واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: حجاب ضد استعمار
معمولاً آدمی در انجام امور روزمره و بدیهی كه منطبق با نیازهای غریزی و حفظ بقاست . از خود چرایی و چگونگی آن را نمی پرسد . مسلماً اندیشمندان و اهل تفكر كه در تمام امور غور می كنند و به خود جسارت پرسش از بدیهیات نیز می دهند ، از این امر مستثنی هستند . اما انجام چه اموری است كه پرسش عامه مردم را بر می انگیزاند . وقتی كمه آدمی با امری غیر عادی رو به رو می شود ، غریزه پرسش بیدار می شود . مثلاً كارمندی كه هر روز صبح رأس ساعتی معین بر سر كار حاضر می شده ، اگر روزی به او بگویند كه به وجود وی در اداره نیازی ندارند ، فوراً می پرسد ، چرا؟بنابراین مواجهه با امری غیر عادی ، آدمی را به پرسش وا می دارد و معمولاً آنچه بر اثر عرف و عادت و سنت صورت می گیرد . امری عادی و بی نیاز از پرسش است .اما از جمله اقشاری كه كمتر تن به عادت می دهد و از همه چیز می پرسد ، قشر جوان است . نسل جوان با پرسش از آنچه كه تاكنون به عنوان وحی منزل پذیرفته شده ، عصیان می كند و به یك باره از خود می پرسد ، چرا آدامس جویدن بر سر كلاس درس ، دراز كشیدن در میان جمع ، بزرگترها را با ضمیر تو مورد خطاب قرار دادن ، دروغ گفتن ، غیبت كردنم و هر آنچه كه در عرف جامعه به عنوان امری ناپسند جا افتاده است ، زشت و قبیح است . با نگاه شك و تردید به عرف و عادت نگریستن و از نو پرسیدن ، خصیصه بارز هر نسل جوانی است .در كنار مفاهیمی كه با عرف و سنت سرو كار دارند ، پرسش از مفاهیم دینی نیز قدمتی به قدر تاریخ خود مذهب دارد . مثلاً حضرت علی (ع) مؤمنین را به سه گروه تقسیم می كند ، بازاریان ، بزدلان و آزادگان . كسانی كه با خدا چون بازرگانان معامله می كنند و به دنبال چشمداشتی به غنایم و نعمتهای بهشت ، اصول و فروع دین را رعایت می كنند ، همچون بازاریان به پرسش پروردگار می پردازند و كسانی كه از روی ترس و بزدلی به دین خدا روی و از ترس عذاب جهنم و خسران دیدن در آخرت ، راه شریعت خدا می پویند و دسته سوم آزادگانی هستند كه از روی عشق به خداوند ، به دین خدا گردن می نهند :لفظ جبرم عشق را بی صبر كرد هر كه عاشق نیست نفی جبر كرددر این مرحله فرداز هیچ نمی پرسد و به هر چه كه در كتاب وحی آمده سر می سپرد و تن در می دهد . در این مرتبه والای دینداری . عشق ، تمام معارف دینی را توجیه می كند و پرسش ، محلی ار اعراب ندارد . بسیار اندكند ، كسانی كه به این درجه از دینداری و معرفت الهی رسیده باشند . بنابراین پرسش از مفاهیم دینی از اثبات وجود خدا گرفته تا اصول و فروع دین همواره محلبحث داشته است . از جمله این مباحث ، بحث حجاب و وجوب صریح آن دردین اسلام است . حجاب یا پوشش ، خاص مذهب اسلام نیست . تاریخ حجاب كه خود مقاله ای جداست ، در خور مقاله ای طولانی است كه در جای خود بدان می پردازیم .علما در پاسخ به پرسش از فلسفه حجاب از جنبه های گوناگون بدان پرداخته اند . برخی از آنان به نص صریح قرآن تمسك جسته و دلیلی بر توضیح فلسفه حجاب برای دیگران نمی ببینند . یعنی می گویند قرآن بر واجب بودن حجاب صحه گذاشته و بحث نیز ندارد . برخی دیگر در قالب سنت به حجاب می نگرند و پوشش را جزیی از سنت ایرانی برشمرده و بر وجوبش صحه می گذارند . اما روح جست و جوگر و پرسشگر نسل جوان از فلسفه حقیقی حجاب می پرسد و از آنجایی كه خداوند انجام هیچ كاری را بدون حكمت و مصلحتی بر بندگانش واجب نساخته است . بنابراین امر حجاب هم نمی تواند بی علت باشد . در این میان متفكران دینی از جنبه های مختلف به امر حجاب پرداخته اند برخی آن را یك ایدئولوژی ، برخی دیگر حجاب را حافظ امنیت و نظم اجتماعی و همچنین كسانی نیز حجاب رالازمه عفت و پاكدامنی دانسته اند .دكتر علی شریعتی از جمله متفكران دینی است كه با نگاه جامعه شناسان به مباحث دینی می نگرد و از دیدگاه جامعه شناختی به تحلیل مسایل دینی می پردازد . دكتر شریعتی كه در بیداری نسل انقلاب و آگاهی جوانان این مرز و بوم نقش ارزنده ای داشته است . حجاب را سمبل ایدئولوژی اسلام می داند .
شریعتی می گوید فرد یا از روی سنت به حجاب تن در می دهد واین انتخابی نا آگاهانه است و متزلزل و یا از روز آگاهی و اعتقاد پوشش یا حجاب را بر می گزیند ، كه پایا و ماندگار است ..... این دختری كه الان می خواهد پوشش را انتخاب كند ، انگیزه اش چیست / او دو نوع انگیزه دارد ، یك انگیزه این است كه مادرم همینطور بوده . عمه ام همینطور است ،خاله ام همینطور است ، اما انگیزه دیگر آنست كه این حجاب نشانه این است كه من یك طرز تفكر اعتقادی مذهب خاص دارم ،لذا شریعتی مخالف با شكل سنتی حجاب است و بر حجاب سنتی ارزشی را مترتب نمی داند . چرا كه این حجاب را به راحتی زایل و برداشتنی می بیند .".... همین آدم به میزانی كه درس می خواند . قدری شعورش بالامیرود و مسافرتی می رود ، می بیند كه زنان دیگر كه حجاب ندارند و هیچ كارشان نشده ، در نتیجه او كه چادرش كمی آن طرف برود ، آن را بر می دارد و دور می اندازد . اما در همین جا شریعتی به دفاع از حجاب آگاهانه با پشتوانه ایدئولوژیك می پردازد ..... اما یك حجاب مال نسل آگاهی است كه به پوشش اسلامی بر می گردد . این نسلی است كه با این پوشش اسلامی می خواهد به استعمار غربی و به فرهنگ اروپایی بگوید 50 سال كلك زدی ، كار كردی ، نقشه كشیدی كه مرا فرنگی ماب كنی ، من با این لباسم به تو می گویم نه و به تمام 50 سال كارت فاتحه می خوانم . مرا نمی توانی عوض كنی ! .... این كسی كه آگاهانه پوشش را انتخاب می كند ، مظهر چیست ؟ مظهر یك فرهنگ خاص . یك مكتب خاص ، یك حزب فكری خاص ، یك جناح خاص و یك جبهه خاص است .این قیمت دارد ،ارزش دارد . این آدم ، همین طور كه الان هم دیده می شود ، در برابر آن دختری كه اساساً به این مسأله نمی رسد یا ارزشی برایش قائل نیست ، نه تنها احساس حقارت نمی كند ، بلكه احساس برتری می كند .شریعتی حجاب را نه تنها سمبل مكتب اسلام می داند ، بلكه ارزشهای ضد استعماری آن را نیز از دور نمی دارد :... خانم گاندی ، با آن ساری های سه هزار سال ، چهار هزار سال پیش كه می پوشد و با همه رهبران بزرگ دنیا ملاقات دارد و وارد سازمان ملل كه می شود پانصد نماینده بلند می شوند و نیم ساعت برایش دست می زنند ، هرگز احساس حقارت نمی كند . چرا احساس حقارت نمی كند ؟ به خاطر اینكه آن لباس به معنای آن ساری سنتی موروثی كه بی بی جانش می پوشید ، است ! با آن ساری می خواهد بگوید كه ، من تمدن غرب ، فرهنگ دختر شایسته ، زن روز ، بوردا ... همه را خوانده ام . همه اینهایی را كه به ما تحمیل می كنید خوانده ام ، من این لباس را می خواهم ، با این لباس به فرانسه ، آلمان غربی ،نیویورك ، دیوان لاهه و سازمان ملل كه می آیم ، می خواهم به تمام غرب بگویم : شما دو قرن آمدید تلاش كردید . جان كندید كه ما را مثل خودتان كنید ! من به عنوان مظهر زن امروز هند ، با لباس خودم آمده ام تا به شما بگویم كه همه تلاشهایتان بیهوده بوده و من خودم هستم .حجاب به عنوان نمادی ایدئولوژیك ، با خصیصه ای ضد استعماری و آگاهی بخش در نزد شریعتی تعریف می شود . تعریفی كه یك روشنفكر و جامعه شناس مسلمان از این پدیده دینی و تاریخی ارائه می كند .
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 458]