واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
جهان پر است از ادعاي صلح طلبي و امنيت آفريني و غرب بيشتر از هر کس ديگري شعارش را مي دهد و به وسيله آن تحرکات سياسي خود را تنظيم مي کند. اگرچه آنها در اين زمينه کارنامه قابل قبولي ندارند و به اسم صلح جنگ کرده اند و به نام امنيت براي ديگران ناامني ايجاد کرده اند ولي اگر در هر يک از ميادين سياسي بين المللي اين ادعا به طور جدي به چالش کشيده نشده، در جريان حمله شديد اسرائيل به مردم بي دفاع باريکه غزه عملکرد غربيان به خصوص امريکا معيار و محک بسيار مناسبي است که صداقت آنان در ديگر منازعات جهاني هم مورد ارزيابي قرار گيرد. از جوانب انساني موضوع که متاسفانه در ميان دولتمردان کشورهاي حامي اسرائيل جاي چنداني ندارد که بگذريم حتي تبعات سياسي اين جنايت ها کافي است تا نه تنها امريکا دست از حمايت بي چون و چرا از اقدامات اسرائيل بردارد بلکه تحرکات بازدارنده و فوري از سوي دولت هاي غربي به منصه ظهور برسد. امريکايي که با خونسردي از کنار جنايت هاي هولناک اسرائيل عبور مي کند و به سرزنش حماس مي پردازد، آيا مي داند که قطعاً چنين رفتار غيرمسوولانه يي از حافظه صدها ميليون مسلمان پاک نمي شود و خود اين معنا به توليد و تعميق کينه ها و عداوت ها دامن مي زند؟ مگر مي شود جلوي چشم ميليون ها مسلمان و حتي آزادگان جهان، کودکان بي پناه فلسطيني بيش از 10 روز آماج سهمگين ترين حملات ناجوانمردانه قرار گيرند و ماه ها تحت بدترين محاصره ممکن باشند و فردا همه اينها از ذهن ها پاک شود و دولتمردان چنين کشورهايي پز صلح و دوستي بدهند و شراب همکاري به ديگران تعارف کنند؟ بي ترديد اقدامات اسرائيل خصوصاً در اين روزها خط قرمزي ميان ملت هايي قرار مي دهد که اگر دولت هايشان احساس مسووليت بيشتري مي کردند، با هم جنگي نداشتند و به صلح و امنيت و زندگي مسالمت آميز در کنار يکديگر مي انديشيدند. هرچند اگر در جهان عدالت و انصافي برقرار باشد مقابله با اين همه جنايت و فاجعه آفريني هرگز تروريسم نام نمي گيرد و دفاعي منطقي و طبيعي و مظلومانه است ولي خودکرده را تدبير نيست. از آن مسلماني که امروز خون گريه مي کند و فرزندان خويش را زير آوار بغض و کينه جويي مي بيند و کودکانش در فلسطين در حالي که گرسنه اند، از قلب و پيشاني شان خون مي چکد چه انتظاري دارند که سينه اش مملو از حس انتقام نشود؟ تا دير نشده است و تا امکان بازگشت وجود دارد و تا عمق کينه سازي اسرائيل غيرقابل ترميم نشده است، غربيان و خصوصاً دولت مستعجل امريکا به داد صلحي که بدان نيازمند هستند و در سرتاسر جهان بايد حکمفرما شود، برسند. القاعده و القاعده ها اگر دست ساز خود غربيان نباشند، در اين فضاي کينه و عداوت است که رشد مي کنند و جهاني را به ناامني مي کشند. بايد به مقوله مقدس صلح همه جانبه و مسوولانه نگريست و نخواهيم که از عوايد صلح و امنيت فقط غربيان سود برند و چون اقتضاي سياست ايجاب کند، کودکان فلسطيني کوچک ترين پناهي براي خود نيابند. نکته مهم ديگري که در جريان يورش ناجوانمردانه اسرائيل به غزه وجود دارد و انسان را به تحير و اعجاب وادار مي کند، عمق مقاومت ملت مظلوم فلسطين است. فلسطينيان ساکن نوار غزه حدود 10 روز است که پس از يک محاصره چندين ماهه زير شديدترين حملات هوايي، دريايي و زميني قرار دارند و همچنان مقاومت مي کنند. شايد کمتر ملت و جمعي را مي توان يافت که تا اين حد در برابر سختي ها و شدائد، مقاوم و استوار بماند. اسرائيل بايد از هيبت اين روحيه و عمق اين صبر و طول اين مقاومت بر خود بلرزد. اقدامات او سبب تولد ملتي شده است که گويي همه دست از جان شسته اند و جز هزيمت دشمن به چيز ديگر نمي انديشند. اين ملت بايد به رسميت شناخته شود، اين ملت بايد بر سرنوشت خويش مسلط شود و اگر در جهان دموکراسي را به لياقت توزيع کنند، ملت فلسطين از شايسته ترين ها براي داشتن حکومت و دولت مستقل است. اسرائيل تا همين جا بايد در مقابل عظمت مقاومتي که در جلويش صورت مي گيرد، زانو بزند. اگر فلسطينيان در جنگ نابرابر کنوني به پيروزي برسند که نشانه هاي آن به اميد پروردگار در حال ظهور است، خيال نابودي و پراکندن يک ملت براي هميشه بايد از سر دولتيان و استراتژيست هاي اسرائيل بيرون رود. اگر هم خداي نکرده در اين معرکه نابرابر فلسطينيان مصلحت را در تاخير در پيروزي ديدند، باز هم اين افتخاري براي اسرائيل نيست که در موازنه نابرابر سنگ و تانک و با آن همه حمايت هاي عجيب و همه جانبه بي دفاعان را به عقب رانده اند. در يک نگاه واقع بينانه و منصفانه و درازمدت در هر صورت شکست و هزيمت از آن اسرائيل است. پيروزي او در اين بود که حق يک ملت مظلوم را به رسميت بشناسد و شجاعت اخلاقي درک اين واقعيت تاريخي را از خود بروز دهد. چه شکستي از اين بالاتر که ارتشي که در جنگ هاي بزرگ با ارتش هاي ديگر شش روزه به پيروزي مي رسيد، اکنون حدود 10 روز است که در مقابل مردمي بي دفاع و بي سلاح راه به جايي نبرده است. مصلحت حاميان اسرائيل در اين است که تا دير نشده او را از معرکه اشتباهي که آفريده است، بيرون کشند و رسماً به حقوق مردم فلسطين گردن نهند. اين سخن را نبايد ناديده گرفت که صلح جهاني در غزه در معرض خطر جدي قرار دارد و اگر خشونت هاي غيرانساني اسرائيل ادامه پيدا کند و ابعاد وسيع تري به خود گيرد، چه بسا صلح جهاني، زخمي غيرقابل التيام به خود گيرد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 140]