واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
حضرت آیت الله خامنهای: در دههى اول، پيشرفت را بسيارى از انقلابيون در الگوى چپ؛ چپ دههى شصت، يعنى الگوى گرايشمند به سوسياليسم ميديدند. درآمدمقام معظم رهبری در بیانات اخیر خود پیرامون «الگوی پیشرفت» که در جمع دانشجویان دانشگاههای شیراز ایراد گردید، به الگوهای پیشرفت در دو دهه اخیر در جمهوری اسلامی پرداخته و فرمودند: «در دههى اول، پيشرفت را بسيارى از انقلابيون در الگوى چپ؛ چپ دههى شصت، يعنى الگوى گرايشمند به سوسياليسم ميديدند. هر كس هم مخالفت ميكرد، يك تهمتى، لكهاى، چيزى متوجهش ميكردند. يك عدهاى از مسئولين، دستاندركاران، فعالين عرصهى كار در جمهورى اسلامى، نگاهشان نگاه حاكميت دولت و مالكيت دولت بود؛ خوب، اين نگاه، نگاه غلطى بود. نگاه به پيشرفت كشور از زاويهى ديد تفكر شرقىِ سوسياليستىِ چپ محسوب ميشد؛ اين غلط بود. البته غلط بودن اين خيلى زود فهميده شد، حتّى آن كسانى كه آن روز مروج همين ديدگاه بودند، ناگهان صد و هشتاد درجه برگشتند! آن افراط به يك تفريط حالا تبديل شد. يك برههاى از زمان نگاه، نگاه به پيشرفت نگاه غربى بود؛ يعنى همان راهى كه فلان كشور - مثلاً كرهى جنوبى به طور مثال كه مقلد و تابع آمريكاست يا تابع بلوك غرب است - رفتند، اينها هم بايد بروند؛ تصورشان اين بود. خودشان را در حدِ انگليس و فرانسه و آلمان هم نميديدند؛ در حد همين كشورهایى مثل كرهى جنوبى ميديدند». 14/ 02/ 87معظمله همچنین در بیانات دانشجویی خود در سمنان پیرامون احزاب و جناحهاي سياسي ميفرمايند: «من اين را به شما بگويم - با تجربهاى كه بنده از اول انقلاب تا حالا دارم - كه غالبِ دستهبنديهاى سياسىِ كشور ما از اين قبيل بود كه متأسفانه بعد به دستهبنديهاى عميقتر هم منتهى شد. در آن سالهاى رياست جمهورىِ بنده، دو گروه در كشور بودند: چپ و راست. يك عدهاى مىگفتند چپ، يك عده مىگفتند راست. بنده يك بحث تحليلىِ مفصلى كردم - سالهاى 62، 63 بود؛ حالا دقيقاً يادم نيست - و ثابت كردم كه اين اختلافات مثل اختلافات قبائل قديمى عرب است. يك قبيله با يك قبيلهى ديگر بد بود؛ منشأش نه يك مبناى اقتصادى بود و نه يك مبناى اعتقادى. فرض كنيد يك وقتى اسب اين قبيله در مرتع يكى از افراد آن قبيله چريده، او هم مثلاً گفته بالاى چشمت ابروست؛ اين هم يك جوابى داده و احياناً خونى هم بينشان ريخته شده يا نشده، اما اين دو تا قبيله ديگر تا ابد بايد با هم دشمن باشند! بنده ثابت كردم كه اختلافات آن روزِ چپ و راست در كشور ما از اين قبيل است؛ و بود. اختلافات عاطفى و اخلاقى به دستهبنديهاى سياسى تبديل شده بود... لكن باز در بين همين مجموعههايى كه همفكرند و هم جهتند، انسان مىبيند يك اختلافاتى هست كه باز از قبيل همان اختلافات قبيلهاى سابق است. راه مقابله با اين بىتحملى چيست؟ اين، تحقيق نظرى مىخواهد؛ به قول شماها كار تئوريك بكنيد و بعد هم اين را عملياتى كنيد. اين مىشود پيشرفت».18/ 08/ 85 با برگزاری انتخابات چهارمین دوره ریاست جمهوری در تاریخ 25/5/64 و انتخاب حضرت آیت الله خامنهای به این سمت و تشکیل دولت جدید، با توجه به اختلاف معظمله با آقای مهندس میرحسین موسوی، انتخاب مجدد وی به نخستوزیری منتفی به نظر میرسید.امام پس انتشار نامه 135نفر از نمایندگان مجلس به ایشان صراحتا نظر خود را اعلام فرمودند. متن نامه نمایندگان مجلس بدین شرح: بسم الله الرحمن الرحیممحضر مبارک رهبر عظيم الشّأن انقلاب اسلامى، حضرت آيت اللّه العظمى امام خمينى – مدّ ظلّه پس از سلام و آرزوى طول عمر با عزت و برکت براى آن حضرت به عرض مى رسانيم: وضعيت حساس مملکت و دگرگونى قريب الوقوعى که نسبت به دولت در پيش است، ما نمايندگان مجلس شوراى اسلامى را بر آن داشت که موجب تصديع شويم. با اين اميد که از نفس قدسى و نظر بلند شما که همواره به جانهاى مشتاق حقيقت، اطمينان بخشيده است و منشأ برکات براى اسلام و جمهورى اسلامى بوده است، مدد بگيريم. همان طور که خاطر خطير، مستحضر است در پى انجام انتخابات رياست جمهورى، دولت تازهاى معرفى خواهد شد. اين واقعه در هنگامهاى رخ مى دهد که ملت ايثارگر و انقلابى ما، پنجمين سالگرد جنگ تحميلى را با همه آثار و تبعاتش صبورانه به پشت سر گذاشته و تحت رهبرى آن حضرت، سربلند و مقتدر، دفاع مقدس از اسلام و انقلاب اسلامى را سرلوحه برنامهها و تلاشهاى خود قرار داده است و تنگناهاى سخت مالى و اقتصادى را بزرگوارانه با همتى الهى تحمل مىکند. ما نمايندگان اين مردم عظيمالشان ضمن تقدير از نخست وزير متعهد و دولت تلاشگر او که جوانمردانه با موفقيت، در دورانى بسيار سخت به انجام وظيفه همت گماشتهاند و خدمات ارزندهشان همواره مورد عنايت حضرت امام و امت بزرگ اسلامى بوده است، انتظار و توقع خود را در اين مقطع حساس از تاريخ انقلاب اسلامى نسبت به معرفى نخستوزير و دولت جديد به عرض امام عزيز مى رسانيم و از پيشگاه مقدسشان درخواست ارشاد مىکنيم:1- سابقه انقلابى و ارزندگى، حقيقت درخشانى است که بايستى بر چهره دولت جمهورى اسلامى بدرخشد تا همه نيروهاى انقلابى و کافه مردم فداکار ما با اميد و نشاط به حمايت آن برخيزند و حضرت امام هم بر اين نکته تأکيدى فراوان دارند؛ بنابراين چنانچه دولتى فاقد چنين امتياز بوده و يا خداى نخواسته نکاتى منفى داشته باشد، ضربهاى به انقلاب وارد خواهد آمد. 2- اکنون ملت و کشور ما يکى از بحرانيترين مواقع تاريخى را مىگذراند. اشتعال دامنه جنگ و خطر ضربهيابى مخازن نفتى، تهديدات نظامى امريکا، فشارهاى شديد اقتصادى، توطئههاى خطرناک سياسى و تحريکات ضد انقلاب از عوامل مهمهاى است که فشار طاقتفرساى آن بر دوش مردم صبور و مظلوم ما سنگينى مىکند و تغيير دولت که متأسفانه به قرار مشهود مستلزم تغييرى عظيم در سطح کشور خواهد بود، تزلزلى شديد در ارکان دولت و اداره کشور به وجود خواهد آورد که مسلّماً عواقبى وخيم در بردارد. 3- آنچه متأسفانه مشهود است جريانى خاص و گسترده و طيفى معلوم و مشخص، تغيير دولت را حمايت و همراهى مىکند که در صورت موفقيت ممکن است نيروهاى فراوان انقلابى کنار گذاشته شوند و يا به کنار روند و بحران و خسران فراوان در سازمان اداره مملکت که اکنون قشرهاى مؤمن و انقلابى ارزندهاى در متن آن مشغول خدماتى صادقانهاند، پديد آيد. 4- مردم محروم و پرتوان و صبور ما با معرفى دولتى جديد به طور طبيعى توقعات و انتظاراتى خواهند داشت و چون دولت جديد فاقد امکاناتى تازه و گسترده است، موجبات ياس مردم فراهم خواهد شد. 5- چون دولت جديد تجربه و تلاش و امکانات فراوانترى ندارد و از داشتن اکثريتى قاطع در مجلس و بين مردم برخوردار نيست، به موفقيتهاى لازم دست نخواهد يافت و در نتيجه کشور دچار بحران مى شود. 6- آنچه صادقانه به عنوان نمايندگان مردم دريافته و معروض مىداريم اين است که دولت آقاى مهندس موسوى با وجود مشکلات فراوان داخلى و خارجى و علیرغم جوسازيها و ايجاد موانع و ناهماهنگيهاى عمدى، دولتى موفق بوده است و اين حقيقت را شخص حضرت امام و مسئولان مهم و متعهد کشور و نهادهاى انقلابى و مردم آگاه درک کردهاند و تعويض چنين دولتى در اين موقعيت حساس مغاير با مصالح مملکت و ملت است. 7- چون به فرموده حضرتعالى، مسألهء اصلى جنگ است و دولت فعلى با قواى رزمنده و فداکار ما در ادامه جنگ و تلاش براى حصول پيروزى توافق و همکارى برنامهريزى شده گرم و صميمانهاى دارد، کنار رفتن آن به مسئله جنگ ضايعات و صدماتى وارد خواهد ساخت. و اينک که مجلس در آستانه تصميمى سرنوشتساز قرار گرفته است، بدون شک راهنماييهاى آن حضرت مىتواند روشنگر راه ما باشد. لذا موجب امتنان و افتخار خواهد بود اگر اجازه فرماييد بعضى از ما نمايندگان مجلس لحظاتى شرفياب شوند و از هدايتهاى آن حضرت در اين مورد کسب فيض نمايند.از خداوند متعال مى خواهيم که همواره امت ما را از برکات رهبرى آن امام بزرگوار برخوردار فرمايد. والسّلام علیکم ورحمة الله و برکاته متن پاسخ امام به نامه مذکور نیز بدین شرح است:بسم اللّه الرحمن الرحيمبا تشکر از حضرات آقايان، اينجانب چون خود را موظف به اظهار نظر مى دانم، به آقايانى که نظر خواستهاند، از آن جمله جناب حجتالاسلام آقاى مهدوى و بعضى آقايان ديگر، عرض کردم آقاى مهندس موسوى را شخص متدين و متعهد و در وضع بسيار پيچيده کشور، دولت ايشان را موفق مى دانم و در حال حاضر تغيير آن را صلاح نمىدانم؛ ولى حق انتخاب با جناب آقاى رئيس جمهور و مجلس شوراى اسلامى محترم است. روح الله الموسوی الخمینی - ۵ مهر۱۳۶۴ حضرت آیت الله خامنه ای در نظر داشتند افرادی از جمله دکتر ولایتی و مهندس میرسلیم را برای نخستوزیری و تشکیل کابینه به مجلس معرفی نمایند که با این پاسخ و مخالفت نمایندگان ملت و اعتراض علنی تعدادی از نمازگزاران نماز جمعه تهران روبرو شدند؛ لذا علیرغم میل باطنی و اینکه مجلس به فرد پیشنهادی ایشان رأی مثبت نخواهد داد، آقای موسوی را برای بار دوم به مجلس معرفی نمودند که ابتدا به صورت شفاهی و بدنبال درخواست آقای هاشمی رفسنجانی -رئیس وقت مجلس- به صورت کتبی صورت گرفت و نمایندگان مجلس شورای اسلامی در جلسه علنی ۱۷۹ مورخ ۲۱/۷/۱۳۶۴ با ۱۶۲ رأی موافق از ۲۶۲ نفر حاضر در جلسه به نخستوزیری مجدد آقای مهندس میرحسین موسوی رأی اعتماد دادند و ۷۳ نفر نیز رأی مخالف و ۲۶ نفر هم رأی ممتنع دادند که این افراد به "۹۹ نفر" معروف شدند. حضرت آیت الله خامنهای طی سخنانی (در سال ۱۳۶۵) در نشست اعضای حزب جمهوری اسلامی که به مناسبت سالگرد تشکیل حزب برگزار گردیده بود، به انتخاب مهندس موسوی و رأی ۹۹ مخالف وی در مجلس شورای اسلامی اشاره نموده و میفرمایند: «.... امروز باید گفت که متأسفانه مردم ما هم تا عمقشان ریشه این اختلافات رفته و دودستگی و چنددستگی در بین آنها بوجود آمده است و اگر بخواهیم یک تقسیمبندی از این افکار و عقاید داشته باشیم، حتی در مجلس، باید گفت دستهای هستند که بیشتر به دستورات شرعی مقید میباشند و دستۀ دیگری هستند که شعاریتر عمل میکنند و بیشتر به شعار میگذرانند و دسته سوم که باید گفت آنها غوغاگر هستند و البته ضمن اینکه در هر دسته افرادی پیدا میشوند که خیلی هم ممکن است خوب باشند و مخلص، اما متأسفانه اختلاف نظر در بین ایشان هست و البته گاهی هم افرادی گرچه به نظر میرسد از یکی از این دستهها باشند ولی وقتی به نظرشان دقیق میشویم خواهیم دید که نظرش مثل دسته دیگری است؛ اما آن دسته غوغاگر که در مجلس هم مشخص هستند، بسیار هم انحصارطلب هستند و همانطور که میبینید، حاضر نیستند حتی یک نفر اگر هم عقیده ایشان نیست، در آنجا یا جاهای دیگر حضور داشته باشند و سر هر موضوعی سروصدا راه بیاندازند. ...اینها در حقیقت با ۹۹ نفر مخالف هستند که چندی پیش من به یکی از آنها که دائم ۹۹نفر را زیر سؤال میبرد گفتم اگر ساکت ننشینی، خواهم گفت که اینها ۹۹ نفر نیستند و با من ۱۰۰ نفر هستیم. اینها آنقدر انحصارطلب هستند و جز خودشان هیچکس را حاضر نیستند بپذیرند.... درانتخاب آقای موسوی من به امام عرض کردم که من ایشان را برای نخست وزیری شایسته نمیدانم اگرچه که ایشان فردی است مسلمان و متدیّن و... و من در هرکجا که باشم، از ایشان به عنوان یک دستیار استفاده خواهم کرد؛ اما برای نخستوزیری انتخاب ایشان را صلاح نمیدانم و امام فرمودند که شما هرطور میل دارید، عمل کنید واین حق شماست و واقعا این حق من بود؛ البته حق شخصی نبود که اگر حق شخصی بود، من از آن میگذشتم؛ بلکه حق ریاست جمهوری بود و تکلیفی بود بر دوش من که من نمیتوانستم نسبت به آن بیتفاوت باشم؛ اما به هرحال رفتند خدمت امام و گفتند اگر ایشان کنار رود، جنگ لطمه میخورد و چون جنگ برای امام بسیار اهمیت دارد، لذا ایشان هم آنطور نظر دادند؛ در حالیکه جنگ هم لطمه نمیخورد...»
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 350]