واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
آنها امروز از آقای هاشمی دفاع میکنند و فردا دوباره تخریب را شروع میکنند. کافیست دوباره به یک پیروزی برسند؛ همان آش است وهمان کاسه. اسطوره کشی به بخشی از فرهنگ ما تبدیل شدهاست.فائزه هاشمي كه روزگاري نامش به خاطر حضورش در مجلس و روزنامه اش زياد شنيده ميشد بعد از مدتي طولاني بي خبري لب به سخن گشوده و با انتقاد از اصلاح طلبان ميگويد: آنها امروز از آقای هاشمی دفاع میکنند و فردا دوباره تخریب را شروع میکنند. کافیست دوباره به یک پیروزی برسند؛ همان آش است وهمان کاسه. اسطوره کشی به بخشی از فرهنگ ما تبدیل شدهاست. هاشمي كه با شهروند گفت و گو كرده درباره غيبت چند سالهاش ميگويد : «انگیزهها و اعتقادات خود نسبت به یک سری از مسائل را از دست دادم. رای نیاوردن، تأثیر زیادی بر من گذاشت. من در مبارزه و جنگیدن برای اصلاحات و اهدافی که داشتم خصوصا حقوق زنان، اول با راستها در جدال بودم و بعد با چپها. کم هم نیاوردم و هنوز اهل جنگیدنام و مشکلی برای درگیر شدن با این نیروهای سیاسی ندارم. لذت هم میبرم که پای مرامم بایستم و مبارزه کنم. اما باور نمیکردم که مردم به من رای ندهند. درمیان زنان کسی که مانند من از خودش مایه بگذارد، نبود. با خودم گفتم که وقتی مردم نمیخواهند چرا باید زور بزنم؟ چرا باید تلاش کنم؟ تلاش من بدون حمایت مردمی چه فایده دارد؟ وقتی به من رای ندادند معنیاش این بود که خط و خطوط مرا قبول ندارند؟ وقتی مردم میروند و به کسانی رای میدهد که عوام فریباند و شعارهای توخالی میدهند، طبیعی است که من اعتمادم به آنها را از دست بدهم.»
او در ادامه در پاسخ به اين سوال که آیا نقدهای سیاسی از سوی برخی گروههای اصلاحطلبان را به دل گرفته است؟ میگوید: نقدهای سیاسی در مبارزه طبیعی است اگر چه نقد هم با تخریب فرق دارد ونقد هم باید حدود جوانمردی را نگه داشت. آن تخریبها، نظرمن را نسبت به صداقت اصلاحی آنها خدشهدار کرد و متوجه شدم که آنها به رغم شعارهای اصلاحطلبانه، رفتار انحصار طلبانه دارند اما این دلیل خروج من از سیاست نبود، من از مردم نا امید شدم. سوال بعدی در باره خط سیاسی فائزه است. او اگر مشی غالب اصلاحطلبان را درآن سالها قبول نداشت پس در چه خطی بود: «من خط سیاسی کارگزاران اولیه و مشی آقای هاشمی را بیشتر قبول دارم. چون کارگزاران هم بعداً در طول آن سالها متاًسفانه تحت تأثیر فضای ساخته شده توسط نیروهای چپ قرارگرفتند.» فائزه از مشی سیاسی پدر دفاع میکند و میگوید:انتقاد بر هرکسی وارد است و نه آقای هاشمی بی عیب و نقص بوده است و نه دخترش، فائزه: «من نمیگویم که صددرصد در خط آقای هاشمی هستم اما بین جریانات موجود ایشان را کم اشتباهتر از همه میدانم. امروز تب احساسات خوابیده و زمان بهتری برای داوری رسیده است.» فائزه درباره مشی پدر در برابر بازداشت چهرههایی همچون نوری و کرباسچی نیز میگوید: «مشی آقای هاشمی درست بود و شما دیدید که برخی دیگر، چه بسیار شعار دادند و چه کم آن شعارها عملی شد. آقای هاشمی البته کارهایی هم برای آقای کرباسچی یا آقای نوری انجام داد ولی عادت نداشت در بلندگو فریاد بزند. شاید من هم در آن زمان با خود میگفتم که کاش بابا فلان کار را درباره آقای کرباسچی انجام میداد. اما بعد دیدم دیگران و آنهایی که شعار تند میدادند هم هیچ کاری برای آقای کرباسچی انجام ندادند.» وقتي به فائزه هاشمی گفته ميشود كه پدرش گاهی در مصاحبههای خود، دختر خود را نیز متهم به تندروی در برخی رفتارها کرده است. ميگويد كه معتقد نیست که تندروی کرده است وبااین حال برخی دغدغههای پدر را درست میداند: «بابا میگفت که مثلاً در روزنامه زن فلان جمله را به جای تیتر یک، تیتر سه میکردی؛ یا به جای صفحه یک در صفحه دو به یک موضوع خاص میپرداختی؛ نتیجه فرقی نمیکرد و فقط درد سر ایجاد نمیشد. راست میگفت.» فائزه هاشمی رفسنجانی میگوید که در دومین دوره انتخابات ریاست جمهوری عصر اصلاحات رای خود را به کاندیدای اصلاحطلبان نداده است و میگوید که از همان روزهای اول حرفهایی زده شد که خیلی چیزها را روشن میکرد: «مثلاً میگفتند چرا آقای هاشمی باید رئیس مجمع تشخیص مصلحت شود؟ یا میگفتند ما وارث پروژههای شکست خورده و بدهیهای خارجی دولت آقای هاشمی هستیم.» "... هاشمی را تخریب کردند تا خودشان بالا بیایند. تمام ناکامیهای خودشان را به گردن آقای هاشمی انداختند تا تقصیر را از گردن خودشان بردارند. هما اتفاقی که امروز هم میافتد.» فائزه هاشمی این توضیحات را میدهد تا روند جدایی خود از سیاستمداران دوم خردادی بازگو کرده باشد و سپس به یاد میآورد که مبتنی بر چنین انتقاداتی مخالف قرار گرفتن نام خود در فهرست انتخاباتی جبهه مشارکت در انتخابات مجلس ششم بوده است؛ و البته قرار نگرفتن نام فائزه هاشمی در آن فهرست هم ماجرای خود را دارد: «آمدند و معامله کردند و به دوستانم گفتم که چرا شما این پیشنهاد را پذیرفتهاید و گفتم که من خط مشی آنها را قبول ندارم و به خاطر رای گرفتن، نمیخواهم نامم در لیستی باشد که به آن اعتقاد ندارم. چون مردم از من در این صورت میپرسند که پس آن حرفها و انتقادات توچه شد؟ نمیخواستم دو رویی کنم پس مخالفت کردم.» عید سال 1383 بود که فائزه هاشمی ـ در حالی که از سیاست نیز فاصله گرفته بود ـ راهی فرنگ شد و به انگلیس رفت. میپرسم که «از سیاست راحت کنار کشیدید یا سخت بود؟» و او میگوید: «چون دل چرکین بودم، راحت از سیاست کنار کشیدم.» او از آن پس فعالیت سیاسی را تعطیل کرد و با هدف فرا گرفتن زبان انگلیسی راهی انگلیس شد تا زبان دوم خود را تقویت کند و البته علاوه بر آن، تحصیلات خود را نیز ادامه داده باشد. بدین ترتیب او در انگلیس پس از آموزش زبان راهی دانشگاه «یوسیال» شد تا در رشته «حقوق بشر» به تحصیل بپردازد. اما حرف و حدیثها درباره فائزه هاشمی همچنان ادامه داشت: شایع شده بود که شما طلاق گرفتهاید و برای همین به خارج از کشور رفتید. نه طلاقی در کاربود ونه مشکل خانوادگی. شایع کردند که طلاق گرفتم و به خاطر شکست در زندگی در انتخابات از کشور خارج شدم اما هیچ کدام صحت نداشت. این شایعه طلاق آنقدر قوی بود که حتی پاسدارهای خانه بابا و فامیلها هم شک کرده بودند. اما با همسرتان نرفته بودید. با فرزندام رفته بودم، گاهی همسرم به آنجا میآمد و گاهی من برای دیدن او به ایران میآمدم. دخترم هم البته بعد از مدتی به ایران برگشت و پسرم در آنجا بامن ماند. از دوران زندگی خارج میپرسم و اینکه «چرا به ایران بازگشت؟» و او میگوید که: «در آنجا می خواستم ناشناخته باقی بمانم تا راحت زندگی کنم. ولی وقتی پسرم از بیرمنگام به لندن رفت تنها ماندم و چون در لندن ایرانیهای زیادی زندگی میکردند و نمیخواستم به آنجا بروم که مبادا شناخته شوم، ئر بیرمنگام تنها ماندم. از این رو تصمیم گرفتم به ایران بازگردم و اقامت ما در انگلیس به این ترتیب پایان یافت.» بحث به شایعات درباره فائزه هاشمی که میرسد از او درباره فعالیتهای اقتصادیاش نیز میپرسم: میگویند که در کیش سرمایهگذاری کردهاید و رستوران بوف هم متعلق به شماست. فقط اینها را نمیگویند. یک ساختمان بزرگ در شهرک غرب تهران است ک شایع کردهاند آن هم متعلق به من است ولی همه اینها دروغ است. نه رستوران بوف مال من است و نه در کیش سهمی دارم. من اصلاً کار اقتصادی نمیکنم. بعد از اینکه دولت نهم برسر کار آمد، یکی از بستگان آقای قرائتی مسئول منطقه آزاد کیش شد. او رفته بود و در اینباره تحقیق کرده بود که مال و اموال ما در کیش را شناسایی کند اما هیچ دستاوردی حاصل نشد و شنیدهام که همسر آقای قرائتی در مجالس میگوید این شایعات صحت نداشته است. دختر اکبرهاشمی رفسنجانی درباره اقبال اصلاح طلبان به پدرش ميگويد: « آنها امروز از آقای هاشمی دفاع میکنند و فردا دوباره تخریب را شروع میکنند. کافیست دوباره به یک پیروزی برسند؛ همان آش است وهمان کاسه. اسطوره کشی به بخشی از فرهنگ ما تبدیل شدهاست. آدمها را اسطوره و قهرمان میکنیم و بعد از آن بالا به پایین میاندازیم. شرایط عوض نشده است و این پروسه تکرار میشود. امروز دفاع میکنند و فردا تخریب.» فائزه هاشمی در پايان در خصوص كانديداتوري خاتمي ميگويد :«به نظر من ایشان نباید کاندیدا شوند. اگرچه هنوز برای قضاوت زود است اما گمان ميكنم آمدن او مشكلي را حل نميكند" او علاوه بر خاتمی از دوران ریاست مجلس مهدی کروبی نیز انتقاد میکند و وقتی میگویم که پس در انتظار چه کاندیدایی هستید، چنین پاسخ میدهد: «فردی باید کاندیدا شود که یک تواناییهایی ذاتی داشته باشد. از میان مدیران اجرایی تکنوکرات میتوان گزینههای مناسبی را پیداکرد "
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 340]