واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: ميراث سبز
جنگلها غارت ميشوند، ماشينهاي سنگين، درختان را قطع ميكنند و خاك، قابليت خود را براي رويش گياهان تازه از دست ميدهد.
سالهاست كه تابلوي پرنقش و نگار شمال ايران، تصاوير دلخراشي را به جان ميخرد كه بعيد نيست در آيندهاي نه چندان دور، تنها خاطرهاي سبز از آنها برايمان باقي بماند.
نيم قرن پيش وقتي كه اروپا با تجربهاي 200 ساله، مديريت علمي را بر جنگلهاي خود آغاز كرد و براي آن نقشي به مراتب مهمتر از آن چه نفت در كشور ما دارد، قائل شد، در شمال ايران 7/3 ميليون هكتار جنگل طبيعي، مملو از گونههاي غني ناهمسان و بكر گياهي هنوز به حيات خود، بدون هيچ دغدغهاي ادامه ميداد. تاج درختان به صورت چند لايه درهم فرورفته بود و جانوران متنوع، خاك عميق و سرشار از عوامل متعدد طبيعي و چرخه حيات جنگل را بهطور كامل و بسته حفاظت ميكردند. در آن زمان بهدليل آن كه هنوز خطوط و انشعابهاي گسترده جاده و انواع ماشينهاي قطعكننده و حملكننده چوب و نيز روابط خشك و بيروح و روزمره اقتصادي در خدمت سرعت و شدت بهرهبرداري از جنگل قرار نگرفته بود، درختان با روش گزينش بهترينها و به صورت پراكنده و غيرمتمركز برداشت ميشدند. اما اين حركت به مرور شتاب گرفت و در مدت 30سال (1335 - 1365)، نيمي از مساحت جنگلها به وسعت تقريبي 8/1 ميليون هكتار، در آبخيزهاي شمال نابود شد و بعد از آن تاريخ كه مساحت جامع و دقيق آن محاسبه شد يا بنا به مصالحي كه نتايج آن منتشر نشد، تخريب و تجاوز به حريم منابع طبيعي همچنان ادامه پيدا كرد.
از مساحت باقيمانده، يك سوم يا حدود 600 هزار هكتار به جنگلهاي مخروبه تبديل شد. در جنگلهاي غيرمخروبه هم ميزان بهرهبرداري به بيش از سهبرابر ظرفيت توليد جنگل رسيد. در همين رابطه، نسل گونههاي متعددي از جانوران، گياهان، ماهيان و ساير آبزيان و قارچها براثر نامساعد شدن شرايط طبيعي و حياتي، رو به نابودي رفتند و به گروه پيوستند، در حالي كه هر يك از اين موجودات در زنجيره حيات، نقش موثر و تعيينكنندهاي دارند كه تبعات گسستن رابطه چند طرفه آنها را ميتوان در ظهور آفات و بيماريهاي جديد گياهي، جانوري و انساني مشاهده كرد.
با تخريب جنگلها، ميليونها تن خاك ارزشمند زنده شمال كشور، براثر بارش باران شسته ميشد كه زمينه وقوع سيلابهاي مهيب را فراهم كرد. از همه فاجعهبارتر، موجه جلوه دادن اين همه تخريب به نام بهرهبرداري با رويه، اصولي و علمي بوده است. از بين رفتن جنگلها در برخي از نقاط جهان به مسئله مهم بسياري از دولتها و يكي از دغدغههاي قابل تامل گروههاي حافظ محيط زيست، تبديل شده است، اما هدف اصلي همه تلاشها اين است كه نگاه انسانها و برداشت يكسويه از طبيعت، تغيير كند و از ميزان آسيبرساني به جنگلها و مراتع كاسته شود، در حالي كه در كشور ما، تخريب جنگلها همچنان ادامه دارد.
دو مسئوليت متعارض
جنگلهاي شمال كشور نابود ميشوند و جاي آنها باغهاي مركبات، چاي و برنج ميرويند. جنگلها نابود ميشوند و به جاي آنها كارخانههاي چوب و كاغذ احداث ميشوند، جنگلها نابود ميشوند و جادهاي دو روستا را به هم وصل ميكند و عدهاي مالك ويلاهايي ميشوند كه در طول سال، شايد چند روز در آنها اقامت كنند.
اما چرا جنگلها، ميراث طبيعت براي تمامي ايرانيان، اين قدر راحت نابود ميشوند و از ميان تمامي وارثان آنها، تنها عدهاي دوستدار طبيعت از جنايتهاي بزرگ عليه طبيعت و مالكان حقيقي آنها، پرده بر ميدارند؟
ياسر انصاري، دبيركل كانون عالي گسترش فضاي سبز و حفظ محيط زيست ايران، در حالي كه پديده تخريب جنگلها را ناشي از نگاه فرهنگي در دو بخش مردمي و دولتي ميداند، ميگويد:
- اگر از زمينخواران و فرصتطلبان سودجو صرفنظر كنيم، نگاه غالب به جنگل در جامعه ايراني همچنان يك نگاه سنتي است. به طوري كه حاشيهنشينان جنگلها و روستاييان، از جنگلها بهرهبرداري شخصي ميكنند كه اين موضوع از كمبود امكانات اوليه زندگي ناشي ميشود. به عنوان مثال در زمستان سال گذشته همزمان با قطع گاز در بخشهاي شمالي كشور، هجوم به جنگلها و قطع درختان به يك باره افزايش يافت و بخش وسيعي از جنگلهاي كشور نابود شد. اما اين خسارتها در مقابل خسارتهاي كلان ناشي از سوءمديريتها، ناچيز به نظر ميرسد.
او ادامه ميدهد:
بخش ديگري از مشكلات، ناشي از نگاه مديران و مسئولان به حوزه محيط زيست است كه همواره از دريچه اقتصادي به آن مينگرند. به اين ترتيب كه شركتهاي دولتي و شركتهاي خصوصي با مجوزهاي دولتي با هدف توليد چوب و كاغذ، اقدام به نابودي جنگلها ميكنند.
او با بيان اين كه در ايران، مسئوليت حفاظت از محيط زيست و بهرهبرداري از جنگلها به عهده يك سازمان گذاشته شده است، ميگويد:
اين دو مسئوليت در تعارض با يكديگراند، به همين دليل ديده ميشود كه سازمان محيط زيست در بسياري موارد به جاي آن كه جانب حفاظت را بگيرد، بهرهبرداري از محيط زيست را در اولويت قرار ميدهد.
اصل صيانت از منابع طبيعي
اصل 50 قانون اساسي موسوم به تاكيد ميكند كه
عليرغم اين كه اصل 50 يكي از جامعترين اصول قانون اساسي است (اصول جامع، اصولي هستند كه تمامي مسائل را در يك زمينه پوشش ميدهند و به تفاسير مختلف در آن زمينه ميپردازند)، متاسفانه به دليل سياستهاي بخشينگر و نبود برنامه آمايش سرزمين و وجود سودورزان و دلالان كه جز به منافع خود نميانديشند، اين قانون بسيار مهم و حياتي زير پا گذاشته شده است و امروزه در حالي كه بخش قابل توجهي از گنجينه محيطزيست از ميان رفته است، دستهايي آشكار و پنهان و دانسته يا نادانسته، تلاش ميكنند تا اين ميراث به جاي مانده را نيز به سرعت درو كنند و مزارع چوب را با كاشت گونههاي سريعالرشد و پست چون صنوبر، اكاليپتوس و كاج، در قالب شعار ، به اين نسل و نسلهاي آينده تحميل كنند.
انصاري ميگويد:
- در طول ميليونها سال گذشته كه ما نبوديم، مگر جنگلها نابود شدند كه حالا عدهاي با شعارهاي فريبندهاي چون ، به تخريب طبيعت بكر ميپردازند؟
و حالا نوبت كجور...
آنچه امروزه در منطقه در حال وقوع است، تخريب و تسطيح 202 هزار مترمربع اراضي جنگلي است كه قرار است، شركت... حداقل 200 واحد مسكوني در اين اراضي احداث كند! بنابراين بخشي از جنگلها نابود ميشود تا سازههاي مصنوعي بتوني جاي آن را بگيرد. تجربه تلخي كه پيش از اين، چهره زيباي كلاردشت را مخدوش كرد. حالا در جاي جاي شمال به تدريج بروز و ظهور ميكند.
ماجرا از آنجا آغاز شد كه سال گذشته، صاحبان اين اراضي (وراث مرحوم ك) به اداره كل منابع طبيعي نوشهر مراجعه كردند تا اراضي مورد نظر را به بهاي ناچيزي به منابع طبيعي واگذار كنند. اما اين اداره به دليل عدم تامين اعتبار، از خريد اراضي مزبور سرباز زد. اين در حالي است كه براساس قانون ، سازمان جنگلها موظف به تامين اعتبار براي خريد اين گونه اراضي است، به ويژه آن كه اين اراضي درون جنگل واقع شده باشند.
مالكان اراضي پس از نااميدي از اداره كل منابع طبيعي مازندران، اراضي مورد نظر را به بهاي هر متر 6500 تومان به شركت... فروختند و اين شركت نيز با احداث جاده و حصاركشي و تفكيك، نسبت به فروش آن به قيمت 25 هزار تومان اقدام كرد. اما آنچه در اين ميان حائز اهميت به نظر ميرسد، اين است كه شركت مزبور اين اراضي را به شرط اخذ مجوز ساخت به خريداران فروخته است. نكته جالب آن كه همه اين اراضي از طريق درج آگهي در روزنامههاي معتبر به فروش رسيده است و حتي فروشندگان گاه تا آنجا پيش رفتهاند كه تيزرهاي تبليغاتيشان از شبكههاي ماهوارهاي نيز سر درآورده است!
دبيركل كانون عالي گسترش فضاي سبز و حفظ محيطزيست ايران در اين باره ميگويد:
- جنگلهاي منطقه كجور يكي از غنيترين ذخاير ژنتيكي است. جنگلهايي كه تا چند سال پيش اگر در طول جاده و از كنار آن رفت و آمد ميكرديد، ميتوانستيد گوزن و حتي پلنگ ببينيد! امروز ديگر حيواني را در اين منطقه نميبينيد و حتي به گفته شكاربانان و افراد محلي در دل جنگل هم كمتر اثري از وحوش ديده ميشود، وقتي وارد جنگل ميشود، ديگر امنيتي براي حيوانات و پرندگان باقي نميماند.
زماني كه با احداث جاده، جنگل به دو نيمه تقسيم ميشود، حيات وحش در برابر اقدامهاي انساني واكنش نشان ميدهد. به طوري كه از محل رفت و آمد انسانها و مصنوعات او فاصله ميگيرد. ايجاد فاصله در دو بخش جنگل موجب ميشود هر كدام در طبيعت زيستي خود به صورت جزيرهاي عمل كنند و ارتباط گونههاي يك سوي جاده با سوي ديگر كاملا قطع شود و پس از مدتي، برخي گونههاي حساستر به دليل قطع ارتباط با گونههاي سازگار، از ميان بروند.
* * *
هر سال به مناسبت روز درختكاري، نهال به مردم هديه ميدهيم و آنها را به حفظ محيطزيست تشويق ميكنيم، در حالي كه در آن سوي ماجرا، هكتارها منابع طبيعي كشور، در جاي جاي اين مرز و بوم به بهانههاي مختلف تخريب ميشود. اما سئوال اين است كه چه طور چند اصله نهال قرار است جايگزين جنگلهاي بينظير بازمانده دوران سوم زيستشناسي گردد؟ برخورد تخريبي با اين جنگلها مثل آن است كه تنها يك پارچ داشته باشيم و از آن براي آبپاشي استفاده كنيم!
منابع طبيعي و به طور خاص جنگلها، پشتوانههاي اقتصادي و طبيعي كشورهايي محسوب ميشوند كه از اين موهبت برخوردارند و از منابع مهم جذب گردشگر به ويژه محققان و زيستشناسان به حساب ميآيند.
سرانجام روزي منابع نفت تمام ميشود و نسل فردا نيازمند سرمايههايي است كه امروزه در اختيار ما است. امانتي كه به سلامت بايد به دست صاحبان آينده آن سپرده شود.
چهارشنبه 22 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 388]