واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
خدیجه جاهد معروف به شهلا پس از ۷۷ ماه زندان، صبح فردا در دومین جلسه دادگاه، ناگفتههاى قتل فاطمه سحرخیزان ـ همسر فوتبالیست سرشناس ـ را در شعبه ۱۱۴۷ دادگاه جزایى و عمومى تهران فاش خواهد کرد.مرگ و زندگى زن زندانى در حالى به اعلام نظر قاضى دادگاه گره خورده که تاکنون چند بار حکم اعدام وى از سوى قضات دیوان عالى کشور تأیید شده بود اما با پافشارىهاى وى مبنى بر این که قاتل نیست، پرونده با دستور مستقیم رئیس قوه قضائیه و به استناد تبصره ماده ۱۸ براى رسیدگى مجدد به دادگاه هم عرض فرستاده شد. این بار نیز قاضى حسین پور، «شهلا» را به اتهام مباشرت در قتل فاطمه- لاله- سحرخیزان محاکمه خواهد کرد.در حالى که گفته شده جلسه دادگاه به طور غیرعلنى طى روزهاى یکشنبه و دوشنبه- چهارم و پنجم اسفند- برگزار خواهد شد، یک مقام آگاه در قوه قضائیه گفت: در پرونده قتل مرحوم فاطمه سحرخیزان ابهامهایى وجود دارد که قرار است با حضور اولیاى دم، متهم و وکلایش رفع شود. ضمناً از آنجا که نخستین دادگاه «شهلا» به طور علنى برگزار شده و همه مذاکرات و جلسات محاکمه نامبرده در رسانهها و حتى صدا و سیما نیز پخش شده، به نظر نمىرسد دلیل خاصى براى غیرعلنى بودن دادگاه دوم وجود داشته باشد. مگر این که قاضى پرونده صلاح بداند محاکمه وى پشت درهاى بسته تشکیل شود زیرا قاضى در کارش مستقل است و هیچ کس نمىتواند در آن دخالت کند. گفت وگو با شهلا عصر دیروز زن زندانى در گفت و گوى تلفنى با ایران، درباره آخرین وضعیت پروندهاش و چگونگى دفاع از خود، گفت: خوشحالم که سرانجام پس از ماهها انتظار، جلسه محاکمه فردا- یکشنبه- برگزار مىشود اما به دلیل این که شنیدهام شاید جلسه غیرعلنى برگزار شود، نگران هستم؛ چرا که هیچ مسئله پنهانى وجود ندارد که خبرنگاران در جلسه دادگاه حضور پیدا نکنند، اما من تابع نظر قاضى پرونده هستم.همان طور که مىدانید اتهام شما مباشرت در قتل مرحوم لاله سحرخیزان است و در نخستین جلسه محاکمه نیز نتوانستید دلایل و مستندات خود مبنى بر اثبات بىگناهى خود را به دادگاه ارائه دهید. در این جلسه چگونه از خود دفاع خواهید کرد قبل از هر چیز از رئیس قوه قضائیه سپاسگزارم که این فرصت استثنایى را در اختیارم قرار داد تا بتوانم از خود دفاع کنم. حالا هم امیدوارم ابهامهاى پرونده برطرف شود اما اکنون براى اثبات بىگناهى ام حرفهاى زیادى دارم. من بارها گفتهام که قاتل نیستم و لاله را نکشتهام. دلایل آن نیز مشخص است. از جمله نظریه پزشکى قانونى و تعداد ضربات وارده به لاله- مقتول-، لباسهاى تن مقتول که هنگام کشف جسد کاملاً سالم بوده و هیچ پارگى در آن وجود نداشته است. همچنین کشف دو ته سیگار در لبه پنجره و ظرفشویى آشپزخانه که مورد بررسى قرار نگرفته است. با توجه به این که من و لاله سیگارى نبودهایم، سؤال اینجاست پس چه کسى سیگارها را در آنجا کشیده است پیدا نشدن آلت قتاله یا پیدا شدن لکه خون روى تشک اتاق خواب مقتول با گذشت چند ماه از وقوع حادثه، همچنین تحقیق نکردن از کارمند بانکى که روز قتل براى وصول چکى که ناصر به من داده بود رفته بودم، کشف دو تار مو در محل جنایت، بررسى نشدن آثار انگشت برجا مانده در صحنه جرم، سرقت از گاوصندوق و کشف نشدن پول یا جواهرات به سرقت رفته و غیره از ابهامهاى پرونده است که افشاى آنها به طور قطع در روند پرونده تأثیر بسزایى دارد.شنیدهها حاکى است شما براى قتل لاله همدست داشتهاید؛ چرا او را معرفى نمىکنید وقتى او را نکشته ام، از کجا باید بدانم چه کسى لاله را کشته ضمن این که بارها گفتهام من با او هیچ مشکلى نداشتم. چون ناصر تمام امکانات را برایم فراهم کرده و کم و کسرى نیز در زندگى نداشتم؛ پس دلیلى براى قتل لاله نداشتم. شاید حسادت عامل این جنایت بوده است به هیچ عنوان حسادتى در کار نبود. من او را دوست داشتم. لاله زن فداکارى براى شوهرش و مادرى مهربان براى بچههایش بود. اکنون با گذشت ۷۷ ماه، فهمیدم که هر دو نفرمان قربانى یک عشق شدهایم.در جلسه دادگاه چگونه با خانواده اولیاى دم- پدر، مادر و خواهران و یا فرزندان لاله- برخورد خواهید کرد مىدانم آنها داغدار و بسیار ناراحت هستند. بنابراین فقط سکوت خواهم کرد. چون به آنها حق مىدهم به کسى که در مظان اتهام قتل است، باید به عنوان قاتل نگاه کنند. در حال حاضر من قاتل فرزندشان شناخته شدهام اما به خدا من قاتل نیستم. حالا هم شب و روز ندارم. فقط به ۱۴ صفحه از ایرادات قضایى که از سوى مسئولان قوه قضائیه گرفته شده، فکر مىکنم و خودم را براى جلسه دفاع آماده مىکنم. گزارش قتلساعت دو بعد از ظهر چهارشنبه ۱۷ مهر سال ۸۱ جسد لاله سحرخیزان همسر ناصر محمدخانى، در خانه شماره ۴۶ خیابان گل نبى میدان کتابى تهران پیدا شد. پس از حضور قاضى و کارآگاهان جنایى در محل جنایت، تحقیق براى کشف راز قتل زن ۳۳ ساله آغاز شد. قاضى تیم تحقیق در نخستین گام پس از مظنون گیرىهاى گسترده، کلید حل این معماى پیچیده را در دستان زن دوم ناصر دیدند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 175]