واضح آرشیو وب فارسی:مهر: روايتي ديگر از 20 خرداد /وقت اندك است / نادر ابراهيمي بر فراز شانهها روانه ميشود
نادر ابراهيمي امروز در ميان آه و اندوه خانواده، دوستان، همكاران و دانشجويانش از دنياي فاني كوچيد. روايت خبرنگار مهر را از مراسم تشييع اين نويسنده و هنرمند بخوانيد.
ساعت 9 خانه هنرمندان، مراسم تشييع پيكر نادر ابراهيمي. جمعيتي حدود 500 نفر شايد هم بيشتر روبروي سخنران برنامه "پدرام اكبري" از دوستان نادر ابراهيمي ايستاده اند. اما او هم در ميان جمعيت تقريبا ناپيداست. من لبه حوض روبروي خانه هنرمندان ايستاده ام... صداي آب مي آيد.
همسر او را تشخيص نمي دهم اما جمعيت سياه پوشي را مي بينيم كه پاي پيكر او نشسته و بعضي هم ايستاده اند. ميان جمعيت بوم هاي صدابرداري معلق اند و فيلمبرداران سعي در شكار چهره ها دارند. پدرام اكبري از هواي گرم مي گويد و وقت اندك. از دوستان نادر نام مي برد و از چهره هاي حاضر در جمع تشكر مي كند.
در ميان اين چهره ها از جواد مجابي كه متني را براي سخنراني آماده كرده است دعوت به عمل مي آيد. مجابي بعد از دقايقي چند به زحمت راهي از ميان جمعيت باز مي كند تا پشت تريبون حاضر شود. او از عشق ابراهيمي به وطن و ايران مي گويد و نوشته اش را با شعر نادر همراه مي كند.
سپس پدرام اكبري از جمشيد گرگين ياد مي كند كه نخستين تجربه سينمايي اش را با فيلم "صداي صحرا" نادر ابراهيمي آغاز كرد و از پوراحمد دعوت مي كند و پوراحمد نيز از ابراهيمي، كار او و عشق او به ايران مي گويد.
پدرام احمدي همچنين از جعفر نجيدي دعوت مي كند، هنرمندي كه 9 ارديبهشت در روز بزرگداشت نادر ابراهيمي در كانون هنر نيشابور دو سرديس از چهره ابراهيمي ساخت كه ابتدا با گل ساخته شدند ولي بعد از آن، آن دو را تكميل كرد و يكي را به خانواده ابراهيمي تقديم كرد و ديگري را به كانون هنر نيشابور سپرد. سرديس ابراهيمي در كنار پيكر او با پارچه اي بنفش پوشانده شده بود.
نجيدي از همسر ابراهيمي درخواست مي كند تا پرده را از سر مجسمه بردارد. جمعي از عكاسان هجوم مي آورند و ديگر چيزي ديده نمي شود. اما عكاساني كه از طبقه فوقاني خانه هنرمندان و از آنچه كه ما نمي ديديم تصوير مي گرفتند قطعا عكس هايشان ديدني و ماندني است. حالا مراسم تمام شده و عكاسان تقريبا پراكنده شدند و پدرام احمدي درخواست مي كند سرديس را بالا بگيرند تا همه ببينند.
پدرام احمدي از وقت اندك و هواي گرم مي گويد اما با عذرخواهي مي خواهد تا مشهدي زاده از اساتيد دانشگاه هنر و علي اصغر سعادتي از كانون فرهنگي و هنري رواق، تسليت خود را ابراز دارد. در انتهاي برنامه، انصاري از دانشجويان سابق ابراهيمي دو قطعه شعر را قرائت مي كند كه آن را به استاد و تمام شاگرداني كه او را به چشم ديدند و نديدند تقديم مي كند. با خواندن شعر او طاقت فرزانه منصوري - همسر نادر - بيشتر از پيش طاق مي شود و گريه امانش را مي برد.
براي بار چندم "وقت اندك است"، و اين را پدرام اكبري متذكر مي شود و او از جعفري جلوه و ضرغامي تشكر ويژه مي كند و از ابراهيم حاتمي كيا و كمال تبريزي كه شاگردان ابراهيمي بودند نام مي برد.
پيكر ابراهيمي با مشايعت حضار تشييع و به بهشت زهرا منتقل مي شود.
دوشنبه 20 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 137]