واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: بین الملل > آسیای میانه و قفقاز - در پی برگزاری کنفرانس لندن درباره افغانستان، وزاری خارجه کشورهای اروپایی یکی پس از دیگری مواضع تازه خود را درباره این کشور بیان می دارند . آنچه می خوانید گفت و گوی برنار کوشنر وزیر امور خارجه فرانسه با روزنامه فیگارو است. ارزیابی شما از نشست اخیر لندن چیست؟ ما در این کشور مسیر صلح را باز کرده ایم. حامد کرزای، رئیس جمهوری افغانستان با طرح موضوع الحاق طالبان طرح آشتی ملی را داده است. این طرح خطاب به همه شورشیانی بود که موافق قانون اساسی دولت افغانستان باشند و از ارتباط با القاعده و جهاد جهانی دست بردارند. این برنامه بلند پروازانه و ضروری است. بلند پروازانه به این دلیل که جنگ، سخت شده و به مشکل هر روزه مردم تبدیل شده است و طالبان به یمن استراتژی رعب و وحشت خود، در حال رشد در افغانستان هستند. آنها مدارس دخترانه را آتش میزنند و مردم میانه رو را که با دولت همکاری میکنند به قتل میرسانند و در کنار آن به کاروانهای ناتو هم یورش میبرند. من معتقدم جلب اعتماد مردم محلی در افغانستان بیش از دویدن بیفایده به دنبال طالبان کارایی دارد. طالبان به لطف قاچاق مواد مخدر، به نیروهای جوانی که به کار میگیرند، سه برابر یک سرباز معمولی پلیس یا ارتش ملی افغانستان حقوق میدهند. از این رو باور من این است که طرح پیشنهاد شده در نشست لندن ضروری است زیرا به گفته او ما علیه مردم افغانستان نمی جنگیم بلکه در کنار این مردم علیه تندرویهای مذهبی و ضد فقر مبارزه می کنیم. آیا شما بر این باورید که توسعه در کشوری که در یک جنگ واقعی به سر میبرد، شدنی است؟ در درههایی که به ما واگذار شدهاند و در چهارچوب ماموریت کلی که از سوی سازمان ملل متحد تصویب شده است، سربازان ما هر روز دارند همین کار را میکنند. آبیاری، بازسازی اماکن فرهنگی، تامین بذر و دانه برای کشاورزی و تامین کود شیمیایی، ساخت مدارس و درمانگاه از جمله کارهای ما است. در عرض دو سال، در منطقه -ساروبی و کابیسا، سربازان ما دلهای فراوانی را به خود معطوف کرده اند. آنان با وجود تهدیدهایی که متوجه جان مردم و کشاورزی این دره سنگ خیز بود، توانستند به میزان ۴۷درصد در رایگیری ۲۰اوت گذشته شرکت کنند و از این جهت به خود میبالند و این یعنی ده درصد بیش از سایر مناطق افغانستان . در حالی که بیشترین خطر متوجه جان زنان بود. مسیر آینده افغانستان از طریق زنان و از طریق آموزش تامین خواهند شد. شما فکر میکنید واقعا میتوان در این کشور دمکراسی برقرار کرد؟ من هم چون آهنی سخت به آینده افغانستان اعتقاد دارم و استراتژی که ما در اجلاس پاریس در ژوئن ۲۰۰۸پیشنهاد کردیم هم همین بوده است. افغانستان مگرچیست؟ درچهار جمله میتوان آن را خلاصه کرد: حمایت و دفاع از مردم، کسب اعتماد مردم، طرح پروژههای توسعهای حیاتی به مردم و دادن مسئولین دسته جمعی به مردم. این کار بسیار کارآمد تر از این است که با دنبال کردن شورشیان طالبان در کوهها و صحراها، بخواهیم امنیت این کشور را برای توسعه تامین کنیم. البته در برخی مواقع انجام عملیات نظامی اجتناب ناپذیر میشود. در مورد دمکراسی در افغانستان هم مسلما نمیتوان یک مدل اروپایی را مد نظر قرار داد. افغانستان کشوری است مرکب از گروههای مختلف که به قومها و جوامعی تقسیم شدهاند که هیچ وقت اتحاد نداشته اند، ولی تابع سلطه خارجی هم نبوده اند. افتخار و وفاداری بسیاری از مردم افغانستان قبل از هر چیز، پیش از آن که به دولت مرکزی برگردد، به جامعه قومی شان بر میگردد. کابل که مرکز اختلاط مردم است همه افغانستان نیست. هر کدام از جوامع با یک کشور ارتباط دارند. تاجیکها به تاجیکستان، ازبکها به ازبکستان، ترکمنها به ترکمنستان و هزارههای شیعی به ایران مرتبط هستند. تنها کسانی که تاکنون مرجعی ملی نداشتهاند و تعداد شان هم از همه بیشتر است، همین پشتون ها هستند. شما از این که درافغانستان، استانی به اسم پشتونستان نداریم متاسف هستید؟ نه من اصلا این را نمیگویم. بلکه برداشت من این است که پشتون ها طالبان نیستند ولی همه اعضای طالبان از پشتونها هستند. شورشهای پشتون ها مرز نمیشناسد. آنها در پاکستان هم رشد میکنند زیرا اعضای قبایل پشتون، با همان خانوادهها در دو سوی خط دوراند یکسان هستند. (اسم دوراند از سر مورتیمر دوراند، استاندار هند در پایان قرن ۱۹گرفته شده است). این تنها منطقه جهان است که در آن تعلق مردم دو سوی مرز به یک ملت اختصاص دارد و همین جا هم هست که بیشتر قاچاقها در آن انجام میشود و من این را به خوبی میدانم. منطقهای که هم برادری و هم خطر، هر دو در آن یافت میشوند. من با دوستانم در سازمان پزشکان بدون مرز، به دفعات مکرر به مناطق طالبان سفر کرده ام تا بتوانم به بیمارستانهای منطقه که تحت اشغال نیروهای شوروی قرار داشت سر بزنم. به یاد داشته باشیم که این آمریکا و پاکستان بودند که تندرویهای اسلامی را برای مبارزه با ارتش سرخ نهادینه کردند و طالبان هم از درون همین حرکت به وجود آمد. ولی با این حال، امروزه وضع طوری شده است که باید از پاکستان و دولت آصف علی زرداری حمایت کرد تا بتواند با طالبانی که در مناطق قبیلهای مستقر شدهاند مقابله کند. برای چه نباید تعداد نیروهای نظامی موجود در منطقه را افزایش داد؟ شانزده ماه پیش فرانسه نیروهای خود را از ۲هزار نفر به ۳هزار و ۷۵۰ نفر افزایش داد و ما آنها را به مناطقی که مایل بودیم ناتو مسئولیتشان را به ما واگذار کند، فرستادیم. این منطقه در مسیر جاده استراتژیک کابل به پاکستان قرار دارد و هیچ کس امروز ما را به دلیل این که کار خود را درست انجام ندادهایم سرزنش نمیکند. بیرون از تغییرات احتمالی که به امنیت سربازان فرانسوی در خصوص آموزش ارتش ملی افغانستان مربوط میشود، رئیس جمهوری به عنوان رئیس قوای سه گانه ارتش فرانسه تصمیم گرفته است که هیچ افزایشی در نیروهای جنگنده فرانسوی درافغانستان انجام نشود. رییس جمهوری هم چنین بر تعهد طولانی مدت ما برای افزایش کمکهای غیرنظامی ما تاکید کرده است. شما سیاست فرانسه در افغانستان را در چه خلاصه میکنید؟ در وهله اول ساخت یک منطقه مسئولیت پذیر. مسلما آشتی ملی فقط با مرور زمان قابل تحقق است، آن هم از طریق توافقات محلی. من درجریان تمام تلاش های پنهانی صورت گرفته برای مذاکرات جهانی در کشورهای خلیج فارس و در دیگر کشورها قرار دارم. فکر نمیکنم که ملا عمر که به منطقه ای در پاکستان پناهنده شده است، به این زودی در دسترس باشد. در حالی که از طریق موفقیت در اجرای پروژههای توسعهای ما به خوبی می توانیم پیروزی فراوانی در جلب محبت خانوادههای افغانی از طریق همراه کردن دولت کرزای و به خصوص با متحدین خود به دست آورده و با موضع قدرت با شورشیان ملی گرای طالبان مذاکره کنیم. از طریق افزایش هماهنگیهای داخلی برای تقویت صلح داخلی است که ما می توانیم روسای بزرگ طالبان را به دنیای سیاست در افغانستان وارد کنیم. در افغانستان بدون تلاش مضاعف در دو زمینه آشتی صورت نخواهد گرفت: اول این که ناتو میبایست عملیات نظامی خود را محدود کند و به طور جدی به حمایت از مردم غیرنظامی بپردازد و دوم این که دولت کرزای نیز میبایست به فساد اداری افغانستان پایان دهد. باید به افغانها کمک کنیم تا بهتر ارتش و پلیس خود را بسازند و حقوق بهتری به آنها بدهند. هدف ما امن تر کردن افغانستان در سریعترین زمان ممکن برای مردم است. چرا که سرنوشت سیاسی مردم این کشور به ما تعلق ندارد بلکه این خودشان هستند که باید تصمیم بگیرند. فیگارو، سوم فوریه
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 402]