واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده: محمود شريفي كسب و كار در اسلام
خبرگزاري فارس: در همه شغلها از جمله تجارت و معاملات، انسان مسلمان ميتواند شغل خود و فعاليتهاي خود را كه در واقع يك نوع كارگشايي است، به عنوان بهترين عبادت به حساب آورد و علاوه بر پاداش دنيوي، از ثوابهاي اخروي و الهي برخوردار گردد.
اسلام براي اينكه روابط اقتصادي نيز همانند روابط اجتماعي با صداقت و راستي و از روي عدالت و رضايت انجام پذيرد و مصالح فردي و اجتماعي تأمين گردد و نيز از هر گونه هرج و مرج و اختلاف و درگيري جلوگيري شود و مردم در تمام عرصههاي زندگي از جمله معاملات با خيال راحت و خوشي و خرّمي و آرامش زندگي كنند، در زمينه تجارت و معاملات نيز احكام و قوانيني مقرر داشته است تا با اجراي آنها بتوانند زندگي سالم و خداپسندانهاي داشته باشند.
كسب و كار و معاملات و ساير مشاغل از نظر اسلام همانند اعمال ديگر پنج قسم دارد:
1. واجب: همانند كار و كسب و معاملهاي كه براي تأمين مخارج زندگي خود و خانواده انسان و حفظ آبرو باشد.
2. مستحب: همانند اشتغالاتي كه براي جامعه و خانواده مفيد و سودمند باشد.
3. مكروه: همانند اشتغال به كفن فروشي و امثال آن به عنوان يك شغل و تجارت در آن كالا.
4. مباح: مانند معاملاتي كه نه موجب زيان افراد و جامعه است و نه مورد نياز آنان.
5. حرام: مانند معاملاتي كه مربوط به مواد مخدر و اجناس مضرّ و غير پاكيزه همانند هروئين و مشروبات الكلي و اموال مسروقه انجام ميگيرد.
عموم حرفهها و اشتغالهاي توليدي و توزيعي و خدماتي مثل كار بنگاهداري و آژانس و امثال آن در صورتي كه با شرايط صحيح و طبق دستور شرع انجام گيرد، علاوه بر تأمين زندگي خود و خانواده و حفظ آبروي شخص و خانواده يك نوع خدمت به خلق است كه آن هم گاهي واجب و گاهي مستحب است و ثواب زيادي به همراه خواهد داشت و عبادت حساب ميشود. اين كارها در واقع يكي از مصاديق و نمونههاي كارگشايي براي مردم و خوشحال كردن و زدودن غم و اندوه از همنوعان است كه در روايات، به آن تشويق و ترغيب و آثار زيادي براي آن بيان شده است.
فردي كه ساعتها در محل كسب و كار، بنگاه يا آژانس مينشيند و منتظر ميماند تا فردي كه به خانه يا ماشين نياز دارد، نياز او را برطرف و مشكل او را حل كند، در واقع در حال عبادت و بندگي است و كار او در نزد خدا و مردم ارزش دارد.
اينك رواياتي را در اين زمينه مرور ميكنيم:
مشكل گشايي
1. پيامبر اكرم(ص) فرمود:
«والله لقضاء حاجة المؤمن خير من صيام شهر و اعتكافه[1]؛ به خدا قسم، برآوردن حاجت مردم از روزه و اعتكاف يك ماه بهتر است».
2. امام صادق(عليه السلام) فرمود:
«قضاء حاجة المؤمن أفضل من طواف و طواف و طواف و...[2]؛ حتي عَدّ عشراً؛ برآوردن نياز مؤمن از طواف و طواف و طواف و ... بهتر است و آن حضرت تا ده بار طواف را شمرد؛ يعني حتي از ده بار طواف هم بهتر است».
3. پيامبر اكرم(ص) فرمود:
«إنّ الله في عون المؤمن مادام المؤمن في عون أخيه المؤمن[3]؛ تا زماني كه مؤمن در ياري برادر مؤمن خود باشد، خدا هم در كمك و ياري او خواهد بود».
4. از پيامبر اعظم(ص) سؤال شد: محبوبترين مردم پيش خدا چه كسي است؟ پيامبر فرمود:
«كسي كه بيشترين سود و خدمت را به مردم ارائه دهد».
بنابراين در معاملات بايد به فكر رساندن سود بيشتر به ديگران بود، نه اينكه انسان فقط به فكر سود خود باشد.
5. امام صادق(ص) در حديثي فرمود:
خداوند متعال فرموده است: «مردم خانواده من هستند، پس محبوبترين آنان پيش من كسانياند كه با مردم مهربانتر باشند و در تأمين نيازهاي آنان كوشاتر باشند».
6. و نيز فرمود:
«وقتي برادر مسلماني پيش انسان بيايد و نياز خود را مطرح كند، اگر به كمك و ياري او برخيزد، همانند كسي است كه در راه خدا جهاد كند».
خوشحال كردن ديگران
7. رسول الله(ص) فرمود:
«من سرّ مؤمناً فقد سرّني و من سرّني فقد سرّ الله[4]؛ كسي كه مؤمني را خوشحال كند، مرا خوشحال كرده و كسي كه مرا خوشحال كند، خدا را خوشحال كرده است.
8. و در حديث ديگري فرمود:
«محبوبترين اعمال در پيشگاه الهي سه چيز است: ايجاد خوشحالي در دل مؤمن، رفع گرسنگي، زدودن غم و اندوه از چهره او».[5]
چه زدودن غمي بالاتر از اينكه انسان، مشكل شخصي را كه به مسكن يا وسيله نقليهاي نياز دارد و گرفتار تنگناهاي زندگي است، حل و او را خوشحال كند و غم و اندوهش را برطرف سازد و آسايش او را تأمين كند.
حركت براي خدمت
9. امام صادق(عليه السلام) فرمود:
«مشيُ المسلم في حاجة المسلم خير من سبعين طوافاً بالبيت الحرام[6]؛ حركت مسلمان در مسير برآوردن حاجت مسلمان ديگر از هفتاد طواف خانه خدا بهتر است».
10. و در حديث ديگر فرمود:
«به خدا و پيامبر(ص) ايمان نياورده كسي كه وقتي برادر مؤمنش نيازش را پيش او مطرح ميكند، با خوشرويي برخورد نكند. پس در صورتي كه قدرت دارد، نياز او را برطرف كند و اگر خودش نتوانست با كمك ديگري اقدام ميكند تا آن را برطرف نمايد. اگر مؤمني چنين عملي نكند، ولايتي بين ما اهل بيت و او نخواهد بود».[7]
11. امام باقر(عليه السلام) فرمود:
«كسي كه در مسير برطرف كردن نياز برادر مسلمانش حركت كند و كوشش نمايد تا آن را به اتمام برساند، خداوند قدمهاي او را در روزي كه قدمها ميلرزد ثابت و استوار خواهد كرد».[8]
12. امام صادق(عليه السلام) فرمود:
«من عرقت جبهته في حاجة أخيه في الله عزّوجل لم يعذّبه بعد ذلك[9]؛ كسي كه پيشانياش در مسير برآوردن نياز برادر ديني خود عرق كند، خداوند او را بعد از آن عذاب نخواهد كرد».
هدف صحيح در كارها
يكي از مهمترين اركان هر كار، هدف آن است؛ هر كاري با شناخت هدف شروع شود سريعتر و بهتر به نتيجه ميرسد. پيامبر اعظم(ص) فرمود:
«يا أيّها النّاس إنّما الأعمال بالنيّات[10]؛ ارزش و اهميت كارها به نيت و هدف بستگي دارد».
از نظر اسلام تمام كارهاي انسان ميتواند با داشتن هدف صحيح عبادت به حساب آيد، تا هم مورد توجه پروردگار قرار گيرد و هم انسان با انجام دادن آنها به هدف نهايي خود نزديكتر گردد.
اگر انسان در همين كارهاي تجاري و مبادلات هم توجه به هدف و شرائط آن داشته باشد، ميتواند همه آنها را به عنوان اطاعت الهي انجام دهد و خود را به هدف برساند.
تا در طلب گوهر كاني، كاني
ور در پي عمر جاوداني، جاني
من فاش كنم حقيقت مطلب را
هر چيز كه در جستن آني، آني
پيامبر اكرم(ص) فرمود:
«طلب الحلال فريضة علي كل مسلم و مسلمة[11]؛ در پي مال حلال بودن، بر هر مرد و زن مسلمان لازم و واجب است».
امام باقر(عليه السلام) در حديثي از پيامبر عظيم الشأن(ص) نقل كرده كه فرمود:
«العبادة سبعون جزءاً أفضلها طلب الحلال[12]؛ عبادت هفتاد قسمت است و برترين آن پي روزي حلال رفتن است».
و از امام هفتم(عليه السلام) نقل شده است كه فرمود:
«من طلب هذا الرزق من حلّه ليعود به علي نفسه و عياله كان كالمجاهد في سبيل الله[13]؛ كسي كه در جستجوي رزق و روزي از راه حلال آن باشد تا خود و خانواده خود را اداره كند، همانند كسي است كه در راه خدا جهاد كند».
از اين احاديث ميتوان اين نتيجه را گرفت كه انسان مسلمان ميتواند به تمام كارهاي خود را رنگ خدايي بزند و هميشه و در همه حال در حال عبادت و بندگي باشد و اين در صورتي است كه دنيا را وسيله قرار دهد و به عنوان وسيله به آن نگاه كند تا به وسيله آن به هدف اصلي خود كه همان بندگي خداست، برسد و بنده كامل خدا و انسان واقعي شود. در قرآن هم هدف از خلقت چنين بيان شده است: «من جن و انس را آفريدم تا بندگي كنند»[14]؛ يعني هميشه در حال بندگي باشند و اين كار، هميشگي است و در همه حال و همه جا ميتوان در حال بندگي خدا بود.
انسان اگر در انديشه بندگي خدا باشد و هدف اصلي او انسان كامل و بنده واقعي شدن باشد، ميتواند تمام كارهاي خود را براي خدا و در راه رسيدن به بندگي قرار دهد؛ حتي خوردن و خوابيدن، لباس پوشيدن، راه رفتن، كار كردن، تجارت كردن، ازدواج كردن، كمك كردن به ديگران و ... . اگر همه اينها را انسان براي خدا انجام دهد و براي اين باشد كه وظايف فردي و اجتماعي و سياسي خود را انجام دهد و زندگي سالم و خداپسندانهاي داشته باشد، همه اين امور عبادت به حساب ميآيد. به عبارت ديگر، خوردن و خوابيدن و ... را با اين هدف انجام ميدهد كه وظايف خود را در مقابل خدا و خلق انجام دهد و اگر كار با اين هدف انجام گيرد، طبيعي است هميشه خدا را در نظر ميگيرد و هيچ كاري را كه رضاي خدا در آن نيست، انجام نميدهد. از اين روست كه وقتي ديدگاه اسلام را در رابطه با دنيا مطالعه ميكنيم، ميبينيم اين ديد را به انسان القا ميكند كه دنيا وسيله است و سفارش ميكند كه از دنيا به عنوان وسيله استفاده كنيد.
اميرمؤمنان(عليه السلام) ميفرمايد:
«شما را از دنيا برحذر ميدارم؛ زيرا دنيا منزل كوچ كردن است، نه جاي اقامت».[15]
يعني هدف جاي ديگري است و اينجا محل عبور و توشه برداشتن است؛ همان طور كه طبق نقلي، پيامبر اكرم(ص) فرمود:
«الدنيا مزرعة الآخرة»[16]يعني دنيا محل كشت و زرع براي آخرت است و هدف اصلي آخرت است كه بايد براي آنجا كار و تلاش كرد و كِشت.
اميرمؤمنان در نهج البلاغه به صورت هشدار ميفرمايد:
«يا أيها الناس، انّما الدنيا دار مجاز، و الاخرة دار قرار، فخذوا من ممرّكم لمقرّكم[17]؛ اي مردم! دنيا سراي گذر است و آخرت خانه قرار و هميشگي. پس، از گذرگاه خويش براي قرارگاه كه هدف اصلي است، توشه تهيه كنيد.
بنابراين انسان مسلمان و مؤمن بايد زيرك و هشيار باشد؛ همان طور كه در روايت هم آمده است كه مؤمن زيرك است. او بايد از اين دنيا و از اين وسيله بيشترين بهرهبرداري را بكند و خود را براي زندگي جاودانه آماده سازد، و زيور و زينت و ظاهر دنيا او را از هدف اصلي بازندارد و او را كر و لال نكند تا از هدف اصلي و حيات جاودانه غافل بماند.
اميرمؤمنان(عليه السلام) در نهج البلاغه ميفرمايد:
«من أبصر بها بصّرته، و من أبصر اليها اعمته[18]؛ كسي كه به عنوان وسيله به دنيا بنگرد خدا به او بصيرت ميدهد و آن كس كه به عنوان هدف به آن بينديشد، كورش ميكند».
دنيا همانند عينك است. اگر از آن به عنوان وسيله ديد نگاه كني و به عنوان عينك از آن استفاده كني، دنيا و حقايق آن را براي تو نشان ميدهد و روشن ميكند؛ امّا اگر عينك را به دست خود بگيري و به خودش نگاه كني و هدف، نگاه كردن به حقيقت و جنس خود عينك باشد فقط عينك را ميبيني و نگاه به عينك به عنوان عينك و جنس آن، تو را از دنيا و آنچه از پشت آن ميشود ديد، غافل ميكند.
بنابراين انسان مسلمان از دنيا هم همانند عينك بايد به عنوان وسيله و نردبان ترقي و كارخانه انسانسازي استفاده كند و از آن براي ارتقاي معنوي خود و رسيدن به مقام انسانيت و قرب الهي بهره برد و خود را به دنيا نفروشد؛ چون به فرموده پيامبر(ص):
«فان الدُّنيا خُلقت لكم و انتم خُلقتم للاخرة؛[19]
دنيا براي شما آفريده شده است (نه شما براي دنيا) و شما براي حيات جاودانه و آخرت آفريده شدهايد».
پس هدف از آفرينش دنيا شما هستيد؛ خدا دنيا را آفريده تا شما از آن، حيات جاودانه بسازيد و هدف شما بالاتر از دنياست.
با اين ديد، انسان مسلمان در هر پست و مقام و هر شغلي باشد، ميتواند در تمام كارها خدا را طرف حساب خود قرار دهد و همه چيز را به حساب خدا بگذارد.
بنابراين در همه شغلها از جمله تجارت و معاملات، انسان مسلمان ميتواند شغل خود و فعاليتهاي خود را كه در واقع يك نوع كارگشايي است، به عنوان بهترين عبادت به حساب آورد و علاوه بر پاداش دنيوي، از ثوابهاي اخروي و الهي برخوردار گردد. البته روشن است انسان در صورتي ميتواند به اين كار رنگ خدايي بخشد و آن را به حساب خدا بگذارد كه در همه حال، شرايط و آداب آن و دستورهايي را كه خدا در مورد هر كاري مشخص كرده است، مراعات كند و از حدود و ثغور آن تجاوز نكند.
پينوشتها
1 . بحارالانوار، ج74، ص285، ح6.
2 . ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، باب 752، ح22.
3 . بحارالانوار، ج74، ص312، ح69.
4 . همان، ج74، ص287، ح14.
5 . فروغ حديث، ص187، ح2.
6 . همان، ص193، ح20.
7 . بحارالانوار، ج75، ص176، ذيل ح12.
8 . مستدرك الوسائل، ج2، ص407.
9 . ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، باب 752، ح19.
10 . ميزان الحكمه، ج13، ص6570، ح20961.
11 . جامع الاخبار، ص398، ح1079.
12 . وسائل الشيعة، ج12، ص11، ح6.
13 . همان، ح4.
14 . قرآن ميفرمايد: )و ما خلقت الجن و الانس ألا ليعبدون(.
15 . نهج البلاغه، خطبه113.
16. عوالي اللئالي، ج1، ص267، ح6.
17. نهج البلاغه، خطبه203.
18. همان، خطبه82؛ ميزان الحكمة، ج2، ص899، ح5796.
19. ميزان الحكمه، ج2، ص891، ح5753.
......................................................................................
منبع: فصلنامه كوثر، شماره 72
چهارشنبه 22 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 163]