واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: بین الملل > آسیای میانه و قفقاز - پیشنهاد 300 میلیون دلاری ناتو به سران طالبان برای زمین گذاشتن سلاح، که پس از کنفرانس لندن مطرح شد، تقریبا مانند این است که با دادن یک چک بانکی معتبر به یک کودک، از او بخواهیم عروسکش را به کناری بگذارد. سلاح برای طالبان، قابل درک تر از اسکناس های تا نخورده ناتو است. آنها تا سلاح دارند، هم سرگرمند، هم احساس حیات و وجود می کنند و هم می توانند بیشتر از این مقدار پول ناتو را از راه کشت خشخاش و قاچاق مواد مخدر به اروپا و یا باج گیری و راهزنی از مردم و دولتی ها به دست آورند. این تازه زمانی است که فرض مقدس بودن جهاد و این اصل را که آنها سلاح را به عنوان وسیله ای برای نایل شدن به یک هدف مقدس که همانا کشتن دشمنان خدا و کفار خارجی و کشته شدن در این راه است کنار بگذاریم. کنفرانس لندن درباره افغانستان اما از ابتدا بر این محور استوار بود که از این خیال پردازی ها و پیشنهادهای غیرقابل تحقق که شبیه فریب دادن کودکان است، به دور باشد. افغانیزاسیون، یا افغانی کردن افغانستان، عبارتی که گوردون براون نخست وزیر انگلیس در این کنفرانس به کار برد شاید نشانه ای از نزدیک شدن خارجی های حاضر در این کشور به واقعیت است. طالبان تا زمانیکه خارجی ها در این کشور هستند پای میز مذاکره نمی نشیند و حتی آن طور که برخی ها در کنفرانس لندن مطرح کردند در لویی جرگه نیز شرکت نخواهند کرد. پس باید افغانستان را به افغانی ها واگذاشت. اما این پیشنهاد نیز چندان عاقلانه نیست و یا دست کم در حال حاضر، قابل قبول نیست چرا که همه چیز را به پیش از حمله آمریکا و ناتو به این کشور در سال 2001 بازمی گرداند و این سوال را پیش می اورد که مگر افغانستان در اختیار افغانی ها نبود؟ و آن نشد که طالبان همه کشور را به ظلم و ستم و خرافه پرستی و خشونت و گمراهی کشانده بود و جنگ های خونین میان شمالی ها و جنوبی ها عملا کشور را به صحنه خونریزی دائمی و دو شقه گی بدل کرده بود؟ بر اساس این فرض، اجابت خواسته طالبان که می گوید "هرگاه خارجی ها از این کشور بروند ما سر میز مذاکره می آییم" اساسا با عقل سلیم همخوان نیست. طالبان در عمده موارد و در همه سال ها، حتی در زمان جنگ های داخلی میان شمالی ها و جنوبی ها نشان داده اند که جماعت قابل اعتمادی نیستند و باورهای دگم مذهبی خود را بر همه چیز مقدم می شمارند و کوچکترین انعطافی در این زمینه از خود نشان نمی دهند. همان گونه که بسیاری از کارشناسان خارجی و افغانی و از جمله مثلا عبدالله عبدالله رقیب انتخاباتی کرزای در این خصوص ارائه طریق کرده اند، کافی است تا نیروهای نظامی خارجی، از افغانستان بیرون بروند و در کمترین زمان مجددا جنگ های داخلی، حتی شدیدتر از سابق آغاز شود. افعانیزاسیون اما، کشف و کرامت تازه ای نیست که کنفرانس لندن به آن دست یازیده باشد و به آن مباهات کند. مدت ها است که حتی خود افغانی ها نیز دریافته اند که باید برای کنترل کشور از خود افغانی ها استفاده کرد. از این منظر کنفرانس لندن دستاورد شگفت و قابل استنادی نداشته است. اما ایجاد مکانیزمی برای تمرکز بر روی این ایده، یعنی ارائه این دستور العمل برای گردآوری تلاش همه کشورهای جهان و از جمله کشورهای منطقه ای بر روی افغانی کردن افغانستان و تربیت و آموزش نیروهای این کشور برای قدرت بخشیدن همه نیروها که شامل جذب طالبان های میانه رو نیز می شود، می تواند یکی از دستاوردهای قابل توجه کنفرانس لندن باشد. در کنار این هدف، خارجی ها و از جمله ناتو با تکمیل افغانیزاسیون که مشتمل بر تقویت نهادهای افغانستان، ارتش، نیروی پلیس و دولت این کشور است، مسئولیت مبارزه با تروریسم و افراطی گری را به انها واگذار می کنند و می توانند خود را از این مرداب نجات دهند و به خانه های خود بازگردند. اما در این مسیر نیز باید اذعان کرد که کنفرانس لندن از ارائه مکانیزم عاجز بوده و تنها به یک محفل و مجرا برای طرح مسئله تقلیل یافته است. از این منظر می توان ادعا کرد که کنفرانس لندن، سوای از شعار ظاهری آن که یافتن راهی برای نجات افغانستان است، تلاشی بود برای نجات ناتو و سایر کشورهای غربی که حقیقتا در این کشور به دام افتاده اند، اما ناکام.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 200]