واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: منظور ما از توانمندى، عملكردى پیوسته و نزدیك به كامل، در یك فعالیت است. شاخصه اول یك فعالیت توانمندانه ، آن است كه بتوانید آن را پیوسته انجام دهید. ممكن است شما گاهى بتوانید ضربهاى افتخارآفرین همانند «پله» به توپ بزنید. اما این، یك توانمندى به حساب نمىآید ، مگر این كه بارها و بارها آن را تكرار كنید. فعالیتى توانمندانه است كه همواره بتوانید خود را با احساس خوشبختى و پیروزمندى، آماده انجام آن كنید و با بیشترین توانمندىها - و نه با برطرف كردن كاستىها - به برترى برسید . البته منظور این نیست كه كاستىها را به فراموشى بسپاریم بلكه شما باید یاد بگیرید كه با كاستىهاى خود بسازید و با رهاشدن از این بند ، توانمندىهاى خود را بیشتر كنید. شما باید بر روى توانمندىهایتان سرمایهگذارى كنید و كاستىهایتان را مدیریت نمایید. برای موفقیت بهترین راه سرمایه گذاری بر توانائی ها و مدیریت کاستی هاست. براى ساختن یك زندگى نیرومند دو ابزار نیاز است . نخستین ابزار این است كه چگونه مىتوان به كمك چیزهایى كه مىآموزید ، هوشمندى خود را بالا ببرید. پرسش این است كه آیا مىتوان در همه ی زمینهها بهتر شد؟ البته كه در هر زمینهاى مىتوانید بهتر شوید. پرسش این است كه آیا تنها با تمرین، مىتوان به جایى رسید كه فعالیتى را پیوسته و در حد نزدیك به كمال انجام داد؟ پاسخ به این پرسش، منفى است، زیرا « با تمرین، همواره نمىتوان كامل شد.» و توانمندى در هر فعالیت، نیازمند به برخوردارى از گونهاى هوشمندى طبیعى هم هست . دومین ابزار ، نظام مناسب براى تشخیص هوشمندى برتر است. یك راه مطمئن، براى شناسایى بزرگترین توانمندى نهفته در هر فرد وجود دارد . یك گام به عقب برگردید و بیندیشید كه چه فعالیتى را با شتاب و بىدردسر انجام دادهاید و گامهاى آن را بدون آموزش پیشین، به آسانى برداشتهاید. به خاطر آورید كه آیا چنان غرق در آن فعالیت شده بودید كه زمان را فراموش كنید؟ اگر چنین فعالیتى را به خاطر دارید، تكرار آن یا نمونههاى آن در ماههاى بعد را پىگیرى كنید. در این صورت، در گذر زمان، به هوشمندى برتر خود آگاه مىشوید و مىتوانید به پالایش آن به سوى یك توانمندى شایسته و نیرومند ، اقدام كنید. چگونه مىتوان هوشمندىهاى خود را شناخت؟ توانمندىهاى فردى را مىتوان از واكنشهاى ناگهانى و بىواسطه از مغز به رخدادها، شناخت. این گونه واكنشها، بهترین سر نخ را از هوشمندىهاى شما به دست مىدهند. آنها جایگاه ارتباط هاى نیرومند مغزى را آشكار مىسازند. برخى از پیروزى دیگران در كار ، خشنود مىشوند. چیزى كه از دید اغلب ما پنهان مىماند. گروهى دوست دارند كه سردرگمىها را به سامان بیاورند. برخى از میهماندارى لذت مىبرند. پارهاى از پاكیزه كردن مكانها خوشحال مىشوند. گروهى عاشق اندیشههاى نو هستند و گروهى نیز به حقیقتیابى و تجزیه و تحلیل، علاقهمند هستند. براى برخى از مردم، تنها یادگیرى، معنا و مفهوم دارد. براى برخى، كمك به دیگران، اقدامى مثبت به حساب مىآید و... . این فهرست را مىتوان به شماره انسانهاى روى زمین توسعه داد. سرشت ما آن چنان بىهمتا و ویژه تنیده شده كه هر كدام، خشنودىهاى اندك و متفاوتى را تجربه مىكنیم. توصیه ما این است كه به وضعیتهایى توجه ویژه كنید كه براى شما خشنودى به همراه دارند. اگر توانستید آنها را شناسایى كنید ، در راه صحیح پیروى از هوشمندىهاى خود افتادهاید. واكنشهاى ناگهانى، آرزومندى، یادگیرى با شتاب و خشنودى، به شما كمك مىكنند تا پىگیر مسیر هوشمندىهاى خود باشید. در زندگى روزمره، گاهى بایستید و با دقت به نشانهها و نواها گوش فرا دهید. اینها به شما كمك مىكنند تا هوشمندىهایتان را بشناسید. چگونه مىتوانیم با كاستىهایمان كنار بیاییم؟ با كاستىهاى خود چه كنیم؟ بسیارى از ما انباشته از كاستىهاى فراوان هستیم. هر چند كه به توانمندىهاى خود بنازیم و هر چه این توانمندى گاهى آشكار شوند ، اما باز هم احساس مىكنیم كه اژدهاى كاستىها همچنان در نهاد ما لانه كرده است. امیدواریم تا كنون قانع شده باشید كه كاستىها زیاد بااهمیت نیستند . بنابراین، نمىگویم كه تنها بر توانمندىهاى خود تكیه كنید و كاستىها را به دست فراموشى بسپارید بلكه بایستى بر توانمندىها تمركز كرده، كاستىها را با یافتن راههایى، اداره و مهار كنید. بهترین راه مدیریت كاستىها كدام است؟ نقطه آغازین، شناخت كاستىهاست. تعریف ما از كاستىها، امرى است كه بر سر راه كاركرد برتر، مانع ایجاد مىكند. این تعریف، ساده به نظر مىرسد ولى با تعریف و برداشتى كه از كاستىها داریم، متفاوت است. ما در ذهن خود، منطقههاى ناكارآمد فراوان داریم ولى بسیارى از آنها مهم نیستند . چرا؟ زیرا بر سر راه كاركرد برتر ما قرار نمىگیرند و اعتبارى ندارند. از این رو، نیازى به مدیریت آنها نیست و تنها بایستى این گونه كاستىها را فراموش كرد. براى مثال، ناآگاهى از جدول تناوبى عناصر یا ندانستن كار با طیفسنج، براى شما كاستى به حساب نمىآید ، زیرا نمىخواهید به پژوهشهاى علمى در این زمینهها بپردازید. اینها را باید دانشها و مهارتهایى دانست كه به هنگام نیاز، به سویشان مىرویم و مىآموزیم ، ناهوشمندى در حوزه ارتباط با دیگران، براى یك مدیر روابط عمومى یا یك سخنران دانشگاهى به راستى مشكلآفرین و كاستى مىباشد. براى كنار آمدن با كاستىها چه باید كرد؟ نخست باید فهمید كه هر كاستى از كدام دسته است. مهارت، آگاهى یا هوشمندى. اگر كاستىها به حوزه مهارت یا آگاهى مربوط باشند ، حل مسئله ، بسیار آسان است و باید به فراگیرى مهارتها یا دانشهاى لازم آن پرداخت. به موارد زیر فكر كنید و به كشف توانمندىهاى خود بپردازید و آنها را مدیریت كنید: هر توانمندى، تنها یك توانمندى است و ناكامىها، تنها یك فرصت هستند .فرصتى كه با بهرهگیرى از آن مىتوان به پیشرفت ادامه داد. براى رسیدن به برترى، باید بر روى توانمندىهاى خود سرمایهگذارى كنیم. اگر خود را به درستى نشناسیم، دیگران را هم نخواهیم شناخت و آن گاه است كه گرفتار دیدگاههایى بر پایه جنسیت، نژاد، مذهب و...، در ارزیابى انسانها مىشویم. به كلىگرایى در مىافتیم و درباره ی دیگران، داورىهاى ناشایست انجام مىدهیم. irantrack.com
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 483]