واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
حاميان ميرحسين موسوي، گفتمان دوم خرداد را دچار ابهام استراتژيك دانسته و تاكيد كردند: حتي حمايت هاي سيد محمد خاتمي نتوانست از عهده انرژي از دسترفته گفتمان 2خرداد در انتخابات نهم رياستجمهوري و مجلس هفتم و هشتم برآيد. سايت "كلمه" كه از سوي حاميان ميرحسين موسوي در آستانه انتخابات رياستجمهوري راهاندازي شده، در يادداشتي با پرداختن به موضوع ظرفيتهاي استراتژيك، خطاي احزاب و جريان هاي سياسي در پيشبيني رفتار انتخاباتي مردم را يكي از مرسومترين پديدههاي سياسي ايران معاصر دانسته و نوشت: اگر چه هنوز درك درستي از چرايي شكست اصلاحطلبان در مجموعهاي از انتخاباتهاي گذشته وجود ندارد، اما ترديدي نيست كه شكست در اين انتخابات پيامد نوعي شكست گفتماني نيز بوده است. اين مطلب افزوده است: دسته اي از گفتمان ها خواسته يا ناخواسته از نوعي "ابهام استراتژيك" بهره مي برند كه اجازه مي دهد، صاحبان ديدگاه هاي مختلف، هر يك از ظن خود به تفسير مؤلفههاي اين گفتمانها بنشينند و با تعريفها و برداشتهاي خود به آن اميد ببندند. اين ويژگي يكي از برجسته ترين خصلتهاي گفتمان دوم خرداد بود. حاميان ميرحسين موسوي تصريح كردند: گفتمان دوم خرداد بي ترديد طيف بسيار گسترده و گاه متناقضي از مخاطبان را به خود جلب كرده بود؛ ظرفيت تفسير پذيري اين گفتمان اما، به همان اندازه كه نقطه قوت آن محسوب مي شود، نقطه ضعف نيز محسوب شد. بي ترديد با ورود اين گفتمان به قدرت، ناگزير ابهامات آن از سويي در معرض پرسشهايي نظري و از سوي ديگر به محك آزمايشاتي عملي گذارده شد. در ادامه اين مطلب آمده است: "ابهام استراتژيك" به همان اندازه كه در پيروزي دوم خرداد نقش داشت، در شكست اصلاح طلبان در نهمين انتخابات رياست جمهوري و انتخابات مجلس شوراي اسلامي هفتم و هشتم نيز تأثيرگذار بود؛ تا آن جا كه حتي حمايت هاي سيد محمد خاتمي نيز نتوانست از عهده انرژي از دست رفته گفتمان 2 خرداد در هر يك از انتخاباتهاي پيش گفته برآيد. اين مطلب در ادامه، به بررسي راههاي برونرفت از ابهام استراتژيك پرداخته و تصريح كرد: تنها ساختارهاي نهادينه شده حزبي ميتواند به تداوم مشروعيت گفتمانهايي كه ابهام استراتژيك دارند، كمك كند؛ از اين منظر، بيترديد يكي از بزرگترين علل شكست گفتمان دوم خرداد توسعهنايافتگي و ضعفهاي بنيادين نهفته در ساختارهاي حزبي و مدني وابسته به آن بود. حاميان ميرحسين، گفتمان امام خميني(ره) را گفتمان پرنفوذ و همدل با طبقه مستضعف جامعه توصيف كرده و افزودند: اين گفتمان رابطهاي بس قدرتمند و پرنفوذ با طبقه مستضعف و متوسط جامعه برقرار كرد؛ آن گونه كه به كلي مي توان گفت تمامي نظريه هايي كه درباره رابطه دولت - ملت در ايران پرداخته شده بود را با پرسشهايي غير قابل انتظار مواجه كرد. اين مطلب در ادامه، يكي از مهمترين كليد واژههاي اين گفتمان را عدالت دانسته و با تشريح مواردي از برخي خطاها در شناخت اين گفتمان، تاكيد كرد: برگرفتن تنها چند كليد واژه از اين گفتمان براي بازسازي آن كافي نيست. در ادامه اين مطلب تصريح شد: اگر چه بخش عمدهاي از محتواي گفتمان پرنفوذ در طبقه مستضعف، بر عادلانه كردن روندهاي اقتصادي بنا شده است، اما اين گفتمان هرگز با مردم بده بستان ندارد و انگيزهها را با وعدههاي مالي همراه نميكند، بلكه به گونهاي شگفتانگيز تحولي در نوع رابطه دولت - ملت ايجاد ميكند كه ملت همراه او نه تنها به معامله با دولت نمينشينند، بلكه همواره خود را در برابر توسعه كشور، مسوول و آماده ايثار و خدمت ميبينند. حاميان ميرحسين، وي را از جنس رهبراني دانستند كه پتانسيل يك تحول گفتماني در ايران را دارد و با اشاره به تقابل گفتمان اصلاحطلبان و گفتمان مقابل آن، تاكيد كردند: ماداميكه مخالفان اصلاحات ابزارهاي گفتماني جامعه را در اختيار دارند، همواره اصلاحات از نقصانهاي بزرگي در نوع رابطه خود با جامعه رنج ميبرد. در اين صورت بدون اتخاذ تدبيري در برابر ابزارهاي گفتماني رقيب، حتي پيروزي در انتخابات رياست جمهوري دهم، نميتواند يك پيروزي استوار و ادامه دار براي اصلاحطلبان محسوب شود. اين مطلب، ميرحسين موسوي را تنها راه دستيابي به يك پيروزي پايدار و پرتوان از منظر گفتماني دانسته و تصريح كردند: مهمترين تجربهاي كه اصلاحات ميتوانست از شكستهاي اخير انتخاباتي خود كسب كند، ضرورت خروج گفتمان اصلاحات از روزمرگي و ترميم ظرفيتهاي از دسترفته و نقصانهاي آن در احياي اميد به تحول در جامعه است. حاميان ميرحسين ناشناختگي وي براي نسل امروز را يك مزيت دانسته و تاكيد كردند: ميرحسين موسوي پس از ورود به عرصه سياست ميتواند نيازهاي حياتي اصلاحطلبان را براي احياي اميد در جامعه و ايجاد يك تحول گفتماني و اقبال بزرگ تأمين كند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 270]