واضح آرشیو وب فارسی:فارس: جامعه - پدر، حكم مرگ پسر معتادش را صادر كرد
جامعه - پدر، حكم مرگ پسر معتادش را صادر كرد
گروه حوادث: استاد دانشگاه وقتي از ترك اعتياد پسرش نااميد شده بود در حالي كه پسرش از او پول ميخواست، در جريان درگيري او را با ضربات متعدد چاقو به قتل رساند.
اين مرد 50 ساله پيش از اين اظهار كرده بود كه پسرش مهدورالدم بوده است. متهم در جلسه دادگاه گفت: نميخواستم او را بكشم؛ پسرم با چاقو به من حمله كرد و براي تهيه مواد، پول ميخواست. ساعت 9 صبح سيزدهم فروردينماه سال 84، جسد ناشناس پسري در يكي از پاركهاي حوالي اتوبان همت كشف شد. انتقال جسد به پزشكي قانوني نشان داد كه او با بريدگي رگ دست و گردن به قتل رسيده است. با كشف چند سرنگ در محل كشف جسد و انجام آزمايش روي خون مقتول مشخص شد كه وي به مواد مخدر اعتياد دارد. در اين ميان در فاصله پنج متري جسد نيز يك شيشه عينك و يك چاقوي بزرگ خوني كشف شد. در حالي كه هويت جوان 22 ساله شناسايي نشده بود، بررسيهاي دقيق كارشناسان تشخيص هويت پس از يك ماه و نيم نشان داد كه مقتول ميثم نام دارد كه سابقه نگهداري چهار گرم حشيش نيز دارد. براساس اين گزارش، دو سال از مرگ ميثم ميگذشت كه پدر او با مراجعه به دادسرا خودش را به عنوان قاتل پسرش معرفي كرد. او پيش از اين به بازپرس پرونده گفته بود: انشاءالله قاتل فرزندم دستگير و محاكمه ميشود. مرد فرزندكش در بازجوييهاي اوليه اظهار كرد: ميثم به مواد مخدر اعتياد داشت. آن روز از ساعت 11 با هم بوديم و حدود ساعت پنج عصر به پاركي نزديك اتوبان همت رسيديم. آنجا او از من درخواست پول كرد. وي ادامه داد: 1500 تومان بيشتر در جيبم نداشتم كه به او دادم. اما او چاقويي از جورابش درآورد و به سمت من حمله كرد و در جريان درگيري با همان چاقو چند ضربه به او زدم. اين مرد روز گذشته در مقابل قضات شعبه 71 دادگاه كيفري استان تهران قرار گرفت. به گزارش خبرنگار ما، در ابتداي اين جلسه، صفر خاكي، نماينده دادستان گفت: با توجه به وجود رابطه پدر و فرزندي متهم و مرحوم و سقوط مجازات قصاص، عمل متهم به لحاظ اين كه موجب اخلال در نظم شده از اين رو موضوع داراي جنبه عمومي جرم تشخيص داده شده است از اين جهت مستند به ماده 612 و 208 قانون مجازات اسلامي براي متهم تقاضاي كيفر قانوني دارم. وي افزود: در رابطه با جنبه خصوصي به لحاظ رضايت تنها ولي دم، قرار منع تعقيب صادر شده است. سپس متهم در جايگاه قرار گرفت و در پاسخ به اين پرسش قاضي عزيزمحمدي كه چرا ميثم را كشتي؟ گفت: مجبور شدم؛ اعتيادش در حالت غيرقابل تحمل براي خودش و ما تبديل شده بود و 15 بار براي تركش اقدام كرده بوديم. وي افزود: با او اتمام حجت كرديم و گفتيم كه ديگر حق نداري در خانه بماني اما او دوباره برگشت. روز قبل از حادثه با 110 تماس گرفتيم تا پليس او را ببرد اما او وقتي فهميد خودش فرار كرد.
متهم به فرزندكشي افزود: يازدهم فروردين 84 داشتم ميرفتم امامزاده نماز بخوانم كه او به طرف من آمد و گفت، ميخواهد صحبت كند. تا غروب با هم راه رفتيم و به خيابان سردار جنگل رسيديم و گفتيم برگرديم كه ميثم گفت، برويم پارك. داخل پارك هم با هم صحبت ميكرديم كه با اصرار زياد از من پول خواست و گفت كه اين آخرين بار است و ديگر ترك خواهد كرد.
وي تصريح كرد: 1500 تومان در جيبم بود كه به او دادم اما او از جورابش يك چاقوي بزرگ بيرون آورد و به سمت من حمله كرد كه من مچ دستش را محكم گرفتم. پس از چند دقيقه كلنجار چاقو روي زمين افتاد و من چاقو را برداشتم. مجبور شدم يك ضربه به دستش بزنم. دو ضربه هم به گردنش زده بودم كه وقتي افتاد يك ضربه ديگر هم به گردنش زدم.عقب، عقب رفت و به يك درخت تكيه زد و نشست. من هم بعد از اينكه چند دقيقه نشستم چاقو را رها كردم و از محل دور شدم. در ادامه رئيس دادگاه گفت: جسد ساعت 9 چهاردهم فروردينماه كشف و اعلام شد كه مقتول 36 ساعت قبل يعني ساعت 21 دوازدهم كشته شده است. چطور ميگوييد كه حدود ساعت 17 يازدهم او را كشتهاي؟ متهم گفت: چه فرقي ميكند كه من بخواهم دروغ بگويم، شايد پزشكي قانوني اشتباه كرده است. عزيزمحمدي اظهار كرد: اينكه شما كذب ميگوييد يا راست، فرق ميكند.وي افزود: شماره عينك چشم راست شما 75/3 و چشم چپتان 5/3 است و اين با توجه به اينكه گفتهايد عينكتان افتاده بود و نديديد كه چطور ضربه ميزنيد بيتاثير است چون عينك نزديكبين بوده است.
از طرف ديگر شما گفتيد به دست چپش با چاقو ضربه زديد؛ در حالي كه دست راست به طور ماهرانهاي تا استخوان بريده و رگ دست نيز بريده شده است. قاضي ادامه داد: ميخواهم بگويم شايد اين اتفاق آنجا نيفتاده و اين جنايت كار شما نميتواند باشد و براي من ثقيل است. متهم بار ديگر در جايگاه قرار گرفت و گفت: من هيچ موقع نميخواستم به خاطر اعتياد و عقايد ميثم او را بكشم و اگر به من حمله نميكرد او را نميكشتم؛ اما قسم ميخورم آنچه كه گفتم عين واقعيت است. يكي از قضات از متهم پرسيد: جسد جايي افتاده بود كه پر از سرنگ و آشغال بود و اينطور به نظر ميرسد كه جسد به آنجا منتقل شده تا صحنهسازي شودكه او در آن محل با معتادها درگير و كشته شده. متهم پاسخ داد: من اولين بار بود كه به آنجا رفته بودم و به خواست ميثم به آنجا رفتيم. بر پايه اين گزارش، با اعلام ختم جلسه دادگاه، عزيزمحمدي و پنج مستشار شعبه 71 دادگاه كيفري وارد شور شوند و براي مرد فرزندكش حكم پنج سال حبس كه دو سال آن تعزيري و سه سال آن تعليقي است صادر كردند.
شنبه 18 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 324]