واضح آرشیو وب فارسی:کيهان: خجالت نكشيد ! توبه كنيد ! (يادداشت روز)
اخيراً يكي از روحانيون مدعي اصلاحات و عضو شوراي مركزي مجمع روحانيون مبارز طي سخناني در مراسم نوزدهمين سالگرد ارتحال حضرت امام(ره) كه از سوي آيت الله طاهري امام جمعه سابق اصفهان و جمعي از مدعيان اصلاحات در اين شهر برپا شده بود، زبان به هتاكي و فحاشي كم سابقه اي عليه آيت الله مصباح يزدي گشوده است. سخنان اين مدعي اصلاحات كه چند ماه قبل نيز با تحريف نظر صريح حضرت امام درباره نهضت آزادي تلاش كرده بود سوابق ضد امامي و ضد انقلابي اين گروهك منحرف را پاك كند! ارزش نقد ندارد ولي از آنجا كه مدتي است جريان مدعي اصلاحات به تلويح يا تصريح از ديدگاه انحرافي جدايي دين از سياست حمايت كرده و نظرات امام راحل(ره) را مخصوصاً به نفع اين حركت ضد انقلابي تحريف مي كند و در همان حال دانشمنداني را كه به دفاع از خط مبارك حضرت امام(ره) و مخالفت با ديدگاه انحرافي جدايي دين از سياست برخاسته اند به باد فحش و ناسزا مي گيرد، اشاره به نكاتي در اين باره ضروري به نظر مي رسد.1- ابتدا به اين نمونه ها توجه كنيد؛«تفكر شيعه موجب انحطاط مملكت ما و مانعي براي دموكراسي است»!، «قوانين اسلامي متعلق به 14 قرن پيش است و جوابگوي مشكلات جوامع در زمان حال نيست»! «فرهنگ شهادت طلبي باعث ترويج خشونت مي شود»، «انقلاب اسلامي شبيه استبداد قجري است»! «هيئت هاي مذهبي منشا خشونت هستند و بسيجي ها اعضاي تشكيل دهنده اين هسته ها مي باشند»! «اصلي ترين مشكل اصلاحات اين است كه در كشور ما ايران هنوز خدا نمرده است»! «قلم فقها در طول تاريخ آغشته به خون انديشمندان بوده است»! «راه و بينش امام خميني بايد به موزه تاريخ سپرده شود»! «ائمه معصومين هم قابل نقد هستند»! «اين نظريه كه سياست عين ديانت و ديانت عين سياست است، زائيده افكار عاميانه است»! «امام حسين قرباني خشونت جدش درجنگ هاي صدر اسلام شد»! «مظاهر ديني مانند حجاب و حياي زنان، نماد عقب افتادگي است»! «جواناني كه به مسجد مي روند و كتاب هاي مذهبي مي خوانند از نظر ساختار فكري و رواني ضعيف هستند»! «مبارزه با اسرائيل مبناي فقهي و حقوقي ندارد»! «اثبات حق حاكميت به معناي حقوقي آن براي خدا اشكالات فراواني دارد»! «دستورات طالبان و قوانين مصوب در ايران از يك كاسه است»! «انديشه ارزش گرايي اسلامي از سنخ تفكر طالبان است»! «امام را بايد نقد كرد»! «انزوا و عقب افتادگي ثمره دو دهه انقلاب است»! «قرآن قابل نقد است»! و...موارد فوق، فقط اندكي از بسيارها و بخش كوچكي از هزاران نمونه مشابه ديگر است كه مدعيان اصلاحات طي 8 سال حاكميت بر دولت و مجلس، در مقاله ها، مصاحبه ها، سخنراني ها و سمينارهاي خود عليه خدا، رسول خدا(ص)، ائمه اطهار(ع)، اسلام، انقلاب، امام(ره)، نظام، مردم و... بر زبان و قلم خويش آورده اند و تمامي آنها به صورت مكتوب و مستند موجود و براي همگان قابل دسترسي است.نكته قابل توجه آن كه تقريباً تمامي مدعيان اصلاحات از اين نظرات و ديدگاههاي زشت و پلشت حمايت كرده و يا بدون اعتراض و موضع گيري از كنار آن گذشته اند و در اين ميان سكوت همراه با حمايت برخي از اعضاي مجمع روحانيون مبارز كه يكي از گروه هاي اصلي در جبهه موسوم به اصلاحات بوده اند، بسيار سؤال برانگيز و غير قابل توجيه است و معلوم نيست چگونه مي توان پذيرفت افرادي در كسوت روحاني - و بعضاً با سوابق انقلابي- و ادعاي اعتقاد به مباني اسلام و انقلاب در مقابل اينهمه اهانت و پلشتي عليه خدا و پيامبر و ائمه و اسلام وانقلاب و امام نه فقط سكوت كرده و كمترين عكس العملي نشان ندهند، بلكه با اهانت كنندگان ائتلاف حزبي و سياسي نيز داشته باشند؟! مخصوصاً آن كه اين هجوم بي شرمانه به مباني اسلام و انقلاب در خلوت و به طور پنهاني صورت نگرفته كه آقايان بتوانند سكوت در برابر آن و يا حمايت از اهانت كنندگان را به بهانه «بي خبري» توجيه كنند. همه اين مواضع ضد اسلامي و ضد انقلابي در روزنامه ها و نشريات زنجيره اي متعلق به جبهه اصلاحات چاپ و منتشر شده و اين نشريات و گردانندگان آن به صراحت و آشكارا مورد حمايت و پشتيباني مالي و سياسي گروههاي مدعي اصلاحات- از جمله مجمع محترم روحانيون مبارز- بوده است. بنابراين چگونه است كه اگر بخشدار فلان نقطه دور افتاده كشور، سخني برخلاف حزب و گروه آقايان بر زبان مي آورد، بلافاصله عليه او موضع گرفته و به جرم اين كه «اصلاحات را درك نكرده است» از كار بركنارش مي كردند، اما در مقابل اهانت آشكار و صريح همفكران و هم حزبي هاي خود به اسلام و امام و انقلاب، از يك اعتراض خشك و خالي هم دريغ مي ورزيدند؟! البته برخي از آنان، از جمله جناب آقاي كروبي در مواردي با اينگونه اهانت ها به شدت برخورد مي كرد و حتي در نمونه اي از اين برخوردها از محافل آمريكايي و اسرائيلي به عنوان خاستگاه احتمالي تبليغات سوء مدعيان اصلاحات ياد كرده بود و اين روزها نيز آشكارا مي كوشد با ساير گروه هاي مدعي اصلاحات مرزبندي روشن و مشخصي داشته باشد.2-اكنون با سوابقي كه فقط به گوشه اي از آن اشاره شد به آساني مي توان پاسخ اين دو پرسش را يافت. اول؛ آن كه چرا آمريكا از جبهه اصلاحات حمايت مي كند؟و دوم اين كه چرا مدعيان اصلاحات به مدافعان خط مبارك امام(ره) حمله مي كنند؟الف: درباره پرسش اول بايد گفت، مقامات آمريكايي و شخص بوش علي رغم كينه عميقي كه از اسلام، انقلاب و امام راحل(ره) دارند، وظيفه خود مي دانند آشكارا از جبهه اصلاحات حمايت كنند تا آنجا كه رئيس جمهور آمريكا در نطق سالانه خود به دولتمردان و سرمايه داران بزرگ آمريكايي كه نگران شكست هاي پي در پي اصلاح طلبان در انتخابات ايران بودند، اطمينان مي دهد همه امكانات خود را براي حمايت از اين جبهه به كار گيرد... چرا...؟!ممكن است اصلاح طلبان ادعا كنند حمايت آشكار بوش از آنها براي بدنام كردن اين جبهه بوده است كه بايد گفت؛ اگر مواضع و عملكرد جبهه اصلاحات با مواضع و خواسته هاي رسماً اعلام شده آمريكا همخواني و انطباق نداشت، ادعاي اصلاح طلبان قابل قبول بود ولي در حالي كه مواضع و عملكرد مدعيان اصلاحات با خواسته هاي آمريكا انطباق كامل دارد، حمايت دولتمردان آمريكايي از مدعيان اصلاحات نه فقط تعجب آور نيست، بلكه اين حمايت توضيح و علت كاملاً روشني نيز دارد. مگر آمريكا بينش و منش حضرت امام(ره) را اصلي ترين دشمن خود نمي داند؟ بنابراين وقتي اصلاح طلبان اين بينش و منش و خاستگاه آن يعني اسلام ناب محمدي(ص) و پيامبر خدا (ص) و ائمه معصومين(ع) را مورد هجوم قرار مي دهند، بديهي است كه آمريكا اين جبهه را دوست و حامي خود تلقي كند كه مي كند.ب: و اما با توجه به شرح مستندي كه از مواضع و عملكرد مدعيان اصلاحات ارائه شد پاسخ پرسش دوم يعني انگيزه مدعيان اصلاحات از حمله به مدافعان بينش و منش حضرت امام(ره) نيز بي نياز از توضيح است و كساني كه آشكارا از بينش و منش امام راحل(ره) به عنوان مانع اصلاحات موردنظر خود ياد مي كنند بسيار بديهي است كه مدافعان خط مبارك حضرت امام(ره) را دشمنان سياسي خود تلقي كرده و روشنگري هاي عالمانه و مستند آنان را يكي از عوامل اصلي رويگرداني مردم از جبهه اصلاحات بدانند و از آنجا كه بسياري از سركردگان جبهه مدعي اصلاحات نشان داده اند فقط به قدرت سياسي آنهم براي بهره گيري بيشتر از چرب و شيرين دنيا مي انديشند، تمامي عواملي كه مانع رسيدن آنها به قدرت باشد-از جمله روشنگري هاي دانشمندي مانند آيت الله مصباح يزدي- را به چشم دشمن مي نگرند!بديهي است كه در اين ميان، نمي توان نقش عوامل ديگري نظير كج فهمي، كم سوادي، حسادت، تعصب هاي كور حزبي و امثال آن را ناديده گرفت.3-نگاهي گذرا به سخنان عضو شوراي مركزي مجمع روحانيون مبارز در حسينيه اعظم اصفهان به وضوح نشان مي دهد كه اظهارات وي مجموعه اي از دروغ بافي، فحاشي، وارونه نمايي و عقده گشايي كور عليه آيت الله مصباح يزدي است و اين برخورد ضمن آن كه از كم سوادي و فقدان آگاهي ديني و سياسي سخنران حكايت مي كند، نشانه عصبانيت مشاراليه از دفاع جانانه، دائمي و عالمانه آيت الله مصباح يزدي از خط مبارك حضرت امام(ره) نيز هست!عضو مركزيت مجمع روحانيون مبارز در حالي آيت الله مصباح يزدي را به دوري از خط امام(ره) متهم مي كند كه آيت الله مصباح در ميان بزرگان حوزه، مبارزان قبل از پيروزي انقلاب و توده هاي مردم به دفاع از بينش و منش امام راحل(ره) و مخصوصاً مخالفت علمي و مستند با تفكر جدايي دين از سياست، شناخته مي شود و صدها جلد كتاب و جزوه، هزاران ساعت سخنراني و مصاحبه مكتوب و مضبوط ايشان گوياترين گواه آن است. آقاي مدعي اصلاحات آيت الله مصباح را به رئيس فرقه مصباحيه! و مشابه طالبان معرفي مي كند! و عمداً فراموش مي كند كه حزب ايشان هنگام حمله آمريكا به افغانستان از گروه طالبان به عنوان يك جريان انقلابي! ياد كرده و پيشنهاد حمايت از گروه طالبان در جنگ با آمريكا را داده بود! يادتان كه نرفته؟! و يا عمداً فراموش كرده است كه هم حزبي هاي ايشان به تبعيت از آمريكا و اسرائيل نوشته بودند جمهوري اسلامي ايران -يعني يادگار امام راحل(ره)- همطراز طالبان است!! و يا به عمد از خاطر خود برده اند كه در اوج حملات ناجوانمردانه مدعيان اصلاحات به بينش و منش حضرت امام(ره) و در حالي كه همين آقاي مدعي اصلاحات و دوستان هم حزبي او، از اين حملات حمايت كرده و يا در مقابل آن سكوت كرده بودند، آيت الله مصباح يزدي در سلسله مباحث خود در نمازجمعه تهران به دفاع مستند و عالمانه از بينش سياسي و معرفتي حضرت امام(ره) پرداخت و در همان حال طعنه هاي امثال سخنران حسينيه اعظم اصفهان و دوستان هم حزبي او را به جان خريد و دست از عقيده راسخ خود به راه امام(ره) نكشيد...حالا بايد از اين آقاي مدعي اصلاحات پرسيد؛ حضرتعالي و دوستان هم حزب و جبهه تان كه بسيج را عامل خشونت مي دانستيد و فرياد «توپ تانك بسيجي ديگر اثر ندارد»! سر مي داديد و معتقد بوديد بينش امام بايد به موزه تاريخ سپرده شود! و... خط امامي هستيد؟ يا آيت الله مصباح كه هزاران ساعت سخنراني در محافل و مجامع مختلف و از جمله در جمع بسيجيان براي تبيين و ترويج خط امام(ره) داشته است؟! اسناد موجود را كه نمي توانيد انكار كنيد. راستي! يادتان هست امام راحل(ره) درباره همين بسيج- كه حزب شما آنها را عامل عقب افتادگي و خشونت مي داند!- فرموده بود: «من به دست و بازوي بسيجيان بوسه مي زنم و به اين بوسه افتخار مي كنم» و يادتان نرفته كه همان بزرگوار گفته بود: « از خدا مي خواهم با جمع بسيجيان محشورم فرمايد»... خجالت نكشيد! توبه كنيد!حسين شريعتمداري
دوشنبه 20 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: کيهان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 407]