واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: جامعه - سند برنامه درسي ملي يا سند ملي برنامه درسي
جامعه - سند برنامه درسي ملي يا سند ملي برنامه درسي
ابراهيم اصلاني: موسسه پژوهشي همچنين از برنامهريزي درسي و نوآوريهاي آموزشي وابسته به سازمان پژوهش و برنامهريزي آموزشي وزارت آموزش و پرورش روز يكشنبه 8/2/87 يك نشست علمي با عنوان «بررسي تحولات برنامه درسي ملي ژاپن در دهه گذشته» برگزار كرد. در اين نشست در كنار اساتيد و شخصيتهاي برنامهريزي درسي از ايران، دكتر ماساهيرو چيكادا از دانشگاه ناگوياي ژاپن نيز حضور داشت، وي متخصص در حوزه برنامه درسي آسيا است و پاياننامه دكتراي او در مورد برنامه درسي ويتنام بوده است.
حجتالاسلام دكتر ذوعلم معاون سازمان پژوهش و برنامهريزي آموزشي، به عنوان اولين سخنران به طرح مسئله پرداخت و نكاتي را در مورد اصلاحات نظام آموزشي در ايران و ژاپن بيان كرد. وي به همزماني نسبي اولين اقدام ژاپن براي اصلاح نظام آموزشي در سال 1868 و ايران اشاره كرد و گفت: «دو سال بعد از اين تاريخ، اميركبير در ايران دارالفنون را تاسيس كرد.» ذوعلم ضمن طرح سوالهايي از دكتر چيكادا به گونهاي به مقايسه اصلاحات نظامهاي آموزشي ايران و ژاپن پرداخت. وي به اصلاحاتي در نظام آموزشي ايران اشاره كرد. وي از اصلاحات سال 68 ياد كرد.
ذوعلم گفت كه در سال 1366 اولين گام براي اصلاح نظام آموزشي ايران شروع شده است. به نظر ميرسد نظر وي اقدامات مربوط به تغيير نظام آموزشي مربوط نميشد، ثانيا تغيير نظام آموزشي، تغييري صرفا اجرايي بود و ربط چنداني به اصول و مباني نداشت. ذوعلم به مراحل بعدي اصلاحات نظام آموزشي ايران اشاره نكرد متاسفانه غلبه نگرش اجرايي و اداري در ايران و بهخصوص در نظام آموزشي موجب شده است كه هرگونه تغيير و اصلاح، با ادعاي تغيير در اصول و روشها و اهداف آغاز شده و به تغييراتي اجرايي و اداري ختم شود.
ذوعلم گفت: تدوين برنامه درسي ملي از دو سال پيش در ايران شروع شده و چالشهايي در اجراي اين برنامه از جمله مشاركت جدي معلمان و دانشآموزان وجود دارد. وي وعده داد كه تا پايان امسال، نگاشت اول برنامه درسي ملي ارائه خواهد شد و تا پايان ارديبهشتماه 1388 نسخه اصلي سند ارائه ميشود. بدين ترتيب براي تدوين برنامه درسي ملي، پروسهاي سهساله در نظر گرفته شده است.
ماساهيرو چيكادا سخنرانياش را با «سلام» به زبان فارسي آغاز كرد. او ابتدا گفت: فكر ميكنم رابطه ايران و ژاپن بسيار خوب است. دوست دارم درباره آموزش و پرورش ايران ياد بگيرم و شما به من آموزش بدهيد. واقعيت هم اين بود كه چيكادا بر مبناي رشته و تخصص دانشگاهياش بيشتر براي تكميل دانش خود به ايران آمده بود تا اينكه بخواهد چيزي ياد بدهد. به اذعان كارشناسان، در گفتههاي او چيز تازهاي نبود و اطلاعات متخصصان و اساتيد حوزه آموزش و پرورش در مورد برنامه درسي ژاپن، بسيار بيشتر از مطالبي بود كه او ارائه كرد.
چيكادا از دو طرز تفكر رايج در مورد برنامه درسي ژاپن كه مانند پاندول در حال رفت و آمد هستند سخن گفت: 1 ـ بهتر است به كودكان چيزهاي بيشتري آموزش داده شود و آنها مطالب زيادي از رياضي و دروس ديگر بدانند. معلم بايد بيشتر آموزش بدهد. 2ـ آموزشها زياد مفيد نيست و بچهها بايد خودشان ياد بگيرند. آموزش بايد شاگردمحور باشد.
وي به آغاز تحولات در نظام آموزشي ژاپن از 140 سال پيش اشاره كرد و بخشي از يك برنامه تلويزيوني را در مورد آموزش و پرورش 100 سال پيش ژاپن به نمايش درآورد. طبق توضيحات اين فيلم، آموزش و پرورش هسته اصلي پيشرفت ژاپن تلقي ميشد. در شهر كيوتو، آموزشگاههايي به شيوه غربي آغاز به كار كردند. اين تحولات در دوره سيجي اتفاق افتاد. در سال 1864، در 64 منطقه مدرسه ابتدايي ساخته شده بود و اولين برنامه درسي ژاپن در سال 1871 نوشته شد. در سال 1900 قانون آموزش اجباري اجرا شد كه طبق آن بايد هر كودكي بدون هزينه به مدرسه ميرفت. مدت آموزش اجباري 4 سال بود. تا قبل از اين تاريخ مدارس پولي بودند و همه نميتوانستند مدرسه برود. با اجراي قانون آموزش اجباري، به سرعت تعداد دانشآموزان افزايش يافت. به طوري كه 100 سال پيش، 90 درصد كودكان ژاپني مدرسه ميرفتند. در سال 1907، آموزش اجباري از 4 به 6 سال افزايش پيدا كرد. طبق برنامه درسي آن زمان دانشآموزان تا دوره ابتدايي با هم بودند اما بعد از آن، هر كس از آموزشهاي خاصي برخوردار ميشد. با اشغال ژاپن بعد از جنگ توسط آمريكا در سال 1945، تغييرات عمدهاي در برنامه درسي رخ داد و اولين اقدام ممنوع شدن فاشيسم در آموزش بود. همچنين آموزشها در تمام دوران تحصيل يكسان شد، قانون اساسي آموزش و پرورش تدوين و اهداف آموزش و اينكه يك ژاپني چه چيزهايي بايد ياد بگيرد مشخص شد.
چيكادا با اشاره به اين نكته كه چند سال پيش تغييراتي در برنامههايي كه تحت تاثير آمريكاييها بوده اعمال شده، ميگويد: همه تصور ميكنند ژاپن از آمريكا تاثير ميپذيرد اما اين گونه نيست و فرهنگ آمريكا و ژاپن متفاوت است. او با تاكيد بر استقلال فرهنگي ژاپن، گريزي هم به تاريخ ميزند و سابقه 4 هزار ساله تاريخ ايران و 2 هزار ساله تاريخ ژاپن را يادآوري ميكند.
از سال 1950 تا 1980 رشد سريع اقتصادي در ژاپن اتفاق ميافتد و آموزش و پرورش مهمترين ابزار اين رشد تلقي ميشود. از ويژگيهاي اين دوره آموزشي مباني اساسي و آموزش به شيوه سيستماتيك است.
طرز تفكر سال 1950 به بعد اين بود كه معلمها بايد چيزهاي زيادي به بچهها ياد بدهند. اين ايده مشكلات زيادي به وجود آورد. حفظيات اهميت پيدا كرد و شدت گرفتن رقابت والدين را به دردسر انداخت. در سال 1990 انقلاب بزرگي در آموزش و پرورش ژاپن رخ داد و در نتيجه اين امر:
ـ زمان كلاسها 20 درصد كاهش يافت.
ـ مطالب درسي 30 درصد كاهش يافت.
ـ نحوه ارزشيابي از دانشآموزان تغيير كرد.
ـ زماني براي آموزش در مورد مسائل اجتماعي و بينالمللي به اختيار معلم و بدون اجبار در نظر گرفته شد.
با اين تغييرات معلمها از ماشين آموزش به افرادي فعال تبديل شدند اما طرز تفكر يادگيري آزادانه از سال 2000 مشكلاتي مانند افت پيشرفت تحصيلي و اعتراض بنگاههاي اقتصادي و صنايع را به همراه آورد و در رنكينگ جهاني، وضعيت دانشآموزان ژاپن افت كرد و اين بحث تا سال 2007 ادامه داشت. قرار است تا سال 2011 برنامه جديدي در ژاپن اجرا شود كه در آن كلاسهايي مانند زبان انگليسي علوم و رياضيات افزايش ساعت داشته باشند و زمان دروس آزاد را كم كردهاند. در بيشتر كشورها، آموزش زبان انگليسي از كلاس 5 شروع ميشود اما در ژاپن به اين موضوع اعتراض شده به همين دليل ژاپنيها به انگليسي حرف ميزنند. از سال 2011 قرار است آموزش انگليسي از كلاس پنجم شروع شود.
به گفته چيكادا سياست آموزش و پرورش هميشه در حال تغيير است، نميشود گفت كه چه چيز درست است و بايد آزمايش كرد. در آموزش و پرورش چيزي كه صددرصد درست باشد وجود ندارد.
دكتر مهر محمدي استاد دانشگاه تربيت مدرس طي سخناني ضمن نقد كلي برنامه درسي ژاپن، به نقد سند برنامه درسي ملي ايران نيز پرداخت. وي گفت: اتفاقاتي كه در ژاپن افتاده به مفهوم برنامه درسي ملي نيست و تنها بخشي از اصلاحات آموزش آن كشور تلقي ميشود.
دكتر مهر محمدي درباره مفهومشناسي برنامه درسي ملي صحبت كرد و بر ضرورت توجه به مفاهيم متباين تاكيد كرد. او توضيح داد: «در حوزه آنچه برنامه درسي ملي ناميده ميشود كشورهايي مانند انگلستان، آمريكا، استراليا و نيوزيلند كشورهايي پيشتاز يا الهام بخش بودهاند و كشورهايي مانند ژاپن و ايران، الهامگيرنده محسوب ميشوند. در كشورهاي گروه دوم، شاهبيت حركت در ايجاد وحدت نيست بلكه در ايجاد كثرت و تمركززدايي است، درست برخلاف كشورهاي دسته اول كه هدف وحدت و همگرايي است.» حرف اصلي مهر محمدي اين بود كه براي رسيدن به وضعيت تعادل، برنامه درسي ايران از يك سيستم بسته و متمركز بايد به سمت تكثر، تنوع و انعطاف حركت كند. در نظامهاي متمركز، اگر به نام برنامه درسي ملي قرار است مجموعه اتفاقاتي رخ بدهد، مهمترين آن تمركززدايي و ايجاد انعطاف است، وگرنه يكنواختي و يكپارچگي قبلي ادامه پيدا ميكند.
تاكيد بعدي دكتر مهر محمدي به روي عنوان «سند برنامه درسي ملي بود. وي توضيح داد: منطقيتر آن است كه در اين مرحله از لفظ «سند ملي برنامه درسي» نام ببريم كه حاوي اصول و جهتگيريهاي اصلي برنامه درسي خواهد بود وگرنه برنامه درسي ملي كه بخواهد همه چيز را متمركز كند به وضعيت طرحهاي مشابه مبتلا خواهد شد.
مهر محمدي كه مجري تدوين سند علمي آموزش و پرورش نيز هست، گفت: «سند ملي برنامه درسي بايد از سند ملي آموزش و پرورش به عنوان آبشخور اصلي بهره بگيرد.» به نظر ميرسد اين اشاره وي كنايهاي بر ناهماهنگي سندنويسي در آموزش و پرورش بود. در حال حاضر چند گروه در آموزش و پرورش در حال نوشتن سندهاي مختلفي هستند بدون آنكه ارتباط و تعاملي مناسب با يكديگر داشته باشند و از همين جا ميتوان نتايج آنها را پيشبيني كرد.
به اعتقاد دكتر مهرمحمدي در برنامه درسي ژاپن، نگاه صفر و يكي يا قطبي در زمينه تمركززدايي دنبال شده و انتظار يكسان از همه مدارس داشتن، موجب تلاطم در نظام آموزشي ژاپن شده است.
برنامه نشست علمي با تشكيل ميزگرد و پرسش و پاسخ ادامه يافت. در اين ميزگرد علاوه بر چيكادا، دكتر ذوعلم، دكتر مهر محمدي و دكتر سركار آرافو به عنوان مدير حضور داشتند، اگر چه قرار بود تحولات برنامه درسي ملي ژاپن بررسي شود اما بيشتر وقت ميزگرد به بحث ميان ذوعلم و مهرمحمدي گذشت. تلقي متفاوت اين دو از تمركز و تكثر و تاثير آن در برنامه درسي ملي ايران موضوعي بود كه به سرانجام مشخصي نرسيد.
از چيكادا در مورد نقش مذهب در مدارس سوال شد كه وي تاكيد كرد: «مذهب هيچ نقشي در مدارس ندارد.» البته ذوعلم قبلا توضيح داده بود كه در برنامه درسي ژاپن اخلاق وجود دارد اما بدون نمرات و اين مورد براي ايران كه هر درس با نمره ارزش پيدا ميكند جاي تامل دارد.
مهرمحمدي با تدوين سندي كه همه را مجبور به رعايت برنامهاي متمركز و يكنواخت بكند مخالف بود و اعتقاد داشت اين رويه ما را به وضعيت تعادلي نخواهد رساند. اما آنچه از حرفهاي ذوعلم بر ميآمد يكسانسازي برنامه براي همه بود اگرچه او تاكيد ميكرد كه اين امر منجر به تمركز نشده و تفاوتهاي محلي و قوميتي رعايت خواهند شد. نقطه ثقل اختلاف نظر در اين بحث بر سر تلقي بسته و متمركز بودن نظام آموزشي ايران بود. مهرمحمدي بر اين باور بود كه نظام آموزشي ايران نظامي متمركز است و اقدامي از قبيل تدوين سند برنامه درسي ملي، به ادامه همان روند سابق خواهد انجاميد، اما به نظر ميرسد ذوعلم متمركز بودن نظام آموزشي را به گونهاي ديگر نگاه ميكرد.
به گفته ذوعلم، در 25 سال اخير، ميزان مطالعات غيردرسي دانشآموزان ايراني كاهش يافته است. وي همچنين بر تسريع و تعميق برنامه درسي اول تاكيد كرد، اما آيا ميتوان بدون توجه به بسترها و الزامات، فقط به روي هوا حركت كرد.
سه شنبه 21 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1003]