محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826521978
كالبدشكافي جريان دانشجويي ايران
واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: كالبدشكافي جريان دانشجويي ايران
حسين نقاشيہفضاي كنوني دانشگاه هاي سراسر كشور، اگرچه از لحاظ شور و نشاط سياسي و حتي فرهنگي با دوران اوج و شكوفايي خود فاصله گرفته است لكن همچنان حركت هاي دانشجويي با سبك و سياق متفاوت در فضاي دانشجويي كشور قابل رويت است. در اين ميان جريانات اصولگرا و محافظه كار دانشجويي در دانشگاه هاي كشور دست كم داراي چهار تشكل شناخته شده هستند؛ بسيج دانشجويي، جامعه اسلامي دانشجويان، جنبش عدالت خواه دانشجويي و انجمن هاي اسلامي به اصطلاح مستقل. بسيج دانشجويي در اوايل دهه 70 پا به عرصه دانشگاه نهاد. تاريخ تاسيس جامعه اسلامي دانشجويان 1365 ذكر شده و بنابر برخي روايات شايد بتوان آن را اولين ريزش دفتر تحكيم وحدت نام نهاد چرا كه مواضع چپگرايانه دفتر تحكيم در دهه 60 به مذاق عده يي خوش نمي آمد و جامعه اسلامي دانشجويان مولد همين اختلاف سليقه ها محسوب مي شد. جنبش عدالت خواه دانشجويي نيز اگرچه بارقه هاي نخستين آن در سال 1379 زده شد لكن سال هاي 82 و 83 به منصه ظهور رسيد و در يكي دو سال اخير اخبار بيشتري از فعاليت هاي اين مجموعه دانشجويي به گوش مي رسد و دست آخر انجمن هاي مستقل را بايد نام برد كه تاريخ ولادت آنها به اواخر دهه 80 و دوران وزارت دكتر معين بازمي گردد؛ دوراني كه براي كسب مجوز فعاليت خود درگيري هاي فراواني را با وزارت علوم از سر گذراندند. اين مجموعه كه با نام «اتحاديه انجمن هاي اسلامي دانشجويان مستقل سراسر كشور» فعاليت مي كند، خود را اولين انشقاق در دفتر تحكيم وحدت مي داند و دليل آن را انحراف دفتر تحكيم وحدت از اهداف و اصول اوليه خود مي داند. جنبش عدالت خواه دانشجويي نيز مجموعه يي از تشكل ها و كانون هاي دانشجويي است كه الزاماً همگي آنها عنوان جنبش عدالت خواه دانشجويي را به يدك نمي كشند، مانند تشكل آرمان در اصفهان كه عضو اين دفتر است.از نظر كيفي هر چهار تشكل مسلمان و رويكردشان مبتني بر آموزه هاي اسلام فقاهتي سنتي است و از اين رو نزديكي فراواني با روحانيت محافظه كار و سنتي دارند، در كنار اين رويكرد شعار محوري عدالت خواهي نيز محوري ترين گفتمان و فصل مشترك هر چهار مجموعه فوق الذكر است. اگرچه نگاهي به تاريخچه عملكرد جامعه اسلامي دانشجويان و آنچه در افواه فعالان دانشجويي دو دهه گذشته مي گذرد قرابت معناداري با جريانات راست سنتي داشته است. با اين حال امروز همراه با ساير جريانات همسو با دولت نهم گفتمان عدالت خواهي را گفتمان غالب خود قرار داده است، البته در اين زمينه جنبش عدالت خواه دانشجويي چه در زمينه فكري و چه در رويكردهاي عملي خود عملكردي راديكال تر دارد؛ چه آنكه با مروري بر سايت و نشريات وابسته به اين تشكل، مايه هاي چپگرايي و آرماني خواهي بيشتر به چشم مي خورد. چنان كه در ليست جزوه هاي فرهنگي و آموزشي خود كه در سايت جنبش با عنوان عدالت خواهي قرار دارد عناويني چون استحمار، مسووليت شيعه بودن از دكتر شريعتي، اشرافيت دولتمردان از دكتر كوشكي، توليد علم جديد براساس پارادايم خدامحوري(دكتر عباسي)، جنگ پارتيزاني فرهنگي(احمد حنيف) را قرار داده اند. نگاهي كوتاه به استادان برگزاركننده اين كلاس ها(مهندس حاج سعيد قاسمي، وحيد جليلي، پارسانيا، رحيم پورازغدي، دكتر سعيد زيباكلام) و جزوات برآمده از دل اين كلاس ها خود به خوبي گوياي رويكردهاي كيفي اين مجموعه و همچنين سه مجموعه پيش گفته است. همچنين شرحي از ديدار با دو تن از علماي حوزه علميه قم- آيات عظام جوادي آملي و اميني- كه به صورت جزوه درآمده است. مروري بر كلاس ها و جزوات آموزشي و مدعوين سمينارها و كنگره ديگر تشكل هاي فوق الذكر نيز تفاوت چنداني با آنچه پيش آمده، ندارد.از لحاظ رويكرد پراتيك سياسي همه اين تشكل ها قرابت آشكاري با جريان اصولگراي حاكميت دارند، چه آنكه جامعه اسلامي دانشجويان در انتخابات مجلس هشتم شوراي اسلامي با ارائه ليستي 12 نفره از جريان اصولگرايي حمايت كرد و در سر ديگر طيف نيز دانشجويان جنبش عدالت خواه به واسطه رويكردهاي آرمان گرايانه يي كه دارند، گرچه نقدهايي نيز به جريان اصولگرا علي الخصوص دولت احمدي نژاد وارد مي كنند لكن در كليت مطلب مويد اين جريان سياسي هستند.از اين موارد كه بگذريم سخنراني فرماندهي سپاه پاسداران در جمع بسيج دانشجويي كه در آن صراحتاً از جريان سياسي اصولگرايي حمايت شد نيز خود شاهدي بر اين مدعا است. انجمن هاي مستقل نيز اگرچه چون جامعه اسلامي دانشجويان دست به ارائه ليست نبردند لكن دعوت هاي سياسي شان در ايام انتخابات و همچنين حضور برخي از ادوار اين اتحاديه در پست هاي مديريتي دولت نهم خود نشاني از همراهي اين مجموعه با دولت اصولگرا دارد.اين همه در حالي است كه طرف ديگر ماجرا يعني دانشجويان اصلاح طلب و تحول خواه تنها در قالب انجمن هاي اسلامي دانشجويان توان فعاليت سياسي و فرهنگي دارند. حال آنكه اتحاديه اين انجمن ها- دفتر تحكيم وحدت- به دو علت دروني و بيروني دچار انشقاق و چندپارگي و عدم انسجام لازم است. علت دروني به اين مهم بازمي گردد كه طيف گسترده يي از دانشجويان سياسي با گرايشات مذهبي(روشنفكري ديني/ نوانديشي ديني)، ليبرال دموكرات هاي سكولار، چپ ها و دموكراتيك سكولار و... تقسيم مي شوند. در ميان خود دانشجويان مذهبي نيز برخي از نظر منش اقتصادي- اجتماعي داعيه هاي عدالت خواهانه و دموكراتيك دارند و در سوي ديگر گرايشات راست مدرن(ليبرالي) نيز به وضوح به چشم مي خورد. اين تنوع و تكثر- علي الخصوص حضور دانشجويان غيرمسلمان يا آن دسته از دانشجويان مسلماني كه اعتقادي به حضور دين در عرصه عمومي نداشتند- هم كه باعث ايجاد بحران هويت در ميان مجموعه تحكيم شد از لحاظ تشكيلاتي جمع كردن اين همه افكار متضاد و رودررو را محال مي ساخت.از منظر عوامل بيروني نيز ندادن مجوز جهت تشكيل تشكل هاي سياسي بدون پسوند اسلامي يا سختگيري هاي ناشي از مصوبات شوراي عالي انقلاب فرهنگي در دانشگاه ها امكان صاحبخانه شدن فعالان سياسي دگرانديش نسبت به انجمن هاي اسلامي دانشجويان را غيرممكن ساخت. از منظر سياسي نيز فعالان چند ساله اخير در انجمن هاي اسلامي دانشجويان، رويكردهاي مشابه يا حتي نزديك نيز نداشته اند. در ميان جريان هاي اصلاح طلب و مذهبي، طيف گسترده يي از فعالان وجود داشت كه از قرابت به نهضت آزادي و نيروهاي ملي- مذهبي تا جبهه مشاركت و سازمان مجاهدين تا نيروهاي سنتي اصلاح طلب در ميان آنان قابل رصد بود. دانشجويان غيرمذهبي نيز اعم از ليبرال يا چپ آبشخورهاي خاص خود را داشتند. حال با اين اوصاف در يك طرف ماجرا چهار تشكل رسمي و قانوني با حمايت و بودجه دولتي كه از نظر نگارنده كمترين اختلاف- اگر نگوييم هيچ اختلاف- از نظر فكري و سياسي با يكديگر را دارند، به صورت فعال حضور دارند و در سر ديگر ماجرا تنوع و تكثري فلج كننده، يا باعث درگيري هاي فرسايشي در ميان فعالان انجمن شده و رفته رفته آنها را در محاق تعطيلي يا انحطاط كشانيده يا اينكه در چند سال اخير به كام تعليق ها و تعطيل هاي پياپي برده است. اين وضعيت در حالي است كه با توجه به واقعيت هاي قابل مشاهده و واقعاً موجود، تنوع و تكثر در ميان فعالان تحول خواه امري كاملاً واقعي و عيني است و برعكس در ميان تشكل هاي اصولگرا تا حد زيادي صوري و ذهني است. دست كم از نظر بنده هيچ تفاوت و اختلاف «معناداري» از نظر مباني فكري و عمل سياسي ميان بسيج دانشجويي، جامعه اسلامي دانشجويان و انجمن هاي مستقل قابل رويت نيست و تنها رويكردهاي آرمان گرايانه و بعضاً راديكال جنبش عدالت خواه دانشجويي شايد تفاوتي هر چند اندك با ساير تشكل هاي اصولگرا نمايد. حال با در نظر گرفتن آنچه در سطور ابتدايي اين مطلب آمد، بايد اذعان كنم كه چه در بعد كيفي و چه در بعد كمي اعضا و هواداران تشكل هاي اصولگرا ابداً داراي تكثر و تنوع واقعي نيستند. شاهد مثال آن تجمعات و تحصن ها و برنامه هاي مشتركي است كه به صورت دسته جمعي برگزار مي كنند كه حتي در صورتي كه اعلام برنامه نيز تنها از سوي يكي از اين تشكل ها باشد، بدنه ساير اين تشكل ها در آن شركت خواهند جست. از اين رو مي توان به صراحت گفت كه اين تشكل ها از نظر هويتي هيچ گونه اصطكاك بنيادين با يكديگر نداشته و در يك مجموعه هويتي واحد تعريف مي شوند. از سوي ديگر با توجه به اصطكاكات هويتي واضح و مبرم دانشجويان تحول خواه و نبود فضاي دموكراتيك و مدارا و تحمل لازم جهت حضور و عرض اندام قانوني و رسمي آنان در دانشگاه ها هيچ يك از مولفه هاي پيش گفته جهت احراز فضاي تكثر واقعي و عيني در فضاي دانشگاه هاي كشور نيز به صورت عادلانه و برابر وجود ندارد.در همين حال بايد اذعان كنم غالب فعالان انجمني در عين اختلاف عقيدتي و سياسي با دو تشكل جامعه اسلامي دانشجويان و جنبش عدالت خواه دانشجويي، مساله وجودي- چرايي وجود اين تشكل ها را ندارند. در مورد بسيج دانشجويي نيز مشكل بيشتر معطوف به ساختار تشكيلاتي و روابط غيردانشجويي- غيردانشگاهي حاكم بر اين مجموعه دانشجويي است، لكن براي همه طيف هاي موجود در انجمن هاي اسلامي دانشجويان، وجود انجمن هاي اسلامي دانشجويان مستقل مساله يي وجودي است، به اين معني كه ما با وجود چنين تشكلي با پسوند مستقل و با به عاريت گرفتن نام پرافتخار و پرپيشينه «انجمن اسلامي دانشجويان» مساله داريم.مروري بر انجمن هاي اسلامي دانشجويانوقتي سخن از انجمن اسلامي دانشجويان به ميان مي آيد خواه ناخواه ذهن مخاطبان روانه سال هاي آغازين دهه 1320 مي شود؛ هسته هاي اوليه دانشجويان مسلماني كه تحت تاثير آموزش هاي قرآني آيت الله طالقاني و آموزه هاي علمي- ديني بازرگان و نيز بهره گيري از چهره هايي چون راشد و... كم كم از حد هسته به يك طيف در دانشگاه ها تبديل شدند. صبغه مذهبي، تعلق ملي، روح عدالت طلبي و آزادي خواهي و مردم گرايي از مشخصه هاي بارز اين فعالان دانشجويي بود.انجمن هاي اسلامي دانشجويان در سال هاي پاياني دهه 20 در هيئت يك طيف فكري درآمد و در سال هاي پاياني دهه 30 و آغازين دهه 40 گسترش يافت و از ميانه دهه هاي 40 و 50 تحت تاثير انديشه هاي بالنده و ديناميك شريعتي با جهشي كيفي و كمي تشكيلاتي مواجه شد و با شكستن هژموني جريان هاي چپ غيرمذهبي و علي الخصوص حزب توده در دانشگاه ها، خود را در موقعيتي برتر قرار داد.در تمامي اين سال ها انجمن هاي اسلامي دانشجويان با تاسي به آموزه هاي روشنفكران ديني و در مواجهه با اسلام سنتي و افكار ماترياليستي، مروج نوعي از اسلام در دانشگاه ها بودند كه پاسخگوي معضلات زمانه و شبهات رايج آن دوران بود. پيروزي انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني و نقش بسزاي دانشجويان انجمني در به ثمر رسيدن آن و با توجه به اسلامي بودن ماهيت انقلاب در سال هاي پس از انقلاب فرهنگي حق ويژه و انحصاري براي انجمن هاي اسلامي ايجاد كرد و اين هژموني تقريباً تا پايان دهه 60 ادامه يافت، اگرچه صبغه چپ مذهبي دانشجويان انجمني كه پس از تسخير سفارت امريكا به دانشجويان خط امام مشهور شده بودند و بعدها با كنار نهادن راست گراياني كه روياي تسخير سفارت شوروي را در سر مي پروراندند- و نماينده شاخص آن از دانشگاه علم و صنعت بود- به مذاق راست گرايان حاكميت خوش نيامد و آنان را به فكر دست و پا كردن بدنه دانشجويي در دانشگاه هاي كشور انداخت. مولود اين كشاكش سياسي به پا شدن جامعه اسلامي دانشجويان در نيمه هاي دهه 60 بود، لكن هژموني و تسلط كامل انجمن هاي اسلامي و دفتر تحكيم مجالي براي شكوفايي و حضور موثر اين تشكل باقي نگذاشته بود، اگرچه همداستاني دانشجويان تحكيمي در انتخابات هاي مجالس دوم و سوم و همچنين خبرگان رهبري و همگرايي آنان با جريان چپ حاكميت، راست گرايان حاكميت را به كوششي مضاعف جهت ايجاد پايگاه هاي دانشجويي وامي داشت. لكن آنچه در اين دوره به وضوح قابل رويت است آنكه در پي سه سال تعطيلي دانشگا ه ها به مناسبت انقلاب فرهنگي و پس از بازگشايي، دانشگاه به طور دربست در اختيار انجمن هاي اسلامي و اتحاديه آن - دفتر تحكيم وحدت - قرار گرفته بود. انجمن ها در اين سال ها به عنوان «بازوي دانشجويي حاكميت» يگانه نيروي مجاز به فعاليت بودند. در اين ميان بايد به نكته مهم ديگري نيز اشاره كرد و آن اينكه در اين سال ها حيات و حركت انجمن ها در عمل به پذيرش هژموني روحانيت و مجوزهاي عقيدتي - فقهي آنها - غالباً در قالب مرامنامه - انجاميد و پايگاه هاي روشنفكران مذهبي و معلمان اوليه انجمن ها تغيير محسوسي كرد و در سال هاي پاياني دهه 60 و اوايل 70 و با انتشار ديدگاه هاي جديد دكتر سروش و انتشار «كيان» و ورود «ايران فردا» به عرصه انديشه سياسي و اقتصادي و انتشار «عصر ما» بازگشتي دوباره به سوي خاستگاه هاي اوليه صورت گرفت. اگرچه گفتمان روشنفكري ديني از اوايل دهه 70 بيشتر در انديشه ها و كلام استاد دكتر سروش تبلور مي يافت لكن اندك اندك، نيروهاي ملي - مذهبي به عنوان ميراث داران سنت فكري شريعتي و با گرايشات چپگرايانه و همچنين حضور اشخاصي چون دكتر هاشم آغاجري و دكتر محسن كديور جريان روشنفكري ديني را نيز داراي تنوع و تكثر كرد. از اين رو از اواخر دهه 60 تا سال هاي 79 - 78 با نوعي بازگشت به خاستگاه فكري روشنفكري ديني/ نوانديشي ديني مواجه مي شويم. در اين ميان البته جايگاه ويژه يي نيز به فقهاي نوانديش اختصاص مي يابد كه قرابت هاي نزديكي با روشنفكران ديني داشته اند. وضعيت سال هاي اخير نيز با طرح ديدگاه هايي چون پارلمان دانشجويي بودن انجمن هاي اسلامي دانشجويان از سوي برخي از طيف هاي تحكيم وحدت آسيب هاي جدي بر پيكره انجمن هاي اسلامي دانشجويان وارد كرد. با تمام اين اوصاف انجمن هاي اسلامي دانشجويان با تمامي افت و خيزهايش و با تمام اشتباهات و انحراف هاي برخي از طيف هايش همچنان زنده است، هر چند نه با آن انگيزه هاي هسته اوليه اش و با شور و نشاط سال هاي 83 - 76اش. لكن از نظر نگارنده هر گونه تغيير و تحول دوباره تنها از درون و به صورت خودجوش ياراي آن را دارد كه آن اوج و شكوه ساليان گذشته را بازگرداند.انجمن مستقل و «چرايي وجودي»انجمن هاي اسلامي دانشجويان مستقل در اواخر دهه 70 و در دوران اصلاحات مجوز فعاليت گرفتند. اينان خود را اولين انشقاق در دفتر تحكيم وحدت مي دانند و مي گويند كه حافظان هويت به يغما رفته انجمن هاي اسلامي و تحكيم وحدت هستند.چنان كه پيشتر نيز اشاره شد اين مجموعه در عرصه فعاليت سياسي - دانشجويي هيچ گونه تفاوت هويتي اعم از فكري و عمل سياسي با ساير تشكل هاي محافظه كار ندارد. ادبيات مصاحبه ها و بيانيه ها و مدعوين كنگره ها و جلسات سخنراني ها و... مويد اين ادعا است.اشاره به چند نكته1- انجمن اسلامي دانشجويان مفهومي سه وجهي است كه «انجمن»اش نشانه همگرايي، تعاون و به تبع رعايت اصل دموكراسي در مقابل «تفرد» است و «اسلامي»اش نمايانگر هويت مذهب اجتماعي مسوول است كه به گواه تاريخ روشن و مبرهن آن مجموعه، مايه و قوام خود را از آموزه هاي روشنفكر ديني/ نوانديشي ديني در طول دوره هاي مختلف گرفته است. طالقاني، بازرگان، شريعتي، مطهري، سروش، كديور و... از نام آورترين چهره هاي اين جريان فكري اند و «دانشجويي»اش هم شاخصه هويت صنفي اين فعالان است.حال سوال مهمي كه در اين مجال پيش مي آيد اين است كه كساني كه دعوي «انجمن اسلامي دانشجويان» بودن دارند، چه سنخيت هويتي- تاريخي با اين مجموعه دارند؟، قرابت شان با پارادايم روشنفكري ديني/ نوانديشي ديني چيست؟ با نمادهاي فكري اين جريان و آثار و آموزه هاي آن، چه رابطه يي دارند؟ 2- از نظر عمل سياسي نيز، در ايران امروز اصلاحات، اصلاح طلبي و اصلاح طلبان مولود سياسي پروژه روشنفكري ديني اند.اين در حالي است كه مرزبندي جدي انجمن هاي مستقل با روشنفكري ديني/ نوانديشي ديني، آنان را در عرصه عمل سياسي نيز به مرزبندي جدي و ضديت با پروژه اصلاحات- به مثابه مولود سياسي پروژه روشنفكري ديني- كشانيده است. 3- مجموعه انجمن مستقل در بهترين حالات مي تواند با مولفه هايي از برش 68 - 58 تاريخ انجمن هاي اسلامي دانشجويان ارتباط پيدا كند.ضديت با امپرياليسم، عدالت خواهي ملي و جهاني، نزديكي و شيفتگي بيش از حد با روحانيت انقلابي و غلظت يافتن رويكردهاي ضدروشنفكري و نفي همه جانبه غرب، برخي از مولفه هاي رايج در تاريخ انجمن ها در برش 68-58 است. با اين حال نبايد از نظر دور داشت كه مولفه هايي چون ضديت با امپرياليسم، عدالت خواهي و حمايت از محرومان و مستضعفان و نزديكي و همراهي با انقلاب و رهبران روحاني انقلابي، در همان دوران از جمله مولفه هاي ترقي خواهانه محسوب مي شد- اين سخن فارغ از انتقادات جدي است كه به عملكرد انجمن هاي اسلامي در برش 68-58 وجود دارد كه سخن گفتن از آن مجالي ديگر مي طلبد.با اين حال آنچه امروز از سوي انجمن هاي مستقل پيگيري مي شود، تفاوت معناداري چه از لحاظ زماني و چه از لحاظ ادبيات به كارگيري واژه ها با برش 68-58 دارد.با اين توصيف به نظر مي رسد اگر گردانندگان و حاميان اين انجمن ها، نوستالژي انجمن هاي «همراه با قدرت»- «بازوي قدرت» را بردارند سخت بر سبيل خطايند چرا كه اولاً زمانه مجال بازگشت به گذشته نمي دهد و ثانياً در صورت بازتوليد رويكرد 68 - 58 در قالب 90-80 دچار واپسگرايي و درغلتيدن به محاق محافظه كاري مي شود.بنايي 70 ساله و مدعياني 10 سالهانجمن هاي مستقل هم اكنون خود را صاحبخانه مي دانند. در فضايي كه در چند سال اخير برخي از انجمن هاي اسلامي دچار خودتعطيلي يا دولت تعطيلي شده اند، در هر حال بايد نامي از انجمن هاي اسلامي دانشجويان باشد. زماني اين رسالت را طيف شيراز بر دوش مي كشيد لكن به نظر مي رسد آنان ديگر توان ادامه راه ندارند و گروه هاي جديد دانشجويي ماموريت آنان را عهده دار شده اند. ہ دبير سابق انجمن اسلامي دانشجوياندانشگاه تهران و علوم پزشكي تهران
چهارشنبه 22 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[مشاهده در: www.tabnak.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 259]
-
گوناگون
پربازدیدترینها