تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833432693
کروبی:آمدن يا نيامدن خاتمی در تصميم من تاثيری ندارد
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
مهدی کروبی تاکيد کرد که برای نامزدی در انتخابات آتی رياست جمهوری مصمم تر شده است و آمدن يا نيامدن محمد خاتمی در تصميم او تاثيری ندارد. دبيرکل حزب اعتماد ملي در پاسخ به اين سوال که آيا به نفع خاتمي کنار مي رود ، تصريح کرد: به نفع هيچ کس کنار نخواهم رفت. اين در حالي است که اخيرا مرتضي حاجي مديرعامل بنياد باران که رياست آن را محمد خاتمي بر عهده دارد، اظهار نظر کرده بود که کروبي به نفع خاتمي کنار خواهد رفت.کروبي همچنين در پاسخ به سوال ديگري ، خاطرنشان کرد در صورتي که رييس جمهور شود ، هيچگاه نخواهد گفت که "رييس جمهور تدارکاتچي است " يا "نگذاشتند کار کنم". دبير کل حزب اعتماد ملي نخستين فردي است که به طور رسمي براي حضور در دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري اعلام آمادگي کرد. شيخ اصلاحات که در بين برخي احزاب جبهه اصلاحات مخالفاني نيز دارد، بيش از هر چيز بر دوري ساير نامزدهاي احتمالي از شک و ترديد تاکيد مي کند. وي که پيشنهاد دهنده طرح تشکيل شوراي حکميت در جبهه اصلاحات است، تاکيد مي کند در مواجهه با موسوي و خاتمي از راي حکميت تبعيت مي کند. البته شرطي را نيز مطرح مي کند و آن اينکه "آنان به اصول حکميت پايبند باشند و در زمان تعيين شده نظر نهايي خود را اعلام کنند و حکم حکميت را نيز قبول داشته باشند." در عين حال کروبي تاکيد مي کند که به نفع هيچ کس،چه خاتمي و چه مهندس موسوی،کنار نخواهد رفت. به علاوه بر اين عقيده است که اگر خاتمي و موسوي در صورت اعلام آمادگي، به حکميت بيايند و به هر حال يک کانديداي نهايي انتخاب شوند، ساير نامزدها بايد در تشکيل کابينه و اداره امور نقش داشته باشند و نظارت کنند. وي معتقد است "مشکلات ما در دولت اصلاحات نيز از همين نشات گرفت که عده اي راي دوم خرداد را به نفع خود مصادره کردند و عده اي از پيشگامان اصلاحات را به بيرون راندند. در آن دوره آقاي خاتمي اينگونه خواست و ما هم پذيرفتيم اما اين دفعه اينگونه نيست". تا پيش از برگزاري نخستين کنگره حزب اعتماد ملي کمتر روزي بود که خبري از کروبي منتشر نشود اما با نزديک شدن به تاريخ بيستم آذرماه که آخرين مهلت تعيين شده از سوي شوراي حکميت براي اعلام آمادگي نامزدهاي احتمالي است، به نظر مي رسد رييس دوره ششم مجلس شوراي اسلامي کم خبرتر شده است. به همين دليل است که گفت و گوي خود را با اين پرسش آغاز مي کنيم: "آقاي کروبي! کم خبر شده ايد؟!" کروبي پاسخ مي دهد: مناسبتي پيش نيامده است. ما که سمت و مسئوليت نداريم تا خبر کاري که انجام مي دهيم منعکس کنيم! ما يک عنصر سياسي هستيم. بايد جايي جلسه مهمي باشد که صحبت کنيم؛ يا همزمان با حوادث و روزهاي خاص مصاحبه اي مي کنيم يا به مناسبت انتخابات و غيره سوالاتي مي شود. البته اين روزها با رسانه هايي از صدا و سيما، آلمان، اروپا و امارات صحبت هايي کرده ام و درخواست ملاقات و مصاحبه هاي بيروني داشتم. آغاز سفرهاي استاني از آذرماه برخي اين بي خبري از جانب کروبي را اينگونه تفسير مي کنند که وي به شک و ترديد افتاده و از مواضع قبلي خود عقب نشيني کرده است. وي تاکيد مي کند که "شما چون اين جواب را مي نويسيد،همانطور که روال معمول شماست، سوال خود را هم بفرماييد" و ادامه مي دهد: اصلا اينگونه نيست. من قاطع و مصمم هستم و حتي احتمال زيادي دارد سفرهاي خود را در آذر آغاز کنم. مثلا دوستان در تبريز و همچنين کردستان بسيار پافشاري و اصرار داشتند که براي شانزدهم آذرماه به آنجا بروم. من کارهاي خود را طبق معمول انجام مي دهم. مصمم تر شده ام کروبي بابيان اينکه "هيچ گونه شک و ترديدي ندارم"، مي گويد: حتي مي توانم بگويم پس از آن تشخيص قبلي و اعلام حضور، مصمم تر شده ام. البته شيخ اصلاحات عقيده دارد که "در جبهه اصلاحات هميشه از اين بحث ها مي شود". وي تصريح مي کند: اگر هم در اين بحث ها منظوري وجود نداشته باشد، نتيجه آن تشکيک و ترديد و توجه به اطراف است. وقتي انسان مي خواهد يک مسير را بپيمايد، از درس و سفر گرفته تا فعاليت هاي اقتصادي، اگر با قاطعيت هدف را دنبال کند، حداقل اين توفيق را داشته است که آن را پيگيري کند. اينکه تا چه اندازه موفق بوده يا ناکام، بحثي جداست. اما ممکن است به دليل اينکه صداهايي از گوشه کنار مي آيد و حرف هايي از يمين و يسار شنيده مي شود، از آن هدف و مسير باز بماند. کروبي به انتقاد خود اينگونه ادامه مي دهد: من احساس مي کنم دانسته و ندانسته، بحث هايي مي شود که نتيجه آن تشکيک و ترديد و سردرگمي است که در نتيجه آن، عده اي نمي توانند تصميم خود را بگيرند. اين بحث ها هميشه چنين نتيجه اي را دارد. من هم هميشه با اين کارها مقابله مي کنم. وي به تجربه هاي پيشين اشاره مي کند: در دوره قبل نيز همينگونه بود. بحث هايي براي تشکيک و ترديد مي شد اما من هيچ وقت شک نکردم. درست است که نتيجه اي را که مي خواستيم نگرفتيم، اما حداقل آبرومند و سربلند بيرون آمديم و آنان که حرکت هاي منفي در گوشه و کنار داشتند با ناکامي بيشتري روبرو شدند. کروبي تاکيد مي کند: من به همان تشخيصي که دارم عمل مي کنم و به تدريج هم بيشتر معتقد مي شوم که موضع گيري من به حق بوده است. همانگونه که اخيرا با طرح آقاي موسوي به دنبال تفرقه افکني هستند. آيا مير حسين مي آيد؟ از وي مي پرسيم: "به نظر شما مهندس موسوي وارد عرصه انتخابات مي شود؟ نامزد حزب اعتماد ملي براي انتخابات آتي رياست جمهوري پاسخ مي دهد: ابتدا که من خبرهايي شنيده بودم، آن را در ذهن خود رد مي کردم. به تدريج افرادي آمدند و نقل قول هايي کردند که "شک و ترديدي در وي به وجود آمده است. به عبارت ديگر احساس مسئوليتي در او ايجاد شده که مي خواهد تصميمي بگيرد. اوضاع را به طوري حساس يا نگران کننده ديده که مي خواهد اقدامي کند و کاري انجام دهد". کروبي ادامه مي دهد: روي هم رفته خبر آن متواتر شد. فرمايش وي به اين تعبير بود که "در مورد اقدامات و شيوه عمل دولت هاي آقايان هاشمي و خاتمي نقد و انتقادها و اختلاف نظر سليقه اي و مديريتي داشتم اما در اصول کار مشکلي نداشتيم زيرا در چارچوب نظام جمهوري اسلامي حرکت مي کردند". اما الان آقاي موسوي نگراني هاي بيشتري پيدا کرده است مبني بر اينکه: "ممکن است بسياري مشکلات براي ما پيش آيد و شرايط دشوار شود". وي به ترديد رسيد؛ اما به آن دامن زده شد و گفته شد "مهندس موسوي گفته است اگر فلاني نيايد..." اگر خاتمي نيايد..؟ بله. افرادي اقدام به موضع گيري کردند. مثلا آقاي الويري آن صحبت ها را کردند و روزنامه هايي چون اعتماد آن را منعکس کردند. حتي اعتماد ملي مطلبي نوشته بود که تذکر دادم آن را جبران کنند. درست است که بي غرض بوده است اما همين اندازه هم نبايد بحث کنيم. پس از اين قضايا، جريان در دست انداز افتاد و بحث هاي موافق و مخالف شروع شد، تکذيبيه اي نيز از طرف دفتر آقاي موسوي صادر شد. من همين اندازه اطلاع دارم؛ اما اينکه آقاي موسوي تشريف مي آورد يا نه، نمي دانم. من اعتقادي دارم که از نظر خودم درست است. سپس کروبي به تشريح اعتقاد خود مي پردازد: معتقدم در اينگونه مواقع، هر کس شک و ريب و نظري براي آمدن يا نيامدن در ذهن دارد، اولا حتي الامکان منعکس نکند و روي آن به خوبي فکر کند و مشورت کند. اگر به اين نتيجه رسيد که در صحنه حاضر نشود که بحثي جدا دارد؛ اما اگر به اين رسيد که بايد در عرصه حاضر شود آن موقع اعلام کند. هيچ کدام که از وضع و صحنه به خوبي مطلع نيستيم! بايد قطعا بدانيم اين صحنه و رقابت از جهات مختلف بسيار سخت و دشوار است. لذا بايد اعلام کند که هست يا نه. اگر احساس تکليف کند، براي انجام وظيفه مي آيد؛ حال فرقي نمي کند نتيجه آن پيروزي يا شکست، راي آوردن يا نياوردن باشد. بحث هاي موافق و مخالفي که حول و حوش افراد مي شود،اصلي ترين دليلي است که وي براي اعتقاد خود ذکر مي کند. او معتقد است: حرف هاي نامطلوب _چه له و چه عليه_ نتيجه سوئي براي شخصيت ها و فرهنگ ما دارد. چهار سال پيش هم وقتي براي دعوت از آقاي هاشمي مي رفتند مي گفت "من در حال فکر کردن هستم. اگر افراد مناسب بيايند من نمي آيم". کروبي تاکيد مي کند که بحث درباره هاشمي را به اين دليل مطرح مي کند که ديگر براي انتخابات مطرح نيست. وي ادامه مي دهد: برداشت همه، اين بود که آقاي هاشمي از سوي ديگران تحت فشار است يا خود، به جايي رسيده است که نمي خواهد بيايد. نتيجه آن نحوه سخن گفتن، همين شد که شاهد بوديم. اگر اين شيوه نوعي آزمايش بود، به نظرم ديگر اقدامي سوخته است. منظورم مهندس موسوي نيست، آقاي خاتمي نيست، جناب آقاي هاشمي هم نيست. نظرم اين است که هر کس که گزينه آمدن را در ذهن دارد، نبايد آن را منعکس کند تا به نقطه مطلوبي برسد. هر گاه به اين نقطه رسيد اعلام کند. چون بحث هايي مي شود که هر کس با ديدگاه خود، از آن برداشت مي کند و اين برداشت ها اثر سوء دارد. نامزد حزب اعتماد ملي براي انتخابات آتي رياست جمهوري به ذکر مثال هايي مي پردازد: آقاي عارف بسيار صريح و شفاف از روز اول گفت "من براي آمدن مصمم هستم. اما اگر آقاي خاتمي بيايد نمي آيم". وي با يک کلمه، بحث را روشن کرده است. آقاي نجفي به صراحت گفت "من نيستم و نمي آيم". اما اينگونه دوپهلو و سه پهلو حرف زدن درباره مهندس موسوي به نظر من مطلوب نيست. آقاي موسوي براي همه ما معزز است. من به اين تعبير اعتراض دارم روزنامه اعتماد ملي چندي پيش و با مطرح شدن گزينه مهندس موسوي، تعبيري با عنوان "مهندس خاموش " داشت. دبير کل حزب اعتماد ملي تاکيد مي کند: من به اين تعبير اعتراض کردم. آقاي موسوي هيچگاه خاموش نبوده است. او در مجامع حضور دارد و در مجمع تشخيص مصلحت نظام، شوراي انقلاب و شوراي امنيت ملي نظراتي مي دهد و مواقعي هم در جرايد و روزنامه ها صحبت کرده است. وي در حساس ترين جلسه ها حضور داشته و دارد. خاموش نبودن يا حرف زدن به معناي اين نيست که هر روز مصاحبه کند و حرفي بزند. کروبي تصريح مي کند: تصميم گيري در اين صحنه ها با توجه به فرصت چهار و پنج ماهه تا انتخابات بايد سريع تر صورت گيرد. هر کس که احساس مي کند تکليف دارد، بايد تصميم بگيرد. البته اين نظر شخصي من است و به عنوان دستور يا تعيين تکليف نيست. در اين دو دوره حضور داشتم و ديدم اين نحوه حرف زدن و معلوم نبودن تصميم ها، نتيجه خوبي ندارد. من نمي گويم مير حسين نمي آيد پس مي توانيم در نهايت از صحبت هاي شما اين برداشت را کنيم که مهندس موسوي نمي آيد؟ نه. خوب شد که پرسيدي! من نمي گويم که نمي آيد... نمي دانم. اينگونه خبرها رسيد و حول و حوش آن بحث هاي بيشتري شد. کم کم به دليل اين بحث ها کار به آنجا رسيد که دفتر، تکذيبيه داد و بحث هايي در سايت ها شد. در اينگونه مسائل حواشي زاييده مي شود. "مي آيد و نمي آيد" را نمي دانم. کروبي در پاسخ به اينکه آيا با مهندس موسوي ديداري داشته است يا نه؟، مي گويد: نه. اما خود من از اول حرفي زدم که باز هم مي گويم. الان بايد فضا به گونه اي باشد که افراد بيايند و طرفين فعاليت ها را آغاز کنند. مشکلات زياد است. اگر هر کس از الان آمادگي خود را اعلام کند و حکميت را بپذيرد آن موقع بررسي مي شود؛ اما الان بايد از اينکه کسي اعلام کند مي آيد، استقبال کرد. جمعي براي او وارد صحنه مي شوند و کار مي کنند. معتقدم هميشه و بخصوص در اين شرايط نياز به شور و نشاط فوق العاده اي و همچنين تغييراتي در قوه مجريه داريم؛ همانگونه که من در شعار خود گفته ام. مهدي کروبي که بيست و يکم مهرماه آمادگي خود را براي حضور در انتخابات رياست جمهوري اعلام کرد، شعار انتخاباتي "تغيير وضع موجود قوه اجرايي با خرد جمعي" را مطرح کرده است. "تغيير" به عنوان شعار اصلي کروبي در حالي اعلام ميشود که تلاش براي تغيير و تغيير خواهي، شعار انتخاباتي باراک اوباما، نامزد دموکراتها در انتخابات ايالات متحده بود. وضع انتخابات رياست جمهوري در آمريکا نيز موردي است که کروبي در ادامه سخنان خود به آن اشاره مي کند. وي بر اين باور است که: در آمريکا انتخابات پرشوري برگزار شد. به علاوه آنان بر اساس چارچوب هاي خود پيش رفتند. البته کروبي تصريح مي کند: نمي خواهم آينده آن را پيش بيني کنم. حکومت آمريکا منافع ملي خود را دارد. شان ملت ايران و جمهوري اسلامي اين است که ما هم انتخابات پر شور و نشاطي داشته باشيم. اين مهم است که چه فردي در راس قرار مي گيرد، اما ميزان مشارکت، پايگاه هر فرد يا جريان و اينکه چه تعداد را پاي صندوق هاي راي مي آورد، نيز به حساب مي آيد. طبيعي است که بگويند فلان کس و فلان جريان اين ميزان راي داشت. همانگونه که اخيرا جمعي با دکتر معين صحبت مي کردند و گفتند "شما بيش از چهار ميليون راي داشته اي". نتايج کل اين جريان، براي کشور خوب است. درست است که يک نفر رييس جمهور مي شود، يک مجموعه وزير و وکيل مي شوند، اما براي کل کشور و نظام اين شور و نشاط ها خوب است. لذا مي گفتم مانع افراد نشويد و نگوييد که "فردي نيايد" يا "چرا فلان فرد آمد". نفس آمدن، خوب است و فعلا به اين مورد نياز داريم. وي ادامه مي دهد: به همين بخش اضافه کنيد "در نهايت نيز وحدت و اجماع نسبي به وجود مي آيد." علاوه بر نظري که کروبي درباره بحث هاي مرتبط با مهندس موسوي مطرح کرد، عده اي نيز معتقدند در نتيجه طرح سخنان آقاي موسوي، اختلافاتي بين حاميان آقاي خاتمي رخ داده است و در خود شک و ترديد حس مي کنند. عده اي هم گفتند اين صحبت را مهندس موسوي گفته است تا خاتمي را مجبور به اتخاذ تصميم براي آمدن يا نيامدن کند. کروبي درباره بحث هاي مطرح شده مي گويد: من نمي دانم چه چيزي در ذهن آقاي موسوي بوده است. اما درست است که اين سخنان محل بحث در هواداران خاتمي شد. بعضي رسانه ها هم تعابير خوبي نداشتند و مقالاتي نوشتند. اين بحث ها به همان دليل است که من مطرح کرده ام که بايد زودتر بگويند "من هستم يا نه". کروبي در زمان نخست وزيري مهندس موسوي، رياست مجلس شوراي اسلامي را بر عهده داشت. از او مي پرسيم: آيا اين هدف براي آقاي موسوي مفروض است که بخواهد چنين صحبتي را براي کمک به تصميم گيري آقاي خاتمي مطرح کند يا خير؟ کروبي: براي آمدن يا نيامدن؟ براي هر دو مورد. تصميم نهايي. رييس مجالس سوم و ششم شوراي اسلامي، مهندس موسوي را فردي دلسوز، وفادار به آرمان هاي امام، خدمتگزار به جمهوري اسلامي و انساني صادق معرفي مي کند و مي افزايد: اينکه وي در ذهن چه دارد را نمي دانم. هيچ اشکالي ندارد انسان هاي صادق، با هم رقابت يا اختلاف داشته باشند. اما اين هم درست نيست که اگر يک نفر چندي از ديگري تعريف کرد، بايد گوش به فرمان او باشد. اين امر که نيست و اشکالي نيز ندارد. تخريب، تضعيف و اهانت بد است والا رقابت ها سالم بسيار خوب است. کروبي بر اين باور است که "اين تصميم گيري بايد در فضايي خارج از فشار رخ دهد". وي در تشريح انواع فشارها مي گويد: فشارهاي ناشي از سرنيزه يا فشار ناشي از جوسازي هايي که شروع مي شود. خارج از مواردي چون قوه قهريه و يا بدتر از آن مانند شارلاتانيسم سياسي، هر چه پيش آيد خوب است و برکت دارد. آمدن يا نيامدن خاتمي در تصميم من تاثيري ندارد عده اي علاوه بر طرح موضوع ايجاد شک و ترديد در کروبي، معتقد بودند به دليل زياد شدن احتمال حضور خاتمي، کروبي کنار کشيده تا شرايط را بسنجد. کروبي اين موضوع را رد مي کند و پاسخ مي دهد: آقاي خاتمي براي ما بسيار معزز و شريف است، اما آمدن يا نيامدن آقاي خاتمي در تصميم من اثري ندارد. وي ادامه مي دهد: در دوره قبل به دليل وجود آقاي هاشمي، شرايط سنگين تري وجود داشت و قدرت و وزارتخانه ها هم در دست دولت اصلاحات بود. وقتي به نتيجه نهايي رسيدم، آمدم. با اين همه در سفر به شهرستان ها ميزان استقبال ها را ديديد. شيخ اصلاحات با اشاره به نظر برخي مبني بر اينکه "اگر آقاي خاتمي بيايد راي پراکنده مي شود" گفت: معتقدم اين حرف ها را براي اواخر زمان انتخابات و فرضا اسفندماه بگذاريم. ابتدا بايد ديد چه کساني براي آمدن مصمم هستند. در اين دو ماه و از وقتي که من آمدن خود را اعلام کرده ام هنوز کسي نگفته است مي خواهد بيايد يا نه. من حکميت را قبول دارم و کسي که مي آيد نيزمانند من بايد اعلام کند نظر اين حکميت را مي پذيرد يا نه. سپس تا تاريخي پيش مي رويم و اوضاع را مي سنجيم. کروبي خاطرنشان مي کند: الان در اين شرايط، فردي چون آقاي موسوي يا خاتمي در حال ترديد و شک مي گويد "ممکن است من بيايم". ببينيد که چه حرف هاي موافق و مخالف او زده مي شود و چه چهره هايي بحث مي کنند. وقتي گفتيد و جلو رفتيد اين بحث ها زياد مي شود و مي توان تصميم درستي گرفت. نفي تصميمات دو سه نفري وي با بيان اينکه "دو يا سه نفر مي خواهند گوشه اي بنشينند و تصميم بگيرند"، تصريح مي کند: دوره اين کار تمام شده است و نمي شود بر اين اساس ادامه داد. مي توان تصميم خوبي گرفت. خطر پراکنده شدن راي ها که از آن نگرانيم، راه حل دارد. راه حل آن هم اين است که حرکت ها شروع شود و به جلو برويم. ببينيم چه کسي طرفدار بيشتري دارد و چه کسي را براي کشور مناسب تر مي دانند. مرتضي الويري، شهردار سابق تهران در واکنش به حضور احتمالي ميرحسين موسوي در انتخابات گفته بود که حضور وي را در حوزه اقتصاد مثبت ارزيابي نميکنند. چرا که "اگر ديدگاههاي ميرحسين همان ديدگاه زمان نخستوزيري باشد که تاکنون چيزي غير از آن مشاهده نشده است ، اين ديدگاهها هيچ سنخيتي با دستآوردهاي دو دهه اخير و نيازهاي جامعه امروز ما ندارد". دبير کل حزب اعتماد ملي نيز با اشاره به همين اظهار نظرها مي گويد: آقاي الويري به عنوان يک شخصيت _نمي گويم نظر درستي داشته است يا نه_ استدلال مي کند که "موسوي براي امروز و شرايط حال نيست". اين بحث ها بايد وقتي مطرح شود که فرد ورود خود را به ميدان اعلام مي کند. کروبي ادامه مي دهد: صحبت درباره کسي که هنوز چيزي نگفته است، مذمت مي شود. مثلا معلوم مي شود تبليغات راه انداخته است. اگر هم درباره فردي حرف هاي منفي بگويند باز هم زير سوال است که: "چرا به اين فرد محترم حرف زده اي؟". همه اينها در عمل مشخص مي شود. تاکيد چند باره کروبي اين است که: بايد افراد بيايند، کار کنيم و به جلو برويم تا ببينيم چه مي شود. تمام مسائل موجود نيز در آخر کار قابل حل هستند. برخي معتقدند اعلام نظر نکردن افراد، براي اين است که مي خواهند جو موجود را بشناسند و بدانند چه کساني موافق و مخالف آنان هستند. کروبي نيز بر اين باور است که "تا اين اندازه اشکالي ندارد اما تداوم آن و هر روز يک ساز زدن مشکل دارد. کمي بيشتر که جلو برويم معلوم مي شود افراد بايد چه کار کنند". برخي افراد که در جبهه مشارکت و مجاهدين هستند... کروبي: مثل اينکه امروز بنا نيست مشارکت و مجاهدين را ول کنيم! به هر حال جبهه مشارکت ايران اسلامي و سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي در شوراي حکميت عضويت دارند اما برخي از آنان مانند رجبعلي مزروعي، عضو دفتر سياسي جبهه مشارکت ايران اسلامي بر اين عقيده است که "هيچ گزينه اي نمي تواند جايگزين خاتمي شود که توافق مجموعه اصلاح طلبان را داشته باشد" پيشنهاد دهنده اصلي تشکيل شوراي حکميت معتقد است که "وي سليقه اش را مي گويد و حق اوست که نظرش را بيان کند". با اين حال کروبي تصريح مي کند: اين نحوه برخورد که برخي افراد از الان خروجي شورا را تعيين مي کنند، مشخص مي کند که شورا شکل نمي گيرد. وي مثالي مي زند: من پيشنهاد شورا را داده ام، اما اگر بدانم نتيجه اين شورا به نفع من خواهد بود معلوم مي شود که به دنبال شورايي به نفع خودم بودم. از نظر او بايد شورايي با حضور چهره هاي عاقل، دورانديش و شرايط سنج تشکيل شود تا اوضاع و احوال، ميزان راي و مقبوليت، موانع سر راه و مواضع افراد را بررسي کنند و تصميم بگيرند. وي ادامه مي دهد: بر اساس اين تصميم ممکن است نامزد واحد، بنده باشم يا ديگري. اگر از قبل گفتم من نامزد واحد هستم، معلوم مي شود که اين شورا، شورا نيست، فرمايشي است. اين شورا را هر کس در گروه و حزب خود دارد. مثلا همه دو دست خود را بلند مي کنند که "کروبي را مي خواهيم". جاي ديگري هم همه دو دست و يک پا را بلند مي کنند که "فلاني را مي خواهيم"! شورا که بدين شکل نمي شود! کروبي تاکيد مي کند: راهي که پيشنهاد داده ام يک کار معقول است اما بايد به همه ضوابط آن توجه شود. مقدمه آن، اعلام حضور و سپس قبول داشتن حکميت است. پس از آن به تبليغات مي رسيم. تبليغات هم بايد معقول و منطقي باشد. وي تصريح مي کند: ما که در حد آقاي احمدي نژاد نمي توانيم تبليغات کنيم. طبيعي است که وي که اکنون مسئول است، چهره شناخته شده اي هست. رييس شما هم که هست! (مي خندد) رييس جمهور شما هم هست! مي خندد. برخي از اعضاي جبهه اصلاحات از جمله سران جبهه مشارکت تاکيد دارند راه رسيدن به اين کانديداي واحد نظرسنجي است. با اين حال کروبي بارها اعلام کرده است که نظرسنجي را قبول ندارد. نظرسنجي خوب است اما... وي در اين باره مي گويد: نظرسنجي بسيار خوب است اما متاسفانه مثل اينکه ما عادت کرده ايم همه چيز را در کشور خراب کنيم و آن را سالم نگذاريم. يک نظرسنجي که در آن شائبه وجود دارد درست نيست. اينگونه نظرسنجي ها اين بساط را در سال هاي گذشته سر ما آوردند. نظرسنجي هايي که در آلمان يا اخيرا در آمريکا شد را ببينيد. در ايران جمعي مي نشينند و خواسته اي دارند و مي خواهند نظرسنجي همانگونه شود. بايد بررسي ها منصفانه باشد. شيخ اصلاحات مي افزايد: من به کلي نظرسنجي را نفي نمي کنم اما نظرسنجي هايي را که منجر به نظرسازي مي شود، قبول ندارم. ممکن است جمعي در يک محيط تلفيقي نظر خود را دهند و نظرسنجي نيز کنند. وي ادامه مي دهد: البته به دليل اينکه برخي از ما به مردم راست نگفتيم، مردم هم به ما راست نمي گويند. اين هم براي ما مصيبت شده است. گروهي از ما به مردم راست نگفتند. کروبي با بيان اينکه "نظرسنجي ها وجود دارد"، مهم تر از نظرسنجي، بحث هايي را مي داند که درباره افراد مي شود، چهره هايي که از او حمايت مي کنند، مکان هايي که آمادگي دارند با کانديدا همراهي کنند، گروه هايي که آمادگي حمايت دارند و ... . به گفته او، يک چهره ممکن است بگويد "من هيچ کاري از دستم بر نمي آيد" اما يک نفر هم بگويد رقيب بنده توان انجام کارهايي زيادي دارد و بسياري اوقات مي تواند چانه زني کند. او مي تواند عده اي را با خود بياورد و راي آوري داشته باشد. مثلا مي تواند مجموعه اي از استادان اقتصادي، افراد محلي، يک عشيره يا قبيله را با خود بياورد. حضور جمعيت ها و حمايت هاي مردمي در سفرها، بسياري از موارد را مشخص مي کند. چه کساني مي توانند از موانعي که پيش مي آيد عبور کنند و چه کساني مي مانند. موانع زيادي وجود دارد. بحث ها و صحبت ها و فضاسازي هايي مي شود. انتخابات است، مسئله اي نيست که به طور غيرمنتظره رخ دهد! اسماعيل گرامي مقدم، سخنگوي حزب اعتماد ملي که به عنوان نماينده اين حزب در شوراي حکميت حضور دارد، چندي پيش اعلام کرد که نامزدهاي احتمالي جبهه اصلاحات تا بيستم آذرماه نظر نهايي خود را اعلام کنند. مجيد انصاري نيز از خاتمي خواسته بود تا اين تاريخ نظر قطعي خود را اعلام کند. با اين حال عبدالله ناصري، سخنگوي ستاد ائتلاف اصلاح طلبان و عضو شوراي عالي بنياد باران اخيرا گفته است: هنوز تاريخي به عنوان مصوبه نهايي در جبهه اصلاحات اعلام نشده است. وي بعيد دانسته است که خاتمي تا پايان آذرماه به تصميم برسد. برخي وقت کشي مي کنند کروبي اين احتمال را رد نمي کند که ممکن است برخي نيز شوراي حکميت را قبول نداشته باشند يا پس از اينکه شوراي حکميت به کانديداي واحد رسيد اعلام کانديداتوري کنند. دبير کل حزب اعتماد ملي با بيان اينکه "آقاي گرامي مقدم به عنوان نماينده ما در جلسه، تاريخ بيستم آذرماه را مشخص کرده است"، ادامه مي دهد: تا اين تاريخ مي توان منتظر بود. اگر تا اين تاريخ اتفاقي نيفتد، اصل موضوع منتفي مي شود. چون معلوم مي شود هدف خاصي پشت آن است. عده اي نگران هستند و وقت کشي مي کنند، همانگونه که الان در برخي سايت ها مطرح است. عده اي هم بالاخره تصميم مي گيرند. وي تاکيد مي کند: اگر من با فردي رودربايستي دارم وقتي بيايد از او حمايت مي کنم. تمام اينها در خلال آمدن و گرفتن موضع شفاف و حرف زدن و کار کردن معلوم مي شود. والا تا فرد وارد کار نشود، چيز زيادي معلوم نيست. تنها نظرياتي مطرح مي شود و ديگران پيش بيني هايي مي کنند. بدين گونه نمي توان در اين جامعه انتخابات برگزار کرد. وارد شدن به صحنه و کار کردن، بسياري از ابهام ها را روشن مي کند. جهانبخش خانجاني، عضو حزب کارگزاران سازندگي نظري متفاوت از کروبي دارد. خانجاني تعويق در اعلام نظر نهايي خاتمي را نوعي استراتژي انتخاباتي ارزيابي کرده است. مهدي کروبي درباره معايب اين نظر مي گويد: عيب اين عقيده اين است که جمعي را بلاتکليف و در حال ترديد نگه مي دارد. وي اضافه مي کند که ممکن است پس از اعلام حضور فرد جديد، کارهاي خلاف اخلاق شود. ممکن است افرادي را که بايک کانديدا قرار گذاشته اند، جدا کنند. متاسفانه اين بدآموزي ها را دارد. اگر اينگونه نشود هيچ اشکالي ندارد که افراد با هم رو دربايستي نداشته باشند. نبايد به تبعات بد اين عقيده تن داد. دبيرکل حزب اعتماد ملي معتقد است "نبايد ديگران مدام از جانب فرد حرف بزنند يا بگويند فلاني مي آيد. اگر بي جهت بگويند فلاني مي آيد يا فلاني چرا آمده يا با فلاني قرار نگذاريد نتيجه منفي مي دهد". وي ادامه مي دهد: من که مي گويم مي آيم، مسئله روشن است. اما وقتي ديگران مي گويند فلاني مي آيد، ممکن است کسي را که مي خواست همراه من شود، منصرف و مردد کنند که شايد فلاني بيايد. اين کار خوبي نيست. فرد هم خجالت مي کشد. بدين صورت موانعي براي کار ساير نامزدها ايجاد شود. کروبي تاکيد مي کند: نبايد اين به اصطلاح استراتژي ها، تبعات منفي داشته باشد. اگر در راستاي اين تبعات منفي اقدام نکنيم که رخ نمي دهند. اما اينکه به سراغ افراد برويم و به آنها بگوييم صبر کن. اينگونه آنان را گول مي زنيم. شيخ اصلاحات پيش بيني مي کند که اين نوع استراتژي ممکن است با شکست روبرو شود. وي مي گويد: رقباي اين جبهه با تمام قدرت کار مي کنند اما ما که بلاتکليف مانده ايم و کاري نمي کنيم. وقتي صحنه کار براي ما مهيا مي شود، فرصتي باقي نمانده است. بنابراين اعلام نظر نکردن افراد سبب مي شود فرصت ها از دست رود و همچنين ترديد ايجاد شود. مثلا يکي از اشکال هايي که به شوراي نگهبان داريم اين است که گاهي تاييد صلاحيت ها را هنگامي اعلام مي کند که فرصت از دست رفته است. مصطفي تاج زاده هم گفته است هر چه خاتمي ديرتر نظر خود را اعلام کند به اين معناست که به آمدن نزديک تر شده است. کروبي خاطرنشان مي کند: اگر اين امر حقيقت داشته باشد، صحبت بدي نيست. اما اگر براي اين مي گويند که افراد را بلاتکليف نگه دارند، اشکال دارد.نبايد فرصت سوزي شود. پاسخ کروبي به يک سوال مهم رييس دوره ششم مجلس شوراي اسلامي در سخنان خود به اين نکته اشاره مي کند که ممکن است با وارد شدن يک کانديدا، سايران اقدام به حمايت از آنان کنند. از کروبي مي پرسيم چرا برخي اصلاح طلبان با اينکه به وي و توانايي هاي او اذعان و ايمان قلبي دارند، اما به هنگام اعلام موضع رسمي، فرد ديگري را به عنوان کانديداي خود مطرح مي کنند؟ کروبي تصريح مي کند: "چون شما مي گوييد من مي گويم" و ادامه مي دهد: اين امر به دليل همان فشارها و فضاسازي هايي است که مثلا وقتي فردي از ديگري طرفداري کند، با مقداري هجمه روبرو مي شود. او در اثر هجمه ها عقب نشيني مي کند. اگر عقب نشيني نکند، ديگران به وي مي فهمانند که نبايد اين کار را کند. مثلا وقتي من بايکوت مي شوم شما نيز باتوجه به علاقه متقابل، ديگر حرفي نمي زنيد تا فشارها عليه من اضافه شود. کانديداي دوره نهم انتخابات رياست جمهوري ما را به دوره پيشين برگزاري اين انتخابات ارجاع مي دهد: در ستاد انتخاباتي دوره قبل ديديد که افرادي حکم گرفتند و فعال بودند، اما با شروع فشارها، رفتند. همچنين افرادي موضع خود را به صراحت اعلام کردند اما وقتي فشارهايي ايجاد شد، رفتند. آقايان بدانند الان دوره فشار نيست. در آن دوران بسياري از امکانات در اختيار جريان ما بود که مي توانستيم اين فشارها را ايجاد کنيم. اما الان ديگر نمي شود. شيخ اصلاحات قصد دارد نکاتي را درباره ريشه هاي اصلاحات متذکر شود. کروبي در اين باره مي گويد: مقداري که در عرصه انتخاباتي پيش رفتيم، درباره اصلاحات و اينکه براي آن، چه کرده ايم، نقش افراد مختلف در اصلاحات و زمان شروع اين جريان به طور مستند صحبت مي کنم. کمي به عقب بر مي گرديم و درباره اينکه چه کسي تفکر اصلاحي داشت و روي تفکر اصلاحي خود ايستاد، بحث مي کنيم. به قبل از خرداد 76 بر مي گرديم. بايد مقدماتي که از اواخر عمر امام و خرداد 1368 پيش آمد، انشعاب مجمع روحانيون مبارز از جامعه روحانيت و بحث هاي پيش از آن از اواخر مجلس اول، به طور مستند گفته شود و مشخص شود که چه کساني نقش اساسي در اصلاحات داشته اند و در ايجاد حادثه 76 نقشي داشته اند. وي تاکيد مي کند: اينگونه نبود که يک شبه چشم هايمان را بستيم و خرداد 76 اتفاق بيفتد. با "امن يجيب" نيز کاري پيش نرفت. با چهار تا شعر و دو مقاله نيز بروز نکرد. از او مي پرسيم: "فقط در حد گفتن تاريخچه خواهيد گفت يا مباني اصلاحات را هم بيان مي کنيد؟" کروبي مي افزايد: مي گوييم اصلاحات اين بود! مباني را بعد از آن مي گوييم. تفکر اصلاحاتي و اصطکاک ها از کجا آغاز شد؟ اصلاحاتي که طيف ما تعريف مي کنند، چيست؟ اصلاحاتي که من تعريف مي کنم، دفاع از حقوق شهروند، عمل به قانون، ميزان بودن راي مردم و ... است. ساختار شکن نيستيم وي تاکيد مي کند: ما که ساختارشکن نيستيم. ما اين نظام جمهوري اسلامي را قبول داريم. حوادثي براي اين نظام پيش آمد که بايد آن را اصلاح کرد. درباره آن بحث مي شود که اين اصلاحات در چه زمينه هايي است؟ به غير از اين است که عمل به حقوق شهروندي و مردمسالاري را طرح کرده ايم؟ بنا بر انديشه امام "ميزان بودن راي مردم" و "مخالفت با معتقدان به زينتي بودن راي" را در اصلاحات آورديم؟ غير از اين بود که در مواردي بي جهت از بيت المال استفاده مي شد يا فشارهايي به يک رسانه مي آمد؟مي گوييم چه مواردي پيش آمد و چگونه شد. مهدي کروبي که تا پيش از برگزاري انتخابات نهم رياست جمهوري، دبير کل مجمع روحانيون مبارز بود، پس از اينکه با بي مهري هايي از سوي برخي اعضاي اين مجمع روبرو شد، راه خود را از آنان جدا کرد و اقدام به تاسيس حزب اعتماد ملي کرد. پيش از اين نيز مجمع روحانيون مبارز در سال 1366 پس از کسب اجازه از امام خميني (ره) از جامعه روحانيت مبارز جدا شده بود. وي مي کويد: انشعاب مجمع داستان و مقدماتي دارد. دوستان نزديک من که يک شبه به نقطه اي نمي رسند که از هم جدا شوند؛ هرچند که هر دو معتقد به انقلاب بودند. حتما مسائلي پيش آمده است. بايد پيشينه اصلاحاتي که رخ داد و الان هست، را به دقت بررسي کرد. نه اينکه بخواهيم تاريخچه بگوييم بلکه درباره ريشه اصلاحات بحث مي کنيم و مي گوييم اصلاحاتي ها چه کساني هستند. درباره زماني که وي مي خواهد مباني اصلاحات را بيان مي کند، مي پرسيم. کروبي پاسخ مي دهد: من الان درباره کليات و مباني چيزي نمي گويم. چرا که هر موردي را که بيان مي کنيم يک تالي فاسد و تنش دارد. فکر کردم شايد مي خواهيد نظر خود را درباره چارچوب هاي اصلاحات نيز بگوييد.کروبي: نه. چندان نه. البته من عملا از روز اول اين کار را کردم. در سال 78 در همين اتاق حداقل هفت ماه قبل از انتخابات مجلس ششم پيشنهاد دادم اصلاحات را تعريف کنيم و بگوييم اصلاحات مد نظر ما چيست. هر کس مي تواند دم از اصلاحات بزند و سخناني بگويد. ما نيز حق نداريم به او نه بگوييم. به گفته او، در اين جلسه برخي بزرگان از جمله آقاي موسوي خوئيني هاحضور داشتند و کروبي خواسته بود چارچوب اصلاحات را مشخص کنند. برخي بزرگان حاضر تاييد کردند اما گفتند "الان فصل اين کار نيست". کروبي مي گويد: من معتقد بودم اين کار لازم است. چون مي دانستم چه اتفاقي مي افتد. چند روز پيش از آقاي محمد رضا خاتمي خواندم "اينکه آقاي خاتمي اصلاحات را تبيين مي کند براي اين است که هر کسي نتواند از اصلاحات دم بزند" من هم که همين را گفته بودم اما آن زمان هيچ کدام قبول نداشتيد! مي خواستم معلوم شود که حرف اصلاحات چيست تا هيچ کس نتواند حرفي بزند که به نام همه و ضرر آنان تمام شود. کروبي مي گويد: ما حتي با کساني زندگي کرده ايم که خدا و پيامبر ما را قبول نداشتند؛ اما بايد زندگي مي کرديم. کمونيستي داريم که الان هم اگر کاري داشته باشد سراغ من مي آيد. اما مرز ما مشخص است. پس من تحمل اينکه افرادي حرف هايي را بزنند که من قبول ندارم –در حد معمول- دارم. اما بايد مرز ما با او مشخص شود. اصلاحات ما ساختار شکني ندارد. مهدي کروبي همچنين از اعضاي شوراي بازنگري قانون اساسي ايران در دهه 1360 بود. وي تصريح مي کند: ما مي گوييم قرآن مجيد بي عيب است و ديگر قانون ها مانند قانون اساسي نقص هايي دارند؛ اما ما پايبند به اين قانون هستيم و بايد به آن عمل کنيم. اگر روزي بخشي از آن هم تغيير کرد به جاي خود. ما در آن موقع به دليل حرف هايي که مي گفتيم مرتجع بوديم اما الان اين بزرگواران همين حرف ها را مي زنند. هر کس اصلاحات را به گونه اي مي بيند و آقاي خاتمي هم مي خواهد بگويد "اصلاحات من، اين است". از کروبي درباره آخرين ديدار وي با خاتمي مي پرسيم. وي ديدارها را در دو جنبه دسته بندي کرد: نشستن و گفت و گو و صحبت و ... را قبل از آنکه اعلام آمادگي کنم، داشتيم. ملاقات هايي نيز در جلسه ها، مراسم شام يا عروسي و مجالس ديگر مي شود که به 15 روز پيش برمي گردد. در اين جلسه ها همديگر را مي بينيم و صحبت مي کنيم. درباره چه مسائلي صحبت مي کنيد؟کروبي مي گويد که طي اين ديدارها با خاتمي درباره مسائل عادي و گاهي هم سياسي صحبت هايي مي شود. مواردي چون مسائل اقتصادي، خواسته هاي مردم يا اينکه انشاالله انتخابات به خوبي برگزار مي شود. به عنوان دو تن از سران اصلاحات به يکديگر گفته ايد که مثلا ((اگر من بيايم، اينگونه مي شود)) يا ((اگر شما بياييد چه اتفاقي مي افتد))؟ کروبي اين امر را تاييد مي کند اما درباره جزييات آن فقط به گفتن اين جمله بسنده مي کند: چندي پيش در ماه رمضان درباره انتخابات نشست صميمانه اي داشتيم و به طور مبسوط با يکديگر صحبت کرديم. وي درباره ادامه يافتن اين جلسه ها مي گويد "حتما جلسات بعدي با آقاي خاتمي و ساير دوستان مجمع خواهيم داشت" و به جلسه هاي متعددي که با موسوي خوييني ها داشت اشاره مي کند. کروبي در دومين دوره مجلس شوراي اسلامي که رياست آن را هاشمي رفسنجاني بر عهده داشت، نائب رييس بود. وي درباره ديدارهاي خود با هاشمي مي گويد: آقاي هاشمي که چندان در محافل و مراسم نمي آيد. بايد به طور رسمي وي را ببينيم. من که به مجمع تشخيص نمي روم. نائب رييس هاشمي در دومين دوره مجلس شوراي اسلامي درباره آخرين ديدار خود نيز تصريح مي کند: "قبل از اينکه خدمت آيت الله خامنه اي بروم که براي آمدن خود صحبت کنم. ماه رمضان بود." وي اظهار مي دارد که در ديداري با هاشمي درباره کانديداتوري خود صحبت نکرده است و درباره موضوعات مطرح در آخرين ديدار توضيح مي دهد: درباره اينکه چه کارهايي بايد در انتخابات کرد و مسائل کلي ديگر صحبت کرديم. مثلا من سوال کردم "آمدن در ذهنت هست؟". او گفت: "حتما نيست. حتي اگر به من بگويند بيا، استدلال مي کنم نه". اما آن دفعه از اول مي گفت "نمي خواهم بيايم؛ مگر ضرورتي باشد". اين حرف بقيه را نگه مي دارد. اما اين دفعه گفت "مصلحت نمي بينم و حتما نمي آيم". درباره آقاي خاتمي يا اينکه شما و آقاي خاتمي همزمان بياييد، صحبتي شد؟کروبي: صحبت هاي جدي شد. بحث آن براي بعد بماند. پس چنين صحبتي شد؟کروبي: بله. درباره آقاي خاتمي صحبت شد و اينکه چه بايد کنيم. از او مي خواهيم بيشتر توضيح دهد: درباره همزماني حضور ما صحبت هايي شد اما هم نظر من و هم نظر آقاي هاشمي اين بود که من و آقاي خاتمي به طور همزمان نمي آييم. نتيجه اين حرف ها اين بود که باهم نمي آييم. نامزد حزب اعتماد ملي درباره اين شايعه که "هاشمي به خاتمي گفته است بيايد"، مي گويد: نزديکان آقاي هاشمي مي گويند که آقاي خاتمي بيايد اما از آقاي هاشمي نشنيده ام. با اين حال از نزديکان وي نيز با واسطه يا مستقيما شنيده ايم. پس آقاي هاشمي نظر خود را داد که بايد در جبهه اصلاحات چه کرد؟کروبي: براي انتخابات! درباره بحث جبهه اصلاحات در انتخابات؟کروبي: بله. نقطه نظرها را مي گفت؛ اما او هم هنوز به نقطه نظر واحد نرسيده است که چه کند. آقاي هاشمي؟ کروبي: نه... آقاي خاتمي. آقاي هاشمي درباره کل آمدن و اينکه چه کساني بيايند و چه کساني نه، صحبت کرد. من هم درباره تصميم خود چيزي نگفتم. اما معلوم بود من هم در حال فکر کردن هستم. اينکه آيا ائتلاف مي شود يا نه، آقاي خاتمي مي آيد يا نه، وضع آن جبهه چگونه مي شود و ... مطرح شد. آن روزها بحث تشکيل دولت وحدت ملي و سخن آقاي ناطق نوري بود. چنين بحث هايي با آقاي هاشمي شد اما نه با آقاي خاتمي. وي تاکيد مي کند: آقاي هاشمي زياد وارد اين بحث ها نمي شود. اما آدم مي فهمد در ذهنش چه مي گذرد. به من چيزي نگفته است. البته منطقي است اگر مي خواهيد تا پايان انتخابات بمانيد، همين مورد را در ذهن داشته باشيد!" کروبي: بله. رييس مجلس ششم شوراي اسلامي اين امر را طبيعي مي داند که عده اي از اعضاي کارگزاران بر اين عقيده باشند که حتي اگر نتيجه اجماع، کروبي شود باز هم برخي اعضا مانند محمد هاشمي، مخالفت کنند. کروبي معتقد است: پرسش شما درباره اينکه "عده اي شما را در محافل خصوصي قبول دارند و ستايش مي کنند اما در عمل چرا اينگونه است؟" به همين مسئله بر مي گردد. وي با اشاره به "اختلافاتي که در اصلاحات و گروه چپ به وجود آمده است"، متذکر مي شود: اختلاف که بيخود به وجود نمي آيد! بينش هايي سبب اختلاف مي شود. مثلا در سال 76 در اصل قضيه اختلافي نبود، لذا وحدت بود. اما بعدها اختلافاتي پيش آمد و مواردي از اختلافات نيز، جدي بود. نتايج آن هم همين شد که عده اي انتخابات مجلس هفتم را تحريم کنند و اينچنين شد. شيخ اصلاحات تصريح مي کند: الان تلاش مي کنند که ببينند افرادي مي توانند از ديدگاه هاي خود خارج از مصلحت شخصي تنازل کنند يا نه، تا شکست نخوردند. اختلاف وجود دارد. مدام دم از وحدت مي زنند اما طبيعي است که مقداري هم اختلاف ديد وجود دارد. وي ادامه مي دهد: من معتقدم به هر صورت اجماع نسبي مي شود اما بعيد مي دانم به اجماع کامل برسيم؛ مگر اينکه تشکل ها براي اينکه از هم نپاشند و به سرنوشتي مانند همبستگي دچار نشوند. اگر هم مخالف مسئله اي هستند، بايد تحمل کنند. آن موقع اينگونه نبود. به اعتقاد او بايد براي اجماع و وحدت تلاش شود تا آرا تکه تکه و متفرق نشود. وي باز هم تاکيد مي کند: اينکه انتظار داشته باشيم اجماع کاملي رخ دهد، چنين چيزي رخ نمي دهد. حتي آنان هم الان گرفتارند. به نظر مي آيد آن دوستان هم با توجه به صحبت هايي که در بين آنان مي شود، اجماع کاملي در بين آنان نيست. من مي دانم آنان به گونه اي مديريت مي شوند که به هم نريزند. وي درباره تحقق اين سخن خود درباره حزب کارگزاران سازندگي مطمئن است و مي گويد: مديريتي براي آنان وجود دارد که آنان را به آن سمت مي برد. آنان، اين مديريت و بزرگان و ريش سفيدان خود را قبول دارند. وقتي کار به جاي حساس رسيد، مي پذيرند. ليست تهران را در مجلس هشتم ببينيد. به هر جمعي بهايي داده اند تا بالاخره کنار هم قرار گرفته اند. کروبي توضيح بيشتري مي دهد: نگفتم مديريت مي شود يعني همه يک فکر مي کنند. اما آن نتيجه اي را که مي خواهند در مي آوردند. آن کسي که مي خواهد، مي تواند آنان را يک کلام کند. کروبي بر اين باور است که برخي احزاب و تشکل ها اصل را بر نيامدن احمدي نژاد گذاشته اند. با اين همه وقتي درباره حمايت اين گروه ها و احزاب از شما مي پرسيم مي گويند ما کسي را که به شيشه ما سنگ مي زند قبول داشته باشيم يا کسي که از کوچه رد مي شود و دو تا حرف مي زند؟!" کروبي: نتيجه چي شد؟ بالاخره من جزو کساني هستم که شيشه مي شکنند يا از کوچه رد مي شوم و چيزي مي گويم؟ نظر خودتان چيست؟ مي خندد. وي درباره طرفداري برخي اعضاي کارگزاران از کانديداتوري حسن روحاني مي گويد: برخي اعضاي کارگزاران گفته اند اگر آقاي خاتمي نيايد، آقاي روحاني مطرح است. همه اينها دليلي براي تاييد طرح من است. بايد اجازه دهيم فضا چنين شود. اگر چيزي را مي خواهيم بايد بگذاريم به يک حد مطلوب برسد. کروبي مثالي مي زند: يک ميوه را کال از شاخه جدا نکنيم. چون يا خراب مي شود يا بايد آن را رنگ کنيم تا بفروشيم. بگذاريم طبيعي باشد. يعني وقتي آقاي روحاني يا ديگري تشخيص داد، مي آيد. اينان کارهاي خود را انجام مي دهند و آنقدر بلوغ و عقل سياسي دارند که اگر ديدند حضور همه آنان راي را تکه تکه و شکست را نصيب آنان مي کند، نيايند. وي ادامه مي دهد: فرض کنيد ما سه نفر رقابت مي کنيم. اگر يکي از ما ببيند وضع خوبي ندارد و دوستانش گزارش مي دهند که استقبال زيادي از رقيب شده است اما فقط 200 نفر به سمت او رفته اند، مي داند که تا زمان انتخابات اين 200 نفر، 150 نفر مي شوند. به تدريج در عمل معلوم مي شود. خود به خود دوستان او مي گويند و کناره مي گيرد. چرا برخي اصولا انصراف مي دهند؟ در انتخابات هاي محلي هم همينگونه است. نامزد حزب اعتماد ملي در انتخابات آتي رياست جمهوري با تاييد اينکه "شايد غرور اجازه ندهد کناره گيري کنند"، مي گويد: برخي اينگونه اند، برخي هم مي مانند. اگر فردي يک ميليون راي بياورد، چه اشکالي دارد؟ آنان که پر مدعا هستند کنار مي روند زيرا راي کم نمي خواهند. آن کس هم که اهميت نمي دهد و کارهاي تمريني و مقدماتي انجام مي دهد، اشکالي ندارد بيايد. وي با بيان اينکه "ما از آمدن افراد استقبال مي کنيم"، تاکيد مي کند: اعتقاد ما اين است که آنان که مي خواهند بيايند، ابلاغ کنند و جامعه را در ترديد و شک نگه ندارند. زيرا اثر سوء دارد. گروه ها و طرفداران براي نامزد خود تبليغ مي کنند و در عمل هر کس مي فهمد چه کند و شوراي حکميت هم کل گزارش هاي جامعه و واقعيت ها را بررسي مي کند و نظر مي دهد. مصاحبه شما خيلي انتخاباتي و چالشي شد! بخش عظيمي از اصلاحاتي ها و غير اصلاحلاتي ها با من هستند اعتماد ملي حزبي از جبهه اصلاحات است و مهدي کروبي نيز از اين حزب کانديدا شده است. از او مي پرسيم: "آيا حاضريد به نفع آقاي خاتمي کنار برويد؟" کروبي تاکيد مي کند: من اصولا به نفع هيچ کس کنار نمي روم. چون مي دانم بخش عظيمي از اصلاحاتي ها و غير اصلاحلاتي ها با من هستند. خوشبختانه اين امر را نيز نشان دادم. آن روز که من آن راي را آوردم حتي تشکل خود من از من حمايت نکرد و دو سه دسته شدند. اما ديديد چه پايگاهي در سنندج دارم. يا در رشت و لاهيجان زير باران هيچ کس فکر نمي کرد آن جمعيت بيرون خانه ها بيايند. اينها که ربطي به حزب ندارد. با هم که تعارف نداريم! من طرفدار دارم. من در اين کشور بودم و به مردم خدمت کردم. منت جمهوري اسلامي و امام بر گردن ماست. به نفع آقاي موسوي چطور؟ کروبي پاسخ مي دهد:اگر پذيرفت و به ميدان آمد، حکميت را در ميان مي گذاريم. در مورد آقاي موسوي و آقاي خاتمي از حکميت تبعيت دارم. هر چه حکميت گفت بر همان اساس عمل مي کنم.البته حکميتي که ابتدا اعلام کنند، وارد کار شوند و حکميت را هم بپذيرند. جمع معقولي هم کانديداي واحد را بررسي کنند. وي ادامه مي دهد: بايد با هم بمانيم. اگر همه ما به اين رسيديم که مثلا آقاي موسوي بيايد اين جمع بايد در همه کارها نظارت داشته باشند و کابينه نيز زير نظر آنان تشکيل شود. اگر حکميت به مهندس موسوي رسيد بايد روي کابينه سهم خواهي و نظارت کنيم. اينگونه نيست که آقاي موسوي بخواهد کابينه را به دلخواه خود و بدون در نظر گرفتن ديگران تشکيل دهد. کروبي بر واژه "دولت ائتلافي" تاکيد مي کند. رييس مجلس ششم مجلس شوراي اسلامي اعتقاد دارد: مشکلات ما در دولت اصلاحات نيز از همين نشات گرفت که عده اي راي دوم خرداد را به نفع خود مصادره کردند و عده اي از پيشگامان اصلاحات را به بيرون راندند. در آن دوره آقاي خاتمي اينگونه خواست و ما هم پذيرفتيم اما اين دفعه اينگونه نيست. وي مي گويد "تا به حال عده اي از او نخواسته اند به نفع خاتمي کنار برود" و تاکيد مي کند: ابتدا وي بايد نامزدي خود را اعلام کند و اينکه آيا حکميت را قبول دارد يا خير. من که گفته ام کنار نمي روم. کروبي در پاسخ به اينکه "در چه صورتي از عرصه انتخابات کنار مي رويد؟"، تصريح مي کند: من بناي کناره گيري ندارم اما ممکن ا�
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 290]
-
گوناگون
پربازدیدترینها