تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 6 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هرگاه خداوند براى خانواده اى خير بخواهد آنان را در دين دانا مى كند، كوچك ترها بزرگ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1844807723




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

راهكارهاي امريكا در جنگ نرم با جمهوري اسلامي ايران


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:

  خبرگزاري فارس: جنگ نرم با هدف گرفتن فكر و انديشه ملت‌ها نقش مهمي را در سست نمودن حلقه‌هاي فكري و فرهنگي جوامع ايفا مي‌كند.در اين مقاله راهكارهاي اين كشور براي مقابله نرم با جمهوري اسلامي ايران مورد مطالعه و بررسي قرار مي‌گيرد.     چكيده   امروزه با كوچك‌تر و پيچيده‌تر شدن جهان به واسطه رشد روزافزون وسايل ارتباط جمعي از قبيل اينترنت و ماهواره معادلات گذشته در تنظيم روابط بين كشورها تا حدود زيادي به هم خورده و جاي خود را به معادلات جديدي داده است؛ به گونه‌اي كه به جاي به كارگيري مستقيم زور، توجه قدرت‌ها به استفاده از قدرت نرم و ايجاد تغييرات از طريق مسالمت‌آميز با به كارگيري شيوه‌هاي نوين مداخله در امور داخلي كشورها جلب شده است. علاوه بر اين، در اين دوران رسانه‌ها به مثابه ابزاري اساسي براي اِعمال سياست‌هاي قدرت‌هاي زورمدار به كار مي‌روند و رقابتي جهاني در عرصه نبرد رسانه‌اي شكل گرفته است. در اين ميان جنگ نرم با هدف گرفتن فكر و انديشه ملت‌ها نقش مهمي را در سست نمودن حلقه‌هاي فكري و فرهنگي جوامع ايفا مي‌كند. در اين خصوص، امريكا سعي دارد با ارائه تعريف جديدي از تروريسم و آزادي‌خواهي جنگ نرم گسترده‌اي را عليه ديگر كشورها از جمله ايران شكل دهد. در اين مقاله راهكارهاي اين كشور براي مقابله نرم با جمهوري اسلامي ايران مورد مطالعه و بررسي قرار مي‌گيرد.   واژگان كليدي: جنگ نرم، قدرت نرم، ناتوي فرهنگي، جنگ‌ رسانه‌اي، شبكه‌سازي.   مقدمه   جنگ نرم در برابر جنگ سخت در حقيقت شامل هرگونه اقدام رواني و تبليغات رسانه‌اي كه جامعه هدف يا گروه هدف را نشانه مي‌گيرد و بدون درگيري نظامي و گشوده شدن آتش رقيب را به انفعال يا شكست وامي‌دارد. يجنگ رواني، جنگ رايانه‌اي، اينترنتي، براندازي نرم، راه‌اندازي شبكه‌هاي راديويي و تلويزيوني و شبكه‌سازي از اشكال جنگ نرم هستند. جنگ نرم در پي از پاي درآوردن انديشه و تفكر جامعه هدف است تا حلقه‌هاي فكري و فرهنگي آن را سست كند و با بمباران خبري و تبليغاتي در نظام سياسي - اجتماعي حاكم تزلزل و بي‌ثباتي تزريق كند. جنگ نرم به وسيله كميته خطر جاري در سال‌هاي پاياني دهه 1980 طراحي شد. كميته خطر جاري در اوج جنگ سرد و در دهه 1970 با مشاركت اساتيد برجسته علوم سياسي و مديران سابقه‌دار سازمان سيا و پنتاگون تأسيس شد. در آن مقطع و در پي اصلاحات گورباچف مبني بر ايجاد فضاي باز سياسي و تغيير در قوانين اقتصادي (پروسترويكا) اين كميته با منتفي دانستن جنگ سخت و رودررو با اتحاد جماهير شوروي تنها راه به زانو درآوردن بلوك شرق را جنگ نرم و فروپاشي از درون معرفي كرد. سياستگذاران پنتاگون و سيا با سه راهبرد دكترين مهار، نبرد رسانه‌اي و سامان‌دهي نافرماني مدني اتحاد شوروي را به فروپاشي و شكست واداشتند. ايران نيز امروزه به لحاظ وسعت سرزميني، كميت جمعيت، كيفيت نيروي انساني، امكانات نظامي، منابع طبيعي سرشار و موقعيت جغرافيايي ممتاز در منطقه خاورميانه و هارتلند نظام بين‌الملل به قدرتي كم‌نظير تبديل شده است كه از ديد كارشناسان سياسي كشورهاي غربي ديگر نمي‌توان با يورش نظامي و جنگ سخت آن را سرنگون كرد بلكه تنها راه سرنگوني نظام جمهوري اسلامي پيگيري مكانيسم‌هاي جنگ نرم و به كارگيري تكنيك‌هاي عمليات رواني با استفاده از سه راهبرد دكترين مهار، نبرد رسانه‌اي و سامان‌دهي و پشتيباني از نافرماني مدني است. راه‌اندازي پروژه جنگ نرم عليه ايران در مقطع كنوني را بايد ناشي از گسترش حس تنفر از امريكا در جهان دانست كه به نظر سران كاخ سفيد ايران مركز اصلي ايجاد اين تنفر و گسترش آن است. در امريكا براي مقابله با اين موج، نيروي واكنش سريع تشكيل شد تا اولاً در قالب پروژه دموكراتيزه كردن كشورها به خنثي‌سازي نفوذ معنوي ايران در كشورهاي اسلامي و منطقه خاورميانه بپردازد و ثانياً با القاي خطرناك بودن ايران براي امنيت همسايگان اذهان عمومي از اقدامات و نقشه‌هاي ايالات متحده منحرف شود. نكته مهم اينكه آخرين نظرسنجي كه به وسيله شوراي روابط خارجي امريكا در بيشتر كشورهاي خاورميانه مانند مصر، عربستان سعودي، اردن، لبنان و امارات متحده عربي صورت گرفته حاكي از آن است كه كمتر از ده درصد مردم اين كشورها طرفدار دمكراسي به سبك امريكايي‌اند. اكثريت مردم اين كشورها معتقدند هدف اصلي امريكا از پروژه دمكراسي‌سازي در خاورميانه دستيابي آسان به نفت، امنيت اسرائيل و تضعيف مسلمانان است. نوشتار حاضر بر اين اعتقاد است كه استراتژي امريكا براي مقابله با جمهوري اسلامي ايران در شرايط كنوني مبتني بر اقدامات غيرنظامي و نرم در كنار تهديد به اقدام نظامي است.   جنگ نرم؛ استراتژي جديد امريكا براي مقابله با جمهوري اسلامي ايران   پديده جنگ نرم كه هم‌اكنون به عنوان پروژه‌اي عظيم عليه جمهوري اسلامي ايران در حال تدوين است در شاخص‌هايي ماننده ايجاد نابساماني اقتصادي، شكل دان به نارضايتي در جامعه، تأسيس سازمان‌هاي غيردولتي در حجم گسترده، جنگ رسانه‌اي، عمليات رواني براي ناكارامد جلوه دادن دستگاه اداري و اجرايي دولت، تضعيف حاكميت ايران از طريق روش‌هاي مدني و ايجاد ناتوي فرهنگي متبلور مي‌شود. در برايند جنگ نرم، عوامل براندازي يا از زمينه‌هاي موجود در جامعه براي پيشبرد اهداف خود بهره مي‌برند يا به طور مجازي سعي در ايجاد نارضايتي در نزد افكارعمومي و سپس بهره‌برداري از آن دارند. به طور كلي تهديدات عليه امنيت ملي جمهوري اسلامي ايران در برهه زماني كنوني را مي‌توان در گونه تهديدات نظامي و تهديدات نرم تقسيم‌بندي كرد. در همين راستا كميته صلح جاري براي مقامات امريكايي، نيز تنها راه تغيير نظام جمهوري اسلامي ايران، را پيگيري جنگ نرم به جاي جنگ سخت مي‌داند. اين استراتژي كه دلتا نام دارد سه محور اصلي آن استفاده از تاكتيك‌هاي دكترين مهار، نبرد رسانه‌اي و ساماندهي نافرماني مدني مي‌باشد. استفاده از مشكلات اقتصادي، تنوع كثرت قومي ايران، ايجاد و دامن زدن به نافرماني مدني در تشكل‌هاي دانشجويي و نهادهاي غيردولتي و صنفي، تلاش در نزديكي به مردم تحت پوشش حمايت از حقوق بشر و دمكراسي در ايران، ايجاد شبكه‌هاي متعدد راديو - تلويزيوني فارسي زبان حمايت از اپوزيسيون (سفر فعالان جوان خارجي از كشورهاي متحد با امريكا به ايران تحت عناوين جهانگرد كه در صورت نياز، به جنبش‌هاي مدني و نافرماني‌ها بپيوندند)، تسهيل فعاليت ان.جي.اُ امريكايي در ايران، دعوت فعالان جوان ايراني به خارج براي شركت در سمينارهاي كوچك (اين افراد بايد از سوي مقامات امريكايي انتخاب شوند نه نهادهاي ايراني)، استفاده از سفارتخانه‌هاي كشورهاي ديگر و به طور كلي تضعيف ستون‌هاي حمايتي حكومت ايران از جمله راهكارهاي اجراي استراتژي دلتا به شمار مي‌آيند.(www.aei.org/publications) رژيم صهيونيستي نيز با همكاري امريكا در راستاي جنگ نرم عليه جمهوري اسلامي ايران چندي پيش در نر داشت كه با درج آگهي در روزنامه‌هاي وابسته به خود تعدادي جاسوس فارسي‌زبان را با عنوان انتخاب شغلي جالب و چالشگر به استخدام موساد درآورد. علاوه بر اين، اين رژيم‌ها با همكاري اتحاديه اروپا و امريكا در نظر دارد يك شبكه راديو - تلويزيوني براي ايرانيان راه‌اندازي كند. طرح ياد شده شامل راه‌اندازي يك كانال تلويزيوني، يك ايستگاه راديويي و يك وب‌سايت اينترنتي است كه اخبار فوري، برنامه‌هاي زنده و تكراري را به صورت 24 ساعته براي ايرانيان پخش مي‌كنند. هدف از اين طرح تأثيرگذاري بر افكارعمومي جامعه ايران و فراهم نمودن زمينه جنگ نرم جمهوري اسلامي ايران عنوان شده است.   دلايل به كارگيري قدرت نرم عليه جمهوري اسلامي ايران   قدرت نرم، به آن دسته از قابليت‌ها و توانايي‌هاي كشور اطلاق مي‌شود كه با به كارگيري ابزاري چون فرهنگ، آمال و يا ارزش‌هاي اخلاقي به صورت غيرمستقيم بر منافع يا رفتارهاي ديگر كشورها اثر مي‌گذارد استفاده از راهكارهاي قدرت نرم در جنگ نرم از اهميت زيادي برخوردار است. ژوزف ناي از پيشگامان طرح قدرت نرم در سال 1989 مي‌گويد: "قدرت نرم، توجه ويژه به اشغال فضاي ذهني كشور ديگر، از طريق ايجاد جاذبه است و نيز زماني يك كشور به قدرت نرم دست مي‌يابد كه بتواند (اطلاعات و دانايي) را به منظور پايان دادن به موضوعات مورد اختلاف به كار گيرد و اختلافات را به گونه‌اي ترسيم كند كه از آنها امتياز بگيرد. مونوپولي اطلاعات و دانايي مركز ديپلماسي نيست، بلكه خود دانش و گسترش آن است كه بايد نقطه قوت ديپلماسي باشد. قدرت نرم، تبليغات سياسي نيست بلكه مباحث عقلاني و ارزش‌هاي عمومي را شامل مي‌شود. هدف قدرت نرم افكارعمومي خارج و سپس داخل كشور است. وسايل ارتباط جمعي در جهان امروز، جهان‌هاي ذهني و غيرواقعي را به دنيا مخابره مي‌كنند. آنها ديگر به انتقال واقعيت فكر نمي‌كنند، بلكه واقعيت‌ها را مي‌سازند. هدف رسانه‌ها از قدرت نرم در ابتدا مديريت افكارعمومي نيست، بلكه رسانه‌اي در اين دنيا موفق است كه بتواند با افكارعمومي حركت كند و خود را سازگار با آنها نشان دهد. در عصر رسانه‌هاي نوين جهاني، به ياري فناوري‌هاي نوين ارتباطات و اطلاعات كسب قدرت نرم به مراتب راحت‌تر از به دست آوردن و نگهداري قدرت سخت است. دولت‌ها اگر بتوانند مفاهيم جديد امنيتي را براي خود، بازتعريف كنند، در آن صورت مجبور نيستند لشكرهاي عظيم نظامي خود را تقويت كنند. (كوآت.بي،اي.ماتيو) راهكارهاي رسيدن و در اختيار داشتن قدرت نرم محورهاي ذيل را دربر مي‌گيرد: 1. داشتن كانال‌هاي چندگانه ارتباطي داخلي و خارجي؛ 2. نزديك كردن سنت‌ها و ايده‌هاي فرهنگي اجتماعي و سياسي بر نرم‌هاي جهاني؛ 3. حركتي آرام، پراكنده و پيوسته در جهت تسخير افكارعمومي به وسيله رسانه‌هاي همراه و همگام با مردم (نه رسانه‌اي كه قصد مديريت افكار را داشته باشد)؛ و 4. ايجاد گفتمان‌هاي خبري - رسانه‌اي در خارج و داخل به زبان‌هاي مختلف. البته در شرايط فعلي به نظر مي‌رسد قدرت متراكم و سخت امريكا دچار بحران اساسي شده است، به همين منظور امريكا در صدد به كارگيري قدرت نرم براي مقابله با حريفان خود به خصوص ايران است. بر همين مبنا دونالد رامسفلد طي سخناني در شوراي روابط خارجي امريكا ضمن دفاع از استراتژي مقابله با تروريسم و ادامه جنگ در عراق بر نقش اثرگذار و خصمانه محيط رسانه‌اي گروه‌هاي رقيب براي مقابله با تروريسم تأكيد كرد. نكته مهم و برجسته سخنان رامسفلد، هشدار وي در مورد ناتواني دولت امريكا در روند مواجهه با واقعيت عصر رسانه‌اي است كه موجب ضرر و زيان و از دست رفتن جان هزاران امريكايي در سراسر جهان شده است. وي اشاره مي‌كند كه برخي از صحنه‌هاي نبرد ممكن است در كوهستان‌هاي افغانستان يا خيابان‌هاي عراق اتفاق نيفتد، بلكه در اتاق‌هاي خبر در نيويورك، لندن و قاهره يا هر جاي ديگر شكل بگيرد. از ديد اكثر كارشناسان امريكايي در حالي كه القاعده و جنبش‌هاي افراطي سال‌ها از اين سكو - رسانه خبري استفاده كرده و به طور موفقيت‌آميزي توانسته‌اند افكارعمومي مسلمانان را عليه غرب مسموم نمايند، ولي اين كشور هنوز در مرحله آغاز رقابت براي جلب مخاطبان قرار دارد. علاوه بر اين، تلاش رسانه‌اي و ارتباطي مقامات امريكا در پنتاگون و ديگر سازمان‌ها، به جاي آنكه فعال باشد بيشتر متمايل به افدامات واكنشي است. اين كارشناسان به دولت بوش پيشنهاد در پيش گرفتن استراتژي ارتباطات را مي‌نمايند كه بر بازنگري در تلاش‌هاي جاري رسانه‌اي به ويژه در نحوه فعاليت‌ سازمان اطلاعات امريكا و راديو اروپاي آزاد و نيز شناسايي واقعيت‌هاي رسانه‌هاي تصويري و ديجيتالي و لزوم تغيير در شيوه‌هاي كاري و تجاري بخش‌هاي روابط عموي مبتني است. به نظر مي‌رسد قدرت سخت امريكا در چنبره قدرت نرم رسانه‌ها گرفتار شده است و خاورميانه با پيچيدگي‌ها و تنوع خاص فرهنگي، سياسي و رسانه‌اي خود، به خطرناك‌ترين دام براي امريكا تبديل شده است. به گونه‌اي كه ايجاد و رشد شبكه‌هاي خبري مستقل در اين منطقه ضربه سختي را بر وجهه و موقعيت امريكا در منطقه وارد نموده است. شبكه‌هاي خبري همچون الجزيره، روند هدايت افكارعمومي و مسلمانان عليه امريكا را وارد فاز جديدي كرد. علاوه بر اين با اشغال عراق و افغانستان و فشار بر سوريه و لبنان از يك‌سو و بهانه‌جويي و شرارت امريكا در خصوص پرونده هسته‌اي ايران، بازي باخت - باخت امريكا در خاورميانه، بسيار روشن‌تر و خطرناك‌تر شده است، گروه‌هاي ضدامريكايي با گرايش‌هاي سلفي - تكفيري رشد و توسعه برق آسايي را تجربه كردند و افكارعمومي منطقه خاورميانه هم به شدت ضدامريكايي‌تر شد. افتضاح زندان‌هاي ابوغريب و گوانتانامو، بحران افكارعمومي را براي امريكايي‌ها، سياه‌تر و مشكل‌تر كرد. ورود مستقيم امريكا به بحران انرژي در منطقه خاورميانه و عقد قرارداد هسته‌اي با هند از جمله مصاديق همين قمار امريكايي و ورود سخت به بازي‌هاي نرم منطقه است. از سوي ديگر چالش هسته‌اي ايران و امريكا نيز تاكنون با ناكامي و البته خشم امريكايي‌ها روبه‌روابط عمومي، شده است و آنها عملاً نتوانسته‌اند ايران را در چارچوب شوراي امنيت تحت فشار بگذارد. رشد سريع شبكه‌هاي خبري در منطقه خاورميانه كه با الگوبرداري از الجزيره تأسيس شده‌اند و به موفقيت‌هاي قابل قبولي در ايجاد فضاي رسانه‌اي و هدايت افكارعمومي منطقه دست يافته‌اند، دورنماي بسيار تاريكي را براي موقعيت امريكا در منطقه خاورميانه ايجاد كرده است؛ بنابراين، اگر در دوره نخست رياست‌جمهوري بوش استفاده از قدرت سخت براي مقابله با كشورهاي خاورميانه به خصوص ايران در ميان بود اكنون قدرت نرم در مركز توجه مقامات سياسي واشنگتن قرار گرفته است، به گونه‌اي كه براساس بررسي انجام شده از سوي پروژه گرايش‌هاي جهاني پيو بيشتر جهانيان فكر مي‌كنند جنگ امريكا در عراق خطر بزرگ‌تري براي صلح جهاني است تا ايران؛ و اين جنگ جهان را به مكاني خطرناك‌تر تبديل كرده است. همچنين، اين گزارش تأكيد مي‌نمايد كه در كشورهايي كه اكثر جمعيت‌شان مسلمان‌اند امريكا بايد احتمالاً بيشتر بر قدرت نرم متمركز شود، با اين حال اين كشور وجهه‌اي منفي دارد، اما ايران در اين كشورها تصويري بسيار مطلوب از خود بر جاي گذاشته است.(دبليو، ي، آستين)   ناتوي فرهنگي؛ چهره‌اي ديگر از جنگ نرم   پس از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي در سال 1991 و پايان يافتن جنگ سرد (1991 - 1945) دنيا به سمت تك‌قطبي شدن پيش رفت، بنابراين امريكا كه رقيب اصلي‌اش (اتحاد جماهير شوروي) ديگر توان مقابله با او را نداشت احساس كرد رقيب ممتازي ندارد به همين علت تلاش كرد سيطره خود را در عرصه‌هاي نظامي، اقتصادي، فرهنگي و سياسي بر جهان تحميل كند. بنابراين به فرهنگ‌سازي جهاني مبتني بر فرهنگ ليبرال دمكراسي، متوسل شد؛ از همين روابط عمومي،، به يك مجموعه مقتدر فرهنگي نياز بود و شايد از اين زمان به بعد عملاً ناتوي فرهنگي موجوديت يافت. در همين راستا اندكي پيش از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي نظريه پايان تاريخ فوكوياما - استاد اقتصاد سياسي دانشگاه جان‌هاپكينز - در سال 1989 در سطح جهان مطرح گرديد. وي در مقاله‌اش خاطرنشان مي‌كند: "واقعيتي كه اينك شاهد عيني آن هستيم تنها پايان جنگ سرد يا عبور از يك دوران تاريخي جنگ سرد نيست بلكه اين واقعه نقطه پايان تحول ايدئولوژيكي و بشري و جهاني‌سازي ليبراليسم غربي به عنوان شكل نهايي حكومت بشري است." همچنين همزمان با نظريه مذكور نظريات ديگري مانند موج سوم آلوين تافلر، دهكده جهاني جرج اورول و مك لوهان، برخورد تمدن‌هاي ساموئل هانتينگتون، جهاني‌شدن و جهاني‌سازي رابرتسون هابرماس و گيدنز و نظريه عدالت جهان راولز به عنوان مكمل‌هاي نظريه پايان تاريخ فوكوياما مطرح شدند، در نتيجه حس جهانشمولي و به تعبير ديگر احساس كدخدا بودن براي دنيايي كه در چارچوب دهكده جهاني گنجانده شده است، سبب گرديد كه ناتوي فرهنگي عينيت يابد. همچنين مي‌توان دلايل روي آوردن به ناتوي فرهنگي را نسبت به ناتو با رويكرد نظامي به شرح ذيل بيان نمود:   - گستره و دوربرد ناتوي فرهنگي فراتر از مرزهاي جغرافيايي - بلكه مرزهاي فكر، انديشه و فرهنگ ملت‌هاست - لكن دوربرد ناتوي نظامي مرزهاي جغرافيايي يك يا چند كشور است. - استراتژي و رهيافت ناتوي فرهنگي قبضه كردن باورها، ايدئولوژي و جهان‌بيني ملت‌ها و فرهنگ‌هاست، لكن استراتژي با رويكرد نظامي تصرف زمين و كسب منابع و مراكز مهم اقتصادي است. - ويراني‌ها، تلفات و خرابي‌ها در كاركرد نظامي و جنگ سخت، محسوس و ملموس است ضمن آنكه با هزينه كردن، قابل بازسازي است، ولي در ناتوي فرهنگي ويراني‌ها و تلفات و به تعبير بهتر آسيب‌ها نامحسوس است، بنابراين تخريب فكري و فرهنگي به آساني بازسازي نمي‌شود. - ناتوي فرهنگي جنگ نرم، بدون خاكريز و بي‌سروصداست اما ناتو با رويكرد نظامي درگير جنگ سخت و پرسرصداست. - كاركرد ناتوي فرهنگي بلندمدت، پرجاذبه، پربازده، كم‌دردسر و كم‌هزينه‌تر است، ولي ناتو با رويكرد نظامي كوتاه‌مدت، خشك و سخت، كم‌بازده و پردردسر و پرهزينه‌تر است. - تلفات انساني در جبهه نظامي مقدس، با ارزش و ماندني است و به خصوص در فرهنگي ديني تحت عنوان شهادت از آن ياد مي‌شود اما در عرصه فرهنگي ذهن‌ها و انديشه‌ها آسيب مي‌بيند. به طور كلي فرهنگ هر قوم و آييني و به تعبير ديگر فرهنگ هر ملت و كشوري دربر گيرنده باورها، ارزش‌ها، آداب، رسوم و بايدها و نبايدهايي است كه به عنوان زيربناي اصلي هويت هر كشوري به شمار مي‌آيد، بنابراين از جمله اهداف ناتوي فرهنگي به حاشيه راندن فرهنگ ملي و ديني جوامع و ملت‌هاست تا با حاكم كردن فرهنگ ليبرال دمكراسي در راستاي فرهنگ‌سازي جهاني خواسته‌هاي خود را در تمام ابعاد تأمين كنند و در عمل اداره كشورها و به تعبير صحيح‌تر اداره امور جهان را به دست گيرند. (سريع القلم، محمود) امريكا و جريان صهيونيسم بين‌الملل براي عملياتي ساختن و جنگ نرم در قالب ناتوي فرهنگي عليه جمهوري اسلامي ايران طي سال‌هاي گذشته و همچنين براي سال‌هاي آينده راهبردها و شيوه‌هاي زير را طراحي كرده‌اند: - پيگيري پرونده هسته‌اي ايران و القاي غيرصلح‌اميز بودن اين فناوري تبليغ و اينكه ايراني‌ها تلاش دارند بمب اتمي بسازند كه نه تنها براي امنيت و ثبات منطقه و جهان خطرناك است بلكه موجب تقويت جبهه تروريست‌ها و جريان بنيادگرايي افراطي در جهان خواهد شد. - سرمايه‌گذاري در رسانه‌هاي ديداري و شنيداري، سازمان‌هاي تبليغاتي و خبري و كمپاني‌هاي فيلم‌سازي براي ارائه تصويري سياه و خطرناك از جمهوري اسلامي ايران براي افكارعمومي جهان كه آخرين نمونه آن ساخت و پخش فيلم ضدايراني 300 بوده است. فيلم ديگري نيز تحت عنوان فرار از تهران توسط كمپاني برادران وارنر در حال توليد است. - ايجاد فضاي رسانه‌اي درباره دخالت ايران در عراق، لبنان و … در نقش بزرگ‌ترين مدافع تروريسم كه به عوامل ناامني در اين كشورها تسليحات مي‌رساند و آنها را آموزش نظامي مي‌دهد. - تقويت و ايده جنبش دمكراسي به سبك امريكايي و مستمسك قراردادن مقوله حقوق بشر، حقوق زنان و دامن‌زدن به مطالبات صنفي و اجتماعي همچنين سازمان‌دهي نارضايتي‌ها و نافرماني به اصطلاح مدني به وسيله مطبوعات خاكستري، احزاب و … - راه‌اندازي سايت‌هاي اينترنتي و ارائه نرم‌افزارهاي جاسوسي به عوامل خود در داخل كشور تا ابعاد مختلف جنگ رسانه‌اي به شكل اثربخش‌تر طراحي و اجرا شود. - تلاش براي تحليل مغرضانه از اوضاع داخلي و ايجاد فضاي وحشت‌زا و موهوم از احتمال بروز جنگ، آغاز دوره بحران اقتصادي و مشكلات عظيم ناشي از آن. - سوءاستفاده تبليغاتي از اجراي طرح‌هايي چون طرح امنيت اجتماعي به عنوان محدودكننده آزادي و حقوق زنان و نقش‌ آزادي‌هاي مدني و اجتماعي. - ايجاد تقابل‌هاي سياسي بين سران ارشد نظام اسلامي و القاي اينكه جنگ قدرت در جمهوري اسلامي بين چند طيف در جريان است و در نهايت فلان طيف يا فلان گروه پيروز و يا شكست مي‌خورد.   جنگ رسانه‌اي امريكا عليه جمهوري اسلامي ايران   بنيادي‌ترين تعريف از جنگ رسانه‌اي استفاده از رسانه‌ها براي تضعيف كشور هدف و بهره‌گيري از توان و ظرفيت رسانه‌ها (اعم از مطبوعات، خبرگزاري‌ها، راديو، تلويزيون، اينترنت و اصول تبليغات) به منظور دفاع از منابع ملي است. جنگ رسانه‌اي يكي از برجسته‌ترين جنبه‌هاي جنگ نرم و جنگ‌هاي جديد بين‌المللي است. اگرچه رسانه‌اي عمدتاً به هنگام جنگ‌هاي نظامي كاربرد بيشتري پيدا مي‌كند، اما اين به آن مفهوم نيست كه در ساير مواقع جنگ رسانه‌اي در جريان نبوده و يا مورد استفاده قرار نمي‌گيرد. جنگ رسانه‌اي تنها جنگي است كه حتي در شرايط صلح نيز بين كشورها به صورت غيررسمي ادامه دارد و هر كشوري از حداكثر توان خود براي پيشبرد اهداف سياسي خويش با استفاده از رسانه‌ها، بهره‌برداري مي‌كند. جنگ رسانه‌اي ظاهراً ميان راديو و تلويزيون‌ها، مفسران مطبوعاتي، خبرنگاران خبرگزاري‌ها، شبكه‌هاي خبري و سايت‌هاي اينترنتي جريان دارد، اما واقعيت آن است كه در پشت اين جدال ژورناليستي، چيزي به نام سياست رسانه‌اي يك كشور نهفته است كه به طور مستقيم توسط بودجه‌هاي رسمي مصوب پارلمان‌ها يا بودجه‌هاي سري سازمان‌هاي اطلاعاتي و امنيتي و سرويس‌هاي جاسوسي تغذيه مي‌شود.(روبين، مايكل) سربازان جنگ رسانه‌اي، متخصصان تبليغات، استراتژيست‌هاي تبليغات بين‌المللي و كارگزاران رسانه‌ها هستند. پيچيدگي‌هاي ابعاد مختلف جنگ رسانه‌اي موجب شده تا تصميم‌گيري درباره طراحي، تدوين استراتژي، چارچوب‌ها، تكنيك‌هاي كاربردي، نحوه عملياتي كردن اهداف و مأموريت‌هاي تعريف شده، استفاده از حداكقر از توان هر رسانه با توجه به امكانات انتشار مكتوب، چاپي، صوتي، تصويري، چندرسانه‌اي، اينترنتي و سرانجام انتشار آنلاين تنها به ژنرال‌هاي نظامي واگذار نشود. جنگ رسانه‌اي مقوله‌اي است كه همكاري هماهنگ و نزديك بخش‌هاي نظامي، سياسي، اطلاعاتي، امنيتي، رسانه‌اي و تبليغاتي يك كشور را مي‌طلبد. طراحان جنگ رسانه‌اي نه لزوماً ژنرال‌هاي پادگان‌نشين، بلكه ممكن است پروفسورهاي كالج‌ها و دپارتمان‌هاي رسانه‌اي در دانشگاه‌هاي معتبر هر كشور باشند. جنگ رسانه‌اي برخلاف جنگ‌هاي نظامي كه عمدتاً ميان دو يا چند كشور به عنوان ائتلاف با يك كشور جريان مي‌يابند، مي‌تواند ميان يك گروه از كشورها با گروه بزرگ ديگري از كشورها با ويژگي‌هاي مشخص جريان يابد. جنگ رسانه‌اي غرب عليه جهان اسلام و جنگ رسانه‌اي غرب عليه كشورهاي جهان سوم، دو نمونه بارز از موضوعي هستند كه مي‌توانيم آن را به جنگ جهاني رسانه‌اي تعبير كنيم. (كاگن، رابرت) بهره‌برداري چندمنظوره از فناوري جديد ارتباطاتي، يكي از شيوه‌هاي جنگ رسانه‌اي عليه ايران است. از سويي شبكه تلويزيون ماهواره‌اي مخصوص كامپيوتر و اينترنت راه‌اندازي مي‌كنند و از سوي ديگر با استفاده از اينترنت، سايت‌ها و وبلاگ‌ها، به تشريح روش استفاده از آنتن‌ها و رسيورهاي ماهواره‌اي و نحوه عبور از پارازيت‌ها مي‌پردازند. در تعدادي از سايت‌ها و وبلاگ‌هاي مخصوص ماهواره آنچنان از جزئيات فني كانال‌ها، فركانس‌ها، سيگنال‌ها و مشخصات آنتن‌ها و ان‌ال‌پي سخن به ميان آمده كه هر مخاطبي با داشتن سطح اطلاعات اندكي مي‌تواند تشخيص دهد كه در پشت چنين سايت يا وبلاگي يك طراح حرفه‌اي و يك برنامه از پيش تعيين شده براي گسترش فرهنگ استفاده از ماهواره در ايران و حل مسائل و مشكلات فني استفاده‌كنندگان وجود دارد. اگرچه توجه مطبوعاتي امريكايي به مسائل ايران بسيار اندك بوده و به ندرت رويدادهاي جاري ايران در اين رسانه‌ها بازتاب مي‌يابد، اما يك خط‌مشي كلان و محوري بر اين رسانه‌ها حاكم است كه بر اساس آن فقط اخبار منفي از ايران بر روي صفحات اين نشريات نقش مي‌بندد و عمده گزارش‌هاي خبرنگاران مطبوعات غربي از ايران، يا مربوط به بحران‌هاي سياسي، اجتماعات، زدوخوردها و تضاد حاكميت با مردم و يا مربوط به موضوعات كليشه‌اي و تكراري مانند نقض حقوق بشر، تلاش براي دستيابي به سلاح‌هاي هسته‌اي و كشتارجمعي و نقش آزادي‌هاي سياسي و مدني است. اين رسانه‌ها همچنين با انتشار اخبار سري و محرمانه يا اخبار هدايت‌شده از سوي دستگاه‌هاي سياست خارجي و اطلاعاتي كشور متبوع خود، به ايجاد فضا و جوسازي عليه ايران مي‌پردازد. ريشه‌يابي بسياري از جريان‌سازي‌هاي رسانه‌اي عليه ايران، براي اولين بار نشان مي‌دهد كه اين راسنه‌ها كه عمدتاً وابسته به محافل صهيونيستي بوده‌اند با جعل يا انتشار عامدانه برخي اطلاعات، اقدام به ايجاد محور فشار عليه ايران كرده و بيشتر رسانه‌هاي بين‌المللي تحت تأثير فضاي ايجاد شده، به دنباله‌روي از آن مسئله و دامن‌زدن به بحران خبري و سياسي پرداخته‌اند. در سال‌هاي اخير، با محوريت يافتن مسائل سياسي ايران، بسياري از مطبوعات امريكا، اقدام به اعزام خبرنگار يا تأسيس و تقويت دفاتر نمايندگي در ايران كرده‌اند. اين مسئله، عيناً در مورد خبرگزاري‌هايي نظير رويترز، آسوشيتدپرس، يونايتدپرس، فرانس پرس و شبكه‌هاي تلويزيوني بي.بي.سي و سي.ان.ان نيز مصداق دارد. (ميلاني، عباس و مايكل مك فول)   شبكه‌سازي، گزينه جديد امريكا براي مقابله با جمهوري اسلامي ايران   فعاليت‌هاي شبكه‌سازي جنگ سرد ايالات متحده و بريتانيا، امروزه براي نبرد با اسلام و حكومت‌هاي اسلامي خصوصاً ايران به كار برده مي‌شود.(www.tebyan.net) در سطح استراتژيك، ايالات متحده در آغاز جنگ سرد دريافت كه شبكه‌سازي بايد بخشي حياتي از استراتژي همه‌جانبه آن باشد. بنابراين منابع زيادي را براي تأمين مالي مجموعه‌اي از سازمان‌هايي كه مي‌توانستند با سازمان‌هاي كمونيستي در اروپاي غربي و جهان سوم رقابت كنند، اختصاص داد. سياستگذاران همچنين دريافتند كه تلاش‌هاي آنان در راستاي شبكه‌سازي تنها در صورتي موفق خواهد بود كه يك استراتژي خوب و منسجم با همه آژانس‌ها و برنامه‌هاي سياسي امريكا پيوند خورده باشد. اين استراتژي هرچند تا حد زيادي دفاعي بود، ولي از عنصري تهاجمي نيز برخوردار بود. اين بدان معني بود كه اگرچه بخش بزرگي از اين كوشش در راستاي تلاش براي ايجاد ثبات و تقويت نيروهاي دمكراتيك در اروپاي غربي صورت مي‌گرفت (و بعدها در آسيا و خاورميانه)، ولي همچنين تلاش‌هايي براي تضعيف حاكميت كمونيستي در بلوك شوروي از طريق جنگ سياسي و اطلاعاتي نيز وجود داشت. امروزه نيز، امريكا اين استراتژي را در قالب پروژه ترويج دموكراسي انجام مي‌دهد، به گونه‌اي كه كارشناسان امريكايي معتقدند تلاش‌هاي امريكا براي جذب مردمان اروپاي شرقي و اتحاد شوروي در دوران جنگ سرد مي‌تواند مدلي براي مقابله با ايران امروزي باشد.(www.brookings.edu) البته امريكا براي اجراي اين استراتژي با مشكلاتي زيادي روبروست. يكي از مشكلات كليدي پيش‌روي ايالات متحده در حال حاضر عبارت از چگونگي حفظ اعتبار گروه‌هايي است كه از امريكا يا ديگر سازمان‌هاي بين‌المللي كمك دريافت مي‌كنند. به همين منظور اين كشور براي مقابله با اين مشكل سعي دارد تا با تشويق سازمان‌هاي غيردولتي براي گسترش فعاليت‌هاي خود در جهان اسلام، بخش‌هاي عمومي و خصوصي را به يكديگر مرتبط نموده و نقش خود را به ارائه كمك‌هاي مالي و عملياتي به اين گروه‌ها محدود نمايد. نكته مهم در اين زمينه اين است كه امروزه، گروه‌ها و اشخاص در ايالات متحده و اروپا در قالب طرح ترويج دمكراسي و اسلام اروپايي در حال سازماندهي خود براي مبارزه با اسلام هستند. در برخي موارد، ممكن است دولت ايالات متحده مجبور به اتخاذ نقشي فعال‌تر در شكل‌دهي به شبكه‌ها باشد. كنگره آزادي فرهنگي در دوران جنگ سرد كه مثالي بسيار موفق به حساب مي‌آمد، مي‌تواند نمونه خوبي از چگونگي متحد ساختن گروه‌هاي پراكنده و شخصيت‌هاي همفكر در يك شبكه بين‌المللي قدرتمند با حمايت مالي و سازمان‌دهي محدود ايالات متحده باشد. امروزه هدف امريكا از اين اقدام عبارت از ايجاد سازماني دائمي و چندمليتي است كه بتواند در نقش يك سكوي فكري براي ترويج دموكراسي امريكايي در جهان اسلام خدمت كند.(www.aei.org) نخستين گام در اين راستان براي امريكا و متحدانش اتخاذ تصميمي روش براي ايجاد شبكه‌هايي از حاميان خود در كشورهاي اسلامي به خصوص در ايران و ارتباطي آشكار ميان اين فعاليت‌ها با استراتژي همه جانبه امريكا است. براي دستيابي به اين هدف، اين كشور در تلاش است تا ساختاري نهادي در داخل دولت امريكا براي هدايت، نظارت و بررسي اين تلاش‌ها ايجاد كند. بر اين اساس، ايالات متحده براي موفقيت سياست شبكه‌سازي (كه سياستي نامتقارن و انتخابي است) خود كه امروزه براي مقابله با حكومت‌هاي اسلامي خصوصاً دولت جمهوري اسلامي ايران برگزيده شده است، بر اين گروه‌ها تمركز دارد:   1. شخصيت‌هاي دانشگاهي و روشنفكران مسلمان ليبرال و سكولار؛ 2. صاحب‌نظران مذهبي جوان و ميانه‌روابط عمومي،؛ 3. فعالان اجتماعي؛ 4. گروه‌هاي زنان فعال در مبارزات برابري جنسيتي؛ و 5. روزنامه‌نگاران و نويسندگان ميانه‌رو.   بر همين اساس امريكا استراتژي شبكه‌سازي خود را بر اين اصول قرار داده است:   1- آموزش دمكراتيك؛ در اين زمينه اين كشور تلاش دارد تا با به چالش كشيدن مفاهيم اسلامي به وسيله ارزش‌هاي دمكراتيك غربي، اسلام را مطابق برداشت خود بازتعريف كند. 2- رسانه‌ها؛ حمايت از رسانه‌هاي طرفدار غرب براي مبارزه با سلطه رسانه‌اي عناصر مسلمان بسيار مهم است. 3- برابري جنسيتي؛ مسئله حقوق زنان موضوعي مهم در شبكه‌سازي است. ترويج برابري جنسيتي بايد بخشي ضروري از اين پروژه براي توانمند ساختن مسلمانان طرفدار غرب باشد. 4- هواداري سياسي؛ اسلام‌گرايان داراي برنامه‌هاي سياسي هستند و به همين جهت اسلام‌گرايان سكولار نيز بايد وارد فعاليت سياسي شوند. در اين زمينه فعاليت‌هاي حمايتي در راستاي شكل‌دهي به محيط سياسي و حقوقي جهان اسلام مهم است. به طور كلي، امريكا براي موفقيت شبكه‌سازي در كشورهاي اسلامي به خصوص جمهوري اسلامي ايران بر يك استراتژي كلي تأكيد دارد و آن تلاش براي معكوس كردن جريان ايده‌ها است. در اين رابطه مطالب و كتاب‌هاي مهم متفكران و روشنفكران غربي در ميان مسلمانان مهاجر در تركيه، اندونزي و به ويژه ايران با هدف ترويج اسلام غربي به زبان عربي ترجمه و در سطحي گسترده انتشار مي‌يابد. علاوه بر اين تلاش دارند تا انگاره‌هاي غربي از مسلمانان را در جوامع ديگر گسترش دهند. بر همين اساس در سال‌هاي اخير تفاسير راديكال و متعصبانه از اسلام در بسياري از جوامع غربي رشد چشمگيري داشته است.(واشنگتن وي‌بس، 2005) اين رويكردها در نقاشي‌هاي اروپاييان از مسلمين بازتاب يافته كه در آن مسلمين اغلب در صحنه‌هاي گوياي بي‌رحمي شديد به تصوير كشيده مي‌شدند. تحقيق ريوا سيمون نشان مي‌دهد كه كليشه اصلي مسلمان خشن چگونه هنگام شخصيت‌پردازي خاورميانه‌اي در داستان‌هاي جنايي انگليسي و امريكايي نقشي عمده دارد. اگر امريكا بتواند افكارعمومي دنيا را متقاعد كند كه مسلمانان وحشي و خشن هستند، آنگاه كشتن آنها و تخريب اموالشان مقبول‌تر به نظر خواهد رسيد. اين قالب تبليغاتي به طور معمول به وسيله رسانه‌هاي گروهي پخش مي‌شود، به گونه‌اي كه اين رسانه‌ها تصوير معدودي از مسلمان جنگجو را به عنوان نماينده اسلام بازنمايي مي‌نمايند.(ديويدمك‌كولاف) علاوه بر اين شماري از محققان امريكايي نيز مي‌كوشند تا ثابت كنند كه جنگجويان حاضر در ميان مسلمين معاصر، تبلور امروزين تروريست‌هاي صدر تاريخ اسلام هستند! با اين نوع استدلال‌ها، كارشناسان امريكايي تأكيد مي‌كنند از آنجايي كه امريكا و ديگر كشورهاي غربي به طور مستقيم توان زيادي براي تأثيرگذاري بر مسلمانان ندارند، بايد از خود كشورهاي اسلامي براي مقابله با اسلام استفاده كنند در اينجاست كه اين كشور مي‌تواند با ترويج ايجاد شبكه‌هاي مسلمانان ميانه‌رو حامي غرب و پيگيري اقدامات مدني كمك قابل توجهي را به اين مسئله كند. بنابراين در نبرد ضداسلام‌گرايي امريكا، مسلمانان ميانه‌رو، ليبرال و سكولار با ارزش‌هاي منطبق با ارزش‌هاي ليبيرال و مدرن، شركاي بالقوه اين كشور خواهند بود. ايالات متحده امريكا تلاش دارد تا با انجام اقدامات مدني عليه كشورهاي اسلامي از جمله ايران به شيوه‌اي نرم بر منابع قدرت جهاني مسلط شود. (جرج كنان)   شبكه‌سازي تحت پوشش اقدامات مدني عليه جمهوري اسلامي ايران   صاحب‌نظراني همچون رابرت ستلاف در كتاب خود با عنوان نبرد ايده‌ها در جنگ بر عليه تروريزم درباره چگونگي كمك به متحدان امريكا در نبرد بر ضدحكومت‌هاي اسلامي به خصوص ايران سه پيشنهاد ارائه مي‌دهند: نخست اينكه امريكا متحدان بالقوه‌اي را كه شناسايي كند كه مي‌توانند زير يك چتر دسته‌جمعي مخالف، با ايده‌هاي اسلام‌گرايانه سازمان يابند. دوم؛ ايالات متحده بايد شركاي خود را در نبرد با موج فزاينده سازمان‌هاي غيردولتي اسلام‌گرا تقويت كند. اين سازمان‌ها تحت پوشش ارائه خدمات اجتماعي به جوامع محلي به مسير مهمي براي اشاعه افكار اسلام‌گرايانه در سرتاسر جهان اسلام تبديل شده‌اند. سوم؛ فرصت‌هاي آموزشي لازم - با تأكيد بر زبان انگليسي - در اختيار جوانان مسلمان قرار داده شود. دانش عملي از زبان انگليسي پنجره رو به جهان را براي جوانان مسلمان مي‌گشايد و به آنها امكان دسترسي به منابع اطلاعاتي جهاني و نه تنها محلي را مي‌دهد.(والتر، ال.هيكسون) دانيل بايمن كارشناس مؤسسه بروكينگز نيز معتقد است امريكا در مقابل ايران گزينه‌هاي محدودي در اختيار دارد. بنا به گفته وي گزينه‌هايي همچون تغيير نظام، بمباران تأسيسات هسته‌اي و اعمال فشارهاي ديگر عليه ايران مي‌تواند به تضعيف موقعيت امريكا در خاورميانه بينجامد. در مقابل بايمن از استراتژي چندجانبه اعمال فشارهاي مدني و نرم به عنوان ابزارهاي بالقوه امريكا براي مقابله با ايران نام مي‌برد. به اعتقاد وي هدف اين استراتژي بايد تقويت گروه‌هايي در ايران باشد كه به ظاهر از افزايش انزواي كشور ابراز نگراني مي‌كنند. گروهي از كارشناسان امريكايي نيز شبكه‌سازي را در قالب رويكرد تعامل‌گرايي با هدف تغيير رفتار ايران پيشنهاد مي‌دهند. براساس اين رويكرد، مخالفان جمهوري اسلامي بايد متحد شوند و همبستگي مؤثري ميان آنها به وجود آيد. حاميان رويكرد تغيير رفتار معتقدند اتخاذ رويكرد تعامل‌گرايانه براي امريكا سخت نخواهد بود چرا كه اين كشور پيش از اين نيز با وضعيت‌هاي مشابه روبه‌رو بوده است. دونالد ريگان در دهه 80 با وجود كه اتحاد جماهير شوروي را شيطان بزرگ ناميد، سال‌ها ايدئولوژي و رفتار شوروي را تحمل كرد، روابط ديپلماتيك خود را با مسكو قطع ننمود و طي اين فرايند به نتايج سودمند و عملي براي هر دو طرف دست يافت. حوزه‌هاي چهارگانه‌اي كه حاميان ايده تعامل‌گرايي به دنبال تغيير رفتار جمهوري اسلامي در آنها هستند عبارتند از: 1. مسئله هسته‌اي ايران و به طور كلي سلاح‌هاي كشتارجمعي، 2. حمايت از تروريسم، 3. اخلال در روند صلح خاورميانه، و 4. وضع حقوق بشر. مراكزي نظير مؤسسه بروكينگز، شوراي غيردولتي روابط خارجي، مركز نيكسون، بنياد كارنگي براي صلح جهاني و مركز بين‌المللي وودرو ويلسون و محققاني چون جفري كمپ، ري تكيه، زيبگينيو برژينسكي، ريچارد هاوس و هنري كسينجر نمايندگان رويكرد تعامل‌گرا و تغيير رفتار به شمار مي‌روند.(ادوارد.پي، ليلي) شوراي روابط خارجي امريكا و برخي شخصيت‌هاي فعال سياسي و مقامات اسبق و فعلي امريكا در آن نيز به نحوي رويكرد تغيير رفتار ايران را مورد توجه قرار داده‌اند. مايكل رابين در مقابل درخواست شوراي ايرانيان مقيم امريكا مبني بر درخواست از كنگره امريكا براي قطع بودجه مربوط به فعاليت جامعه مدني در ايران مطرح نمود: "قطع بودجه مربوط به جنگ نرم عليه رژيم ايران اقدامي نادرست است. مهم‌ترين اقدام اين است كه ما به روشي نرم رژيم ايران را تغيير دهيم كه مهم‌ترين محور آن افزايش بودجه براي گسترش فدراليسم قومي در ايران است." نكته مهم اين است كه بودجه اين اقدامات از 4/1 ميليون دلار به 66 ميليون دلار در سال جاري رسيده است كه 36 ميليون دلار آن به برنامه‌هاي راديو صداي امريكا و راديو اروپا آزاد با هدف خدشه‌دار نمودن چهره ايران اختصاص يافته است. علاوه بر اين دپارتمان دولت امريكا 5 ميليون دلار بودجه براي ترجمه اين برنامه‌ها به فارسي اختصاص داده است. علاوه بر اين، مايكل رابين مي‌گويد كه پروژه انقلاب‌هاي مخملي بايد در مورد ايران هم اجرا شود، به اين صورت كه با تغييرات فرهنگي در ايران اين كشور وتوي فرهنگي شود. ديگر محور اين طرح تمركز بر نيروهاي داخلي براي كاهش مشروعيت رهبران نظام و زمينه‌سازي براي تغيير نرم رژيم است. در مجموع به نظر مي‌رسد دلايل چندي موجب شده است تا شاهد نوعي چرخش ظاهري در ادبيات سياسي مقامات امريكا در قبال نظام جمهوري اسلامي و ماهيت و موجوديت آن باشيم. به ديگر سخن عواملي مانند نااميدي واشنگتن به تغيير قهري و نرم نظام اسلامي و امكان تهييج جنبش‌هاي اجتماعي، شكست سياست تغيير قهري رژيم در عراق و بحران امنيتي پس از سقوط رژيم بعث در اين كشور و نيز علل ريشه‌اي تر، تاريخي‌تر و بنيادي‌تر ديگر موجب شده است تا گفتمان تغيير نظام اسلامي تا حد زيادي افول يابد و به جاي آن انديشه جنگ نرم اهميت يابد.(كروس، پيتر)   نتيجه‌گيري   در مجموع به نظر مي‌رسد به رغم تنوع و تكثري كه در تئوريزه كردن راهبردهاي كلان واشنگتن در قبال جمهوري اسلامي در عرصه آكادميك و محافل سياسي - رسانه‌اي وجود دارد، رويكرد جنگ نرم در قالب ناتوي فرهنگي، جنگ رسانه‌اي، قدرت نرم و شبكه‌سازي از اهميت خاصي برخوردار است. جنگ نرم فرايندي هدايت شده (پروژه) و به شدت متأثر از محيط داخلي و بين‌المللي است. در محيط داخلي، زمينه‌هاي تهديدات نرم بسيار گسترده و پيچيده‌اند، به نحوي كه از سوءرفتار يك مقام مسئول در برخورد با مردم تا سوءمديريت در بخش‌هاي اجرايي و فساد اداري و‌… مي‌تواند عاملي براي ايجاد زمينه‌هاي جنگ نرم و نارضايتي عمومي باشند. به همين دليل در عرصه داخلي تمام دستگاه‌هاي دولتي در جلوگيري از شكل‌گيري زمينه‌هاي جنگ نرم مسئوليت دارند. اساساً بدون بالا بردن ظرفيت مسئوليت‌پذيري تمام دستگاه‌هاي دولتي نمي‌توان با تهديدات نرم و جنگ نرم مقابله كرد. در عرصه بين‌المللي نيز با توجه به نقش اساسي عامل خارجي در جنگ نرم، بايد با طراحي سياست خارجي منطقي و تهاجمي از دخالت ساير كشورها در امور داخلي و تعرض به حاكميت كشور جلوگيري كرد. از آنجايي كه براي مقابله با تهديدات نرم داشتن استراتژي بيش از داشتن قدرت مؤثر است، در نتيجه شايسته است استراتژي مقابله‌اي با پروژه جنگ نرم در دو حوزه داخلي و بين‌المللي تدوين و نقش هر يك از نهادهاي دولتي در آن مشخص و تبيين شود. در اين راستا، تقويت توانمندي‌هاي كنترلي سازمان‌هاي امنيتي ضروري است. در راستاي تقويت توانمندي‌هاي امنيتي نيز براي جلوگيري از افزايش بي‌رويه هزينه‌هاي امنيتي و تأثير منفي آن بر بودجه‌ ساير بخش‌ها، بايد نسبت به هماهنگي كامل نهادهاي امنيتي كشور جهت بهره‌وري كامل از ظرفيت‌هاي امنيتي موجود اقدامات لازم در دستور كار قرار گيرد. - پيشبرد طرح‌هاي توسعه‌اي در مناطق محروم و مرزي در ابعاد مختلف جهت از بين بردن ظرفيت‌هاي واگرايي و زمينه‌هاي اعتراض اجتماعي مانند فقر، ناامني، تورم، بيكاري، ترافيك و … - پرهيز از تهديدانكاري بيش از حد در فعاليت نهادهاي غيردولتي و گسترش آزادي‌هاي مدني در چارچوب قانون اساسي همراه با هوشياري لازم جهت اجتناب از تهديدات احتمالي اين نهادها در حوزه‌هاي امنيت سياسي و اجتماعي. - تلاش براي عملياتي كردن حداكثر ظرفيت‌هاي معطل‌مانده قانون اساسي در حوزه مردم‌سالاري ديني. - تقويت زيرساخت‌هاي فرهنگي - آموزشي با هدف تقويت حس ميهن‌دوستي. - تقويت كنترل و نظارت عام بر نهادهاي غيردولتي با قانون‌"ذاري مناسب در اين حوزه. - نظارت و كنترل بر سازمان‌هاي مردم‌نهاد و موضوع فعاليت آنان و به ويژه درآمدها و كمك‌هاي مالي به آنان. - همسان كردن ظرفيت‌هاي سازمان‌هاي امنيتي كشور با ماهيت تهديدات نرم. - افزايش كارآمدي نظام اداري و اجرايي كشور. - فراهم آوردن زمينه عضويت نخبگان در نهادهاي دولتي و سياسي با هدف جلوگيري از جذب آنان در جبهه مخالفان.    





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 452]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن