تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 14 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):وقتى جبرئيل با وحى به نزدم مى‏آمد، نخستين چيزى كه به من القا مى‏كرد، بسم اللّه‏...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804451258




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

خاطرات مارادونا ( 32 )


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: قهرمان جهان شدیم

در نیمه اول حتی فكرش رو هم نمی كردم كه در طول بازی بتونن به ما گل بزنن. اما آنطورها هم كه فكر می كردم ما نتوانستیم تیم برتر میدان باشیم . در نیمه دوم وقتی كه به ما گل زدند چند دقیقه ای غیر مطمئن ظاهر شدیم . به یاد بازی با برزیل در مسابقات آمریكای جنوبی در اروگوئه افتادم كه توی محوطه جریمه گیرمون انداخته بودند. اما از همه چیز مهمتر این بود كه اعتماد به نفس خودمونو از دست ندادیم موقعی كه توكومانو وارد شد و وضعمان تغییر كرد و در داخل زمین بهترین بازی عمرش رو انجام داد ، وضعیت استادیوم به سختی بازی مقابل اروگوئه نبود و درگیری ها كمتر بود . علاوه بر این روس ها كوركورانه به آمادگی بدنی خودشان وابسته بودند و اینكه بتوانند با قدرت بدنی به زور توپ و رو مال خودشون كنند. ما هم همینطور بدون اینكه به دلمون راه بدیم به بازی ادامه دادیم و بدون اینكه پاس های اشتباه به هم بدیم . سعی كردیم از مهارتهای فوتبالمان استفاده كنیم و این كار خیلی به كمكمان اومد.اصلاً روی حركت های اتفاقی و شانسی تكیه نكردیم و سانترها دقیق و به موقع بود تا اینك با گل الوز از روی نقطه پنالتی مساوی شدیم همان موقع اطمینان پیدا كردم كه برنده مسابقه ما هستیم ، خب بازی باخته یك بر صفر را مساوی كرده بودیم و شرایطمان با گل مساوی بهتر شده بود اگه همین طور ادامه می دادیم كاپ قهرمانی مال ما می شد. همه چیز ظرف چند دقیقه تمام شد با گل ( پلادو ) و ضرب آزادی كه من وارد دروازه كردم . اول نشانه گیری كردم ، صدای جمعیت حاضر در استادیوم و بعد گل . درست به همین ترتیب ، باورم نمی شد حالا دیگه قهرمان جهان شده بودیم اولین كسی كه بعد از بازی جلوم ظاهر شد كالدرون بود بعد به ترتیب با پدرو با خورخه و بعد با بقیه آنها بعد هم یك نگاه به بالا كردم برای اینكه این قهرمانی را به مادرم هدیه كنم یاد آن لحظه ای افتادم كه از مسابقات جام 78 جا مانده بودم و حالا انتقام خودم رو گرفتم . مارادونا : جام را قاپیدم

از بین كل جمعیت گذشتم تا بتونم به كاپ قهرمانی برسم، هاوالانژ رو دیدم كه دستش را به طرف من دراز كرد ازش پرسیدم كه می تونم جام را تو دستانم بگیرم یا نه ؟ اما منتظر جوابش نشدم و آن را قاپیدم. یك قدم به عقب گذاشتم و یك حالت تعظیم شبیه به سلام ژاپنی ها دادم و بعد همه دنبال سزار منوتی گشتیم كه در این لحظه با ما نبود ، همه ما با كاپ به سمت سزار دویدیم و كاپ را بهش تقدیم كردیم و با خودمون برای زدن دور افتخار بردیمش و زدن دور افتخار رو شروع كردیم و در این حین صدای ژاپنی ها را می شنیدیم كه با لهجه خودشان فریاد می زدند : آرژانتین .... آرژانتیندر یك لحظه تمام پروژكتورهای استادیوم خاموش شد و یك نورافكن روی ماها افتاد كه داشتیم دور زمین را می زدیم و این نور همه جا ما رو مثل سیرك تعقیب می كرد. همه ما آنقدر احساساتی شده بودیم كه زدیم زیر گریه درست مثل بچه ها . از شدت شادی و شعف دیوونه شده بودیم و مردم هم از ما می خواستند كه جام را بالای دستامون نگه داشته و نشونشون بدیم انگار اونا هم آرژانتینی بودند. وقتی كه به رختكن برگشتیم فقط هیاهو و پایكوبی بود و جشن . دوست نداشتیم از محوطه ورزشگاه خارج بشیم.(از ابرار ورزشی )





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 534]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن