-درس آخر معلم بزرگ
ادبيات- مهرزاد فتوحي:
پنجشنبه گذشته، پيامكي از يك دوستِ نويسنده، مرا بيست سال به عقب برد. به پنجشنبههاي آن سالها، سالهاي نوجواني...
كوچه باغهاي دركه، آسمان تيره و بيستاره قبل از سپيده و هواي خنك و سرشار از بوي برگهاي درختان گردو. براي فرار از گرماي هوا و بيش از آن ازدحام و شلوغي، قبل از سحر به كوه ميرفتيم. كوهپيمايي شبانه، عادت قديمي او و پدرم بود و من به زحمت خودم را به پاي آنه