واضح آرشیو وب فارسی:مهر: سخن روز /شاگردان مردودي مكتب صهيونيسم/ سرگرداني در برزخ صلح و جنگ
خبرگزاري مهر - گروه بين الملل : تقريبا يك سال از ائتلاف مثلث قدرت در اسرائيل متشكل از ايهود اولمرت،شيمون پرز (حزب كاديما) و ايهود باراك (حزب كار) در قامت كابينه جديد در اين رژيم مي گذرد.
ايهود باراك جايگزين عمير پرتز وزيرجنگ سابق اسرائيل در كابينه اولمرت شد و شيمون پرز نيز با حمايت اولمرت و فراكسيون كاديما در پارلمان("كنيست") جايگزين موشه كتساف رئيس سابق رژيم صهيونيستي شد كه به جرم فساد اخلاقي از سمتش كناره گرفت. اين ائتلاف با همه روياهايش اينك با زمزمه انحلال كنيست و برگزاري انتخابات سراسري در آستانه فروپاشي مطلق قرار گرفته است.
صرف نظر از دلايل شكست اين ائتلاف، نفس سقوط كابينه اولمرت بيانگر آن است كه از سال 1996 پس از ترور اسحاق رابين هيچ يك از نخست وزيران اسرائيل قادر نشدند دوره نخست وزيري خود را به پايان برسانند. پرز، باراك، نتانياهو،شارون در سالهاي گذشته و اينك اولمرت ناچار به استعفا از مقامشان شده اند.
ائتلاف سه گانه و البته شكننده اولمرت، پرز و باراك قرار بود با قدرت خاطرات تلخ شكست اسرائيل به دست حزب الله لبنان در تابستان 2006 را با بازگشتي قدرتمند در صحنه داخلي، منطقه اي و بين المللي از اذهان پاك نمايد.
براين اساس از فرداي شكل گيري اين ائتلاف باراك به عنوان وزير جنگ در صدد ترميم چهره دستگاه نظامي اسرائيل براساس توصيه هاي هفتمين كنفرانس امنيتي هرتزيليا موسوم به ميزان مصونيت ملي اسرائيل و بالا بردن روحيه جبهه داخلي (مردم) برآمد و با انعقاد قراردادهاي ميلياردي تسليحاتي با آمريكا سعي در جبران آبروي از دست رفته كرد.
همه تلاشهاي باراك قرار بود در تمرين سراسري اين رژيم در آوريل(فروردين) سال 2008 به منصه ظهور برسد كه آنگونه كه منابع اسرائيلي اذعان داشتند جبهه داخلي اسرائيل هيچ گونه همراهي با برنامه هاي دفاع شهري ارتش براي رويارويي با شرايط اضطراري نكرد.
امري كه بيش از پيش ميزان آسيب پذيري جبهه داخلي اسرائيل در برابر موشكها و حملات نيروهاي مهاجم خارجي را آشكار كرد. ضمن آنكه جنگ افزارهايي كه اسرائيل در اين مانور به كار گرفت عمدتا تجهيزاتي بود كه در جنگ تابستان 2006 از آنها عليه حزب الله لبنان آزموده شده بود.
اين پايان ناكامي هاي باراك در ترميم چهره ارتش نبود. دستگاه نظامي اسرائيل براي جبران مافات همچنين اقدام به حمله گسترده زميني ،دريايي و هوايي به نوارغزه با هدف اشغال مجدد آن كرد،اما استفاده مبارزان فلسطيني از الگوهاي به كاررفته توسط حزب الله (نبردهاي چريكي) در جنگ جولاي 2006(معروف به جنگ 33 روزه) در مناطقي همچون اردوگاه جباليا و... سبب زمينگير شدن ارتش اسرائيل شد و چندين دستگاه از تانكهاي اسرائيل توسط خمپاره اندازهاي فلسطيني شكار شد.
زمينگير شدن ارتش اسرائيل در جنگ شهري غزه فرماندهان ارتش را برآن داشت تا با تغييري آشكار در مواضع خود دستور عقب نشيني از غزه را صادر نمايند و اعلام نمايند كه مجددا به نوار غزه حمله خواهند كرد.بسياري از ناظران نظامي عقب نشيني اسرائيل از غزه را كه با هدف اشغال مجدد آن يورش برده بودند؛ دومين شكست نظامي ارتش اسرائيل پس از جنگ 33 روزه قلمداد كردند.
چند روز پس از پايان اين حملات و در شرايطي كه زمزمه هاي مجدد حمله به غزه به گوش مي رسيد شهادت طلب فلسطيني علا هاشم در بيت المقدس شرقي با عملياتي بي نظير در درون آموزشكده ديني متعلق به ارتش اسرائيل پيامهاي چندگانه اي را براي سران سياسي و نظامي اسرائيل ارسال كرد و به آنها گوشزد كرد كه فلسطيني ها دردرون اسرائيل (جبهه داخلي) از چنان ظرفيتي براي ضربه زدن برخوردارند كه چنانچه اسرائيل در انديشه اشغال غزه برآيد اين ظرفيتها به فعل درخواهند آمد.
همين امر سبب شد كه اسرائيل از انديشه اشغال غزه خارج و درصدد تحريم اقتصادي ملت فلسطين در نوارغزه برآيد.هرچند كه در اين مدت با اقدامات ايذايي حملاتي را عليه شهروندان غزه آغاز و شماري را به قتل رسانده است،اما اين تغيير شيوه هدفي نبود كه باراك پيش از تحويل وزارت جنگ از دست عمير پرتز به آن وعده داده بود. حتي حملات ايذايي تاسيسات ادعايي اتمي سوريه نيز نتوانست خاطره شكست از حزب الله لبنان را از اذهان افكار عمومي اسرائيل پاك نمايد.
در مقطعي از اين ائتلاف باراك چنان بر موفقيت خود باور داشت كه زمزمه نخست وزيري او نيز به گوش مي رسيد حال آنكه كارنامه ناكارآمد سياسي او برهيچ كسي پوشيده نبود. باراك اين استاد پيانو و با سابقه نظامي، اما در آخرين آزمون خود از حكومت داري در دسامبر سال 2000 پس از تنها يك سال و نيم از احراز پست نخست وزيري به دليل بي كفايتي در پيشبرد امور از سمت خود كناره گيري كرد و جاي خود را به آخرين تير در كمان جنبش صهيونيسم يعني ژنرال آريل شارون (كه اينك او نيز در كماي دائمي فرو رفته است) داد.
باراك كه در اواخر دهه نود تصدي پست نخست وزيري اسرائيل را تجربه تلخ كرده بود اواخر مي 2007 با كسب بيش از 35 درصد از آراء توانست از نزديكترين رقيب خود عامي ايالون در انتخابات سراسري حزب كار پيشي گيرد، ولي به علت عدم كسب حداقل آرا انتخابات به دوردوم كشيده شد.
دلگرمي ديگر اولمرت براي خروج اسرائيل از سقوط و زوال (ناشي از شكست در جنگ عليه حزب الله) معرفي شيمون پرز ديپلمات كهنسال (84 ساله) اسرائيلي به عنوان نامزد حزب كاديما براي تصدي پست رياست اين رژيم بود. پرزي كه بيش از اولمرت رداي نخست وزيري را بر تن كرده، اما كارنامه جالبي براي تامين نخستين دغدغه اسرائيلي ها يعني "امنيت" نداشت.
شيمون پرز اروپاييالاصل از رهبران كهنهكار اسرائيل كه دراين رژيم به عنوان "مرد هميشه بازنده" معروف است در آخرين انتخابات داخلي حزب كار براي گزينش رهبر اين حزب، در مقابل عميرپرتز رئيس سنديكاي كارگري رژيم صهيونيستي (هيستادروت)شكست خورد و از مقام رهبري حزب كار اسرائيل كنار رفت.
تكرار مكرر ناكامي شيمون پرز در انتخابات اخيرحزب كار، در عين حال به شايعات وسيعي در محافل مذهبي اسرائيل در مورد "نفرين"شدن او توسط تعدادي از خاخاماي بنيادگراي يهودي دامن زده است به طوري كه برخي بنيادگرايان يهود شكست او را نه ناشي از علل و عوامل طبيعي، بلكه موضوعي مربوط به مابعدالطبيعه ميدانند و در اين باره داستانهايي را به نقل از خاخامهاي ارتدوكس نقل مي كنند. با اين وجود او در اين مثلث ماموريت داشت تا چهره بيروني اسرائيل را در نزد افكار عمومي ترميم و حمايت غرب را جلب نمايد. اعتراضهاي حقوقي در بلژيك،فرانسه، و تحريمهاي دانشگاهي انگليس همه و همه نشان از شكست ماموريت پرز دارد. او از نسل قديميي ترهاي جنبش صهيونيسم و شايد بازمانده آنان باشد.
اما ضلع سوم ائتلاف سه گانه اسرائيل را خود نخست وزير اولمرت برعهده داشت. اولمرت هم كه سابقه سياسي مهم او به تصدي شهرداري بيت المقدس و احداث شهركهاي صهيونيستي در اين منطقه براي يهودي كردن ماهيت آن برمي گردد در نخستين آزمون حكومت داري اش شكست اسرائيل در جنگ عليه حزب الله لبنان (جولاي 2006) را تجربه كرد. پس از اين ائتلاف او شاهد شكستهاي ديگري در عرصه سياسي بود.
اعتماد به نفس بالاي سوريه در مقابله با تهديدهاي اسرائيل ،افزايش نقش منطقه اي جريان مقاومت در منطقه و فلسطين، ناتواني در مهار موشكهاي فلسطيني، شكست جريان همسو با آمريكا و رژيم صهيونيستي در تحولات لبنان، بازگشايي پرونده فساد مالي وي و دست آخر ظهور جريانهايي كه اينك آينده سياسي هم پيمانان سنتي آمريكا را تهديد مي كند. به نظر مي رسد كه پرونده اولمرت نيز با انحلال كنيست(پارلمان) اين رژيم در روزهاي آينده و برگزاري انتخابات عمومي تا پيش از پايان سال جاري بسته خواهد شد؛همانگونه كه بيانيه هفتمين كنفرانس امنيتي هرتزيليا در سال 2007 پيش بيني كرده بود و قويا سران صهيونيسم را از انتخاب گزينه هاي ناكار آمد پرهيز داده و از نبود چهره هاي قدرتمند در اسرائيل انتقاد كرده بود.
اما پرسش اينجاست با پايان عصر اولمرت و درسايه نبود رهبران قدرتمند كه البته نشان ازآن دارد كه جنبش صهيونيسم هرگز در انديشه پرورش نيروها نبوده چون فكر نمي كرد فلسطيني ها و اصولا جهان اسلام تا اين اندازه در مقابل پروژه استعماري اش ايستادگي كنند، آينده اسرائيل چگونه خواهد بود. بنيامين نتانياهو آيا به اندازه شيمون پرز و آريل شارون سابقه سياسي و نظامي دارد كه بتواند آنچه را كه آنان قادر به تحقق آن نشدند محقق نمايد؟
اصولا شرايط منطقه با شرايط 10 سال گذشته آيا تفاوت نكرده است؟ اسرائيل با كدام جامعه همگون مي خواهد به روزهاي طلايي دهه 40 و 60 قرن گذشته بازگردد؟ آيا با حمله مجدد و مقطعي به نوار غزه و كشتار فلسطيني ها(كه زمزمه آن به گوش مي رسد) او قادر خواهد بود مساحت بيشتري از جمعيت مهاجر يهودي را از تيررس موشكهاي فلسطيني خارج كند؟ تل آويو چگونه با ظرفيت بالقوه تهديد يك ميليون و دويست هزار فلسطيني ساكن در اراضي اشغالي سال 1948 مقابله خواهد كرد؟ مكتب صهيونيسم به نظر مي رسد تيري در كمان ندارد. سرگرداني او در برزخ صلح و جنگ نيز مويد همين نكته است؟
-------------------------------------
"مهدي شكيبايي" كارشناس مسائل خاورميانه
چهارشنبه 22 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 431]