واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: عدالت طلبى در انديشه امام (ره)
داوود رضايى چراتىامام خمينى(ره) محصول فرهنگ و اعتقادات دينى اسلام است. اصولاً آرمان اولياى الهى براساس نص صريح قرآن كريم، استقرار عدالت اجتماعى و فراهم آوردن جامعه اى براساس موازين و قوانين دينى در جهت حركت انسان ها به سوى كمال است و استقرار عدالت از مهمترين اهداف انبياى الهى است. جانشين هاى آنان يعنى «فقها» كه در زمان غيبت معصوم همان مسئوليت را دارند، رسالتشان اجراى عدالت و تحقق يك نظام عدالت مدار است. در چنين نظام و جامعه اى خلاقيت بروز كرده و استعدادها رشد مى كند و زمينه قرب انسان به خداى متعال فراهم مى شود. حضرت امام(ره) در طول عمر مبارك خود ذره اى از پياده كردن عدالت (حتى در زندگى فردى) فروگذار نكردند و كوشيدند تا نظامى را اقامه كنند كه با محوريت ولى فقيه عادل، در جهت اقامه عدل حركت كند. غايت بعثت، عدل و گسترش آن است. محور نظام آفرينش بر عدل است و خداوند رحمان بناى عالم آخرت را بر عدل و عدالت قرار داد. كوشش همه انبياى الهى از حضرت آدم تا حضرت خاتم براى ايجاد عدل بوده تا عدالت بتواند در جامعه شكل صحيح به خود بگيرد. حضرت امام(ره) در سال ۱۳۵۶ مى فرمايد: «اسلام خدايش عادل است. پيغمبرش هم عادل است و معصوم، امامش هم عادل و معصوم است، قاضى اش هم معتبر است كه عادل باشد. فقيهش هم معتبر است وقتى كه عادل باشد، شاهد طلاقش هم معتبر است كه عادل باشد. امام جمعه اش هم بايد عادل باشد، از ذات مقدس كبريا تا آن آخر. زمامدار بايد عادل باشد، اگر عادل نباشد و عدالت در بين زمامداران نباشد اين مفاسد مفاسدى است كه داريد مى بينيد. اسلحه دست اشخاص غيرصالح، اشخاص ناصالح و اشخاص بى انصاف و بى عدالت». (صحيفه امام، ج ،۳ ص ۳۰۴)هر جامعه اى چه جوامع مبتنى بر انديشه دينى و معتقد به خدا و چه جوامع با انديشه لائيك، گرفتار مسائل اجتماعى و به تبع آن، مفاهيم عدالت اجتماعى هستند. عدالت اجتماعى در مكاتب و جوامع با انديشه لائيك محدود و مبتنى بر نياز جامعه و افراد با ديدگاه كاملاً محدود و حكومتى است. اما در عدالتى كه در دامان اسلام وجود دارد با مفاهيم اجتماعى گسترده تر و هم مفاهيم دينى وسيع تر همراه است. يكى از اصلى ترين علل گرايش مردم به انبياى الهى وجود روح عدالت جويى در رفتار و كلام آنها بود. لبيك مردم به قيام امام خمينى(ره) تنها به خاطر فقه و عرفان ايشان نبود بلكه وجود عدالتخواهى در كلام و پيام امام(ره) بود كه از او رهبرى شايسته و قابل تكيه براى مردم ساخته بود. اين خصوصيت يعنى عدالتخواهى در شخصيت ها و رهبران سياسى ممالك ديگر مانند گاندى نيز صدق مى كند. يك رهبر از آنجايى كه با ظلم مبارزه مى كند بيشتر مورد وفاق عموم واقع مى شود و مسلماً هر قدر رهبر فاضل تر و اهل انديشه باشد گرايش نخبگان و اهل فهم به او بيشتر شده و موجب اثربخشى انديشه هاى او مى گردد.* عدل سرچشمه رهبرى امام(ره) و سرمنشأ موفقيت او بودبه كار بستن ايده هاى عادلانه در حكومت در دوران مرجعيت و رهبرى از او فردى عدالت محور ساخت. امام راحل در جمع رئيس جمهور و مقامات مملكتى در سال ۱۳۶۴ مى فرمايد: «همه مان خدمت بكنيم هركس به هر اندازه اى كه مى تواند. بزرگترين چيز تقوا است كه قرآن و حديث پافشارى كردند كه انسان متقى باشد. مواظب خودش باشد كه مبادا با زبانش با چشمش و با گوشش به مردم ظلم كنند.»ويژگى اين كلام اين است كه مبادات تقوا [عدالت] در شكل عدالت اجتماعى محصور گردد و نبايد آن را تنها از حكومت توقع داشت بلكه عدالت علاوه بر جنبه اجتماعى، جنبه فردى نيز دارد كه در اين نظر مورد تأكيد است. به بيان ديگر هر فرد وظيفه دارد با عمل عادلانه با هر ظلمى مبارزه كند و سپس به طور طبيعى اين امر به حكومت تسرى پيدا مى كند. امام(ره) معتقد است كه عدالت هر چيز را بر جاى خود مى نشاند و لذا عدالت در حوزه شخصى مفهوم جدى ترى به خود مى گيرد چراكه عدالت در بعد اجتماعى در بسيارى از موارد توان ايجاد انطباق بويژه در حوزه شخصى را ندارد. حضرت امام(ره) مى فرمايند: «عدالت را براى ديگران نخواهيد. براى خودتان هم بخواهيد. در رفتار عدالت داشته باشيد در گفتار هم عدالت داشته باشيد. تشريفات را كم كنيد و اين ملت را خدمتگزار باشيد.»عدالت ريشه در فطرت انسان دارد و انسان بالفطره به دنبال گمشده خود (عدل) است. شهيد مطهرى مى فرمايد: «عشق به عدالت قبل از دين است.» براساس اين ديدگاه مشخص مى شود توجه به عدالت بر علاقه انسان به دين تقدم دارد و به جرأت مى توان گفت كه حتى مفاهيم اجتماعى نيز جوهره و اصالت خود را از عدالت وام مى گيرند. در جامعه اى كه عدالت (به مفهوم نسبى، نه مطلق) حاكم باشد مفاهيم اجتماعى از قوت بيشتر برخوردار بوده و توان تسرى در امور فردى را نيز پيدا مى كنند. مفاهيم اجتماعى مانند آزادى حق حاكميت، فرهنگ و... در سايه عدالت مفهوم واقعى خود را پيدا مى كنند.در سال ۱۳۵۷ خبرنگار نشريه اكسپرس در پاريس از حضرت امام(ره) راجع به اسلام (البته با تصور و تلقى خودش) سؤال مى كند كه: در مجموعه اى كه از نظرات شما در سال ۱۹۷۰ زير عنوان «دولت اسلامى» [منظور كتاب حكومت اسلامى و ولايت فقيه حضرت امام(ره) است كه در سال ۱۳۴۸ آن را به صورت درس در نجف اشرف تدريس مى كردند سپس كتاب آن نيز چاپ و به انگليسى ترجمه شد و در اختيار همگان قرار گرفت] به چاپ رسيد شما نظريه مربوط به استقرار رژيم خشك و سختى را كه بر مبناى رعايت اصول قرآن پى ريزى شده شرح داده ايد و اضافه كرديد كه در اين نظام جايى براى عقايد و احساسات وجود نخواهد داشت و صرفاً تعاليم قرآن ملاك عمل خواهد بود و افراد فقط از خدا و قانون او اطاعت خواهند كرد. آيا مردم حاضر خواهند شد تا اين حد آزادى هايشان محدود گردد حضرت امام (ره)جواب دادند: «در يك رژيم اسلامى، آزادى ها صريح و كامل خواهند بود. تنها آزادى هايى به ملت داده نخواهد شد كه برخلاف مصلحت مردم باشد و به حيثيت فرد لطمه وارد شود. حمايت عظيمى كه ملت از چند ماه پيش از ما به عمل آورد نشان مى دهد كه مردم به قدر كافى افكار ما را درك كرده و متوجه آينده شده اند...»فهم صحيح از نياز مردم (عدالت) توسط امام راحل موجب شد كه در سال ها قبل از پيروزى انقلاب با چنين صلابتى موضوع را مورد تأكيد قرار دهند و مردم نيز به سبب اين ويژگى فكرى بيشترين گرايش ممكن را به ايشان نشان دادند.اميرالمؤمنين على(ع) عدل را بر چهار پايه استوار مى داند: «فكرى ژرف انديش (فهم عميق)، علم و دانش عميق، نيكو داورى كردن و استوار بودن در شكيبايى.»با تحقيق در كلام و پيام امام(ره) مى توان دريافت كه ايشان با پيروى از مولى متقيان على(ع) توانست پيوند مستحكمى بين حكومت و عدالت در عصر حاضر ايجاد نمايد كه به ذكر نمونه هايى از آن پرداخته مى شود: «حكومت هاى اسلامى حكومت هاى عدالت است. براى عدالت آمده اند. حكومت ها نيامدند كه به مردم بزرگى بفروشند. حكومت ها خدمتگزار بايد باشند اگر از خدمتگزارى تخلف بكنند، خلاف موازين اسلام است... و تمام اقداماتشان براى اين بوده است كه مردم را نجات بدهند.» (صحيفه امام، ج ،۱۱ ص ۲۶۵)«جمهورى اسلامى معنايش اين است كه عدالت باشد و...» و يا مى فرمايد: «برنامه جمهورى اسلامى اين است كه يك دولت به وجود بيايد كه با همه قشرها به عدالت رفتار كند و...» (صحيفه امام، ج ۹ ، ص ۷۲)و يا در فرازى ديگر حضرت امام (ره) مى فرمايند: «ارزش ها در عالم دو قسم است. يك قسم ارزش هاى معنوى از قبيل ارزش توحيد و جهاد مربوط به الوهيت و از قبيل عدالت اجتماعى، حكومت عدل و رفتار عادلانه حكومت ها با ملت ها و بسط عدالت اجتماعى در بين ملت ها و امثال اينها كه در صدر اسلام يا قبل از اسلام از آن وقتى كه انبيا مبعوث شدند وجود داشته و قابل تغيير نيست. عدالت معنايى نيست كه تغيير بكند؛ يك وقت صحيح و زمانى غيرصحيح باشد. ارزش هاى معنوى ارزش هاى هميشگى هستند.» (صحيفه امام، ج ،۱۱ ص ۱)عدالت شالوده و شاكله نظام اسلامى است. مسلماً عدم وجود عدالت در جامعه به خصوص جامعه اسلامى، خطرات زيادى را متوجه آن جامعه خواهد نمود. آنچه كه امروز بيش از پيش بدان نيازمنديم عدالت در حوزه اجتماعى و فردى است و بازخوانى نظريات و انديشه هاى امام(ره) در اين زمينه است. حركت نهادهاى نظارتى، اجرايى و همچنين تبليغاتى (به سمت واقعيت مورد نياز جامعه) با رويكرد عدالت محور سبب حضور حداكثرى مردم در انتخابات خواهد شد.تثبيت نظام مردم سالار و دينى در سايه «عدالت» ممكن خواهد شد. انقلاب اسلامى اين عطيه گرانقدر الهى با عدالت در سه زمينه مطلوب، باقدرت به راه خود ادامه خواهد داد. عدالت در بعد اجتماعى (روابط انسان ها با يكديگر)، عدالت در بعد فردى و عدالت در بعد انسان و خدا.جلوه هاى عدالت در عملكرد، رفتار و منش افراد نهفته است كه هيچگاه از نگاه تيزبين ملت مخفى نمى ماند. مسلماً رويكرد به عدالت زمينه مشاركت حداكثرى را فراهم مى سازد، والا انتخابات بدون پشتوانه مشاركت مردمى فاقد مشروعيت است.... «پس كسى كه درست انديشيد به ژرفاى دانش رسيد و آن كس كه به حقيقت دانش رسيد، از چشمه زلال شريعت نوشيد و كسى كه شكيبا شد در كارش زياده روى نكرده با نيكنامى در ميان مردم زندگى خواهد كرد.» (نهج البلاغه حكمت ۳۱).
دوشنبه 20 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 246]