تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833616056
محمدرضا باهنر:دولت احمدي نژاد از نظر كار زياد و هزينه كم استثنايي است
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
محمدرضا باهنر از آمدن به عرصه سياست خرسند است و اگر به گذشته باز گردد باز هم سياست را انتخاب ميكند. دوستان و حتي مخالفان، او را سياستمداري زيرك و با نفوذ ميشناسند... محمدرضا باهنر را كسي نيست كه نشناسد.متولد31 است.فوق ليسانس اقتصاد را از دانشگاه علامه گرفته و ليسانس معماري از دانشگاه علم و صنعت دارد.ميگويد از دوره دانش آموزي وارد عرصه سياست شده و سالهاست كه بر كرسي نمايندگي در مجلس تكيه زده است.از آمدن به اين عرصه خرسند است و اگر به گذشته باز گردد باز هم سياست را انتخاب ميكند. دوستان و حتي مخالفان، او را سياستمداري زيرك، با نفوذ ميشناسند.از لابلاي كلامش در مييابيم كه به اقتضاي سن و گذر زمان و افزايش تجربياتش است كه وي را به عنوان يكي از شخصيت هاي اثر گذار در ميان اصولگرايان مطرح كرده است. هنگامي كه ميخواهم باب گفت و گو را با او آغاز كنم ميگويم، ميخواهم سوالات را پراكنده بپرسم تا بتوانم گاهي به قول خودمان او را غافلگير كنم اما كمتر موفق به آن ميشوم. تلفنهاي مكرر ميان گفت و گو گاهي كلام را قطع مي كند و من متوجه شدم يكي از آنها احمد توكلي است. و تلفنهاي ديگر كه او را به جلسه بعدي دعوت ميكنند. سريع از جا بر ميخيزد و تقريبا نيمي از سوالات ما در اين گفت و گوي 45 دقيقهاي بيپاسخ ميماند به قول خود او وقتي ديگر.... شما از چند سالگي وارد سياست شديد؟ اگر سياست را قبل از انقلاب بخواهيد، از سالهاي آخر دانشآموزي بود كه در كرمان محصل بودم.مرحوم اخوي شهيد باهنر هر از چندگاهي تشريف ميآوردند كرمان و جلساتي ايشان داشتند، معمولا بحث سياسي بود و ما هم معمولا بويي استشمام ميكرديم و بعد از سال 50 وارد دانشگاه شدم و در همان سال اول دستگير شدم و زندان رفتم و يك مدتي هم زندان بودم. چند سال زندان بوديد؟ كوتاه بود.تقريبا يك ترم و بعد هم وارد جاده مسائل سياسي شدم. * از اينكه وارد عرصه سياست شديد راضي هستيد؟ بله - البته من فكر ميكنم كه خيلي زندگي خوبي بوده اصولا من فكر ميكنم نسل ما زندگي خوبي را داشتند.نسبت به نسل قبل كه مقايسه ميكنيم نسل قبل از ما به نظر ميرسيد كه يك زندگي بيجاني داشت. يعني يك زندگي ثابت، اما زندگي ما پر از هيجان بود و تلاش، من هم دنبال اين بودم كه مثلا وظيفه خودمان را درست تشخيص دهيم و به آن عمل كنيم يعني هر روز و هر ماه هر سال دنبال يك سري تحولات جديد بوديم، اينكه حالا اتفاق افتاده، نيفتاده، خوب يا بد بوده، بحث ديگري است.من فكر ميكنم اين زندگي خوبي بود و اين مخصوص من هم نيست و اصولا نسل ما زندگي پر تلاش و پرهدفي را دنبال كردند و به مقدار زيادي هم از اهدافي را كه مثلا نسلهاي قبلي ما اصلا تصور نميكردند به آن هدفها آن هم ايرانيها بتوانند برسند، ما رسيديم البته طبيعي است كه ديكتههاي نوشته غلط هم زياد دارد. فكر ميكنيد اگر برگرديد به دوران نوجواني باز هم وارد كار سياست بشويد؟ بله - فكر ميكنم خوب زندگي داشتم. فكر ميكنيد الان اصولگراها چه وضعيتي از نظر سياسي دارند؟ اصولگراها الان امتحان سخت و سنگيني را دارند پس ميدهند يعني اگر بخواهيم به اولين جرقه رويكرد مردم به حاكميت گفتمان اصولگرايي برگرديم، به چهار سال قبل بر ميگردد.يعني انتخابات شوراهاي دوم و از آن به بعد مردم در چهار انتخابات مهم بر حاكميت گفتمان اصولگرايي پافشاري كردند و اين وظيفه و دلگرمي ما را زياد ميكند. شما فكر ميكنيد چه شد كه از آن دوره اصلاحات و از هيجانات آن دوره مردم يكباره تغيير رويكرد دادند؟ بالاخره ميدانيد اصولا در جوامع بشري اينطوري است كه يك سري حرفها، شعارها و صحبتهاي تند و تيز داده ميشود مردم از وضع موجود ممكن است راضي نباشند و به يك وضع جديد روي ميآورند.مهم اين است كه رسيدن به وضع جديد براي مديران و سياست مداران شايد خيلي سخت نباشد، با يك سري حرفها و شعارها ميتوانند كار را انجام بدهند، ولي نگهداري وضع سخت است، چون مردم بلافاصله بعد از انتخاب خودشان به قضاوت كردن مينشينند و مهمتر اين است كساني كه اعتماد مردم را جلب كردند، بتوانند قضاوتهاي مردم را هم به اصطلاح سالم نگه دارند تا مردم درست قضاوت كنند وگرنه در قدرت ماندن نه در نظر قبليها بيمه شده بوده و نه براي ما بيمه شده است و نه براي آينده. تركيب سياسي كه در انتخابات اخير به وجود آمد نشات گرفته از چست؟ بخشي از اصلاحطلبها هم آمدند و در انتخابات پيروز شدند. من اين تحليل را قبول ندارم فكر ميكنم انتخاباتي مثل رياست جمهوري چون يك كرسي بيشتر نيست كسي كه راي نميآورد، كمتر از نصف راي است ولي نمود آن در بيرون اين است كه يك طرف برده و يك طرف باخته است چون در انتخابات رياست جمهوري نسبت ديگر معنا ندارد اما در مجلس، شوراها و خبرگان نسبيت معنا دارد.من فكر ميكنم الان حضور اصلاحطلبها در مجموعه شوراهاي اسلامي شهر و روستاي كشور بيش از حضور اصلاحطلبها در مجلس هفتم نيست، در مجلس هفتم هم يك تعداد كرسي دارند بنابراين اينطور نيست البته اصلاح طلبها در جاهايي مثل شهر تهران يك گام به پيش آمدند اما باز مردم بر حاكميت كلي گفتمان اصولگرايي صحه گذاشتند. پيشبيني شما براي مجلس هشتم چيست؟ هنوز براي قضاوت كردن در مورد آن زود است. چون امواج سياسي در كشور ما سريع ميآيد و سريع ميرود. تجربه گذشته اين را نشان داده و من قبلا يك واژه را به كار برده بودم به نام «سونامي» و اين سوناميها ميآيند و ميروند بنابراين الان هنوز زود كه قضاوت بشود. اصلاحطلبها دست به كار شدند و استراتژي آينده را تدوين ميكنند، شما چه كار ميخواهيد بكنيد؟ من فكر ميكنم پاشنه آشيل ما وحدت اصولگرايان است و مشكل اساسي ما اين است كه در انتخابات مجلس و رياست جمهوري وحدت كامل را بوجود بياوريم بايد تلاش كنيم بالنسبه به وحدت برسيم. البته به وحدت هم به عنوان يك پروژه صفر و صد يا سياه و سفيد نگاه نميكنيم زيرا نسبي است. هر قدر كه بتوانيم بايد وحدت را بيشتر كنيم. من فكر ميكنم مردم هنوز از عملكرد اصولگرايان ناراضي نيستند و البته بايد يك سري اشكالاتي را كه وجود دارد برطرف كرد. مخصوصا اخيرا تورم به نظر ميرسد تورم مشكل ايجاد ميكند و بايد دولت سياستهاي خودش را اصلاح كند و مجلس هم كمك كند. اما در مجموع مردم نشان دادند، حاكميت گفتمان اصولگرايي قبول دارند. بايد جلو برويم و ببينيم چه ميشود. كارهاي دولت را در مجموع قبول داريد؟ نقطه قوت و ضعف دولت احمدينژاد را چه ميبيند؟ اگر بخواهيم مقايسه كنيم با دولتهاي قبل فكر ميكنم اين مسئله براي آحاد مردم ثابت شده كه دولت آقاي احمدينژاد ولع و عطش سنگيني براي خدمت رساني به مردم، سادهزيستي، هزينه كم، كار زياد و تلاش زياد دارد. من با دولتهاي مختلف در مدارج گوناگون كار كردم همه آنها هم كارها و خدمات زيادي را انجام دادند اما دولت نهم از اين جهت استثنايي است اما اين كه آيا سياستها مبتني بر تدبير و حقگرايي است شايد بتوانيم در بعضي جاها بحث و نقد كنيم. آيا اينكه يك عده از منتقدين دولت ميگويند دولت نهم بيشتر احساسي و شعاري رفتار ميكند به ويژه در برخي مصوبات استاني من فكر ميكنم مجلسيها هم قبول نداشته باشند شما اين را ميپذيريد؟ ببينيد اسم اين را نميتوان گذاشت احساسي عمل كردن. احساسي عمل كردن تعريف و معناي ديگري دارد اما اينكه آيا در رفتار دولت يك استراتژي مشخص و روشني حاكم هست يا نه من هم نقد دارم و فكر ميكنم، نيست. اما كارهاي جزئي را هيچ موقع نميتوانيم رد كنيم يعني اين ارتباطي را كه دولت نهم توانسته با كف جامعه بوجود بياورد، يك ارتباط بينظير است. اصولا حكومت نبايد يك طرفه فكر كند كه فقط با يك سري حقايق ارتباط دارد.يك مثال روشن بزنيم امنيت يك حقيقت و واقعيت است اما احساس امنيت امر با خود امنيت متفاوت است.من هميشه گفتم كه دولت هم مسئول امنيت كشور است و هم مسئول احساس امنيت كشور، دولت هم مسئول كنترل تورم است هم مسئول احساس مردم در مورد تورم، ممكن است جاهايي تورم سنگين نباشد ولي مردم احساس تورم كنند يا امنيت باشد ولي احساس ناامني كنند. دولت نبايد بگويد، من مامورم فقط امنيت، اقتصاد و فرهنگ را اصلاح كنم. احساس مردم را هم بايد اصلاح كند و احساس مردم ممكن است از واقعيت نشات نگيرد و از يك سري جوسازيها و تبليغات باشد. حضرت امام (ره) ميفرمودند، كارهايي را كه ميكنيد بگوئيد اثر خودش را در جامعه ميگذارد، ولي نگفتن آن هم در جامعه اثر ديگري ميگذارد، بنابراين از اين جهت فكر ميكنم دولت رفتار خوبي دارد. ارتباط با مردم و ساده زيستي و بعضي از شاخصهايي كه اوايل انقلاب بسيار ارزش بود، كمكم به فراموشي سپرده شد الان احيا ميشوند. اما اينكه استراتژي جامع و مانع اقتصادي يا فرهنگي يا سياسي حاكم باشد اين زياد احساس نميشود و بايد اصلاح شود. بسياري از مردم، سياسيون، حتي نمايندگان و دوستان خودتان، شما را آدم با نفوذي ميدانند فكر ميكنيد اين نفوذ ناشي از چيست؟ ببينيد باز هم واقعيت اين با احساس آن متفاوت است يعني واقعيت نفوذ و احساس آن. اينكه نفوذ من زياد هست يا كم باز بايد ببينيم در كدام حوزهها حوزه مجلس، حوزه دولت، حوزه احزاب. من فكر ميكنم در عموم حوزهها اين نفوذ وجود دارد به ويژه در مجلس هفتم حتي نميدانم اين را به مزاح يا جدي بگويم شنيدم كه حتي نفوذ شما بيشتر از رئيس مجلس است آيا شما اين را ميپذيريد؟ من عرض ميكنم اولا اين نفوذي كه وجود داشته نتيجه يك سري تجربيات طولاني گذشته است و اين اعتماد، اعتماد متقابل است و همان كه اول عرض كردم ممكن است روز اول يك نفوذ قابل قبول و خوب وجود داشته باشد اما حفظ كردن آن مهم است، علت اين است كه بايد به گفتوگوي اطرافيان توجه كرد زيرا نفوذ يك فرد سياسي پيرامون خودش با نفوذ يك فرد نظامي كاملا متفاوت است. يك فرد نظامي حق دارد، مسئوليت دارد، وظيفه دارد، در مجلس نفوذ داشتن و حفظ آن خيلي سخت است زيرا رئيس مجلس، نايب رئيس مجلس عملا ناظم هستند، فرمانده مجلس نيستند، گاهي وقتها ما ميخواهيم يك چيزي را تصويب كنيم مجلس تصويب نميكند. در حال حاضر جمع اصولگراها و اكثريت مجلس اين فرماندهي به عهده شما است. بله عرض ميكنم اين كاملا با فرماندهي دولت متفاوت است و حالا فرماندهي نظامي را كه گفتم عاميانه است دولت هم همين طور است.در دولت رئيس جمهور ميتواند به وزير بگويد اين كار را بكن اين كار را نكن اما رئيس مجلس اصلا به نمايندگان نميتواند بگويد اين كار را بكن و يا نكن. رئيس مجلس وقتي ميخواهد مجلسي را اداره كند كه 290 نماينده مواظب او هستند كه خطا نكند به محض اينكه خطا كرد تذكر آئيننامهاي، اخطار قانون اساسي ميدهند در حالي كه اين خبرها در دولت و ادارات و دستگاه اجرايي وجود ندارد و اين گونه تعريف نشده اما در مجلس پيش از اينكه رئيس مجلس مواظب نماينده باشد، نمايندگان مواظب رئيس مجلس هستند بنابراين داشتن نفوذ و حفظ نفوذ خيلي سخت است. رئيس و مديران مجلس بايد مواظبت كنند كه بيش از اختيارات نخواهند كاري انجام بدهند بعد هم بايد اقناعي با نمايندگان برخورد كنند. يعني اينكه نمايندگان قانع شوند ولي يك زمان در مجلس چهارم و پنجم ميگفتند چون آراء با قيام بود ميگفتند بعضي آراء با رودربايستي داده ميشود الان اينطور نيست. دكمه الكترونيكي كه زده ميشود حتي بغل دستي هم نميتواند خبر داشته باشد، مگر اينكه بخواهد دقت كند. بعضي وقتها كه رايگيري ميكنيم تا نتيجه را نگاه نكرديم تصور ميكنيم راي آورده ولي نگاه ميكنيم ميبينيم راي نياورده است. بنابراين بايد نفوذ، نفوذ قلبي باشد و اين را هم من اصلا حق خودم نميدانم.محبتي است كه دوستان و همكاران دارند. مقايسه بنده با رئيس مجلس كار درستي نيست و من بارها گفتم و الان هم تكرار ميكنم. من خودم شخصا احساس ميكنم زماني كه شما مسئوليت جلسه را به عهده داريد نظمش بيشتر است به خصوص در ايام بودجه. ببينيد اين نفوذ بايد نفوذ قلبي و معنوي باشد بالاخره آقاي دكتر حداد چون روحيه ديگري دارند و در محيط ديگري بزرگ شدند و چهره فرهيخته دانشگاهي و فرهنگي دارند.چيزهايي كه من دارم بيشتر تجربيات مجلس است چون پنج شش دوره مجلس بودم. روحيات ما دو نفر اصلا قابل مقايسه نيست. آقاي دكتر حداد اصولا مسئله روابط بين افراد را مواظبت ميكنند و درست هم شايد همان باشد. من بعضي وقتها با رفتار خودم ممكن است دوستان خودم را دلخور كنم و ناراحت شوند. من بايد مواظب رفتار خودم باشم كه اين اتفاق نيافتد اما در هر صورت هر كدام به درد يك كاري ميخوريم. در كل، اول مجلس هفتم بحث بود چه كسي رئيس مجلس بشود يا نشود، در محافل و رسانهها يك عده هم دنبال اين بودند كه اختلافي به وجود آورند و عدهاي ميگفتند بايد روحاني باشد و حتي رسانههاي خارجي به ما فشار ميآوردند به اصطلاح تحريك ميكردند كه حق تو است رئيس بشوي و يا حق اوست و اولين بار كه در جلسه خصوصي تصميم اين شد كه آقاي دكتر حداد رئيس شوند و بعد هم به آن عمل شد با تحقيق و توكل به خدا اين كار انجام شد. الان كه به رياست آقاي حداد راي ميدهم خيلي مطمئن ترم ولي اوايل بيشتر به اين فكر بودم كه خدا كند خوب از آب در بيايد و الحمدالله ديديم با رفتار خوب، متين و مدبرانه ايشان جايگاه خودش را خوب باز كرده و ما خيلي راضي هستيم. در اين چند دوره كه شما نماينده بوديد كدام دوره بيشتر ميپسنديد؟ هر دوره يك تعريف خاص داشت در بعضي دورهها ما در تيم اقليت بوديم. من يادم هست در دوره سوم نصف دوره مجلس را من اصلا كميسيون نداشتم و خيلي اين در آن در زدم، كميسيوني بدهيد كه بروم كار كنم. جناب آقاي كروبي كه خدا سلامتشان بدارد يك دفعه رفتم خدمتشان گفتم من اقتصاد ميدانم اجازه بدهيد بروم كميسيون اقتصاد. گفتند من توصيه ميكنم، اما بعد گفتند نشد. يعني ايشان هم توصيه خودشان را كرده بودند و من كميسيون كار، كميسيون نهادهاي انقلاب كميسيونهايي كه به اصلاح زياد اهميت نداشت ميرفتم. اگر اشتباه نكنم جايي گفته بوديد كه مجلس پنجم را بيشتر ميپسنديد؟ مجلس پنجم، مجلس بسيار خوبي بود، انسجام در آن زياد بود، البته در مجلس چهارم اقليت و اكثريت قويتر بود يعني اكثريت مجلس چهارم كه ما بوديم خيلي قويتر از مجلس پنجم بود، در مجلس پنجم يك مقدار اكثريت افت كرد اما در مجموع مجلس خيلي خوبي بود هم ما با اقليت توانستيم كار كنيم هم با اكثريت. فكر ميكنم همانطور است كه شما فرموديد مجلس پنجم، مجلس موفقي بود. آقاي مهندس شده تا به حال آقاي حداد يا آقاي ابوترابي مدير جلسه باشند، شما هم در صحن جلسه نشسته باشيد مثلا يك اشكالي ببينيد و دلتان بخواهد اين اشكال را تذكر بدهيد؟ و يا دنبال اشكال گرفتن از نحوه اداره جلسه باشيد؟ بله- البته بارها اتفاق افتاد. البته ما رابطه ما اينطوري نيست.از نظر آئين نامهاي زماني كه آقاي ابوترابي جلسه را اداره ميكنند من نميتوانم در جلسه علني باشم.زماني كه آقاي رئيس هستند، من ميتوانم باشم و قاعدتا ما اشكالاتي به هم ديگر داريم يا نكتههايي كه به نظرمان ميرسد آن را تريبوني نميكنيم من ميروم بالا همان جا كه رئيس تشريف دارند ممكن است بحثي هم بكنيم ولي هماهنگ ميكنيم. در دوره هفتم شايد يك دفعه اتفاق افتاد كه من از پائين تذكر رسمي دادم وگرنه ميروم بالا خصوصي مطرح ميكنم و بعضا هم تفاهم ميكنيم كه ايشان باشند و من تذكر بدهم و ايشان به تذكر توجه كنند يا نكنند، اما اينكه بدون هماهنگي از پائين تذكر رسمي داده باشم فكر ميكنم يك دفعه اتفاق افتاد. ببخشيد آقاي باهنر در ده يا دوازده سال اخير تعاريف چپ و راست تغيير كرد به اصلاح طلب و محافظه كار يا اصولگرا، شما چه برداشتي از اين تغيير يا تعاريف داريد؟ اصولا چپ و راست منطبق بر گروههاي داخل كشور نيست يعني چپ و راستي كه در دنيا مطرح و مشهور است از زمان جناب آقاي مهندس موسوي كه نخست وزير بودند، اين اختلافات از بحثهاي اقتصادي شروع شد و درست هم بود يعني گروه چپ بيشتر متراكم و متمركز بودند بر اينكه كارها بيشتر به دست دولت انجام شود و راستيها معتقد بودند كه كارها به بخش خصوصي واگذار شود و اين اسمها روي هر دو گروه ماند در حالي كه مواضع همه عوض و اصلاح شد.مثلا الان در اقتصاد بين دو گروه چپ و راست و گروههاي مختلف زياد اختلاف نيست. سياستهاي اصل 44 قانون اساسي را كه مقام معظم رهبري بيان فرمودند ديگر به قول معروف ته خصوصيسازي است و همان بحثي بود كه ما از اوائل داشتيم هيچ كس به آن ايراد نگرفت نه اصلاح طلبها و نه اصولگراها. اصولا بعضيها در رفتارشان ممكن است مخالفت و مقاومت كنند اما از نظر تئوري همه پذيرفتند كه اين اتفاقات بايد در كشور بيفتد. اين چپ و راست هم همين طور ماند و منطبق با تعريف چپ و راست بين الملل نبود. الان هم بحث محافظهكار و ليبرال هم درست نيست من فكر ميكنم واژههاي اصولگرا و اصلاح طلب واژههاي خوبي است البته اين را هم بايد اصلاح كنيم.واقعيت اين نيست كه اصلاح طلبها را اصولگرا ندانيم و آنها هم قاعدتا نبايد ما اصولگراها را اصلاح طلب ندانند. مقام معظم رهبري اخيرا فرمودند، اصولگرايان اصلاح طلب. يعني اصولگرايي بدون اصلاح طلبي معنا ندارد.اصلاح طلبي هم بدون اصولگرايي معني ندارد، اينها بيشتر اسمهايي است كه ما روي خودمان گذاشتيم براي اينكه از هم ديگر تمييز داده شويم و يك زماني عدهاي ميگفتند ما گروه خط امام هستيم معنايش اين نبود كه ديگران در خط امام نيستند يا الان ما ميگوئيم جبهه پيروان خط امام و رهبري معنايش اين نيست آنهايي كه در اين جبهه نيستند، پيرو خط امام و رهبري نيستند. به جبهه خط امام و رهبري اشاره كرديد، اين تشكيلات به نظر ميرسد كه خيلي منسجم نيست حالا با توجه به انتقادات و اعتراضاتي كه آقاي ناطق نوري هم به برخي مواضع و رفتارها داشتند اين شوراي هماهنگي به كجا رسيد؟ موضوع رياست آقاي ناطق و حتي شما مطرح بود؟ شوراي هماهنگي جبهه پيروان خط امام و رهبري با شوراي هماهنگي متفاوت است، جبهه پيروان خط امام و رهبري يك جبهه رسمي تفاهم بين چهارده يا پانزده تشكيلات كه هر كدام تشكيلات مستقل دارند و در كارهايي مينشينند و با هم هماهنگي ميكنند، اساسنامه و تعريف هم دارد، اختيارات اين حزب، اختيارات يك حزب تمام نيست، اين فقط يك جبهه است. يك جبهه هماهنگي در بعضي مسائل وگرنه هر كسي تشكيلات خودش را دارد، خط و مشي و مرامنامه و اساسنامه دارد، شوراي هماهنگي از اين نچسبندهتر است. يعني متفرقتر است ميخواهم بگويم شوراي هماهنگي نيروهاي انقلاب يك فعل و عمل است و اين طور نيست كه يك تشكيلات باشد، رئيس، شوراي مركزي، اساسنامه و مرامنامه داشته باشد. اصلا هيچ كدام از اينها را نداشته و نخواهد داشت.شوراي هماهنگي نيروهاي انقلاب مجموعه تلاش يك سري نيروهايي است براي اينكه بتوانند همه نيروهاي انقلاب را منسجم كنند و از زمان شش سال قبل شروع و فعال شد. هيچ زماني آقاي ناطق نوري رئيس شوراي نيروهاي انقلاب يك رئيس منتخب كه نشسته باشند و انتخاب كرده باشند نبوده است و اين هيچ تعريف حقوقي ندارد فقط تعريف عاطفي بوده كما اينكه بين اصلاح طلبها ممكن اينطور باشد كه مثلا آقاي كروبي يا خاتمي رهبري ميكند. شما اگر بخواهيد به دولت آقاي هاشمي رفسنجاني در مدت هشت سال رياست جمهوري ايشان امتياز بدهيد، چه امتيازي ميهيد؟ مثلا از چند تا چند باشد اگر دولت مطلوب را كه با توجه به واقعيت بخواهيم دولت آقا امام زمان است. منظورم نقطه اوج سياسي و اقتصادي دولت ايشان است؟ در بحث اقتصادي اگر براي جناب آقاي هاشمي نمره 20 را اوج نمره بگيريم، من نمره حدود 17-5/16 ميدهم و در بحث سياسي هم اصولا فعاليتهاي سياسي آن زمان زياد رونق نداشت و خود جناب آقاي هاشمي يك بار در مصاحبه خودشان فرمودند من به وزرايم گفتم نميخواهد شما كار سياسي كنيد من كه رئيس جمهور هستم كافيست. شما برويد دنبال سازندگي و اقتصاد. احزاب و گروهها فعال نبودند نه اينكه مقاومتي در مقابل آنها بشود بلكه توجهي به آن نبود در بحث فرهنگي هم همينطور و تقريبا بحث فرهنگي هم تعطيل بود چون آقاي هاشمي بعد از جنگ دولت را به عهده گرفتند زمان جنگ شور و هيجان و اعزامهاي به جبهه خود فضاي فرهنگي مطلوبي در كشور حاكم كرده بود، اشتباه استراتژيك دولت آقاي هاشمي اين بود كه گمان مي كردند اين فضا يك فضاي طبيعي ماندگار است.بعد از آن كه قطعنامه پذيرفته شد ما فكر كرديم يك كسي بايد از اين به بعد مواظب چنين فضايي باشد كه اينطور نشد و مقام معظم رهبري در سال 72 در مورد تهاجم فرهنگي هشدار دادند. اگر بخواهيد اين نمره را به دولت آقاي خاتمي بدهيد چطور؟ دولت آقاي خاتمي در عرصه سياسي ديكتههاي زيادي نوشتند، دوره اول رياست ايشان من فكر ميكنم صحنه گردان قضايا راديكالها و تندروهاي اصلاح طلب بودند، در حدي كه دنبال ساختار شكني و اصلاح قانون اساسي بودند كه برخورد جدي شد و خيلي وقتها تلف شد. دوره دوم آقاي خاتمي فكر ميكنم رفتار اقتصادي خوب بود. نسبتا رفتار سياسي متعادل شد، بالاخره بعضي از اين آزاديها و آزادي طلبيها نهادينه شد و شكل گرفت كه هنوز ادامه دارد. دوره دوم آقاي خاتمي به نسبت دوره اول موفقتر بود زيرا همانطور كه گفتم بيشتر راديكالها و تندروهاي اصلاح طلب صحنهگردان قضيه بودند و تا آقاي خاتمي به اصطلاح خودشان را پيدا كنند، مقداري طول كشيد. فكر ميكنيد آقاي احمدينژاد باز هم در دروه دوم رئيس جمهور بشوند؟ هنوز خيلي زود است در اين باره نظر بدهيم. * در مورد اجراي اصل 44 قانون اساسي چه اقداماتي در مجلس صورت گرفته است؟ فعاليتهاي اجرايي اصل 44 به صورت جدي شروع نشده اما يك كار خوبي كه مجلس و دولت شروع كرده لايحه خصوصي سازي است كه يك لايحه جامع و بسيار خوب است و قرار است كه تقديم مجلس شود و در آن كارهاي خوبي ميشود. به نظر ميآيد اين انقلاب اقتصادي كه مورد نظر مقام معظم رهبري بود با كندي پيش ميرود، موانع به نظر شما چيست؟ بله - فكر ميكنم همان قانونمندي قضايا است اين لايحه اميدواركننده است.دولت هم خوب كار كرده. لايحهاي با حدود 50 تا 40 ماده كه فكر ميكنم به زودي نهايي شده و به مجلس ارائه شود.مجلس هم آمادگي دارد چون از قبل روي آن كار كرده از نظر نرم افزاري نقطه خيلي خوبي است.مقداري هم استراتژيها و سياستهاي كلي بايد هماهنگتر با دولت باشد.هنوز مجلس با دولت فاصله دارد و به اصطلاح به يك حس مشترك نرسيده است. خصوصيسازي با اصل 44 اين طور نيست كه طي يك سال يا دو سال عملي شود و من خودم حتي معتقدم كه اجراي اصل 44 را در يك جدولي زمانبندي ده ساله هم ميتوان تعريف كرد.به شرط اينكه برنامه جدي داشته باشيم. نظرتان درباره بودجه 86چيست؟ الان نميتوانم قضاوت خاصي داشته باشم چون بايد ببينم مجلس چه تصميمي ميگيرد اما دولت در بودجه 86 دو تا مشكل دارد كه سال 85 نداشت. سال 85 ما بالاترين درآمد نفتي را در طول تاريخ داشتيم و متاسفانه همه آن هم هزينه شد.در سال 86 اين درآمد كاهش پيدا ميكند حتما به دليل سير نزولي قيمتهاي نفت در دنيا و من فكر ميكنم ادامه پيدا مي كنه اين سير نزولي از يك طرف هم مسائل هستهاي و قعطنامه مقداري هزينههاي ما را افزايش ميدهد و البته زياد نيست اما نرخ ريسك و نرخ بيمه بالا ميرود و بعضي از كالاها را مجبوريم با واسطه بخريم. مشكل اساسي براي كشور پيش نميآيد و نگران نيست اما بعضي از كالاها گرانتر به دستمان ميرسد. چه تصويري از پايان پرونده هستهاي ايران داريد؟ اينها فشارهاي خودشان را از خارج ادامه ميدهند و ما هم رفتار و حركت، سنگين بايد داشته باشيم.در هر صورت براي اينكه از اين گردنه عبور كنيم و حرفي را كه به خارجيها مي گوئيم هزينههايش را هم حاضريم بپردازيم.حرفي كه با داخليها داريم ميگوئيم اين است كه ما بايد اين هزينهها را به حداقل برسانيم يعني خدايي نكرده با عدم مشورت، با بيتجربگي، با بيباكي يا متحورانه حرف زدن قرار نيست به اين هزينهها اضافه شود.در اين گردنه هم خيليها از كشورهاي دنيا خواستند از اين گردنه عبور كنند، اين هزينه را پرداختند مثل كره شمالي، چين، پاكستان. اما توصيه ما به مقامات كشور اين است كه هماهنگ عمل كرده و بيتدبيري نكنند و موضعگيري نداشته باشند كه اين هزينهها بيخودي افزايش يابد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 387]
-
گوناگون
پربازدیدترینها