واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: هورا براي پيروز هميشگي ميدان
تلويزيون- الهام طهماسبي:
طي چند سال اخير بهطور متناوب شاهد پخش سريالهاي مختلف ايتاليايي از شبكههاي سيما بودهايم و اين مجموعهها به تدريج، طرفداران و مخاطبان خاص خود را پيدا كردهاند.
سريالهايي كه كاراكتر هايشان براي مخاطبان آشنا و همدرديبرانگيزند و به دقت، سرنوشت و زندگي آنها را دنبال ميكنند؛ از جمله سريال وكيل تاسكا كه مجموعهاي جنايي به كارگرداني لوييجي پيرلي محصول ايتاليا است و به تازگي پخش سري دوم آن از شبكه پنج سيما آغاز شده است.
داستان سريال درباره وكيلي موفق به نام تاسكا ( با بازي سباستيانو سوما ) است كه هر بار با مسئله نسبتا پيچيدهاي در پروندههاي خود روبهرو شده و روند روايت درهر قسمت بر پايه حل معماهاي پروندههاي مختلفي است كه به او ارجاع ميشود. اين سريال كاملا شخصيت محور است.شخصيت اصلي در تمام قسمتها وكيل تاسكا است كه مدام در طول سريال بر قهرمان و يگانه بودن او در مقابل ديگران اشاره ميشود.او هميشه دستياراني دارد كه مدتها در آرزوي كار كردن با او بودهاند.
افراد قصه در پيرنگ روايت كاملا به دو دسته تقسيم شده اند؛ يك دسته تبهكاران كه كاملا سياه شخصيت پردازي شدهاند و دسته ديگر وكيل تاسكا و پيروان عدالتند و به جز كاراكتر وكيل و يكي دو دستيارش، بقيه در حد تيپ ماندهاند.كاراكتر وكيل شخصيت پردازي خوبي دارد.هرچندبهطور دائم سريال او را در مركز توجه قرار ميدهد اما بدون اين تمهيد هم به لحاظ نوع بازي و نزديك شدن سريال به جنبههاي انساني و غيركاري اين شخصيت، كاراكتر جذابي است.او با وجود قاطعيت در كار و پيگيري پروندهها، انساني تاثير پذير و حساسي تصوير شده است.
تاسكا وكيلي با هوش، با چهرهاي مصمم و نگاهي با نفوذ است كه كاملا شمرده و با طمانينه حرف ميزند و البته تاثير دوبله خوب و انتخاب خوبي كه براي گوينده اين صدا در نظر گرفته شده را نبايد ناديده گرفت. صداي جذاب كيكاووس ياكيده كاملا با نقش و چهره وكيل تاسكا متناسب است و بدون اين صدا نميتوان كاراكتر اين وكيل موفق را با آن سخنرانيهاي طولاني در دادگاه مجسم كرد.
در اين سريال هم به تبع ساير سريالهاي خارجي، بخشي كه مربوط به روحيات شخصي وكيل تاسكا و اطرافيان او و ويژگيهاي فردي آنها است تا حد زيادي از كل سريال حذف شده و ما او را بيشتر انساني خشك و غيرمنعطف و فاقد عواطف ساده انساني ميبينيم و او تنها قهرماني است كه به فكر مردم است و با اين وصف از زندگي شخصي او فاصله ميگيريم. اما در واقع همين ظرافتها (كه بهدليل كاتهاي پرشي و ناگهاني كه كاملا قابل حدسند) شخصيت او را در يك مجموعه نمايشي ملموس و باور پذير ميكند.
زماني كه در پرداخت يك كاراكتر اين نكات به هر دليلي حذف شوند ما با قهرماني تك بعدي طرف ميشويم كه مخاطب نميتواند با او همذاتپنداري كند و در دراز مدت از او دلزده ميشود.ساير كاراكترهاي سريال همگي بر مبناي نوع ارتباطشان با كاراكتر وكيل تاسكا پرداخت شدهاند و حضورشان صرفا منوط به جايگاه آنها در كنار اوست، مثل دستياران او كه بنا به دلايل مختلفي در روند داستانگاهي تغيير كردهاند و يا موكلينش كه كاملا به او و روشش در شناختن مجرم و اثبات جرم ايمان دارند.
بركناري وكيل تاسكا از سمت خود در اثر يك توطئه در بخش اول اين سريال تمهيد جذابي بود كه سازندگان اثر براي جلوگيري از يكنواخت شدن ريتم سريال به كار بردند. با وجود اينها وتعليقهاي ناچيزي كه بهدنبال كشف حقيقت در روايت مجموعه ميبينيم، فيلمنامه سريال و فراز و فرودهاي آن در مجموع از نظر كشمكشها ي موجود در بافت درام فقير بوده و اين به ريتم كلي روايت لطمه زده است.
در طول سريال ما بيشتر شاهد حرف زدنهاي وكيل تاسكا و همكارانش هستيم و سريال بيش از آنكه متكي بر اتفاقات و وقايعي تصويري باشد به شدت مبتني بر ديالوگ است و گاهي شبيه نمايشنامهاي راديويي ميشود. وكيل، اغلب مشكلات را با حرف زدن يا پيدا كردن سرنخهايي كاملا اتفاقي حل ميكند و چيز پوشيدهاي براي حدس زدن مخاطب نميماند.داستان اگرچه پليسي – جنايي است اما معماهاي جذابي ندارد و اغلب گرههاي فيلمنامه بسيار دم دستي حل ميشوند.
خط سير ماجرا كاملا قابل حدس است و چندان پيچيده نيست تا جايي كه مخاطب از همان اوايل هر قسمت ميتواند حدس بزند ماوقع ماجرا چه خواهد شد بهخصوص كه شرط كلي سريال پيروزي وكيل تاسكا در همه پروندهها و پايان اغلب قسمت هاست و اينكه او در نهايت برنده ميدان است از پيش محرز است ! و ديگر چيزي نميماند تا مخاطب با آن درگير تحليل داستان شود. همه چيز كاملا رو و سطحي است وبا سادهترين تمهيدها گرههاي داستان لو ميرود.در نهايت هم به تكراريترين شكل ممكن وكيل تاسكا تحسين ميشود.
بخش عمده ضعف روايت در اين مجموعه به جزدست كم گرفتن مخاطب، بر ميگردد به نحوه قهرمانسازي آنكه اصلا ظرافت و پيچيدگي ندارد. سريال، وكيل تاسكا را به شدت اغراق آميز در مركز ماجرا قرار ميدهد واو پس از طي پيچ و خمهاي سطحي به طريقي اغراق آميز موفق شده و همه او را تشويق ميكنند.اين روش باعث ميشود كاركرد سريال در حد سريال هايها سطحي و ابتدايي زير سؤال برود. معادل اين روش را در فيلم و سريالهاي اكشن پيش پا افتاده، ميتوان اينطور تصور كرد كه ابر قهرماني با يك مشت حريف را ناك اوت كرده و جماعت برايش سوت و كف بزنند. روند ساده شده روايت وكيل تاسكا اغلب اين طور است. ديالوگهاي اغراق آميز در تمجيد از موفقيت او و خاص بودنش مدام تكرار ميشود و او يا در صفحه تلويزيون توسط گزارشگر يا از سوي جماعتي از مردم تقدير ميشود و....ساختار سريال هم بهعنوان سريالي كه در سالهاي اخير ساخته شده ويژگي خاصي ندارد.
قابهاي تصاوير كاملا ساده و ابتدايياند و فرمول وار يك سري اصول ابتدايي را تكرار ميكنند.تدوين سريال هم در خدمت همين روش كلاسيك عمل ميكند و به هيچ وجه براي افزايش ريتم سريال يا ايجاد تعليق بيشتر در جستوجوي مجرمين، تمهيدات ويژهاي به كار گرفته نميشود، درنتيجه با ريتم تدويني بسيار معمولي و نسبتا آهسته طرف هستيم.ريتمي كه ويژگي خاصي براي يك مجموعه جنايي، ماجراجويانه و دادگاهي محسوب نميشود. در مجموع با تمام اينها سريال وكيل تاسكا صرفنظر از قسمتهاي حذف شده سريالي معمولي و متوسط است كه ميتواند در حد خود مورد پسند مخاطبين باشد.
تاريخ درج: 22 خرداد 1387 ساعت 08:55 تاريخ تاييد: 22 خرداد 1387 ساعت 15:14 تاريخ به روز رساني: 22 خرداد 1387 ساعت 15:13
چهارشنبه 22 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 703]