واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: تفاهم،عبارت است از همديگر را فهميدن و درك كردن . در زندگي براي نيل به تفاهم،بايد عوامل و شرايطي مهيا باشد كه قبل از ازدواج،زن و مرد با توجه و عنايت كافيبه آنها زمينهيتفاهم هر چه بيشتر را در زندگي فراهم آورند . پس دختر و پسر براي نيل به توافق و تفاهم در ازدواج بايد داراي ويژگيها و شرايطي براي ازدواج باشند . تفاهم عوامل مؤثر در تفاهم و توافق در ازدواج ايمان و اعتقادات مذهبي زن و مرد يك عمر شريك هم در زندگي هستند و اكثر اوقات را با هم مي گذرانند ، پس تحت تأثير عقايد،افكار، رفتار و اخلاق يكديگر قرار خواهند گرفت . بدون ترديد مرد يا زن ِ معتقد و ديندار نه تنها همسر خود را به دينداري ، تقوا و عمل صالح تشويق مي كند ، بلكه مي تواند فضاي خانواده را به محيطي امن و دور از گناه تبديل كند . علاوه بر اين همسر با ايمان و با تقوا از هر جهت قابل اعتماد و براي تربيت فرزندان شايسته تر است . تحصيلات تشابه تحصيلي ، يكي از عوامل مهم در ايجاد تفاهم بين زن و مرد است ، ضمن آنكه علم و دانش به خودي خود يك مزيت و كمال مطلوب براي انسان محسوب مي شود . زن و مردي كه يكديگر را بهتر درك كنند ، بيشتر قادر خواهند بود با يكديگر ارتباط برقرار كنند و طبيعتاً وظايف و مسئوليت هاي خويش را بهتر انجام مي دهند و در تعليم و تربيت فرزندان خويش از تفاهم و توافق بيشتري برخوردارند . هر چند كه تحصيلات به خودي خود نمي تواند عقل و درايت كافيرادر زندگي تضمين كند ، ولي به هر حال تشابه در سواد و تحصيلات زن و مرد ، عامل مؤثري در تفاهم بين آن دو به حساب مي آيد . سن تناسب سن،ميان زن و مرد ، آن دو را از نظر نيازها و علائق به هم نزديكتر مي كند و طبيعتاً در چنين شرايطي توقعات و انتظاراتشان از يكديگر واقع بينانه تر خواهد بود . در مورد تناسب سني ، معمولاً توصيه مس شود كه زن حدود دو تا چهار سال از مرد كوچكتر باشد . كارشناسان خانواده براي دختران سنين 22ـ 20 سال و براي پسران 26ـ 24 سال را توصيه مي كنند . به هر حال بايد توصيه داشت كه رشد عقلي ، عاطفي ، اجتماعي و اخلاقي الزاماً با سن تقويمي و شناسنامه اي هماهنگ نيست، به همين جهت نيز تناسب در سن را نبايد يك شرط ضروري و الزامي براي تفاهم بين زن و مرد در نظر گرفت ، مشروط بر آن كه عوامل ديگري كه از ويژگي هاي يك فرد رشد يافته است ، مورد توجه قرار گيرد . تفاهم زمينه هاي تربيتي و فرهنگي خانواده تحقيقات نشان مي دهد كهيکياز مهمترين عوامل در ايجاد تفاهم بين دختر و پسر ، تشابه در زمينه هاي تربيتي و فرهنگي خانواده هاي آن دو است . رفتار،اكتسابي است و خانواده هميشه مهمترين و مستحكم ترين نهاد تربيتي فرد است . بسياري از عادات ، سلوك ، رفتار و اخلاق فرد حتي آداب غذا خوردن ، معاشرت ، حرف زدن و بسياري از ارزش هاي فرد در زندگي،در بستر خانواده آموخته مي شود . بنابراين تشابه در وضعيت تربيتي و فرهنگي خانوادهيدختر و پسر، از اهميت برخوردار است و عدم تشابه يا تضاد در شيوه هاي تربيتي در دو خانواده،مي تواند منشاء بسياري از اختلافات و درگيري هاي زن و مرد در زندگي زناشويي شود . در بين ِعوامل مؤثر در طلاق،اختلاف و تفاوت در زمينه هاي فرهنگي و تربيتي خانوادهيزن و مرد ، از فراواني بالايي برخوردار بوده است. وضعيت اقتصادي ـ اجتماعي خانواده كارشناسان خانواده توصيه مي كنند كه خانواده دختر و پسر از نظر طبقه و وضع اقتصادي ـ اجتماعي مشابه باشند تا سازگاري بيشتري را در كنار هم تجربه كنند . لكن اين مسأله عموميت ندارد و هستند افرادي كه با وجود تفاوت در طبقه اجتماعي و ثروت و دارايي در كنار هم زندگي سعادتمندي را مي گذرانند . بنابراين آنچه براي سازگاري زن و مرد مهمتر و مؤثرتر است كمالاتي از قبيل ايمان و تقوا ، اخلاق و رفتار نيك ، هوش و درايت و تربيت و اصالت خانوادگي است . تناسب و تفاهم به جاي تطابق و تشابه زن ومرد از نظر عواطف و احساسات و سليقه و رفتار نمي توانند به يك وحدت دست يابند و تطابق و يكي بودن مطرح نيست ، بلكه مراد توافق كلي زن و مرد در مسائل مختلف زندگي است كه زيربناي آن تفكر و انديشه است . هيچ دو نفري صد در صد مثل هم نيستند و هيچ دختر يا پسري با فتوكپي خويش ازدواج نمي كند ، لكن هر اندازه نقاط مشترك و تشابه بين دختر و پسر بيشتر باشد احتمال بهتر زيستن و سازگاري آنان بيشتر خواهد بود . در عين حال كه زندگي هاي زناشويي نيز همانند افراد با يكديگر متفاوت است و زندگي هر زن و مرد بي همانند و در نوع خود بي نظير است . زن و مرد بايد به رغم تفاوتهاي فردي خود كه حاصل عوامل ارثي ، محيطي و رشد در طول زمان است يكديگر را درك كنند ، زبانيکديگر را بفهمند ، تفاوت در سليقه ها را بشناسند و يكديگر را آن گونه كه هستند بپذيرند . پس هر دختر و پسري كه مي خواهند با يكديگر ازدواج كنند بايد با تكيه بر توان عقلي و قدرت انديشيدن خود معيارهاي اصولي ِِ همانندي را در نظر بگيرند و با توجه به نقاط مشترك و تشابه بيشتر ، همسر خويش را برگزينند، با او پيمان ازدواج ببندند و براي يك زندگي سازنده ، شاد و سعادتمند بر خداوند توكل كنند . اساس حفظ روابط در زندگي زناشويي و خانوادگي ، پيروي از ارزش هاي اخلاقي است و نه صرفاً اتكاء به امتيازات و حقوقي كه قانون براي مرد و زن يا فرزندان در نظر گرفته است . بحراني كه در جوامع امروز زندگي زناشويي، كيان خانواده و حتي جوامع را تهديد مي كند ، عمدتاً معلول فقدان اخلاق و ارزشهاي اخلاقي است . از جلوه هاي تفاهم در خانواده و زندگي زناشويي، روحيه گذشت و عفو ، شكيبايي و بردباري ، صميميت و صداقت ، حُسن خـُلق و پذيرش ، تكريم و تواضع ، محبت و روابط مطلوب و سازنده زن و مرد است . منبع: beytoote.com پایگاه اینترنتی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 521]