واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: در گفتوگو با مديرعامل كربن ايران مطرح شدهجوم تقاضا و رشدقيمت مواد اوليه نفتي در بورس
از زمان راهاندازي رينگ پتروشيمي در بورس كالاي ايران، بيترديد معاملات قير را ميتوان موفقترين كالاي اين بازار دانست كه چه به لحاظ حجم عرضه و چه به لحاظ استقبال خريداران از آن به يكي از پررونقترين معاملات رينگ پتروشيمي تبديل شده است. به طوري كه تقريبا در تمامي روزهاي معاملاتي در بورس كالاي ايران اين كالا مورد معامله قرار ميگيرد. اما در اين مدت كالاهاي ديگري نيز به روي تابلوي بورس آمدند اما نتوانستند به خوبي قير جايگاه خود را در بازار جديد خود پيدا كنند؛ يكي از اين كالاها دوده صنعتي است كه توسط 2شركت كربن ايران و دوده صنعتي پارس در بورس عرضه ميشود. جداي از ويژگيهاي خاصي كه اين كالا به لحاظ نوع مصرف آن دارد، به نظر ميرسد هنوز نتوانسته نظر خريداران را در بورس به خود جلب كند.دوده صنعتي نه تنها خود در بورس كالا پذيرفته شده بلكه مواد اوليه آن نيز از جمله اكستراكت در بورس كالا معامله ميشود و هرچند اين مساله به عنوان يكي از مزاياي دوده صنعتي در بورس است كه مواد اوليه توليد آن در بورس عرضه ميشود، اما به نظر ميرسد اين كالا حتي نتوانسته طي اين مدت پابهپاي مواد اوليه خود در بورس حركت كند. از اين رو جهت بررسي وضعيت بازار دوده صنعتي و انتظارات مربوط به توسعه معاملات اين كالا با علي زماني، مديرعامل شركت كربن ايران به گفتوگو نشستيم كه در ادامه مشروح آن را ميخوانيد.
منيژه حياتي
*دوده صنعتي از جمله كالاهايي بود كه در نخستين هفته راهاندازي رينگ پتروشيمي، به صورت نمادين در تالار بورس كالاي ايران عرضه شد؛ اما در ماههاي اخير، معاملات اين كالا خصوصا محصولات كربن ايران پراكنده و محدود بود. آيا برنامه خاصي براي گسترش معاملات دوده صنعتي در بورس داريد و آيا طي اين مدت تغييري در بازار اين محصول با حضور آن در بورس كالا ايجاد شد؟
همان طور كه ميدانيد دوده صنعتي به لحاظ مصرف محدود آن در داخل كشور، جزو كالاهايي است كه براي سازمان حمايت از مصرفكنندگان اهميت درجه دو دارد. به اين معني كه به لحاظ استراتژيك بودن و متعادل بودن عرضه و تقاضا در بازار آن، جزو اولويتهاي اصلي و اول اين سازمان قرار ندارد. البته در حدود سال 82 تا 86، سازمان حمايت تا حدودي در نرخگذاري اين محصول نظارت و دخالت داشت، اما با توجه به رشد ضريب توليد آن در داخل و هماهنگ شدن عرضه و تقاضا در بازار، اين نظارت به مرور زمان كاهش يافت و مطمئن هستيم اين تعادل با حضور در بورس كالا بيشتر هم ميشود. به همين منظور ما سعي داريم عرضه كالاهاي خود را در بورس كالا گسترش دهيم. اما در اين مسير موانعي در داخل و خارج از مجموعه وجود دارد كه بايد رفع شود.
درحالحاضر توليد تقريبي كارخانههاي توليدكننده دوده صنعتي چقدر است؟
به جز توليد شركت كربن ايران كه تقريبا 52هزار تن در سال است، شركت دوده صنعتي پارس هم با راهاندازي خط توليد جديد خود به توليد 35هزار تن دوده صنعتي در سال ميرسد. شركت سيمرغ هم كه فعاليت آزمايشي خود را شروع كرده به اين صف اضافه شده است. در مقابل آن اگر مصرفكنندگان دوده صنعتي به خصوص تايرسازان با ظرفيت كامل كار كنند، مصرف داخلي اين كالا هم سالانه به رقمي برابر با 80هزار تن خواهد رسيد. بنابراين حجم توليد از حجم مصرف بيشتر است؛ در نتيجه بخشي از توليدات سالانه كشور به خارج صادر ميشود.
از لحاظ قيمت، نرخهاي داخلي با بازارهاي جهاني چقدر تفاوت دارد و آيا واردات هم در اين بخش وجود دارد؟
در حال حاضر قيمت عرضه دوده صنعتي در بازار داخلي فاصله زيادي با بازار جهاني ندارد. اين مساله باعث شده تا مانعي در برابر ورود اين كالا به كشور وجود نداشته باشد؛ اما مصرفكنندگان طي سالهاي اخير حجم زيادي واردات نداشتهاند. اگر هم مواردي اتفاق افتاد، بيشتر به دليل كمبود مقطعي در بازار يا تفاوت نرخي بوده كه بعضا جذابيت واردات را به وجود آورده است؛ اما به طور كلي احتياجي به واردات دوده صنعتي وجود ندارد. در حال حاضر با توجه به افزايش قيمت نفت و نرخ حملونقل و مشكلات گشايش اعتبار كه اخيرا اتفاق افتاده، واردات اين كالا چندان جذابيتي ندارد. علاوهبر اين قيمت عرضه ما در مقايسه با بازار جهاني خيلي متفاوت نيست و جذابيت وارداتي ندارد.
در نتيجه شما معتقديد عرضه و تقاضا در بازار دوده متعادل است و قيمتها نيز منطقي است. با توجه به اينكه رسيدن به اين نقطه در بازارهاي كالايي، هدف اصلي بورس است بنابراين چه لزومي به وارد شدن دوده صنعتي به بورس وجود داشت؟
شفافيتي كه در بورس كالا وجود دارد، بيش از همه چيز براي ما جذاب است. بورس جايي است كه عرضه و تقاضا را در كنار يكديگر نشان ميدهد و خريدار و فروشنده در اكثر موارد از معامله راضي هستند؛ ضمن اينكه سيستمهاي كنترل قيمت هم مشخص است. ضمن اينكه به عنوان توليدكننده نيازي به بروبياهاي مكرر با سازمان حمايت نداريم. به همين خاطر با هماهنگي شركت دوده صنعتي در حال بررسي سازوكارهاي توسعه معاملات محصولاتمان در بورس كالا هستيم؛ اما بايد قبول كنيم كه موفقيت صددرصدي در اين مسير نياز به زمان و اطلاعرساني كافي دارد. ما قصد داريم در قدم اول خريداران و مشتريهاي خود را آماده كنيم. مشتريهاي دوده صنعتي عادت كردهاند به صورت حضوري طبق قرارداد، خريد يكساله خود را انجام دهند. به همين دليل همواره اين سوال را مطرح ميكنند كه چرا وقتي امكانات در حال حاضر وجود دارد، بايد از بورس خريد كنيم. از اين رو خريداران ما هنوز علاقه پيدا نكردهاند كه در بورس خريد كنند.
آيا اين بيعلاقگي به نگراني خريداران نسبت به تامين كالاي مورد نيازشان از طريق بورس و نرسيدن كالا به دستشان مربوط نميشود؟
اين نگراني براي خود ما و تامين مواد اوليه مورد نيازمان كه در بورس عرضه ميشود، وجود دارد. همانطور كه ميدانيد ماده اوليه دوده صنعتي، اكستراكت، كلارك فايد اويل (CFO) و قطران زغالسنگ است و متاسفانه طي اين مدت كه اكستراكت در بورس معامله ميشود، نگرانيهايي به وجود آمده، چون اين كالا به لحاظ نفتي بودن آن جذابيت زيادي براي صادركنندگان پيدا كرده است. ضمن اينكه با گران شدن نفت اينگونه كالاها مصارف بيشتري در خارج از كشور پيدا كرده است. در نتيجه بخشي اعظمي از اكستراكت عرضه شده در بورس توسط كساني خريداري ميشود كه توليدكننده نيستند. اين افراد كالايي را كه از بورس ميخرند، به بازارهاي خارجي صادر ميكنند. اين مساله باعث شده تا ما نگران تامين نياز داخلي خودمان باشيم و اگر اكستراكت به سمت واحدهاي توليدي نرسد، ما براي توليد دوده با مشكل مواجه ميشويم. علاوه بر اين قيمتها مرتبا در بورس رو به افزايش است. براي مثال چند هفته قبل اكستراكت را از نفت سپاهان 405تومان خريداري كرديم؛ در حالي كه طي هفته اول ارديبهشت ماه اين محصول در بورس 450تومان قيمت خورد كه 10 الي 12درصد رشد نشان ميدهد. اين رشد براي خوراك و مواد اوليه منطقي نيست؛ چون مواد اوليه فروششان خيلي راحتتر است، اما محصول را به اين راحتي نميتوان فروخت؛ چون خريداران خاصي دارد.
آيا با رشد نرخ مواد اوليه شما هم انتظار داريد نرخ محصولاتتان افزايش پيدا كند؟
با توجه به اينكه هنوز تمام دوده صنعتي در بورس عرضه نشده و بدين ترتيب عرضه و تقاضا نيز هنوز متعادل نشده، علاوهبر اين ما تازه وارد بورس شديم و هنوز سياستهاي خود را به طور كامل در مورد فروش بر مبناي سياستهاي بورس تغيير ندادهايم و رشد قيمتهاي ما به دليل عدمآمادگي مشتريانمان كار درستي نخواهد بود. ما براي مثال قيمت دوده صنعتي را براي 3 ماهه اول سال و 3ماهه ميلادي براي خريداران خارجي ثابت نگه داشتهايم. طبيعتا هر روز نميتوانيم قيمت محصولات خود را به تناسب رشد قيمت مواد اوليه تغيير دهيم؛ چون خريداران ما به اين وضعيت عادت ندارند. توليدكنندگان اكستراكت، ما و مصرفكنندگان دوده صنعتي همگي مثل يك زنجير به هم وصل هستيم، بنابراين هر تغييري در نرخها مشكلات را براي تايرسازان كه مصرفكنندگان نهايي دوده هستند، با مشكل مواجه ميكند؛ اين در حالي است كه تايرسازان علاوهبر اين به دليل بازار رقابتي و ورود محصولات خارجي به خودي خود تحت فشارند و به همين دليل تاب تحمل قيمتهاي بالا را ندارند. تايرسازان قبول نميكنند كه هر روز با توجه به نرخهاي متفاوت دوده در بورس، كالاي خود را قيمتگذاري كند چون مشتريهاي آنها هم با اين روش آشنا نشدهاند. اما مواد اوليه مورد مصرف كارخانههاي توليد دوده رو به افزايش است. اگر فكري به حال قيمت اكستراكت نشود، ما مشكل پيدا ميكنيم ضمن اينكه باتوجه به رشد قيمت نفت محصولات پتروشيمي و فرآوردههاي نفتي به خودي خود با رشد قيمت مواجه هستند؛ علاوهبر اين، اينگونه محصولات جزو پسماندهاي كارخانهها هستند و هيچ كنترل قيمتي روي آنها وجود ندارد.
آيا رشد قيمت مواد اوليه در بورس را مربوط به حجم عرضه ميدانيد؟
نه اينطور نيست شركتهاي توليدي ظرفيت محدودي دارند و عرضه آنها نيز به تناسب توليدشان محدود است. اين افزايش قيمت همانطور كه اشاره شد، نه به خاطر حجم كم عرضه بلكه به خاطر افزايش تقاضا بوده است. يك عده از بيرون آمده و كالا را ميخرند و به خارج از كشور صادر ميكنند. به نظر ميرسد باز بودن درهاي بورس بر روي همه و اين امكان كه هر كسي ميتواند از بورس خريد كند، يكي از دلايل رشد قيمت اكستراكت بوده است.
چه راهكاري ميتوان پيدا كرد كه هم كالاها در بورس باشند و هم رشد قيمت غيرمنطقي نباشد؟
اگر شرايط تجارت هم براي توليدكننده و هم براي مصرفكننده آزاد باشد و همه از امكانات به نحو مساوي بهرهمند شوند. اگر ما بتوانيم كالاي موردنياز خودمان را به راحتي از بازار جهاني تامين كنيم نگرانيهايمان از بين خواهد رفت. اما درحالحاضر امكانات ما فراهم نيست؛ بنابراين بايد تمهيداتي انديشيده شود تا كالاهايي كه مورد مصرف داخلي است و در بورس نيز عرضه شوند و بدون دغدغه در اختيار مصرفكنندگان قرار گيرند.
آيا وضع برخي محدوديتها در بورس كه هركسي نتواند در معاملات وارد شود و خريد كند را ميتوان براي رفع اين مشكلات پيشنهاد داد؟
چنين چيزي تا به الان وجود نداشته چون درحالحاضر تنها سه شركت دوده صنعتي، كربن ايران و سيمرغ مصرفكننده اصلي اكستراكت محسوب ميشوند. شركت كربن ايران طي اين مدت كه اكستراكت در بورس عرضه ميشود تنها يكهزارتن كالا خريداري كرده، مصرف بقيه مصرفكنندهها هم آن قدر بالا نيست.
پس اين حجم از اكستراكتي كه در بورس عرضه ميشود را چه كسي ميخرد؟
قطعا خريداراني اين محصول را ميخرند كه هدفي جز صادرات ندارند.
براي بقاي شركتهاي توليدكننده دوده تا زمانيكه شرايط بازار كاملا رقابتي نيست بايد امتيازي درنظر گرفته شود تا نگران خريد اكستراكت از بورس نباشند؛ اما از طرف ديگر هر وقت صحبت از امتياز به ميان ميآيد اين مساله مطرح ميشود كه امتيازدهي با فلسفه بورس هماهنگ نيست. اما مسوولان بايد اين امر را درنظر بگيرند كه فلسفه وجودي شركتهاي عرضهكننده مواد اوليه، پاسخگويي به نياز داخل بود و اين شركتها اصولا به اين دليل كه به نياز بازار داخل جواب بدهند بهوجود آمدهاند. اما اگر كالاي مورد نياز ما از طريق اين شركتها تامين نشود مجبوريم از خارج وارد كنيم كه متاسفانه امكانات لازم براي انجام اين كار را هم نداريم در نتيجه يا بايد شرايط حضورمان در بازارهاي بينالمللي را فراهم كنيم يا اينكه ما هم محصول خود را در بورس با قيمتهاي متفاوت بفروشيم؛ كه اين مساله هم به زمان نياز دارد. مشتريهاي دوده صنعتي بايد خودشان را آماده كنند تا محصولات نهايي خود را بر مبناي قيمتهاي بورس نرخگذاري كنند، آنها بايد اين مساله را به خريداران خود نيز اعلام كنند. براي پذيرش اين شرايط جديد همان طور كه گفته شد، ما قطعا به زمان بيشتري نياز داريم.
باتوجه به اينكه هجوم بازرگانان براي خريد اكستراكت را علت اصلي رشد قيمتها ذكر كرديد آيا رينگ صادراتي و تفكيك بازار داخلي و صادراتي ميتواند به اين مساله كمك كند؟
شايد اگر محصولات در رينگ عرضه شود تمايل و رغبت خريد با آن شدتي كه الان در رينگ داخلي وجود دارد. از بين رفته و بازار تاحدودي متعادل شود، رينگ صادراتي به شفافيت اين مساله كمك ميكند.
شفافيت نرخها در رينگ صادراتي بهعنوان يكي از عوامل بازدارنده حضور خريداران خارجي در بازار فراوردههاي پتروشيمي محسوب ميشود. آيا شما هم به اين مساله معتقديد؟
شفافيت قيمتها ممكن است توقع خريداران نهايي را افزايش دهد و به همين جهت تجار و بازرگانان خارجي از اين مساله استقبال نكنند؛ اما بايد اين نكته را هم در نظر بگيريم كه رينگ صادراتي اين امكان را فراهم ميكند كه هر خريداري با آزادي كامل در بورس حضور پيدا كند. شايد الان براي كالايي مثل دوده صنعتي، خريداراني در خارج از كشور باشند؛ اما چون فكر ميكنند خودشان امكان خريد ندارند، تا به حال مراجعه نكردهاند. اين افراد باتوجه به آزاد بودن بورس ميتوانند از رينگ صادراتي خريد كنند، تعدد خريداران به شفافيت هرچه بيشتر بازار كمك ميكند. علاوه بر اين نكته مثبت ديگري كه بورس دارد اين است كه كساني در بازار باقي ميمانند كه به سودهاي عرف و بينالمللي و منطقي قانعاند. قطعا يك خريدار به اين دليل از شفافيت قيمتها فرار ميكند كه به دنبال حاشيه سود بيشتري است درنتيجه كساني در اين بازار باقي ميمانند كه شفافتر عمل ميكنند.
آيا خود شما براي عرضه محصولتان در رينگ صادراتي برنامهاي داريد؟
با كارگزارمان صحبتهاي مقدماتي را كردهايم؛ اما بهتر است اول مسائل و مشكلات بازار داخلي را حل كنيم و بعد به رينگ صادراتي فكر كنيم.
در حال حاضر حجم كل صادرات دوده صنعتي در كشور چقدر است؟
اگر كارخانههاي توليدكننده با ظرفيت كامل كار كنند امسال به 10 هزار تن صادرات خواهيم رسيد، ضمن اينكه شركت كربن ايران در فروردين و ارديبهشت ماه امسال در حدود 1500 تن صادرات داشته است.
مبناي نرخگذاري دوده صنعتي در بورس چيست؟
هزينه تمام شده كالا مبناي اصلي نرخگذاري ما است؛ اما يك مشكلي كه ما در رابطه با بورس داريم اين است كه تاكنون دو نوع نرخ در جريان فروش داشتيم يكي نرخ خريداران عمده و ديگري خريداران جزء به اين ترتيب كه نرخ محصولي كه به مشتريان عمده ميدهيم پايينتر از خريدهاي جزئي است.
يکشنبه 19 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 387]