واضح آرشیو وب فارسی:کيهان: همه مديون كيهان...
مازيار بيژنيتلفن همراه را جواب نمي دهد، حق مي دهم آخر اتفاق افتاده كه او تماس بگيرد و من جواب ندهم. قطعمي كنم. چند ثانيه نگذشته كه خودش تماس مي گيرد. لحن صداي مازيار بيژني، يك لحن منحصر به فرد است و بايد هم صحبتش باشي تا آهنگ كلمات و دغدغه پنهان پشت واژه هايش را بهتر هضم كني، خصوصا خنده هاي كوتاه اما طعنه دارش را. كاريكاتوريست ها كمتر حرف مي زنند و يا مي نويسند اما به خاطر عمق نگاهشان، هميشه حرف هاي ناگفته بسياري دارند، بخوانيد:حدودا از سال 71 با «كيهان كاريكاتور» آشنا شدم، جسته و گريخته كارهايي ارائه مي كردم و چاپ مي شد، چاپ آثارم انگيزه اي شد تا هم خودم و هم برخي رفقا پايمان به كيهان باز شود. تا سال 74 زياد پيگير كار نبودم اما حدود سال 75 تمام شماره هاي كيهان كاريكاتور را گرفتم و براي كار مصمم شدم، مسابقه سلمان رشدي و آيات شيطاني، اولين مسابقه كاريكاتوري بود كه باعث شد به صورت جدي وارد اين حرفه شوم. پيگيري هاي آقاي سليمي و شجاعي هم خيلي براي اين انگيزه موثر بود. به طوريكه باعث شد در نشريه صبح به صورت منظم كار ارائه كنم...آن روزها كيهان كاريكاتور تنها پايگاه حرفه اي براي كاريكاتوريست ها و علاقمندان اين رشته بود؛ روش جذب و تربيت نيرو و پرورش استعدادها را در كشور جا انداخت بعلاوه اينكه جاي خالي نشريه تخصصي طنز در كشور را هم پر كرد. آن زماني كه فقط گل آقا بود و نشريه نمكدون و يك نشريه طنز ورزشي. كيهان كاريكاتور هم حرفه اي شروع كرد و هم پاتوقي شد براي نيروسازي. اكثر نيروهاي حرفه اي كاريكاتور در كشور بدون استثنا از كيهان كاريكاتور متولد و يا مشهور شده اند و كيهان كاريكاتور مركز بلوغ و تولد كاريكاتوريست در كشور بود. خيلي ها از نردبام كيهان بالا رفتند اما الان اگر كلاهشان هم بيافتد سمت كيهان نمي آيند اين طرف، البته دو وجه دارد اولا اينكه بعضي ها بي معرفت اند و ثانيا اينكه ما چرا آنها را جذب نكرديم؟ گرچه يك پزي داشتند برخي از همين كاريكاتوريست ها كه مي گفتند كيهان، سياسي است و ما نمي خواهيم وارد فضاي سياسي شويم ولي همه شان بلااستثنا از سال 76 به بعد در روزنامه هاي صبح كشور كار سياسي مي كردند، آن هم كارهايي كه بوي تند سياست بازي و حزب گرايي افراطي اش از فرسنگ ها شنيده مي شد...با اين حال فكر مي كنم در دوران پس از انقلاب يكي از هنرهايي كه سمت و سوي انقلابي پيدا كرد؛ كاريكاتور بود و در راس اين جهت دهي هم كيهان كاريكاتور موثر بود. الان اتمسفر جريان كاريكاتور در كشور ما نه لائيك است و نه ضد انقلاب و جشنواره زده، اگرچه در سالهاي اخير اتفاقات ناخوشايندي هم در حوزه كاريكاتور رخ داده اما اين هنر در كشورمان امروز نه تنها آلوده نشده بلكه هنوز جان دارد و خنثي هم نشده است. مثلا هنر مجسمه سازي در كشور ما چه شاخصه متمايزي نسبت به قبل از انقلاب دارد؟ اخيرا در جشنواره اي خارجي، مجسمه اي با عنوان سقط جنين از ايران رتبه آورد! يكي از داوران اين مسابقه به مجسمه ساز گفته بود آيا واقعا امروز مساله اصلي ايران سقط جنين است؟!! در صورتيكه جريان كاريكاتور در كشور ما حتي حضورش در جشنواره ها نيز يك حضور متعهدانه است و حرف براي گفتن دارد. البته گفتم صداي پاي يك خنثي سازي در اين حوزه شنيده مي شود، موضوعات دوسالانه كاريكاتور در كشور تقريبا خنثي انتخاب مي شود و رنگ و بوي خاصي ندارد چرا كه معتقدند موضوعات سياسي يا بين المللي، شركت كننده كم مي شود(!) در حاليكه موضوع غزه و يا مقاومت كه دستمايه جشنواره شد آيا شركت كننده كمي را به خود ديد؟! بعلاوه اينكه نوعي جشنواره زدگي هم كم كم دارد به سمت جريان كاريكاتور هجوم مي آورد؛ برخي كاريكاتوريست ها با توجه به علائق هر جشنواره، كاري مورد پسند همان جشنواره را ارائه مي دهند اتفاقا چند سال پيش كيهان كاريكاتور در گزارشي معتبرترين جوايز بين المللي كاريكاتور در جهان را با نوع گرايش و پسند برگزاركنندگان منتشر كرد، گويا امروز خيلي ها دقيقا بر مبناي همان گزارش كار توليد مي كنند. اين يعني بر اساس ظرف جشنواره، شكل بگير و معناي اين انعطاف پذيري(!) بي هويتي كاريكاتور است؛ چه بي هويتي محتوايي و چه بي هويتي فرمي. به هر حال بعد از انقلاب ما هم حرف داريم و هم ادعا... اين در كنار «فرماليسم» مد شده اين روزها از جمله آفاتي است كه شايد يك بخش از آن به حضور كمرنگ كيهان و بخش ديگر به حضور بي ربط برخي نهادها برگردد. مثلا شهرداري تهران در همه حوزه هاي هنري از جمله برگزاري جشنواره كاريكاتور و توليد نشريه و ...داخل شده، اگر اينطوري است پس ارشاد و حوزه هنري ـ كه اين سالها بيشتر روي مباني فلسفي و ايدئولوژي هنر و ...كار كرده و خروجي در حد صفر دارد كه مي شود جريان آفتابه و لگن و... ـ بايد بروند از خيابان ها موش جمع كنند! وظايف همه قاطي شده و هيچ كسي هم سرجاي خودش نيست...الان بيشتر نيازمند بازگشت آن پاتوق متعهد هستيم بويژه كه كاريكاتور شهرستان ها و استعدادهاي شهرستاني به شدت نيازمند خط و جهت و ويترين براي ديده ونقد شدن هستند. البته نگاه مديران رسانه به كاريكاتور يك نگاه حاشيه اي است و بايد اصلاح شود، وقتي دوستان براي جايزه جشنواره هاي ملي با مشكل روبرو هستند، تولد پاتوق و گرم شدن محفل نقد و توليد كمي آرمانگرايانه به نظر مي رسد...درباره كيهان كاريكاتور همين كه دوماه يكبار منتشر مي شود، خودش كلي حرف دارد... بس است ديگر از نان خوردن افتاديم با اين جملاتمان!
سه شنبه 21 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: کيهان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 235]