واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
سردار اسماعيل احمدي مقدم فرمانده نيروي انتظامي با انتشار يادداشتي تحت عنوان «آواز گنجشكها و امنيت اجتماعي»؛ نقدي كوتاه از اين فيلم در حال اكران ارايه كرد. فرمانده ناجا در اين مقاله كه امروز دوشنبه منتشر شد، چنين نوشته است: شب جمعه موفق شدم در يكي از سينماهاي تهران شاهد فيلم «آواز گنجشكها» باشم. ياد حدود 3 سال پيش افتادم روزي كه ديداري با آقاي مجيدي داشتم. در آن روز بحث از فيلم پليسي بود و من ديدگاه خود را مطرح كردم، اينكه «اغلب فيلمهاي پليسي به دنبال ترسيم اقتدار پليس و كارآمدي هستند، ولي سازگاري كمتري با فرهنگ ديني و ملي ما دارند و اگر هدف اين فيلمها آموزشهاي اجتماعي و پيشيگري از وقوع جرم باشد، بعضا نتيجه معكوس حاصل ميشود، چرا كه بدآموزيهاي فراواني نيز در خلال آن به نمايش در ميآيد. ما بايد فيلمهايي بسازيم كه راههاي نفوذ شيطان و همچنين روشهاي دفاع و مقابله با آن را ياد بدهيم و به عبارت ديگر به زبان هنر و روشهاي جديد و نافذ، امر به معروف و نهي از منكر كنيم و اگر مطلوب پليس يك جامعه پاك است، بايد آن را در نهاد انسانها مستقر كرد نه اينكه آنان را از قدرت پليس و هزينههاي جرم مرعوب نماييم.» در فيلم آواز گنجشكها با زباني ساده و همهفهم و به زيبايي، مضامين قرآني و ديني و ملي ما بهتصوير درآمده است. اينكه تلاش زياد در جهت مالاندوزي بدون توجه به حلال بودن كسب، موجب افزايش روزي نميشود، همان كلام خداست كه در آيه 52 سوره زمر آمده است: «آيا نديديد خداوند روزي را براي هر كس بخواهد گسترده يا تنگ ميسازد؟( قرآن كريم، سوره زمر، آيه 25) يا تعبير همان مثل ايراني است كه «بادآورده را باد ميبرد.» آنجا كه گوجه سبز از مال شبههناك در راه ميريزد و به خانه نميرسد يا آنجا كه كريم از فروش يخچال امانتي صرفنظر كرده و به وسوسه شيطان غلبه ميكند و پس از آن شترمرغ و كار از دست رفته به او بازگردانده ميشود كه همان تعبير: «هر كس كار نيكي بهجا آورد، 10 برابر آن پاداش دارد»، است. (قرآن كريم، سوره انعام، آيه 160.) مالاندوزي و طمع، عقل و دل و چشم انسان را كور ميكند و رابطه او را با خود و جامعه تضعيف و او را منزوي ميكند. در بيشتر جاهايي كه عقل به خاك افكنده ميشود، زير برق طمعهاست. (نهجالبلاغه، خطبه 219.) در كل ميتوان گفت؛ به خوبي دستاوردهاي تمدن جديد ناشي از غرب كه منجر به تشكيل جوامع بيهويت و پرزرق و برق شده و اولين قرباني آن انسان و معنويت اوست، در اين فيلم به نمايش گذاشته شده است. اومانيسم با تاكيد بر اصالت دنياگرايي و ترديد نسبت به حيات اخروي موجب گسترش خودپرستي، لذتجويي افراطي، مالاندوزي، حرص و طمع، اسراف، مصرف بيرويه، فردگرايي و انزواي از «نوعدوستي» و «ديگردوستي» گرديده است. در آنجا انسانها به ظاهر در جوامعي متراكم زندگي ميكنند، ولي دلهايشان فرسنگها از هم دور است؛ با عجله و شتاب به سوي مقصدي نامعلوم يا به عبارت ديگر به سوي ناكجاآباد ميدوند و اصلا فرصت انديشيدن به راه و اطراف خود را ندارند. در اين جوامع انسان موجودي است سرگردان، گيج، گمگشته و بيهدف. اگر هدف امنيت اجتماعي ايجاد جامعهاي به دور از ظلم و تجاوز و جرم و گناه باشد، بايد گفت كه نميتوان حقيقت آن را در وجود «پليسي قدرتمند» و «قوانيني سختگير» يافت، بلكه بايد اين پليس در درون نهاد انسانها مستقر شود و همانگونه كه در اين فيلم، كريم در كشمكش بين وسوسههاي دنيايي و وجدان انسانياش يا به عبارت ديگر در جدال بين نفس اماره و لوامه، موفق و سربلند بيرون آمد، بايد به مردم آموخت كه چگونه با شيطان نفس مبارزه كنند و با رجوع به فطرت خدايي خود از مسير صلاح خارج نشوند، چرا كه تعاليم ديني نهفقط ضامن رستگاري در آخرت، بلكه موجب رفاه حقيقي در دنياي ما خواهد بود. آري حقيقت امنيت اجتماعي بازگشت به خويشتن و توجه به پيامدهاي دنيوي و اخروي گناه است كه در اين صورت امنيت و آرامش حقيقي به فرد، خانواده و جامعه باز ميگردد
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 196]