واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: با حسين تبريزي، كارگردان سريال جاده در دست تعمير مخفيكردن پليس در لايههاي داستان
جام جم آنلاين: سريال «جاده در دست تعمير» چند هفتهاي است كه از شبكه 2 سيما پخش ميشود. اين سريال در ادامه توليد سريالهاي مشاركتي تلويزيون با نيروي انتظامي است كه هدف آن آگاهي دادن به مردم در زمينه مسائل امنيتي است. جاده در دست تعمير تلاش ميكند غيرمستقيم و به زباني طنز به مردم نشان دهد چگونه از اموال خود مراقبت كنند تا آنها از دست سارقان دور بمانند.
اين سريال را حسين تبريزي كارگرداني كرده است كه پيش از اين تلهفيلمهاي توبه، سجده به عشق و مقبره نحس را از او ديدهايم. با تبريزي به گفتگو نشستيم تا درباره سريال جاده در دست تعمير بيشتر بدانيم.
به واسطه دوربيني كه به عنوان يك كارگردان در اختيار داريد، مايليد چه چيزهايي را به تصوير بكشيد؟
هر كارگرداني به هر حال ايدهآلهايي براي خودش دارد كه دوست دارد آنها را مطرح كند. من هم تقريبا سال 71 كه رسما فيلمسازي را به شكل حرفهاي آغاز كردم، مايل بودم به موضوعات مذهبي بپردازم. با اين كه اشراف كاملي به عرفان ندارم، اما اين جنس از كار را دوست دارم و تمايل دارم در اين زمينه هم بيشتر بدانم و هم بيشتر كار كنم.
دليل خاصي دارد كه به مسائل مذهبي و عرفاني گرايش بيشتري داريد؟
بله چون معتقدم عرفان، به نحوي به مسائل دروني آدمها و نوع نگاه آنها به زندگي ميپردازد. ضمن اين كه در عرفان معنويت خاصي وجود دارد كه برايم بسيار مقدس است.
كداميك از كارهايتان به اين عقايد نزديكتر بودهاند؟
فكر ميكنم تلهفيلمهاي توبه و سجده بر عشق به نوع تفكرم نزديكتر بودند. بخصوص در سجده بر عشق توانستم معجزه را مطرح كنم و آن را به باور برسانم و از اين نظر بار معنوي سنگيني داشت.
فيلم و سريالي كه شما را متاثر كرد؟
فيلم كيميا به كارگرداني احمدرضا درويش و مجموعه «ولايت عشق» اثر مهدي فخيمزاده.
از ساخت اين سريال برايمان بگوييد؟
از زماني كه فقط تلهفيلم ميساختم، هميشه وسوسه اين را داشتم كه سريال كارگرداني كنم. البته سالها پيش براي شبكه 2، يك مجموعه مستند داستاني ساختم. با اين همه دوست داشتم در اين بخش خودم را محك بزنم و يك مجموعه بلند اجتماعي بسازم. تا اينكه از طرف علي ابراهيمي تهيهكننده اين كار، كارگرداني اين مجموعه به من پيشنهاد شد. وقتي طرح و قصه جاده در دست تعمير را خواندم، از آن خوشم آمد و قبول كردم.
قصه سريال چه ويژگيهايي داشت؟
فضاي طنزي داشت و از ساختار محكمي برخوردار بود.
به نظرتان قصه قابليت كار طنز را داشت؟
دوست دارم در پس كاري كه ميسازم، حرفي براي گفتن وجود داشته باشد. ضمن اينكه سعي ميكنم به وسيله آن، به مخاطب كه همان مردم هستند نزديك شوم و اين نزديكي زماني ايجاد ميشود كه خانوادهها به بهانه ديدن سريال ساعتي دور هم جمع شوند و همين اندازه كه اين جمع شكل بگيرد براي من راضيكننده است. بنابراين سعي كردم طنز قصه را بيشتر كنم تا به واسطه آن مخاطبم را راضي كنم و با او ارتباط برقرار كنم.
فكر ميكنيد موفق شدهايد؟
اميدوارم كه اين اتفاق افتاده باشد و مخاطب تا اينجاي كار از آن دلزده نشده باشد.
فكر ميكنيد در حال حاضر شرايط ساخت يك مجموعه طنز تا چه اندازه مهياست؟
قطعا نسبت به گذشته بهتر است. چرا كه در گذشته كارهاي طنز بيشتر به هجو نزديك بود.
جاده در دست تعمير، اولين تجربه بلند شما در زمينه ساخت يك سريال است؛ با توجه به اين شرايط، چرا يك مجموعه مشاركتي را انتخاب كرديد؟
چون تا به حال آن را تجربه نكرده بودم و هرگز هم با شرايط سخت آن آشنا نبودم.
كارهاي مشاركتي يا سفارشي، تا حدي كارگردان و عوامل كار را محدود ميكنند، درست است؟
بله، چون بايد پيامي را كه مدنظر سفارشدهنده است، به مخاطب منتقل كني، اما واقعيت اين است كه ما محدوديت خاصي نداشتيم و دستمان كاملا باز بود و كسي چيزي را به ما تحميل نميكرد. چون در ارتباط با اهداف راهنمايي و رانندگي ما به نكاتي اشاره داشتيم كه اتفاقا خيلي شعاري نبودند. حتي در بعضي از سكانسها ما آموزش را از طريق افرادي ميبينيم كه پليس نيستند و حتي ضدپليس هستند. مثل آن دو دزدي كه ماشين قوام را دزديدند.
پس بهتر است بگوييم اسپانسر اين مجموعه نميخواست براي خودش تبليغ كند؟
بله، كاملا درست است. در ابتداي كار هم صحبت از اين بود كه راهنمايي و رانندگي در اين كار هرگز خودش را مطرح نكند، بلكه هدف تنها ايجاد شادي و سرگرمي براي مخاطبان بود و درواقع اگر پيامي هم وجود داشت، بايد نامحسوس و غيرمستقيم عنوان ميشد.
قوام، يعني شخصيت اصلي سريال يك پليس است. چه تمهيداتي به كار گرفتيد اين پليس آرماني نباشد؟
در جلساتي كه با مشاورين و فيلمنامهنويس داشتيم، بشدت روي اين موضوع تاكيد داشتيم كه شخصيتهايمان دور از ذهن نباشند. وقتي شخصيتهاي داستاني از هرگونه اشتباه مبرا باشند، باورپذير هم نخواهند بود. بنابراين به اين نكات در ابتداي نگارش فيلمنامه خيلي دقت كرديم بههرحال هر فردي كه در لباس خاص خدمت ميكند، در وهله اول يك انسان است با تمام ويژگيهاي انساني. فكر ميكنم قوام نه تنها يك پليس دور از ذهن نيست، بلكه يك پليس زميني و معمولي است.
معمولا در بعضي از مجموعههاي مشاركتي، يك نوع دوگانگي وجود دارد به اين معنا كه مسائل مطرح شده در آن كارها چندان شبيه به واقعيت نيستند و گاهي حتي دور از واقعيت هستند. شما چقدر سعي كرديد از اين دوگانگي فاصله بگيريد؟
گاهي يك چيزهايي بايد گوشزد شود حتي اگر با واقعيت يكسان نباشد مثلا بستن كمربند ايمني به مرور و با يك فرهنگسازي در ميان مردم جاي خود را باز كرد. در واقع ميشود با طرح موضوع و تكرار آن، مسائل را به عينيت رساند. بنابراين يك بخشهايي را ناگزير بايد رو بازي كنيم و اين دوگانگي خواه ناخواه ايجاد ميشود.
گويا در طول كار يك كارگردان ديگر هم شما را كمك ميكرده است؟
در ابتدا چون قرار بود اين كار در ايام نوروز پخش شود، به ناچار و با توجه به كمبود وقت قرار بر اين شد كه علاوه بر من، دستيارم نيز بخشهاي ديگري از كار را هدايت كند؛ اما از آنجا كه قصهها مجزا بودند، اين مساله چندان به چشم نيامد.
آيا به نظر شما تمامي تيمهاي برنامهساز، ميتوانند از تجربه چنين شرايطي موفق بيرون بيايند؟
حضور دو تيم كارگرداني بيشتر به خود داستان برميگردد. داستان ما اين قابليت را داشت كه دو گروه بتوانند آن را كارگرداني كنند، اما ممكن است در داستاني ديگر به دليل اشتراك بازيگران، لوكيشن و... امكان چنين كاري نباشد.
انتخاب بازيگران چگونه بود؟
80 درصد بازيگران اين مجموعه را تهيه كننده به اين كار دعوت كرد و بهنظرم هر كدام از آنها به نوبه خود توانستند بازي موفقي را ارائه كنند.
اما آنها هيچگونه وجه اشتراكي با يكديگر ندارند، حتي خواهرها؟
من اينطور فكر نميكنم . چون شخصيتها هماني بودند كه در فيلمنامه نوشته شده بود. براي همين، مثلا حتما اصرار داشتم كه كريم رشتي را ابوالفضل پورعرب بازي كند چون ميدانستم او براي اين نقش خوب است و جواب ميهد. تنها يك مساله وجود داشت كه مريم دختر بزرگ خانواده كه خانم اميرجلالي آن را بازي ميكردند تا حدي به بهزاد فراهاني به عنوان پدر خانواده نميخورد اما در حين كار توانستيم با گريم اين مساله را هم حل كنيم.
ساخت مجموعه جاده در دست تعمير، چقدر شما را با سليقه مخاطب تلويزيون آشنا كرد؟
خيلي زياد. اساسا لازمه كار يك فيلمساز، آشنايي با جامعهشناسي و روانشناسي است و اينكه نيازهاي هر برههاي از زمان را بشناسد. بنابراين من هم بهواسطه ساخت اين مجموعه به شناختهاي متفاوتي رسيدم كه برايم تازگي و جذابيت خاصي داشت و تا پيش از آن تجربهاش نكرده بودم.
در طول كار چگونه بازيگران را هدايت كرديد؟
اين كه خودشان باشند و از هرگونه ادا و تقليد دوري كنند چرا كه معتقدم زماني كار به دل مينشيند كه زندگي واقعي در آن جريان داشته باشد.
در حال حاضر مشغول چه كاري هستيد؟
مشغول ساخت تلهفيلم ثانيههاي بيشمار هستم كه به مناسبت ايام شهادت حضرت فاطمه(س) و امام خميني(ره) تهيه و توليد ميشود.
محبوبه رياستي
يکشنبه 19 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 538]