واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: نقد متون علوم اسلامي/ 31استفاده از مفاهيم عقلي بشري به معناي يوناني بودن فلسفه اسلامي نيست
گروه انديشه: از آنجا كه تفكرات فلسفي يوناني، حاصل تفكرات عقلاني بشري بوده است، استفاده از اين تعبيرات و مفاهيم به معناي يوناني بودن تفكر اسلامي نيست.
به گزارش خبرگزاري قرآني ايران (ايكنا)، دكتر «خليل علاقهبند طوسي»، دكتراي فلسفه از دانشگاه انگليس و معاون پژوهشي كالج اسلامي انگليس در گفتوگو با سرويس انديشه و علم اين خبرگزاري در رابطه با تأثيرپذيري فلسفه و كلام اسلامي از قرآن كريم، ضمن بيان مطلب فوق گفت: نظر كساني كه معتقدند امري به عنوان فلسفه اسلامي وجود ندارد و فلسفه يك علم يوناني و برگرفته از آنان است، مورد پذيرش نيست.
نويسنده كتاب «فلسفه اخلاق و فلسفه سياسي ملاصدرا» علت اين سخن را اينگونه اظهار كرد: برخي ميگويند كه ما فلسفه اسلامي نداريم، به خاطر اينكه تمام قواعد فلسفه اسلامي از يونان آمده است و برخي ميگويند همان قدري هم كه داريم كلام اسلامي است و فلسفه اسلامي نيست.
طوسي در ادامه با اشتباه خواندن هر دو نظر، افزود: به نظر من، ما فلسفه اسلامي داريم؛ زيرا اگر فرض كنيم صد قاعده فلسفي يوناني داريم، بيش از دويست قاعده فلسفي اسلامي داريم و حتي آن صد قاعده فلسفه يوناني نيز «اسلاميزه» شده است.
طوسي براي توضيح اين مسئله گفت: براي نمونه، قاعده «الواحد لا يصدر عنه الا الواحد» يك قاعده عقلي است و زماني كه وارد مباحث اسلامي ميشود، به صورت «اول ما خلق الله حقيقة المحمدية» يا «قال رسول الله(ص): اول ما خلق الله نوري» تجلي ميكند. پس اين ديگر فلسفه يوناني نيست. درست است كه اصول عقلاني آن در فلسفه يونان آمده است، ولي با استفاده از تعاليم اسلامي، ما استدلالات فلسفه اسلامي خودمان را آوردهايم.
وي در ادامه اظهار كرد: اين حرف بيربطي است كه تمامي فلسفه ما بايد از اسلام سيراب شود و اگر ما آموزهاي را از فلسفه يوناني گرفتيم، پس يوناني شديم. انديشه بشري كه در صد سال و دويست سال ساخته نشده است، بلكه طي هزاران سال اين انديشه بوده است و از زماني كه بشر بوده است، عقل بوده و انسان تفكر ميكرد و اين امر هميشه هم خواهد بود.
اين دكتراي فلسفه از دانشگاه انگليس در ادامه افزود: اينكه بگوييم چون اين سخن در فلسفه يونان بوده، پس فلسفه ما اسلامي نيست، حرف صحيحي نيست، چون تفكر عقلاني منحصر به فلسفه اسلامي يا يوناني نيست، بلكه در طول تاريخ بوده و همه ما عقل داريم، انسان و صاحب انديشه هستيم و اگر كسي يك آموزه عقلي كه افلاطون گفته است را بگويد نبايد مهر يوناني شدن به او زد.
طوسي در ادامه افزود: اگر من كلامي را از افلاطون بگيرم، به اين معنا نيست كه من افلاطوني هستم، بلكه از اين باب است كه چون من انسان هستم، فيلسوف و متفكري مثل افلاطون هستم و همان مطلبي را كه افلاطون گفته من هم ميگويم و تأييد ميكنم و اگر آن را رد كنم، ديگر فيلسوف نميشوم. من بايستي به عنوان يك فيلسوف مسلمان همان حرف عقلي را كه افلاطون و ارسطو به آن رسيدهاند، به آن برسم و آن را بيان كنم. نفس مشترك دليل بر اين نيست كه يك گروه را پيرو گروه ديگري بخوانيم كه آن گروه اول دون گروه ديگر است.
دكتراي فلسفه از دانشگاه انگليس گفت: بنابراين فلسفه اسلامي فلسفهاي است كه آمده است تمام انديشههاي سليم بشري را مهر تأييد بزند و در بعضي موارد هم توانسته است استدلالات كافي و منابع قرآني و حديثي برايش بيابد و آن را چتر مباني كلامي خود هم قرار دهد.
وي در ادامه افزود: آنهايي كه ميگويند ما فلسفه اسلامي نداريم، به دليلي كه بيان شد اشتباه ميكنند و كساني هم كه ميگويند ما كلام داريم نه فلسفه به نظر من خلط در تعريف كلام كردهاند. وقتي كه يك نفر از دين با استدلالات فلسفي دفاع ميكند كه متكلم نيست، بلكه از فلسفه به عنوان يك ابزار استفاده كرده است تا مباني فكري و اعتقادياش را ثابت كند.
وي با اشاره به دوگانگي حيثيت در ملاصدرا گفت: ملاصدرا داراي دو حيثيت است: يكي اينكه فيلسوف است و ديگر آنكه متكلم است. آنجايي كه در مسائلي مانند امور عامه و بحث وجود سخن ميگويد، يك فيلسوف است، اما آنجايي كه در تفسير آيات قرآني استدلال فلسفي ميكند، به عنوان يك متكلم سخن ميگويد. پس ملاصدرا ميتواند انساني باشد كه هم فيلسوف است و هم متكلم و هم عارف و هم فقيه.
طوسي افزود: اگر علامه طباطبايي تفسير الميزان را نوشت، نميتوانيم بگوييم فيلسوف نيست، بلكه علاوه بر مفسر بودن، فيلسوف و عارف نيز است. پس نفس يك فيلسوف واحد است، اما از اين امر واحد جهات و حيثيات متكثري را ميتوان انتزاع كرد. اين حرف بسيار عوامانهاي است كه ما بگوييم ملاصدرا فقط متكلم است يا علامه طباطبايي فقط مفسر است.
اين گفتوگو ادامه دارد ... .
سه شنبه 21 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 266]