهمیانی بهتر یادشان هست. *کل اعضای کمیته انضباطی چند نفر هستند؟ آییننامه میگوید تا سقف پنج نفر و ما چهار نفر بودیم. البته برای رأی باید لااقل سه نفرباشند و یا رئیس یا معاون باید حتماً جزو این سه نفر باشند تا رأی وجاهت قانونی داشته باشد. *معاون شما آقای روغنی بودند؟ بله، البته آقای دهمیانی خودشان سالها رئیس این کمیته بودهاند و آقای عبداللهی هم از باتجربهها هستند، همه دوستداشتنی و کاربلد. *از شما به خاطر کثرت مصاحبهها خیلی انتقاد میشد! از همان روز اول میگفتند ولی شما نگاه کنید ما چقدر بین احکامی که صادر میشود و تفاسیری که از آن میکنند اختلاف داریم؟! انتقاد و بررسی حق رسانههاست و ما هم باید پاسخگو باشیم اما در نظر بگیرید که کمیته انضباطی چه امکاناتی دارد، چه محدویتهایی هست و با توجه به قانون چه آرایی داده و بعد به تفسیرها نگاه کنید که گاه چقدر غیرمنصفانه است. خب من مجبورم برای جلوگیری از سوءتعبیر توضیح بدهم. روز اول گفتند یک کنفرانس مطبوعاتی بگذار و همه حرفهایت را بزن تا دیگر مصاحبه متفرقه نداشته باشیم. قبول کردیم و کنفرانس گذاشتیم اما تا سه ماه داشتیم کفاره همان کنفرانس را میدادیم! هزار تا اشکال از هر بخش حرفهایم گرفتند! میگفتم به خدا من این را نگفتم، اینطوری گفتم، فردایش تیتر میزدند: «ندامت رئیس کمیته انضباطی از بیان فلان اظهار!» دوباره میگفتم آقا من پشیمان نیستم، میگویم حرفم را جور دیگری تعبیر کردهاند! حالا قبول دارید زیاد مصاحبه میکردید؟ بله ولی شما به منشأ و دلیل مصاحبهها هم نگاه کنید. در یک برنامه تلویزیونی مجری از لژیونر ما میپرسد:«آقا شما رئیس کمیته انضباطی آن کشوری که در لیگش بازی میکنی را میشناسی؟» بازیکن گفت «خیر». خب اصلاً کسی در اروپا رئیس کمیته انضباطی را نمیشناسد. *دقیقاً، اصلاً آنجا مثل ما بازیکن و مربی را دعوت نمیکنند تا توضیح بدهند! دقیقاً. آنجا لوازم انضباطی در هر ورزشگاه وجود دارد و نیازی به گواهی، شاهد، تکذیب و تأیید نیست. دوربین کمیته انضباطی همه جا هست، در همه ورزشگاهها، درون رختکن و راهروها. فیلم اتوماتیک بعد از هر مسابقه روی میز رئیس کمیته انضباطی است و اصلاً کسی نمیتواند چیزی را انکار کند. همه جای ورزشگاه دوربین دارد و هر تخلفی آشکار میشود، حالا اینجا در یک بازی زدند پای میداودی را شکستند، ما اصلاً فیلم صحنه را نداشتیم! گزارش هم نکرده بودند که چنین شده! بعداً خودمان فهمیدیم و پیگیری کردیم تا بدانیم کی زده و چی شده! حکم هم که دادیم یکی میگفت چرا حالا حکم دادید و یکی میگفت مقصر این نبوده، آن است! حالا برگردیم سر بحث، کجای دنیا ساعت 5/1 نیمهشب به رأی کمیته انضباطی ایراد میگیرند؟! آقا درست، قرار نیست رئیس کمیته انضباطی مصاحبه کند، قبول. پس زمینه حرف زدن رئیس کمیته انضباطی را هم از بین ببرید! پس نباید ساعت 2 نیمهشب مقابل میلیونها بیننده رأی کمیته انضباطی را نقد کرد! طرف نشسته پای تلویزیون میشنود که میگویند رأی کمیته به نفع فلان فرد و فلان تیم است! کارشناس هم میگوید این رأی به استناد آییننامه نیست و بازیکن و مربی هم میگویند بهناحق بوده و ربطی به محتویات پرونده ندارد! خب انسان که ربات نیست، تحتتأثیر قرار میگیرد. قرار هم نیست که همه حقوقدان باشند و باور میکنند! طرف هم روی آنتن چندبار میگوید:«البته ما این حق را برای رئیس کمیته انضباطی قائلیم که بیایند روی خط و از خود دفاع کنند! » حالا چه باید کرد؟ پستسر هم دارند تلفن ما را میگیرند و آن طرف هم روی آنتن مدام میگویند:«به نظر ما این رأی عادلانه نیست و کسی هم پاسخگو نیست و...! » حالا شما جای من، چه میکنید؟ در تلویزیون عدالت شما را زیر سؤال میبرند و تلفنت هم مدام زنگ میخورد؛ هرکسی در این شرایط ترغیب میشود از خود دفاع کند. *خب عکس قضیه هم بوده، مواقعی که جواب ندادهاید. اگر رأی شما عادلانه و منطبق بر آییننامه است که باید به راحتی در تلویزیون از خود دفاع کنید! من هم همین را میگویم. من چند راهحل داشتم؛ اول اینکه پشت خط بمانم اما هجمه شدید و میزان حرف زدنمان آنقدر زیاد میشد که صدای همه درآمده و چندبار به ما تذکر دادند. *چه کسانی تذکر دادند؟ همه، اول از همه خود همکارانمان. خیلی از خبرنگاران، دوستان و... میگفتند چقدر حرف میزنی؟ کمتر صحبت کن، کمتر جواب بده و کمتر دیده شو. خب وقتی این همه آدم حرفی را میزنند یعنی درست است. بین این بچهها آدمهای سالم و بدون غرضی هستند که مطمئنی خیر تو را میخواهند و ضمناً حرفهای رسانه هستند. چیزی را که میدانند میگویند. خب باشد از این به بعد ایرادات را جمع و در سایت فدراسیون جواب میدهیم. رفتیم سراغ این کار، رأی را تفسیر میکردیم و روی سایت فدراسیون مینوشتیم که پاسخ این ایراد و این حرف و این جمله این است و این است و الی آخر، اما نتیجه چه شد؟! هیچکس حتی به مطلب روی سایت نگاه هم نمیکرد و عیناً همان ایراداتی که فرضاً روز قبل X از رأی ما گرفته بود را در مصاحبهها به عنوان سؤال میپرسیدند! با همان لحن و غلظت! حالا طرف در رادیو و تلویزیون دارد این ایراد را میخواند و شبهه ایجاد میکند، چه باید کرد؟ آمدیم با یک خبرگزاری مصاحبه کنیم تا روزنامهها هم از همان خبرگزاری بگیرند. هنوز ده دقیقه از پایان مصاحبهام با خبرگزاری فلان نگذشته و کسی توضیحات مرا در مورد فلان رأی ندیده که آقای X و Y در یک خبرگزاری دیگر بهطور مفصل جواب مرا دادهاند و ایرادات جدیدی هم گرفتهاند! چه کنیم؟! یک صفحه حرف زدم شش صفحه جواب دادند! شبهات جدید به مراتب از قبلیها بیشتر و قویتر شده و حالا اگر جواب ندهم که فاجعه است! متأسفانه در کشور ما رسانهها به شدت به آرای انضباطی میپردازند. در اروپا اصلاً چنین نیست، بازیکنی که محکوم شده اصلاً کسی سراغش نمیرود اما اینجا یک بازیکن یا مربی که محروم میشود همه رسانهها بسیج شده و در حمایت از طرف کلی حاشیه درست میکنند، انگار که نبودن او به معنی پایان فوتبال است! اینجا در تقابل افراد متخلف با کمیته انضباطی، همه پشت فرد میایستند و هر کسی به راحتی به خود اجازه تفسیر و نقد رأی ما را میدهد. به این ترتیب مرجع تنبیهکننده یا تعیینکننده تنبیه نمیتواند از حواشی حکمش در امان بماند اما من در مورد مصاحبهام هنوز حرف دارم. *بفرمایید! گاهی اوقات مصاحبه شما محتوا القا میکند به مخاطب و احساس میکند قانع شده اما گاهی خیر، مطلبی القا نکرده و بار علمی او را زیاد نمیکند. مثال میزنم، شوخی به معنی مزاح جاافتاده است. شوخ یعنی چرک، شوخگیر یعنی دلاک، پس به هر مزاحی شوخی نمیگویند. مزاحی که روابط شما را با دیگران چرکین کند شوخی است. مزاحی که باعث کدورت نشود مزاح است. باید بلد باشی و همه را یکسان نبینی. حالا حکایت مصاحبه هم همین است. همه مصاحبهها مثل هم نیستند و دلایل مصاحبههای من هم ثابت نبوده است. بخشی به ناآگاهی و کمتجربگی من در امور رسانهای مربوط بوده و ایراد من است، بخشی را هم که توضیح دادم به اجبار از آرا دفاع میکردم و الی آخر. من اوائل نمیدانستم به چه مسئلهای اصلاً نباید جواب بدهم چراکه بعضی مسائل اگر در موردش حرف بزنی زنده میشوند و برای فراموش کردنشان باید سکوت کنی. بههرحال من زیاد مصاحبه کردنم را به عنوان ایراد میپذیرم و انشاءالله از این تجربه درآینده استفاده میکنم. *ادعای آقای عسگری را چقدر قبول دارید؟ اینکه دلیل برکناری شما عدم پیگیری پروندهها بوده است؟ آقای کفاشیان کی و کجا از لفظ برکناری در مورد من استفاده کرده؟ ایشان بههرحال الان در فدراسیون مشغول هستند و بهطور طبیعی باید همسو و همگام با رئیس خودشان حرکت کنند. چطور وقتی رئیس فدراسیون نمیگوید برکناری، ایشان از دلیل برکناری حرف میزنند؟ من خودم از واژه قطع همکاری استفاده کردم و کفاشیان مدام از استعفا حرف میزند. حالا این به کنار، منظور ایشان کدام پرونده است؟ من دیگر در فدراسیون نیستم ولی سه عضو دیگر کمیته که هنوز هستند. در تمام آرا امضای هر چهار نفر ما پای رأی وجود دارد و اگر به گفته ایشان صدور یک رأی در یک پرونده دلیل برکناری من بوده باید هر چهار نفرمان را کنار میگذاشتند! تازه همه هستند، آنها باید پرونده را سراغ داشته باشند، از ایشان بپرسید! *شاید منظور، پروندههای ارسالی خودشان از کمیته داوران بوده؟ مدت زمانی که آقای عسگری تشریف آوردهاند به فدراسیون چقدر است؟ در این مدت کوتاه مگر چند اتفاق افتاده که ایشان پروندهاش را به ما ارجاع بدهند؟ تازه مگر بررسی یک پرونده و شکایت چقدر زمان میبرد؟! من گلهای از این بزرگ داوری ندارم ولی اینکه ایشان میگوید هیچکس در فدراسیون از شریفی راضی نبوده یعنی از طرف دیگران وکالت داشتهاند تا نظر جمع را ابلاغ کنند! آیا جناب عسگری چنین وکالتی از مسئولان فدراسیون و کمیتههای مختلف دارند که ما خبر نداریم؟ از اینها گذشته، آرا کمیته انضباطی مگر در مورد فدراسیون بوده که کسی راضی باشد یا نباشد؟! طرف ما در این کمیته باشگاهها و افراد هستند و آنها که حکم علیه ایشان صادر شده میتوانند از ما ناراحت باشند، یعنی بازیکن و مربی و مدیر؛ خب دوستان کمیتهها و اعضای فدراسیون بابت کدام رأی از ما ناراحتند؟! *شاید آقای عسگری بابت پروندههایی ناراحتند که مربیان علیه داوران حرف میزدند و به شما ارجاع میشد اما نتیجه دلخواهشان را نداشت. صحبت کردن در مورد داوری که مطلقاً ممنوع نیست... *اما آقای عسگری چنین اعتقادی دارد که هیچ کجای دنیا هیچ مربی و بازیکنی علیه داور حرف نمیزند! من که دیگر سمتی در فدراسیون ندارم، نمیدانم چه بگویم! *ما میبینیم مورینیو میآید در بالاترین سطح فوتبال جهان حتی به داور انگ تبانی میزند و آب از آب تکان نمیخورد! وقتی شما میگویید گفتوگو در مورد داوری مطلقاً تخلف است باید برای این تخلف و اثبات کردن مبنا داشته باشید. تخلف سه رکن دارد، مادی، معنوی و قانونی. مثلاً فلان مربی گفته برای داور متأسفم. چهکارش کنیم؟ آقا اگر بگوییم شما در مورد داوری این را نگو و نگوید جای خود ولی اگر گفت مگر میشود محکومش کرد؟ من برای خیلیها متأسفم، این جرم است؟ یا مثلاً بگوییم «امروز داوری ایدهآل نبود»، این کجایش تخلف است؟ *او علیه کسی مثل محمد خاکپور اقامه دعوی کرد که در فوتبال ایران به سکوت و دوری از جنجال و حاشیه مشهور است! اتفاقاً سر همان مسئله من با آقای خاکپور تماس گرفتم و گفتم آقا شما این را نگو، گفت شما میگویید، چشم اما این آدم بااخلاق و بیحاشیه مگر چی گفته؟ یک نظر کاملاً غیرمغرضانه داده در مورد داوری، بیاییم محرومش کنیم؟ *شاید چون اول کار آقای عسگری بود میخواستند اقتدار نشان بدهند! یا انتظار داشتند (به درست یا غلط) که شما حمایتی قاطع از داوران بکنید. قرار نیست ما انتظارات را برآورده کنیم. ما مجری قانون هستیم، اگر قانون برای تخلفی مجازات تعیین کرده ما هم قانون را اعمال میکنیم. در هر صورت من گفتم، گلایهای ندارم. شما هم میتوانید به آقای کفاشیان زنگ بزنید و بگویید که جناب عسگری دلیل برکناری مرا عدم رسیدگی به پروندهها اعلام کرده و این تناقضی است با فرمایشات شما که میگویید شریفی خودش رفته! *معمولاً در کمیتههایی که قرار است رأی صادر کنند، جمع را مفرد در نظر میگیرند تا هرگز آرا به تساوی نرسد و همیشه حداقل نصف بهعلاوه یک بشود. شما چطور در کمیته انضباطی چهار نفر بودید؟ ما فقط یکی، دو مورد داشتیم که اتفاق افتاد اعضای جمع اتفاقنظر روی مسئلهای نداشته باشند. * میتوانید اشاره کنید؟ باور کنید الان دقیق به خاطر ندارم که در مورد کدام پروژه بود، فقط یک کلیت در ذهنم مانده که بحث مالی بود و من اعتقاد داشتم وجه تعلق میگیرد اما نظری هم بود که... (مکث) باور کنید خاطرم نیست، فکر کنم آخرش نوشتم زیر رأی که من بهعنوان رئیس کمیته انضباطی با این رأی مخالفم و امضا کردم! خب من میدانستم آن رأی 3 به یک صادر شده اما این را برای آینده نوشتم که وقتی فرد محکوم به استیناف رفت و اعتراض کرد، من هم ادله خودم را داشته باشم. حالا این مبنای من ممکن است در استیناف رد یا پذیرفته شود. حالا حرف شما درست است، اساسنامه گفته 5 نفر که اگر نصف به نصف در مسئلهای مساوی بودند حکم نفر آخر تعیینکننده شود اما الحمدا... ما در زمان خودمان هرگز به چنین مشکلی برنخوردیم. * یعنی حتی یکبار هم نشد که در مسئلهای دو به دو مساوی باشید؟ هرگز! البته خوشبختانه! ما آنقدر نگاهمان نزدیک بود که مشکلی نداشتیم. مثلاً در مورد همین پرونده آقای عسگری در این کار دست آقای عبداللهی بود و ما یک جمع بودیم که رأی دادیم و اگر قرار است ایشان ناراحت شوند باید از دست همه ما دلخور شوند نه من یک نفر! الان که سه عضو دیگر در کمیته هستند، بروید بپرسید. * آقای کفاشیان هم در کار شما دخالت میکرد؟ انصافاً نه. * پس چرا مصاحبه کرد و گفت اجازه نمیدهم قلعهنویی محروم شود! یادم نمیآید این حرف را زده باشد! * بابا تیتر یک ما شد! بالای صفحه 2 ما! کثرت موضوعات باعث فراموشی میشود! * (ماجرا را توضیح میدهیم) بههرحال این مصداق بارز دخالت است! ماجرا به این صورت شد که باشگاه سپاهان توضیحی کتبی نوشت، عضو حقوقی آنها آمد و در جلسه ما شرکت کرد، ما هم مثل تمام پروندهها بررسی کردیم و مهلت قانونی دادرسی سپری شد. در این فاصله عضو حقوقی سپاهان رضایت کمیته داوران را گرفت و پرونده مختومه شد. * الان این شد مثل قضاوت داوران! در محوطه جریمه یک خطا را یک داور پنالتی میگیرد و داور دیگر اخطار تمارض به مهاجم حریف میدهد! اگر آن جملهای که آقای خاکپور در مورد داور گفت مستحق توبیخ کتبی بود که باید قلعهنویی را بابت آن حرفها به شدت محروم میکردید! در مورد آقای خاکپور یک تذکر دادیم که در مورد داوران اظهارنظر رسانهای نکنید، ایشان هم پذیرفت که اگر ایرادی دید بنویسد و به کمیته داوران بدهد. اما در مورد آقای قلعهنویی ایشان دعوت شد به کمیته، وکیل سپاهان آمد و کلی دادرسی قانونی و در نهایت پرونده به آنجا رسید. آقای خاکپور اصلاً دعوت نشد. * بههرحال بین احکام شما تناقض هست. بین اظهارنظرها خیلی فرق وجود دارد. نمیشود بگویی مصاحبه علیه داور این مجازات را دارد، خب یکی میگوید متأسفم و یکی اتهام میزند و توهین میکند. در هر شغلی این ظرایف و ریزهکاریها وجود دارد. تازه همه اینها به کنار، ما هرگز نمیتوانیم مدعی کار بدون اشتباه باشیم. حالا نمیخواهم از جمله معروف «انسان جایزالخطاست» استفاده کنم که بگویند انسان مجاز به خطاست! هیچکس در هیچ کاری معاف و دور از اشتباه نیست. باید گفت «انسان ممکنالخطاست» حالا شما علاقه فراوانی به «مغالطه جان» داری و الان پی این جمله را هم میگیری! (با خنده) * ماجرای داد و فریاد شما بر سر نماینده دایی چه بود؟! ما بعد آن بازی و اعلام حکم جلسهای داشتیم با آقای عسگری پیشبین، وکیل آقای دایی، آقای بهمن دهقان هم که دوست قدیمی من است حضور داشت. من گفتم بهعنوان رئیس کمیته انضباطی نمیتوانم هر دو را همزمان بپذیرم، شما وارد نشوید، دهقان اعتراض کرد. * آقای دهقان چه سمتی دارند؟ ایشان وکالت محضری از طرف آقای علی دایی دارد و نماینده تامالاختیار ایشان است. آقای پیشبین وکیل رسمی دادگستری است ولی آقای دهقان نماینده شخصی آقای دایی. بههرحال آقای دهقان داد و بیداد کرد و خیلی ناراحت شد که راهش ندادیم همین ماجرایی که فردایش نوشتند داد و بیداد رئیس کمیته انضباطی بر سر نماینده دایی در فدراسیون اصلاً اینطور نبود، ایشان بر سر ما داد و بیداد کرد و ما شنیدیم! * در گفتوگوی تلویزیونی آقای دایی گفت پس از رأی عجیب ممنوعالمصاحبه شدنش دیگر با شما دوست نیست و قطع رابطه کرده! راست میگوید! ماههاست ارتباط و رفاقت قدیمی را نداریم و قطع شده. البته بعداً من توضیح دادم ولی آقای دایی قبول نکرد و خواست توضیح در رأی بیاید که در غیر امور فنی حق حرف زدن ندارد. به هر حال؛ من بهخاطر نشر اکاذیب و هتک حیثیت شکایت کردهام. * آنهایی که شما را میشناسند میدانند چسبیده به صندلی نیستید. آقای کفاشیان هم گفته بود اگر شریفی بخواهد میتواند برگردد، احتمال بازگشت هست؟ بهخدا فقط میخواهم ثابت کنم من امانتدار هستم، همین. بهخدا خودم میخواستم بروم و به پژوهشها و زندگیم برسم و ممنونم که معافم کردند. 43 43
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 480]
صفحات پیشنهادی
شریفی: با متخلفان به رستوران نمیرفتم / فقط شنونده داد و ...
شریفی: با متخلفان به رستوران نمیرفتم / فقط شنونده داد و هوار نماینده دایی بودم. ورزش > چهرهها - شریفی میگوید: «اگر قرار است رئیس کمیته انضباطی مصاحبه نکند، ...
شریفی: با متخلفان به رستوران نمیرفتم / فقط شنونده داد و هوار نماینده دایی بودم. ورزش > چهرهها - شریفی میگوید: «اگر قرار است رئیس کمیته انضباطی مصاحبه نکند، ...
برخورد سازمان بورس با متخلفان شدت گرفت
شریفی: با متخلفان به رستوران نمیرفتم / فقط شنونده داد و هوار نماینده دایی بودم. ... ما مکلف هستیم با احترام و مهربانی با افراد برخورد کنیم و در عین حال به ...
شریفی: با متخلفان به رستوران نمیرفتم / فقط شنونده داد و هوار نماینده دایی بودم. ... ما مکلف هستیم با احترام و مهربانی با افراد برخورد کنیم و در عین حال به ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها