تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 30 دی 1403    احادیث و روایات:  حضرت زهرا (س):همانا سعادتمند(به معنای) کامل و حقیقی کسی است که امام علی(ع) را در دور...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

کلینیک زخم تهران

کاشت ابرو طبیعی

پارتیشن شیشه ای اداری

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

ساندویچ پانل

ویزای ایتالیا

مهاجرت به استرالیا

میز کنفرانس

تعمیرگاه هیوندای

تعمیرگاه هیوندای

تعمیرگاه هیوندای

اوزمپیک چیست

قیمت ورق سیاه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1854733654




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

بودجه ويژه امام براي مؤسسه آيت‌الله مصباح


واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: بودجه ويژه امام براي مؤسسه آيت‌الله مصباح
گفتگوي با حجت‌الاسلام رحيميان(1)
اشاره: حجت الاسلام محمدحسن رحيميان عضو سابق دفتر امام(ره) است كه از نجف تا آخرين لحظات حيات مبارك امام(ره) به اين عضويت مفتخر بوده است. وي كه اكنون به عنوان نماينده ولي فقيه در بنياد شهيد و امور ايثارگران مشغول است، گفتگو با رجانيوز را در حالي در طبقه دهم ساختمان بنياد پذيرفت كه در آستانه ايام ارتحال پير و مقتدايش برنامه هاي فراواني داشت.

رحيميان در اين گفتگو به مراتب شيدايي خود به مقتدايش امام راحل پرداخت و ضمن پاسخ به شبهه خطي و جناحي بودن دفتر امام، براي نخستين بار به نكاتي درباره رابطه امام(ره) و آيت الله مصباح پرداخت.

وي با اشاره به حساسيت و تحفظ فوق العاده امام(ره) درخصوص پرداخت وجوهات به مراكز علمي و فرهنگي تأكيد كرد: تا آنجا كه به ياد دارم، مؤسسه تحت مديريت آيت الله مصباح تنها موردي بود كه امام علاوه بر شهريه عمومي كه براي طلاب پرداخت مي شد، هزينه و بودجه مؤسسه را هر ماه طي صدور چكي به نام آقاي مصباح پرداخت مي كردند كه اين مطلب حكايت از اطمينان كامل امام به عملكرد علمي و سيستم آموزشي آقاي مصباح داشت.

بخش اول اين گفتگو در ادامه آمده است:

چگونه با امام آشنا شديد و چه شد كه به نهضت امام در قم و نجف پيوستيد؟

پدرم از سالها قبل از آغاز نهضت از شاگردان و علاقمندان امام(ره) بود. لذا از همان زمان كودكي با نام و شخصيت امام آشنا شدم. با رحلت آيت الله بروجردي در فروردين 40 و رحلت آيت الله سيد عبدالهادي شيرازي در فروردين 41، با راهنمايي پدرم خانواده ما و همه اصحاب مسجد ايشان مقلد امام شديم و در شهريور ماه همان سال با عشق به امام و زيارت ايشان، در سن حدود 13 سالگي عازم حوزه علميه قم شدم، در حالي كه هنوز نهضت امام شروع نشده بود.

در حجره 26 مدرسه فيضيه سكونت داشتم و با آن كه بزرگترين نماز جماعت طلاب در مدرسه فيضيه بود، عاشقانه هر شب خود را به منزل امام در يخچال قاضي مي رساندم تا پشت سر ايشان نماز بخوانم. برخلاف همه مراجع و علماي ديگر كه برحسب موقعيت و شهرتشان در مساجد بزرگتر و صحن و حرم حضرت معصومه(س) اقامه نماز جماعت مي كردند، امام نمازشان را در خانه مي خواندند. آنهم در يك اتاق تقريباً 4×3 و بيشتر اوقات تعداد افرادي كه پشت سر امام نماز مي خوانديم، از عدد انگشتان دست تجاوز نمي كرد.

تا اين كه در 15 خرداد 42 امام دستگير شد و تا فروردين سال 43 كه آزاد شدند، از زيارت ايشان محروم بوديم اما در اولين صبحگاه طلوع چهره نوراني امام در حالي كه به شدت اشك شوق مي ريختيم، بار ديگر جزء اولين نفراتي بوديم كه به زيارت امام نائل شديم و قم با وجود امام براي ما شادي بهشت را داشت. سخنراني تاريخي امام بعد از آزادي در مسجد اعظم و در تاريخ 28 ارديبهشت 43 براي حقير و همه حاضران شوري به يادماندني آفريد.

چهارم آبان 43 هم كه مصادف با 20 جمادي الثاني و تولد حضرت زهرا(ص) و حضرت امام بود، روزي تاريخي برايم بود. در فاصله يك متري امام پاي سخنراني بي نظير او عليه كاپيتولاسيون ايستاده بودم و شاهد بزرگترين حماسه حسيني عليه يزيديان زمان و شور و هيجان غيرقابل توصيفي كه امام در مردم ايجاد كرد، بودم.

صبح روز 14 آبان كه براي نماز از خواب برخاستيم با درهاي بسته مدرسه مواجه شديم و با مشاهده انبوه تانكها و زره پوشها و نيروهاي ويژه كماندويي شاه، متوجه دستگيري مجدد امام شديم. امام به تركيه تبعيد شد و بعد از حدود 11 ماه تبعيد در بورساي تركيه يعني در مهرماه 44 به نجف اشرف انتقال يافت.

چند ماه بعد با مشقت فراوان و حدود 15 روز پياده روي و عبور از نخلستان ها، بيابان ها و شط، خودم را قاچاقي به نجف رساندم و در جوار بارگاه نوراني حضرت اميرالمؤمنين(ع) بارديگر به محضر امام شرفياب شدم. صبحگاه روزي كه بعد از تحمل آن هجران ها و سختي ها به نجف وارد و به زيارت حضرت امير(ع) و فرزندش روح الله نائل شدم، دلپذيرترين و شيرين ترين ساعات زندگيم رقم خورد.

دفتر امام در نجف چگونه بود و چه كساني در آن خدمت مي كردند؟

در نجف عنوان دفتر وجود نداشت. بيروني امام بود و يك آبدارچي و آقايان شيخ عبدالعلي قرهي و مرحوم آقاي محي الدين فرقاني كه متناوباً براي درس در مسجد شيخ انصاري و نماز ظهر در همان مسجد و نماز عشا در مدرسه آيت الله بروجردي و تشرف به حرم حضرت امير همراه امام بودند. شب ها هم يك اتاق كوچك در بيروني منزل امام بود كه روزي چند ساعت حضرات آقايان قديري، مرحوم سيد عباس خاتم يزدي، رضوان خميني و سيد جعفر كريمي براي پاسخ به استفتائات حضور داشتند. بقيه ياران امام (نه به عنوان عضو بيروني) به طور مستمر به خانه امام رفت و آمد داشتند و برحسب توان خود و نوع ارتباطي كه با امام داشتند، در خدمت امام و نهضت او بودند. اين نوع افراد اكثراً جواناني بودند كه از ايران همچون بنده به امام پيوسته بودند كه آنها را مهاجرين مي ناميديم و عده معدودي هم از نجف بودند كه معمولاً مسن بودند كه نقش انصار را داشتند.

شما مشخصاً بيشتر چه نقشي را در خدمت امام ايفا مي كرديد؟

بيشتر در ارتباط با نهضت و امام، كارهاي تبليغي و خوشنويسي را انجام مي دادم، -از شعارنويسي روي ديوارهاي فيضيه، طراحي واجراي كارت هاي تبريك و تقويم با عكس امام، ساخت و توزيع كليشه عكس امام و... همچنين خوشنويسي پيام ها و اعلاميه هاي امام(ره) و بازنويسي نوشته هاي ايشان كه قرار بود در چاپخانه هاي نجف حروفچيني و چاپ شود، چون حروفچين هاي چاپخانه هاي نجف نمي توانستند خط شكسته و فارسي امام را بخوانند. از جمله اين موارد ملحقات توضيح المسائل و مسائل مستحدثه بود كه بعد از اينكه به خط نسخ بازنويسي كردم، چون زياد بود امام اصرار داشت اجرتم را بدهند كه با درخواست حقير نسخه اصلي خودشان را به اينجانب هديه كردند. نمونه ديگر اين دست نوشته ها، نامه فلسطيني ها و پاسخ امام به فارسي و عربي است كه در صفحات 886 تا 890 كتاب نهضت امام خميني تأليف سيد حميد روحاني چاپ شده است.

البته در ايران وضعيت متفاوت بود و تا لحظه رحلت امام(ره) به عنوان عضو دفتر و خدمتگزار تمام وقت در خدمت ايشان بودم و مسئوليت و كارهاي متعددي را برعهده داشتم.

پس از بازگشت امام به ايران و پيروزي انقلاب شما چه مي كرديد و چگونه بار ديگر در خدمت امام قرار گرفتيد؟

در روزهايي كه امام در مدرسه علوي بودند، به محضرشان رسيدم و بعد همراه امام به قم رفتم. با توجه به ازدحامي كه آن ايام حول امام وجود داشت، براي انجام فعاليتهايي كه آن زمان مانند برگزاري رفراندوم لازم بود، به اصفهان رفتم و متناوباً به محضر امام مي رسيدم تا وقتي كه امام در اثر بيماري به تهران منتقل شدند و بعد از مرخص شدن از بيمارستان موقتاً در منزلي در خيابان دربند مستقر شدند.

يكي از اين روزها كه به منزل امام رفتم، آقاي رسولي محلاتي نامه اي را كه محمد حسنين هيكل سردبير الاهرام مصر براي امام فرستاده بود، براي ترجمه به حقير داد و بعد از من خواستند كه در خدمت امام بمانم كه تا آماده شدن براي انتقال به تهران امام هم به جماران منتقل شده بودند و از همان زمان تا آخر در خدمت امام بودم.

اين كه بعضي اين شبهه را مطرح مي كنند كه دفتر امام وابسته به جريان خاصي بود، آيا اين مسأله صحيح است؟

به هيچ وجه اين مسأله صحت ندارد. امام رهبر كل انقلاب و جامعه بود و اين كه كسي بخواهد امام را و دفتر امام را به نفع يك جريان مصادره كند، چنين اتهامي يك توهين بزرگ به امام است. دفتر امام صبغه خطي نداشت، هرچند امكان داشت برخي اعضاء دفتر گرايشي به افراد و جناح هاي داخل انقلاب داشته باشند، با اين حال امام به همه آنها نگاه يكسان داشتند. وجه مشترك همه، همراهي با امام در انقلاب و نظام و علاقه عميق به امام بود و بر اساس همين ارتباط و علاقه و شناخت متقابل، حضور آنان در دفتر شكل گرفته بود. دفتر ملتزم و موظف بود در چارچوب نگاه امام حركت كند.

البته ارتباط و تمايل برخي افراد دفتر با شخصيت ها و جريان هاي داخل انقلاب زمينه اي براي اين بود كه آنها كانالهاي ارتباطي با امام داشته باشند و اين هم نقطه قوتي در تركيب دفتر بود و دليلي بر يكدست نبودن دفتر بود.

افرادي كه ادعا مي كنند امام به جناح خاصي گرايش داشته، به انشعابي كه اواخر حيات امام در جامعه روحانيت مبارز پيش آمد، استناد مي كنند. آيا واقعاً چنين بود؟

مكاتبه اي كه در اين رابطه انجام شده و پاسخ امام در صحيفه امام موجود است ليكن آن چيزي را كه امام تأييد كرد و در موارد و مناسبت هاي متعدد هم تأكيد كرده اند، اين است كه امام وجود دو جناح را در متن انقلاب و جامعه پذيرفته بودند، البته نه به اين معني كه دو جريان مقابل يكديگر قرار بگيرند، براي كوبيدن هم لشگركشي كنند، جنگ و تنازع و جدال راه بيندازند و در اين بين نيرو و توان جامعه و نظام هدر رود و باعث فشل شدن و فروريختن حيثيت نظام و وحدت جامعه شوند. بلكه آنچه امام مي خواست اين بود كه جامعه و نظام براي پرواز و پيشروي نيازمند دو بال و به تعبير عربي "جناحين" است، چون با يك بال نمي توان پرواز كرد. دوبال ناهماهنگ هم كه با حركت ناموزون خود باعث سقوط پرونده شود، مورد نظر امام نبود.

همه افراد جامعه يك جور نيستند. سلمان و ابوذر ضمن آنكه هر دو مورد تأييد رسول اعظم(ص) در بالاترين حد بودند، يك جور نبودند. نه سلمان مي توانست مانند ابوذر عمل كند و نه ابوذر مثل سلمان. البته نقش هركدام هم در جاي خود براي اسلام سازنده بود.

در انقلاب هم ما كساني مثل مرحوم آيت الله رباني شيرازي و مرحوم شهيد بهشتي و شهيد مطهري را داشتم كه تقريباً نمونه هايي از ابوذر و سلمان در اين عصر بودند. حتي دو برادر از يك پدر و مادر و محيط همسان، ممكن است سليقه هاي متفاوتي داشته باشند و مثلاً در جريان انتخابات، يكي به آقاي احمدي نژاد رأي بدهد و ديگري به آقاي هاشمي. نظام اسلامي هم براساس اين وضعيت و حتي سيره صدر اسلامي و اصحاب معصومين دو جناحي بودن را پذيرفته است كه بايد به مثابه نقطه قوت و ضرورت تلقي شود. آنچه مهم است اين است كه بايد چارچوبهاي اصلي و هدف يكي باشد. هرچند ممكن است روش ها و شيوه هاي معقول و مشروع رسيدن به هدف متفاوت باشد.

در نظرم هست كه رهبر انقلاب تشبيه زيبايي در اين زمينه داشتند؛ دو تيم ورزشي در درجه اول كه با هم رقابت دارند، وقتي از بين آنها تيم ملي شكل مي گيرد، همين افرادي كه در داخل با هم رقابت داشتند، در قالب تيم ملي و در مقام مصاف با خارجي ها همگي در صف واحد و با همه وجود تلاش مي كنند كه برنده شوند.

به هرحال اين يك واقعيت انكار ناپذير است كه همه افرادي كه در يك مسير و براي رسيدن به يك هدف حركت مي كنند يكسان نيستند. مهم آن است كه به فرموده قرآن كريم "ان تقوموا لله" قيام و كار براي خدا باشد، همه در "صراط مستقيم" حركت كنند كه صراط مستقيم تنها راهي است كه به سوي خداست. در يك بزرگراه مي توان لاين هاي چپ و راست و ميانه را فرض كرد كه برحسب نوع سيركننده ها متفاوت باشد. يك لاين براي سرعت بالا و يك لاين براي سرعت متوسط و يك لاين براي سرعت پايين و احياناً لاين دوچرخه و لاين پياده رو. برخي توانشان در حد پياده هاست، سنگين بارها، كند رو هستند، عده اي با اتوبوس و وسيله جمعي و كساني هم مي خواهند به صورت انفرادي و با وسيله شخصي و تندرو حركت كنند. اين خطوط بر حسب توان اشخاص و وسيله اي كه در اختيار دارند، قابل تقسيم بندي است، اما مهم اين است كه همگي در يك بزرگراه و به سوي يك هدف در حركت باشند. با اين تركيب و ترتيب، هيچ كس به ديگري تنه نمي زند تا چه رسد به تصادف و تصادم و تنازع. در صراط مستفيم تصارع نيست ولي تسارع وجود دارد. "سارعوا الي مغفرة من ربكم و جنة عرضها السموات و الارض". تنازع نيست ولي تسابق وجود دارد. "سابقوا الي الخيرات". همه مي خواهند براي رسيدن به لقاءالله و قرب حق با سرعت بيشتري حركت كنند و در اين راه و در جهت خدمت اسلام و مسلمانان مي خواهند از يكديگر سبقت بگيرند. برگشت و وارونگي در اين حركت و مسير -يعني ارتداد-، هلاكت قطعي به دنبال دارد و فروافتادن در جهنم و قهر الهي است.

بنابراين گرچه در داخل مرزهاي صراط مستقيم، تقسيم بندي هايي مي توان فرض كرد اما افراط و تفريط و خروج از جدول بزرگراه و چپ شدن از جاده وسطي (به تعبير حضرت امير(ع)) و عبور از چارچوبها به طرف چپ يا راست، گمراهي و مضلة است و نتيجه آن هم سقوط در دره هاي هولناك هلاكت و تباهي است.

مفهوم و مصداق اسلام ناب و اسلام امريكايي كه امام(ره) مطرح كردند، چيست؟

از مجموع بيانات امام در اين زمينه بخوبي مي توانيم پاسخ اين سئوال را دريافت كنيم كه اسلام ناب همان اسلامي است كه برگرفته از قرآن با تفسير و تبيين معصومين عليهم السلام است. اسلامي كه سعادت بخش دنيا و آخرت كل بشريت است. اسلامي كه قابل تبعيض و تجزيه نيست. اسلامي كه سياستش عين ديانت و ديانتش عين سياستش است. اسلامي كه سر سازش با هرگونه ظلم و ستم را ندارد. اسلامي كه استكبارستيز و پناه مستضعفان است. اسلام تولي و تبري و...

اسلام امريكايي هم نقطه مقابل اسلام ناب است كه دشمنان اسلام از آن، به نام اسلام براي نابودي اسلام حقيقي و حقيقت اسلام بهره مي گيرند. اسلامي كه سازشكارانه منافع و مصالح مسلمانان را پيش پاي مستكبران و طاغوت ها قرباني مي كند، اسلام مرفهين بي درد و اسلام منافقان مزدور، اسلام التقاطي و... اگر مصداق اسلام ناب را فقط در خط امام و جلوه هاي آن مانند حزب الله لبنان مي توان يافت ولي اسلام امريكايي مصاديق فراوان دارد و نمونه بارز آن را در مزدوران و حكومتهاي مرتجع و استبدادي مي توان يافت كه يك روز فلسطين را به صهيونيست ها فروخته و امروز هم از پشت به مردم مظلوم فلسطين خنجر مي زنند و همدست با امريكا عليه حزب الله و براي نابودي آن توطئه مي كنند.

جريان هايي هم كه در داخل كشور در قالب هاي مختلف، با ظاهر اسلامي تحت عناويني مانند نهضت آزادي، انجمن حجتيه و... براي تضعيف اصول خط امام مانند عدم جدايي دين از سياست و اصل اساسي ولايت فقيه از هيچ كوششي دريغ نكردند.

امام به بحث رهبري آيت الله خامنه اي اشاره هايي داشتند؟ آيا در زمان حيات امام اين بحث مطرح شد؟

مطالب مختلف و متعددي از قول حاج احمد آقا و ديگران نقل شده است. خود ما هم شاهد صحنه هاي ويژه اي در اين رابطه بوديم كه در آن زمان چون تصور دنياي بعد از امام و منهاي امام، به ذهنمان خطور نمي كرد، خيلي متوجه منظور و نظر امام در اين رابطه نمي شديم. وقتي كه پس از رحلت امام روي اولويت فوق العاده اي كه براي ملاقاتهاي آيت الله خامنه اي قائل بودند، ارجاعات مهم در مورد مسائل حساس و تعبيراتي كه نسبت به ايشان داشتند، مرور مي كنيم، تازه معاني ويژه اي از آنها مي فهميم. ولي بنده فكر مي كنم اصولاً امام نمي خواست به طور مباشر براي خود جانشين تعيين كند. امام مي خواست با تبيين شاخص ها و معيارها و ايجاد ساختارهاي مناسب، جامعه و نظام را به بلوغ و توانمندي برساند كه خود اين امر اساسي و مهم را به انجام برساند واين هنر امام بسيار ارزشمند و مهم تر از اين بود كه شخصاً جانشين خود را تعيين كند اما جامعه و ساختار نظام در تحقق مهمترين ركن نظام و انقلاب به خود اتكايي نرسد.

برخي در مورد رابطه امام و آيت الله مصباح يزدي مطالبي حاكي از تضاد نقل مي كنند. در مورد نظر امام نسبت به آيت الله مصباح نكته و اطلاعي داريد؟

امام(ره) نسبت به تأسيس برخي مدارس و مؤسسان آنها برخورد منفي داشتند، مثلاً در قبال پيشنهادي كه از سوي آقاي منتظري خدمت امام نقل كردم كه امام 10 ميليون تومان كمك كند تا مدرسه دارالشفاء توسعه يابد و سالن ساخته شود، امام نه تنها جواب مثبت ندادند بلكه چند بار تكرار تكردند "من خوف اين را دارم كه..." به شدت برخورد منفي كردند.

يا در پاسخ نامه يكي از مراجع فعلي كه استجازه كرده بود از وجوهات براي ساختن مدرسه علميه استفاده شود، باز هم با تعبير تندي جواب منفي دادند. يا در پاسخ به استجازه براي تأسيس كتابخانه مذهبي، فرمودند "من چه مي دانم مي خواهند چه كتابهايي در آنجا تهيه كنند" و به اين ترتيب جواب منفي دادند.

اما با توجه به همه حساسيت و تحفظي كه در اين موارد داشتند، تا آنجا كه به ياد دارم، درخصوص مؤسسه تحت مديريت آيت الله مصباح تنها موردي بود كه امام علاوه بر شهريه عمومي كه براي طلاب پرداخت مي شد، هزينه و بودجه مؤسسه را هر ماه طي صدور چكي به نام آقاي مصباح پرداخت مي كردند كه اين مطلب حكايت از اطمينان كامل امام به عملكرد علمي و سيستم آموزشي آقاي مصباح داشت.

نسل انقلاب هيچگاه مناظرات آقاي مصباح با سران و انديشمندان كمونيست و ماركسيست و تفوق و قدرت علمي ايشان را كه اوايل پيروزي انقلاب از سيماي جمهوري اسلامي پخش مي شد، فراموش نخواهد كرد. تبحر و تسلط كم نظير آيت الله مصباح در تمام معارف و علوم اسلامي از ايشان شخصيتي ساخته كه رهب رانقلاب، ايشان را پركننده جاي خالي علامه طباطبايي و شهيد مطهري دانستند. عمده آثار و كتابهاي علمي آقاي مصباح تبيين ناب اسلام ناب و تفكر امام است، به گونه اي كه مباحثي از قبيل حكومت اسلامي و ولايت فقيه در آثار ايشان درخشش خاصي دارد و اين از عجايب روزگار ما است كه شخصيتي را كه در عمده آثارش اصول خط امام از قبيل عدم جدايي دين از سياست و ولايت فقيه موج مي زند، متهم به ارتباط با جريان منحرفي مي كنند كه نماد جدايي دين از سياست است.

البته حقير انتقادي هم به اين استاد عظيم القدر حوزه دارم كه خالصانه به ايشان عرض كرده ام و آن اين است كه گاهي ورود ايشان به مسائل روزمره سياسي باعث شده كه افراد جاهل يا مغرض دستاويزهايي براي هوچي گري پيدا كنند و در حالي كه هرگز قدرت هماوردي با ايشان را در ميدان فلسفه و علوم اسلامي ندارند، با آن دستاويزها از قدرت علمي و درياي مطالب ايشان انتقام بگيرند.

ادامه دارد...
 شنبه 18 خرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ايرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 485]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن