تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 7 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):راست ترين سخن، رساترين پند و زيباترين حكايت، كتاب خدا (قرآن) است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

خرید یخچال خارجی

ویترین طلا

کاشت پای مصنوعی

مورگیج

میز جلو مبلی

سود سوز آور

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

مبلمان اداری

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1802445079




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

علمدار جانبازان انقلاب اسلامی حضرت آیت الله العظمی خامنه ای


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: جانبازان حضرت آیت الله العظمی خامنه ای

زندگی نامه علمدار جانبازان انقلاب اسلامی حضرت آیت الله العظمی خامنه ای مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العظمی خامنه ای  در سال 1318 هجری شمسی در خانواده ای روحانی در شهر مقدس مشهد دیده به جهان گشود. پدر ایشان آیت الله آقا سید جواد از مجتهدین و علمای محترم مشهد به شمار می رفت و جد ایشان آیت الله سید حسین خامنه ای از علمای آذربایجانی مقیم نجف بود. دوران كودكی را با سختی سپری نمود و در سن پنج سالگی به همراه اقا سید محمد برادر بزرگتر خود به مكتب خانه و پس از مدتی به یك مدرسه ابتدایی اسلامی به نام (دارالتعلیم دیانتی) رفت.

وی پس از اخذ گواهی كلاس ششم وارد دبیرستان شهر و در طی 2 سال دوره تحصیلات دبیرستان را با اخذ مدرك دیپلم به پایان رساند.  ایشان دروس پایه حوزه تا سه چهارم كتاب لمعه را در محضر پدرش و بقیه را نزد آقا میرزا احمد درس تبریزی و مدرس رسائل و مكاسب را نزد حاج شیخ هاشم قزوینی فرا گرفت و تمام دوره سطح را در مدت پنج سال و نیم به پایان رساند و سپس در درس خارج آیت الله العظمی میلانی حاضر شد. در سال 1336 به نجف اشرف مهاجرت كرد و در مدت اقامت كوتاه خود از دروس آیت عظام: حكیم، خوئی و شاهرودی بهره برد. پس از بازگشت به ایران از محضر آیت الله العظمی بروجردی و حاج آقا مرتضی حائری استفاده های فراوان برد و در درس فقه و اصول حضرت امام خمینی شركت جست. وی پس از سال 1334 شمسی مبارزات خود را علیه رژیم پهلوی آغاز و تا پیروزی انقلاب اسلامی بارها به عناوین گوناگون بازداشت و یا تبعید شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی عهده دار مسئولیت های مهمی بود:

1-   عضویت در شورای انقلاب2-    نماینده شورای انقلاب دروزارت دفاع و معاونت وزیر دفاع3-   امام جمعه تهران4-    نماینده مردم تهران5-  دو دوره ریاست جمهوری اسلامی ایران و پس از درگذشت رهبر فقید انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی با هوشمندی و هوشیاری خبرگان به رهبری انقلاب اسلامی ایران برگزیده شد.

معظم له علاوه بر آنكه فقیهی ژرف نگر بوده در علم رجال، تاریخ و ادبیات سرآمد اقرانند و هم اكنون علاوه بر وظیفه خطیر زعامت و رهبری جامعه به تدریس دوره عالی فقه اشتغال دارند و تالیفات گرانسنگی در موضوعات مختلف به رشته تحریر درآورده اند و جمعیت بزرگی از شیعیان در انحاء عالم در احكام فقهی از معظم له تقلید می نمایند.

حادثه سوء قصد به جان مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای6 تیر 1360 بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، در ایران كه با رای قاطع مردم غیور همراه بود، توطئه های استكبار جهانی علیه نظام نوپای اسلامی فزونی گرفت. سردمداران استكبار كه منافع خویش را از دست رفته می دیدند با تجهیز و تقویت گروهك ها و جریانات ضد انقلاب درصدد نابودی نظام برآمدند. در همین راستا، جریانات ضد انقلابی كه تا چندی قبل با حیله و تزویر و ادعاهای خلقی بودن و حمایت های كاذب سعی داشتند، خود را انقلابی معرفی كنند، نقاب از چهره خویش برداشتند و هر كدام به شكلی در صدد براندازی حكومت اسلامی برآمدند. اما قاطعیت امام (ره) و وحدت و یكدلی مردم، توطئه ها را نقش بر آب كرد. گروهك ها و ضدانقلاب كه آرزوهای خود را در به دست گرفتن قدرت بر باد رفته و خود را در آستانه نابودی می دیدند به عناوین مختلف شروع به ضدیت با نظام كردند و با برپایی میتینگ ها و ایجاد آشوب در گوشه و كنار كشور و اخلال در نظم و امنیت شهرها مبارزه علنی را آغاز كردند.این گروهك های منحرف كه در جریان پیروزی انقلاب از موقعیت، سوء استفاده كرده و به جمع آوری و دزدی و غارت سلاح و مهمات پرداخته بودند، با سلب آسایش و امنیت از  مردم انقلابی و ایجاد رعب و وحشت، شروع به بمب گذاری در گوشه و كنار كشور و كشتن مردم عادی و ترور روحانیون مبارز و انقلابی كه رهبری انقلاب را بر عهده داشتند، نمودند. با به شهادت رساندین شخصیت های برجسته ای چون استاد مطهری، دكتر بهشتی، دكتر مفتح، آیت الله قاضی طباطبایی، آیت الله مدنی و آیت الله دستغیب و ... درصدد برآمدند كه انقلاب اسلامی را به شكست بكشانند.یكی از این گروهك ها كه در ترور شخصیت های نظام، قدم پیش گذارد، گروهك ضاله فرقان بود كه به ترورهای كوركورانه سعی داشت به اهداف پلید و شوم خود دست یابد.مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای كه در آن وقت نماینده امام (ره) در شورای عالی دفاع و امام جمعه تهران بودند، با روشنگری های متفكرانه و هوشمندانه خویش مردم را نسبت به ماهیت پلید این گروهك ها آشنا و نظرات آن ها را در سخنرانی های خود مطرح می ساختند. همین امر موجب گردید كه گروهك فرقان، از میان بردن معظم له را در دستور كار  قرار داد. اما از آن جا كه لطف و عنایت خداوند متعال و اراده حق تعالی بر این بود كه ایشان برای آینده نظام اسلامی حفظ گردند، از این توطئه جان سالم به در بردند و به مقامجانبازینایل شدند.آیت الله خامنه ای روز ششم تیم ماه 1360، همانند هفته های پیشین در مسجد ابوذر تهران واقع در خیابان قزوین ، در جمع خیل مشتاقان حضور یافتند تا به شبهات و پرسش های مختلف مردم صمیمی و بیدار دل جنوب تهران پاسخ دهند.

پس از نماز ظهر كه به امامت ایشان و با شركت صفوف به هم فشرده مردم برگزار شد، آیت الله خامنه ای مجدداً برای پاسخ به پرسش های مردم پشت تریبون قرار گرفتند.طبق معمول دو ضبط صوت برای ضبط گفت و شنودها، روی تریبون گذاشته می شد. دقایقی بعد از پرسش و پاسخ، جوانی حدوداً 25 ساله، قد بلند، باكت خاكستری رنگ از میان جمعیتی كه دور معظم له حلقه زده بودند، گذشت و خود را به تریبون رساند و ضبط صوتی را كه در دست داشت روی تریبون قرار دادو رفت. دقایقی از رفتن وی نگذشته بود كه صدای مهیبی مسجد را لرزاند و آیت الله خامنه ای از سمت راست بدن مورد اصابت تركش ها قرار گرفت و به روی زمین افتاد.ضبط صوت فلزی به شكل مستطیل بود و وسط آن مواد منفجره تعبیه شده بود. و روی قسمتی از آن كه در محل انفجار افتاده بود، عبارت«هدیه گروه فرقان» كه با ماژیك نوشته شده بود به چشم می خورد.پس از انفجار، مردم و محافظان، آیت الله خامنه ای را به بیمارستان بهارلو منتقل كردند و پس از پانسمان های اولیه با هلی كوپتر به بیمارستان قلب انتقال دادند.

یك تیم پزشكی مجرب به سرپرستی دكتر منافی، وزیر بهداری وقت تشكیل شد و بلافاصله ایشان مورد عمل جراحی قرار گرفتند. تركش ها از ناحیه بالای كتف راست و زیر بغل و بالای ران سمت راست و چپ اصابت كرده و استخوان ترقوه را نیز شكسته بود.پس از انجام عمل، دكتر منافی، خاطر نشان كرد كه حال مصدوم لحظه به لحظه رو به بهبودی است و خطر رفع شده و از مردم خواستند به علت ممنوع الملاقات بودن ایشان، از تجمع مقابل درب بیمارستان بپرهیزند.آیت الله خامنه ای در ساعت 6:40 صبح روز بعد به هوش آمده و صبحانه خوردند. بدین ترتیب اعلام شد كه حال ایشان رضایت بخش است و جای نگرانی وجود ندارد.

در اولین دقایق پس از به هوش آمدن، سیمای ملكوتی ایشان بر تلویزیون نقش بست.در بستر نقاهت خبرنگار از ایشان پرسید كه احساس جنابعالی نسبت به این سوء قصد و خطری كه جان شما را تهدید كرد، چیست؟آیت الله خامنه ای در پاسخ، این نجوای عاشقانه را با روحی فارغ از جهان مادی كه ترجمان احساسات پاك یك فرزند به پدر، و شاگرد به استاد و مرید خالص به مرادش بود، فرمود:سرخم می سلامت، شكند اگر سبوئیپاسخی كه در نهایت سادگی در برگیرنده مشرب زلال عرفان بود، پاسخی آكنده از ایثار توام با معرفت، پاسخی كه روح شهادت طلبی در كالبد این انقلاب دمید و خوف را از موج خیز عشق راند. عشاق حیرت زده به این روح بلند اقتدا كردند، هم آوا با این نغمه ملكوتی نماز عشق خواندند و حماسه ها آفریدند و دنیا را به تعجب واداشتند.نكته جالب توجه این است كه در انفجار فقط چاشنی بمبی كه در داخل ضبط صوت كار گذاشته شده بود عمل كرده و خود بمب به طرز معجزه آسایی منفجر نشده بود و این از الطاف و تفضلات الهی بود كه این گنجینه ی گرانمایه و عزیز برای رهبری امت اسلامی بعد از امام خمینی (ره) حفظ شود تا سكاندار شایسته و لایقی جهت هدایت كشتی انقلاب اسلامی در اقیانوس متلاطم استكبار جهانی باشد.پیام امام خمینی (ره) به مناسبت سوء قصد نافرجام به جان آیت الله خامنه ای :بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای حاج سید علی خامنه ای دامت افاضاته،خداوند متعال را شكر كه دشمنان اسلام را از گروه ها و اشخاص احمق قرار داده است و خداوند را شكر كه از ابتدای انقلاب شكوهمند اسلامی هر نقشه كه كشیدند و هر توطئه كه چیدند و هر سخنرانی كه كردند ملت فداكار را منسجم تر و پیوند ها را مستحكم تر نمود و مصداق «لا زال یوید هذا الدین بالرجل الفاجر» تحقق پیدا كرد.اینان هر جا سخن گفتند خود را رسوا تر كردند و هر چه مقاله نوشتند ملت را بیدارتر نمودند و هر چه شخصیت ها را ترور نمودند قدرت مقاومت را در صفوف فشرده ملت بالاتر بردند. اكنون دشمنان انقلاب با سوء قصد به شما كه از سلاله رسول اكرم و خاندان حسین بن علی هستید و جرمی جز خدمت به اسلام و كشور اسلامی ندارید و سربازی فداكار در جبهه جنگ و معلمی آموزنده در محراب و خطیبی توانا در جمعه و جماعات و راهنمایی دلسوز در صحنه انقلاب می باشید، میزان تفكر سیاسی خود  و طرفداری از خلق و مخالفت با ستمگران را به ثبت رساندند. اینان با سوء قصد به شما عواطف میلیون ها انسان متعهد را در سراسر كشور بلكه جهان جریحه دار نمودند. اینان آن قدر از بینش سیاسی بی نصیبند كه بی درنگ، پس از سخنان شما در مجلس و جمعه و پیشگاه ملت به این جنایت دست زدند و به كسی سوء قصد كردند كه آوای دعوت او به صلاح و سداد در گوش مسلمین جهان طنین انداز است. اینان در این عمل غیر انسانی به جای برانگیختن رعب، عزم میلیون ها مسلمان را مصمم تر و صفوف آنان را فشرده تر نمودند. آیا با این اعمال وحشیانه و جرایم ناشیانه، وقت آن نرسیده است كه جوانان عزیز فریب خورده از دام خیانت آنان رها شوند و پدران و مادران، جوانان عزیز خود را فدای امیال جنایتكاران نكنند و آنان را از شركت در جنایات آنان برحذر دارند؟ آیا   نمی دانند كه دست زدن به این جنایات، جوانان آنان را به تباهی كشیده و جان آنان به دنبال خودخواهی مشتی تبهكار از دست می رود؟ ما در پیشگاه خداوند متعال و ولی بر حق او، حضرت بقیة الله (ارواحنا فداه) افتخار می كنیم، به سربازانی كه در جبهه و پشت جبهه كه شب ها را در محراب عبادت و روزها را در مجاهدت در راه حق تعالی به سر می برند.من به شما خامنه ای عزیز تبریك می گویم كه در جبهه های نبرد با لباس سربازی و در پشت جبهه با لباس روحانی به این ملت مظلوم خدمت نموده و از خداوند تعالی سلامت شما را برای ادامه خدمت به اسلام و مسلمین خواستارم.   والسلام علیكم و رحمة اللهروح الله الموسوی الخمینی7/4/60 پیام حضرت آیت الله بهشتی

بسمه تعالیجناب حجت الاسلام و المسلمین آقای سید علی خامنه ای دامت افاضاته سوء قصد نافرجام دشمنان اسلام و انقلاب و میهن اسلامی به آن برادر، بار دیگر نشان داد كه این دشمنان قسم خورده ی اسلام و ملت در راه مقاصد شوم خود از هیچ جنایتی خودداری نمی كنند. این تلاش های دد منشانه، خشم ملت را نسبت به این خود فروختگان روز به روز برافروخته تر و آن ها را در جامعه منزوی تر خواهد ساخت. از خدای متعال خواستارم كه نعمت سلامت را هر چه زودتر به آن برادر عزیز و مجاهد بازگرداند و به جهاد در سنگر اسلام همچنان ادامه دهند. والسلام علیكم و رحمته الله و بركاتهسید محمد حسینی بهشتیپیام نخست وزیر بسم الله الرحمن الرحیم

برادر مجاهد حجت الاسلام و المسلمین آقای سید علی خامنه ایبه قطع و یقین می دانم كه روح بزرگ ایثارگر آن برادر مجاهد، شهادت در راه اسلام و انقلاب اسلامی را فیضی عظیم و الهی می داند و در راه بندگی خدا و خدمت به اسلام و امام و امت شهید پرور از بذل جان خویش دریغ نداشته و ندارد.در عین حال خدای بزرگ را سپاس می گویم كه نقشه شوم و پلید جنایتكاران را در سوء قصد به جان شما، نقش بر آب ساخته و آن یار فداكار امام و امت را از خطر قطعی و حتمی نجات داد.سلامت عاجل و توفیق آن برادر مجاهد را در راه خدمت به اسلام و مسلمین از درگاه احدیت مسئلت می نمایم.برادر شما محمد علی رجایی از بهشتی چه خبر ؟! (خاطره ای از مقام معظم رهبری بعد از ترور ایشان در 6 تیر ماه (1360)

من در روز های اول كه غالباً در حال بی هوشی بسر می بردم در یك برهه ای كه گویا مقداری به هوش آمده بودم بوسیله پزشكی كه دائماً بالای سر من بود اطلاع پیدا كردم كه یك حادثه ای در مركز حزب جمهوری اسلامی به وجود آمده است اما نه از ابعاد حادثه و نه اینكه این حادثه چه خساراتی داشته به من اطلاعی ندادند و همچنین آن حساسیت لازم را در آن لحظه پیدا نكردم چون در یك حالتی بودم كه یك لحظه به هوش آمدم كه الان به خاطر دارم و حال نمی دانم كه چرا آن طبیب این را به من گفت، بعدها كه آن طبیب خودش به من گفت كه وظیفه خود می دانم كه حقیقتی را به شما بگویم، و آن اینكه در دفتر مركزی جزب جمهوری اسلامی یك حادثه تلخی پیش آمده است.مقصود آن طبیب چه بود نمی دانم، آن طبیب یكی از اطباء بسیار خوب و مهربان بود فكر  می كرد كه مثلا اگر نگوید شاید یك حقیقتی را از یك بیمار مشرف به مرگ پنهان داشته شاید خلاف وجدانش بود من اصرار می كردم كه برایم روزنامه بیاورند و رادیو در اختیارم بگذارند می گفتند نمی شود عذر می آوردند كه رادیو در دستگاه های مراقبت از قلب و دیگر دستگاه های اطراف من اثر می گذارد من می گفتم پس روزنامه بیاورید كه روزنامه هم نمی آوردند، من یك روز پرخاش كردم كه چرا به من روزنامه نمی دهید؟ این ها احساس كردند كه مجبورند جواب قانع كننده بدهند كه از روی ناچاری به آقای هاشمی متوسل شدند چون می دانستند كه ایشان بهتر از هر كس دیگری م یتواند این مطلب را با من در میان بگذارد.

عصر همان روز بود كه آقای هاشمی و حاج احمد آقا آمدند پیش من و گفتند كه بله یك  حادثه ای در حزب به وقوع پیوسته است. من بلافاصله به خاطرم آمد كه قبلاً هم شنیده ام گفتم چه شده كسی هم شهید شده؟ گفتند بله چند نفر هم شهید شدند! ولی اسم نیاوردند كه چه كسانی شهید شدند من یادم از شهید بهشتی آمد گفتم آقای بهشتی كه طوری نشده؟ گفتند ایشان هم چرا لكن الحمدالله حالش خوب است، مجروح شده است. من اینقدر از مجروح شدن آقای بهشتی متاثر شدم كه به گریه افتادم و گفتم كه خواهش می كنم تمام امكانات پزشكی كشور را بسیج كنید كه حال آقای بهشتی هر چه زودتر خوب شود. بعد پرسیدم كه وضع حالش چطوریست، مثل من است؟ از من بهتر است یا بدتر؟ گفتند كه نه تقریبا همین جورهاست، بعد كه آنها رفتند من قدری كه در حرف هایشان فكر كردم نگران شدم یعنی در اظهاراتی كه كردند یك اشاراتی كه نگران كننده بود به ذهنم رسید. فكر كردم از بچه های دوروبر خودم بپرسم، اینها را خواستم و به قول معروف به آنها یك دستی زدم. این ها فكر كردند كه من از ماجرا خبر دارم، من به آنها گفتم كه بله، آقای بهشتی همان لحظات اول شهید شدند، بعد من مطلع شدم، البته هنوز نمی دانستم كه ابعاد قضیه چقدر وسیع است، به مرور و به تدریج فهمیدم، بعد كه فهمیدند كه من موضوع را فهمیده ام برایم رادیو آوردند. اگر یادتان باشد آن روزها رادیو شرح حال شهدای هفتم تیر را می گفت و برای من هر روز كه رادیو باز می كردم خبر جدیدی بود چون قبلاً من این شهدا را می شناختم طبعاً برای من خیلی شكننده و آزار دهنده بود. از جمله كسانی كه خبر شهادتشان را شنیدم خیلی مرا آزار داد مرحوم شهید منتظری، شهید درخشان، شهید دكتر صادقی، چند تن از وزراء و نمایندگان مجلس بود به هر حال هر روز یك خبر تلخی داشتیم كه به تدریج ابعاد داستان دستم آمد كه جوری شده بود كه من از بقیه دوستان هم نگران شده بودم مثلا وقتی كه رادیورا گوش می كردم فرضاً در مجلس می گفتند كه آقای ناطق نوری نطق پیش از دستور كرد خوشحال می شدم كه الحمد الله ناطق نوری زنده است و دلهره داشتم و جرأت نمی كردم بپرسم كه فلانی هست یا نیست. منبع:خاطرات وحكایتها  جلد  اول





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 612]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن