واضح آرشیو وب فارسی:ابرار: خصوصيات سرمربى جديد پرسپوليس مشخص شد
تمام جلسات و لابى هاى هيأت مديره پرسپوليس براى نگه داشتن «افشين قطبى» بى نتيجه ماند و او رفت. حالا پرسپوليس و پرسپوليسى ها به دنبال جانشين اين سرمربى هستند. جانشينى كه نامش هنوز مشخص نيست اما بى شك جايگاهش كاملاً مشخص شده است. ۶ ۷، نفر نامشان در داخل قوطى است و دست كاشانى و هيأت مديره نام يكى از آنها را از داخل قوطى درمى آورد. حال اينكه چه كسى سرمربى مى شود موضوع بحث ما نيست اما بدون ترديد جانشين امپراتور حداقل بايد ۵ خصوصيت داشته باشد تا بتوان وى را روى نيمكت سرخپوشان پايتخت تحمل كرد. اولين شاخصه وى بايد روابط عمومى بالا باشد. چيزى شبيه به قطبى. كسى كه روى نيمكت پرسپوليس مى نشيند ديگر نمى تواند عليه داور مسابقه مصاحبه كند، ديگر نمى تواند شكست هاى احتمالى تيمش را به عهده زمين و بازيكن خودى و بازيكن حريف و هوا و هوادار و كميته انضباطى و برنامه ريزى فدراسيون و... بگذارد. سرمربى فصل آينده پرسپوليس بايد يك آلترناتيو واقعى باشد چرا كه ديگر ادبيات فوتبالى حداقل در نيمكت پرسپوليس چنين فردى را مى طلبد. فردى كه بتواند مثل سال گذشته در هر شرايطى آرامش خود را حفظ كرده و به هواداران باشگاه احترام بگذارد و جدا از هر حاشيه و دغدغه اى همواره خود را مسئول پاسخگويى بر عملكرد درست يا غلط خود بداند. بايد منتظر رفتارهاى «قطبى گونه» سرمربى آينده سرخپوشان باشيم يا حتى فراتر از آن شخصى كه با احترام گذاشتن به هنجارهاى فردى و تيمى سال گذشته، بتواند حتى تحول جديدى در ادبيات فوتبالى كشور بگذارد. آيا چنين فردى را سراغ داريد؟! اما دومين نكته بارز سرمربى آينده پرسپوليس داشتن روحيه پيروزى طلبى و اعتماد به نفس بالاست. هدايتگر فنى فصل هشتم پرسپوليس از هفته اول تا پايان ليگ مى داند تيمش قهرمان خواهد شد. او يك دل شير دارد و اين دل شير را به همه بازيكنان و حتى هواداران منتقل خواهد كرد. اين بار بايد نگاهش به بالا بردن جام قهرمانى باشگاه هاى آسيا باشد و هر چه مصاحبه از اين شخصيت مى خوانيم در انتها از قهرمانى سخن بگويد حتى وقتى كه امتياز از دست بدهد يا امتيازاتش را بگيرند. در بدترين و تلخ ترين روزها بايد هوادارانش را اميدوار سازد و از حرف هاى خود حتى يكى قدم هم عقب نشينى نكند. اين است آن چيزى كه هواداران مى خواهند. اين است همان آلترناتيو كه بايد نامش از ميان گزينه هاى داخل قوطى خارج شود! به آنچه گفتيم شاخصه رفتار با بازيكنان را نيز اضافه كنيد كه شايد براى سرمربى تيم پردردسر و حاشيه اى مثل پرسپوليس نقش آرامبخش را ايفا مى كند. آينده پرسپوليس در دستان كسى است كه بتواند با قدرت مديريتش، به موقع بازيكن را تشويق كند و به موقع تنبيه يا حتى اخراج. او بسيار منعطف است و تا جايى كه مى تواند با اوضاع و احوال كنار مى آيد اما نمى گذارد كمرش به خاطر فشارهاى دور و بر بشكند. او نه با كسى سرجنگ دارد و نه دوست گرمابه و گلستان است. در هر شرايطى اول مى شنود و بعد مى گويد اين كار را بايد از قطبى هم بهتر انجام دهد! نمى خواهيم بگوييم آنچه تا اينجا خوانديد كاملاً شبيه به اخلاق ها و منش قطبى است اما تنها چشمه هايى است كه در فوتبال كشورمان آن هم در سطح اول فوتبال يعنى ليگ برتر كمتر ديده بوديم. قرار نيست از قطبى يك «بت» بسازيم و به قول معروف نامش را رستم بگذاريم كه بعد بترسيم صدايش كنيم! اما او يك شخصيت كاريزماتيك براى فوتبال ما بود. پس طبيعى است كه از جانشين او نيز انتظار داشته باشيم رفتارهايى مانند قطبى و صدالبته فراتر از آن را به رخ فوتبالدوستان بكشد.راستى اين فرد بايد بتواند مثل قطبى اطلاعات خوبى از فوتبال داشته باشد. به موقع تعويض كند، به موقع تيمش گل بزند، به موقع بازى هاى باخته را برگرداند، به موقع از ۵ بازى ۱۳ امتياز كسب كند و حتى به موقع ببازد! اين يك امتياز بزرگ براى سرمربى آينده و شايد كنونى پرسپوليس است كه از لحاظ فنى بتواند از مهره هايش و از دانش اش سود ببرد.... و استيلى سرمربى پرسپوليس شد!فرض كنيد تمام شايعات اين روزها درست از آب درآيد و «حميد استيلى» سرمربى پرسپوليس شود. حالا چه اتفاقاتى منتظر پرسپوليس است؟ قرار بود استيلى آلترناتيو و «كپى برابر اصل» قطبى شود تا هواداران بتوانند با قضيه رفتن سرمربى محبوبشان راحت تر كنار بيايند. پس از لحظه ورود استيلى به عنوان سرمربى به دفتر باشگاه شروع مى كنيم:۱- جمعيت «بيكاران پيشكسوت» در هر مصاحبه اى او را بهترين انتخاب مى نامند به شرطى كه از نظرات كارشناسى پيشكسوتان بهره گيرد و در طرف ديگر جمعيت «عشق شهرت» پرسپوليس انتخاب استيلى را به هر بهانه اى مى كوبند و شرايط فنى خودشان را همواره مانند يك پتك بر سر سرمربى جوان سرخپوشان مى كوبند و اصلاً هم مهم نيست كه چند سال بيرون مانده اند و حتى در ليگ دسته ۲ و ۳ هم مديرى به آنها براى تيم دادن اعتماد نمى كند! ۲- در اولين تمرين پرسپوليس هزاران هوادار پرسپوليس از سر و كول استيلى بالا مى روند و او را به اندازه آلكس فرگوسن تشويق مى كنند اما همين ها در اولين شكست پرسپوليس همه كاسه و كوزه ها را بر سر استيلى مى شكنند.۳- استيلى قول قهرمانى در همه جام هاى دنيا را مى دهد اما با از دست دادن فقط يك جام حذفى همه چيز خراب مى شود. يكى لب تابش را مى شكند و ديگرى با دادن پول و چلوكباب به «بعضى ها» استيلى را در همه جا مى كوبد! يكى از نفوذ خود در هيأت مديره استفاده برده و زيرآب استيلى را مى زند و ديگرى با زدن نيش و كنايه به او خواستار استعفايش مى شود. ۴- جالب اينجاست كه وقتى استيلى جام قهرمانى را بالاى سر مى برد همه به يك باره تغيير رنگ مى دهند و مى شوند يك پرسپوليسى چندآتشه كه در تمام طول سرمربيگرى استيلى هيچ گاه حرفى به ضررش نگفته و حتى به كسى هم اجازه نداده كه انتقادى از پرسپوليس بكند! بله! اين است حكايت سرمربى فصل بعد پرسپوليس كه قرار است روى نيمكت اين تيم بنشيند، خنده دار است نه؟!
پنجشنبه 23 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ابرار]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 194]