واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
تشتت آرا و ارائه دیدگاههای متضاد از سوی اعضای شورای مرکزی حزب کارگزاران موجب شده در شرایطی که کمتر از 4 ماه تا انتخابات ریاستجمهوری دهم فرصت باقی مانده نیز نتوان تصویر روشنی از رویکرد انتخاباتی این حزب در انتخابات ریاستجمهوری سال آتی داشت. با این پیش زمینه گفتوگویی را با محمد عطریانفر از اعضای شورای مرکزی حزب کارگزاران ترتیب دادیم، عطریانفر با توجه به سابقه سیاسی و مطبوعاتیای که دارد، انعکاس سلیقهای اخبار از سوی رسانهها را عامل اصلی به وجود آمدن چنین تصویر مشوشی از حزب کارگزاران در اذهان میداند. سوال اول من درباره رویکرد انتخاباتی حزب کارگزاران است. تا به حال حزب کارگزاران رویکرد مشخصی نسبت به انتخابات پیشرو نداشته، در حزب شما عدهای از آقای کروبی حمایت میکنند، عدهای مانند آقای کرباسچی و محمد هاشمی حضورشان به صورت مستقل در انتخابات محتمل است و اخبار و زمزمههایی در این باره نیز شنیده میشود و گروهی نیز مثل شما زمانی عبدالله نوری را بهترین کاندیدای اصلاحطلبان معرفی میکردید؛ این اختلافات برای چیست؟ شما در این سوال سه مورد را به عنوان مصداق اشاره کردید. ابتدا در این رابطه باید بگویم که محمد هاشمی در نوع اظهار نظرها و دیدگاههای سیاسیای که درباره انتخابات داشته از ضرورت حضور کاندیدای واحد در جبهه اصلاحات سخن گفته است و به دنبال آن اظهار داشته که چنانچه احزاب به صورت مستقل وارد بشوند میتوانند کاندیدای حزبی معرفی کنند و از آن کاندیدا حمایت کنند و هنوز هم این تاکید را دارد پس تحقق موضوع دوم (کاندیدای حزبی) میتواند اولویت داشته باشد. نکته دوم موضوع کاندیداتوری آقای کرباسچی است. یک سایتی که منبعش را روشن نمیکند، میگوید شنیده شده است جمعی از هنرمندان و سینماگران در دیداری که با آقای کرباسچی داشتهاند از وی دعوت کردند تا در انتخابات شرکت کند. منبع این خبر روشن نیست ولی فرض را بر این بگذاریم که خبر درست باشد، سایت مدعی است در تماسی که با آقای کرباسچی گرفته میشود ایشان هم میگوید؛ بله این خبر صحت دارد. فرض را بر این بگذاریم که این دو خبر صحت داشته باشد (هرچند که ما هیچ تصویر شناختهشدهای از آن نداریم و نمیدانیم عمر آن چقدر است) با این حال این خبر هیچ دلالتی بر کاندیداتوری آقای کرباسچی نه به صفت شخصی ایشان و نه به صفت سازمانی آن ندارد. آقای کروبی هم که به تازگی رابطه خوبی با آقای کرباسچی پیدا کردند، این احتمال را میدهند که آقای کرباسچی در انتخابات شرکت کند؟ حرفی هم که شما میزنید و من اطلاعی از آن ندارم، این نیز دلیلی بر حضور آقای کرباسچی در انتخابات نمیشود. پس در مجموعه گفتوگوها درباره آقای کرباسچی مشخص میشود که هیچگونه اعلام کاندیداتوری از سوی آقای کرباسچی تا این لحظه رخ نداده، شاید بعدا به هر دلیلی رخ بدهد. اما راجع به خود بنده و آقای عبدالله نوری. اگر به اصل گفتوگوهای من که درباره آقای عبدالله نوری در رسانهها منتشر شده مراجعه کنید، میبینید که بنده صلاحیت ثبوتی و ذاتی آقای عبدالله نوری را تایید کردم و در آن اظهارنظرها گفته شد که در برخی از رفتارهای عملیاتی- مدیریتی هم چه بسا از شخصیتهای دیگر، ایشان پیشی بگیرد اما حضور آقای نوری در انتخابات ممتنع است و اساسا آقای نوری در این عرصه حضور پیدا نخواهد کرد؛ هم به دلیل اینکه ایشان به این جمعبندی نرسیدهاند که در انتخابات حاضر شوند و هم به این خاطر که نسبت ایشان و فضای پیرامونی نظام سیاسی نامشخص است و عملا این مصاحبههای من در مقام نوعی بیان تفاوت با دیدگاه کسانی بود که معتقد بودند جناب نوری میخواهد در عرصه انتخابات حضور پیدا کند. با این حال دوستان رسانهای ما که مشخصا میخواهند مرزبندیهای جبههای و خطی داشته باشند، بدون در نظر گرفتن اخلاق مطبوعاتی بخشهایی از پیام را که در یک کمپین تبلیغاتی به تناسب اقتضائات و سلیقههای جریان خود باشد، منعکس میکنند. من با توجه به اظهارات شما، اینگونه متوجه شدم؛اختلافاتی را که در حزب کارگزاران شاهد هستیم، بیشتر به خاطر شیطنت رسانههاست؟این نظر درست است؟ معمولا فضای رسانهای در ایران و آنچه که از بستر رسانه به جامعه سرازیر میشود، با آنچه که در عرصه عمل سیاسی و اظهار نظر سیاسی رخ میدهد دچار یک فاصله سنگین است به این معنا که رسانهها چون در جایگاه واقعی خودشان قرار ندارند، ظرفیتهای مناسبی را هم در اختیار نگرفتند و به بیان بهتر دچار یک ضعف حرفهای در کشور هستند به همین دلیل برای توفیق بیشتر در کار خود نوعی از تماسها را با چهرههای سیاسی برقرار میکنند و در یک فشار و یک تحرک کاملا نیرومند با یک رفتار معطوف به تحقق الزاما و اجبارا از او یک اظهار نظری را میگیرند و آن را منعکس میکنند در حالی که اگر یک روند منطقی در پیش باشد این کار درست نیست و اگر آن فشار نباشد، طبیعی است که چهرههای سیاسی که در جمعبندیهای سیاسی دیدگاهی مخالف با نظر جمعی و حزبی خود دارند الزامی نمیبینند که بیایند و نظر مخالف را بیان بکنند و حداقل این مقدار باید پایبند و متعهد باشند که به نظر جمع احترام بگذارند ولی در عین حال نظر شخصی خودشان نیز میتواند محترم باشد.معمولا رسانهها که موظفند به اخلاق حرفهای خودشان پایبند باشند، مطالبی را که اخذ میکنند، در پالایشگاه سیاسی خودشان و در منطق سیاسی خودشان پالایش میکنند به این معنا که هنگامی که اظهار نظر سیاسی فردی را در تعارض با دیدگاه سیاسی خودشان میبینند به معنای کامل آن موضوع را مطرح نمیکنند که این عمل با حقیقت آن مصاحبه در تضاد است و به نوعی با آن پایبندی به رفتار و اصول حرفهای در تعارض است. البته ما این اعتراض را به دوستان خودمان داریم که در بیان نظرات خودشان با دقت بیشتری سخن بگویند البته من به این کار شیطنت رسانهای نمیگویم و آن را نشأت گرفته از عدم التزام به اخلاق ژورنالیستی و رعایت نکردن اصول حرفهای روزنامهنگاری میدانم مثلا در روزنامه ایران هرچند که این روزنامه با توجه به دیدگاه هایی که در آن حاکم است وارد مقوله اول یا همان مصاحبه از نیروهای سیاسی به غیر از هماندیشان خود نمیشود اما در انعکاس خبر و نوع کار رسانهای با یک ضعف بسیار جدی روبهرو است و با توجه به سابقهای که این روزنامه در گذشته داشت، واقعا حیف شد که کار آن به اینجا رسید. من نمیتوانم این اظهار نظر شما را درباره روزنامه ایران بپذیرم چون معتقدم روزنامه ایران با توجه به آنکه ارگان رسمی دولت محسوب میشود، محدودیتهایی دارد و شاید همین محدودیتها منجر به پدید آمدن چنین تصویری از این روزنامه در ذهن شما شده است. اولا این نکته را یادآور شوم که بحث من درباره روزنامه ایران اصلا سیاسی نیست و به هیچ وجه به سیاستهای فعلی این روزنامه کاری ندارم. من با توجه به مطرح شدن موضوع جایگاه رسانهها به روزنامه ایران اشاره کردم چون این روزنامه بهرغم در اختیار داشتن تمامی امکانات، با توجه به آنکه اصول حرفهای روزنامهنگاری را رعایت نمیکند، نمیتواند حداقل تاثیرگذاری را در بین عموم مردم داشته باشد. درباره نکتهای که شما به آن اشاره کردید و گفتید چون روزنامه دولت است، نباید حرفهای کار کند، اصلا اینگونه نیست، اتفاقا روزنامه ایران در زمان آقای خاتمی یکی از حرفهای ترین روزنامهها بود و تاثیرگذاری بسزایی داشت و برای من به عنوان کسی که کار رسانهای انجام داده و مدیرمسؤول روزنامه و نشریه بوده، چنین افولی را تاسفبرانگیز می دانم. روزنامهای که یکی از معدود نشریات کشور بود و جایگاه مناسبی را هم در جامعه داشت و به عنوان یک نشریه مرجع شناخته میشد، جایگاه خود را از دست داده و تبعات منفی آن نیز در نهایت به فضای رسانهای کشور منتقل میشود که برای همه اصحاب رسانه چه در این جناح و چه در آن جناح ناراحت کننده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 321]