تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس با يقين بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم را قرائت كند، كوه‏ها به همراه او تسبيح م...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1821160163




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

درس آخر معلم بزرگ


واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: درس آخر معلم بزرگ


ادبيات- مهرزاد فتوحي:
پنج‌شنبه گذشته، پيامكي از يك دوستِ نويسنده، مرا بيست سال به عقب برد. به پنج‌شنبه‌هاي آن سال‌ها، سال‌هاي نوجواني...

كوچه باغ‌هاي دركه، آسمان تيره و بي‌ستاره قبل از سپيده و هواي خنك و سرشار از بوي برگ‌هاي درختان گردو. براي فرار از گرماي هوا و بيش از آن ازدحام و شلوغي، قبل از سحر به كوه مي‌رفتيم. كوه‌پيمايي شبانه، عادت قديمي او و پدرم بود و من به زحمت خودم را به پاي آنها مي‌رساندم.

ماشين را در ميدان دركه مي‌گذاشتيم. مثل امروزها اينقدر شلوغ نبود. آرام و زيرلب حرف مي‌زديم. مي‌دانستيم كه حق نداريم آرامش سحري مردم ده را برهم بزنيم. ياد گرفته بودم كه بايد به مردم خوب روستاها و شهرهاي سرزمينم احترام بگذارم. آهسته و زير لب يك ترانه قديمي را زمزمه مي‌كرد و درست جايي كه ده تمام مي‌شد، در مسير باريك كوه، حرف‌زدن‌ها و سخن گفتن‌ها آغاز مي‌شد. مي‌گفت، مي‌گفت و مي‌گفت و من با گوش نوجواني‌ام ضبط مي‌كردم. با زباني شيرين و روان از مفهوم‌هايي چون زيبايي، هنر، ادبيات، اميد، اراده، انديشه، انسانيت و شرافت مي‌گفت.

عكس از سحر حبيبي رضايي

او عاشقِ عاشقِ عاشقِ اين خاك، جنگل، كوير، آسمان، دريا و همه گوشه و كنار ايران بود و فقط وقتي از كودكان دردمند سخن مي‌گفت، صدايش به لرزه مي‌افتاد. نمي‌دانم، در تاريكي هوا نديدم، اما شايد اشك هم در چشمانش حلقه مي‌زد. خودش، جايي نوشته بود: «بدون احساس كمترين خجالت، به پهناي صورت گريستن را دوست دارم، به خاطر بچه‌هاي سراسر دنيا- كه ما چنين جهاني را به ايشان تحويل مي‌دهيم و مي‌گذريم...»1

كم‌كم هوا روشن مي‌شود و ما از رودخانه مي‌گذريم. توده‌هاي زباله، گوشه و كنار رودخانه جمع شده است. صدايش را مي‌شنوم: «در قلب طبيعت، انسان كوچكي خويش را به عنوان فرد و عظمت خويش را به عنوان جزيي از يك كل لايتناهي حس مي‌كند، تراشيده مي‌شود، شفاف مي‌شود، عميق مي‌شود و از آلوده كردن زمين آسماني، كه نه فقط متعلق به او، بل متعلق به نسل‌ها و نسل‌هاست، شرمگين و سرافكنده مي‌شود.»2

*

امروز پنج‌شنبه، 16 خرداد سال 1387 است. سال‌ها از آن پنج‌شنبه‌هاي سرشار گذشته است. خبر كوتاه است: «نادر ابراهيمي درگذشت!»

اما نه، صدايش را مي‌شنوم: «با جهان شادمانه وداع مي‌كنم، با من عزادارانه وداع مكن!»3 و اين درس آخر معلم بزرگ است.

--------------------

1و 3- چهل نامه‌ كوتاه به همسرم/ انتشارات روزبهان
2 - لوازم نويسندگي/ انتشارات فرهنگان

تاريخ درج: 21 خرداد 1387 ساعت 12:19 تاريخ تاييد: 23 خرداد 1387 ساعت 00:29 تاريخ به روز رساني: 23 خرداد 1387 ساعت 00:27
 پنجشنبه 23 خرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: همشهری]
[مشاهده در: www.hamshahrionline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 176]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن