تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835192169
در حاشيه افشاگري محتشمي پور عليه «فرقه مصباحيه» و واكنش طرفداران اين جريان چرا براي تطهير خود، از رهبر انقلاب مايه مي گذاريد؟
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: در حاشيه افشاگري محتشمي پور عليه «فرقه مصباحيه» و واكنش طرفداران اين جريان چرا براي تطهير خود، از رهبر انقلاب مايه مي گذاريد؟
خبرگزاري انتخاب : ● مصطفي فقيهي
يكم. آقاي حجت الاسلام محتشمي پور اخيراً در تبيين «فرقه ي مصباحيه» به موارد جالبي اشاره كرده است. او گفته «آقاي مصباح يك ذره به تفكر امام ايمان نداشته» و اعلام كرده «فرقه مصباحيه به دنبال ريشه كن كردن افكار امام است» و در ادامه «تفاوتي بين فرقه مصباحيه و طالبان و جاهلان صدر اسلام»، ندانسته است.
وي در ادامه به گذشته حجت الاسلام مصباح يزدي اشاره مي كند و مي گويد: جريان مصباحيه حتي يك روز هم به جبهه نرفت و چگونه است كه امروز داعيه دار آن شده است و در پايگاه هاي بسيج حضور مي يابد. مصباح يزدي هيچ مسئوليتي در دوران امام نداشت و امام هرگز تفكر او را قبول نداشت. از سال 44 در تمام اعلاميه هايي كه علما و روحانيون قم و شهرستان ها امضا كرده اند حتي يك امضا از اين آقا ديده نمي شود و چه شد اين افراد اينگونه انقلابي شدند؟ شمايي كه يك عمر خون به دل امام كرديد، شما متحجران و شما مقدس نماها كه وقتي ديديد امام سر بر زمين گذاشت برخاستيد...آيا اينان همان مسلمانان بعد از فتح مكه نيستند كه آمدند و خاندان پيامبر را خانه نشين كردند؟ آيا مثل اينان مثل خوارج نيست كه تفكر همه را به غير از تفكر خود تكفير مي كنند و امروز شخصيت هاي انقلاب توسط همين افراد تكفير مي شوند.
دوم.امروز هر فرد و گروهي كه طرفدار انقلاب ، نظام جمهوري اسلامي و معتقد واقعي به افكار امام و رهبري باشد و از اطلاع بر تاريخ اين سرزمين پرافتخار هم بي بهره نباشد؛ و در عين حال به اسلام و جاودانگي، كمال آن و هم آرمانهاي انقلاب و انديشه امام باور داشته باشد و از مردم دوستي و مليت بويي برده باشد ؛ نيم نگاهي هم به خطرات خطير و تهديدها و فرصت ها داشته باشد ؛ نمي تواند خطر تحجر يا سكولاريسم پنهان را ناديده بگيرد.
انقلاب اسلامي حاصل خواست جمعي ملت ايران و برآمده از انديشه جريان انديشه گي امام (قدس) و مبارزه پيگير گروهي از شاگردان امام و طلاب و دانشجويان مقلد ايشان بود كه تا سالهاي 1354 اقليتي كم شمار در حوزه و دانشگاه به حساب مي آمدند و هماره در فشار و مضايقه همه جانبه شاه و ساواك و جريان متحجر قرار داشتند .
مبارزان پرسابقه و ديرپاي انقلاب و همراهان امام در آن زمانها كاملا معلوم هستند ، همان طور كه مخالفان انقلاب و نهضت امام از سكولارها و لائيك ها تا عناصر وابسته به جريانهاي متحجر درمجامع روحاني يا وابسته به انها نيز كاملا مشخص هستند .
سوم. پس از پيروزي انقلاب و به قدرت رسيدن جريان انقلابي ، گروهي از متحجران كه طالب امتيازات خاص بودند و دلشان براي مواهب اقتدار سياسي و اقتصادي و امتيازات خاص لك زده بود و از طرفي به خاطر حساسيت جريانهاي انقلابي و نيز شخص امام ، و به خاطر افكار و سوابق مشعشعشان، راهيابي به قدرت و دستيابي به امكانات گوناگون و برخورداري از مواهب آن در حكم محال بود ، با برنامه ريزي گسترده و پيگيري فشرده ضمن شناسايي خلاء ها و روزنه هاي ورود به مجموعه انقلابيون و دستيابي شان به حوزه هاي تصميم گيري و تاثيرگذاري ، اندك اندك و خزنده چنان كردند كه بسياري از انقلابيون واقعي و دلسوزان امام و رهبري و مردم، به بهانه هايي از حيز انتفاع خارج شدند و ترور فيزيكي يا حيثيتي شدند و يا به دلايل گوناگون به عزلت خود خواسته ، اما اجباري به حاشيه رفتند يا رانده شدند .
و از طرفي جريان متحجران فرصت طلب با بهره گيري از غفلت انقلابيون مردم و حضور نيروهاي اصيل در دفاع مقدس و عرصه هاي پرخطر و خطير انقلاب ، با برنامه ريزي ضمن كادر سازي وسيع و حمايت جدي از نيروهاي تربيت شده ي خود و نفوذشان به درون حوزه قدرت سياسي ، اقدام به عضو گيري از ميان مجموعه متوليان و مديران كردند و در مدت زماني خاص توانستند ، نفرات بسياري از همفكران و شاگردانشان را در حوزه هايي از مديريت كشور وارد كنند و با فرصت شناسي و بهره گيري از خلاء ها و كاستي ها و مشكلات متفاوت ، به سرعت به پر كردن نقطه هاي خالي و خلاء پرداختند .
چهارم. تندروي ها و افراط و تفريط گروهها و عناصري از دو جناح عمده كشور ، وجود و افزايش خلاء هاي تئوريك و غفلت انقلابيون از كارهاي فكري و فرهنگي و توليد انديشه در زمانه ضرورت ، و از سويي اقدامات و مواضع ناشيانه و جاهلانه و... گروههاي خاصي از جناح چپ كه اينك به جماعت اصلاح طلب موسوم شده اند ، در قدرت گرفتن زود هنگام گروه متحجران سهمي انكار ناشدني دارد .
فراموش نكنيم كه جريان موسوم به اصلاح طلب پس از آنكه در جريان انتخابات دوم خرداد 76 دركمال ناباوري و تمام شگفتي به پيروزي رسيدند ، به جهت 1- فقر تئوريك 2- نفوذ افراد و گروههايي با مواضع ناشناخته و مشكوك بين آنها ،3- تكثر عجيب و وجود انگيزه ها ،علايق ، باورها و خواستگاهها و اهداف و مقاصد متضاد در ميان انها ،4- افراط و تندروي بسياري از آنان و اقدامات راديكال برخي افراد 5- سخنان جاهلانه برخي از انان كه دچارذوق زدگي شده بودند ، 5 - برنامه مدون و علمي كارشناسانه شده اي براي اداره كشور نداشتند و از طرفي با فشار مردم براي حل مشكلاتشان مواجه بودند ، اما آنان در يك اقدام خيانتبار سعي كردند از طريق غول نشان دادن جريان مقابل ، و جود وحضور بي خاصيت خودشان را درقدرت توجيه كنند .
براي رسيدن به چنين مقصد و مقصودي افرادي از ميان جريان متحجر كه اقدامات و سخنانشان مي توانست نوعي ترس و تنفر در ميان مردم ايجاد كند ، گو انكه از نگاه سازماني جز جناح موسوم به راست محسوب نمي شدند ، اما از سوي طراحان نقشه كش ها و تئوري پردازها ي جريان چپ ، به پيشاني اين افراد تابلو جريان راست زده شده و هر روز سخنان و اقدامات اين افراد در رسانه ها مطرح و آنقدر ادامه يافت و بزرگنمايي شد كه اين افراد كه روزي در شمار ضد انقلاب به حساب مي آمدند و در مقابل انقلابيون صف اراي كرده بودند ، اندك اندك با تبليغات اصلح طلبان، لباس تئوري پردازي انقلاب پوشيدند و در اين زمان با يك برنامه منظم و استفاده از بلاهت گروهي از اصلح طلبان و غفلت و تحليل ناشيانه شاخص هاي جريان راست، شرايط براي حضور اينان در نوك هرم قدرت سياسي آماده شد و شد انچه شد .
پنجم. بله، روزگاري كه آقاي مصباح يزدي در خطبه هاي پيش از نماز جمعه ي تهران، اظهاراتي عليه اصلاح طلبان به زبان آورد، وي كم كم تبديل به تيتر نخست رسانه هاي اصلاح طلب شد. اين رسانه ها، در اقدامي خيانتبار اظهارات اين شخص را كه هيچ تناسبي با اصولگرايي ندارد، تيتر كردند و با برنامه ريزي مشخص، وي را تبديل به غول و نماد جريان اصولگرايي كردند، حال آنكه هر ناظري با نگاهي ساده به اتفاقات روزمره سياست و موضع گيري هاي جريان اصولگرا، متوجه فاصله عميق تفكرات اين جريان با شخص مصباح يزدي خواهند شد.
اين جريان هاي متحجر كه داعيه غير مردمي دارند، يا از «اصولگرايي خاص» سخن مي گويند و در جامه خودي نمايش مي آرايند، خود را تنها نماينده حقيقي مطالبات جامعه مي دانند، طي سال هاي، اخير تلخ و تندترين رويارويي ها را با بيانات روشن امام (ره) صورت داده اند.از اين امر چه مي توان فهميد؟اين رويارويي ها نشانه چيست؟آنها احتمال، افشاي گذشته خويش را بالا مي بينند و لذا ناخرسندند.بر اين پايه،نبايد در همه ادعاهاي فربه و فخيم آنها ترديد كرد؟
ششم. به گواه آقاي محتشمي پور و ساير سابقون انقلاب، حجت الاسلام مصباح يزدي، فردي است كه پيش از انقلاب اسلامي نقشي - حتي به اندازه ي امضا پاي يك اعلاميه - در پيروزي آن نداشته و بنا به گفته ي آقاي كروبي، «وقتي از آقاي مصباح يزدي خواستيم پاي اعلاميه را امضا كنيم، ايشان پاسخ دادند كه حاج آقا روح الله از اين تندروي ها زياد مي كنند، ما نبايد گوش كنيم»!
آقاي مصباح پس از پيروزي انقلاب و آغاز جنگ، كمتر ديده شد و حتي بنا به گفته ي ساير چهره هاي شناخته شده كشور، يكبار هم در جبهه هاي جنگ ديده نشد، اما پس از فوت حضرت امام (ره) و در گذر زمان، ناگهان با شعبده آشفتن ، تبديل به يك انقلابي دوآتشه و نظريه پرداز انقلابي و سرسخت شد و با تشكيل گردان هاي عاشورا و شهادت، از ياران مخلص دوران جنگ شد!
هفتم. پس از ابراز نظرهايي چنين افشاگرانه، برخي جريان ها و رسانه هاي تندخو، ضربه هاي بي آهنگ و عتاب و طعن هاي ناموزون خود را شتاب بيشتري داده و صدالبته باز هم خواهند داد.جريانها و كساني كه شبروانه برنامه روشن كردن فرقه ي مصباحيه را در صدر اولويت هاي خود قرار داده اند و طعمه طعام رنگيني براي خوان دشمني و دشنام خود يافته اند، ترس و هراس خويش بيشتر عيان مي كنند و لجوجانه حجاب چشم هاي واقع بين مي شوند.
اما خطاب به اين دوستان مي گويم، آيا بهتر نيست آنها به جاي آن كه از افشاگري گذشته ي اين جريان، نگران و خشمگين باشند و از عملي شدن تجربه اي نو از مديريت اصولگرايان نوانديش واهمه كنند، از مردم مشتاق به فكر و انديشه پويا و مخالف تحجر آزرده خاطر و دل شكسته باشند؟
هشتم. از سوي ديگر، طي اين سالها، هر گاه شخصي با تكيه بر مستندات و گواه انقلابيون، به سوابق ايشان اشاره اي مي داشت، فرياد طرفداران اين جريان به آسمان مي رفت. اين افراد با استناد به اظهارات مقام معظم رهبري در مورد شخصيت علمي آقاي مصباح يزدي (و نه سياسي) سعي مي كردند، گذشته وي را، در ميان حمايت هاي 10 سال پيش رهبر انقلاب تطهير و او را از اتهامات متعدد تبرئه كنند.
شخصيت علمي جناب مصباح محترم! - البته در علوم فلسفه - اما در اين بين، بد نيست اشاره كنيم كه جريان مصباح يزدي در توجيه حملات بي سابقه به آقاي هاشمي با وجود اظهارات حمايت گرايانه ي امام (ره) و رهبر انقلاب از ايشان، مي گويند: به گفته ي امام (ره)، شرايط حال، ملاك است.
خب، اين توجيه را قابل قبول مي دانيم، اما براساس همين اظهار نظر آقايان، فرمايشات رهبري در تمجيد از آقاي مصباح يزدي مربوط به 10 سال پيش بوده و طي اين سال ها، جناب مصباح هيچ ديدار رسمي با رهبر انقلاب نداشته و ايشان نيز، اظهار نظري در مورد شخصيت آقاي مصباح نكرده اند.
پس چگونه است كه طرفداران تندخوي اين جريان، با استناد به يك اظهار نظر 10 سال پيش رهبر انقلاب آن هم در مورد شخصيت علمي ايشان، وي را مستحق هيچ گونه نقد سياسي و فاش گويي نمي دانند، اما آنگه كه خود به سبك كينه هاي «بدريه وحنينيه» ، «رهبر حملات به پايهها و شالودههاي انقلاب» مي شوند، مدعي مي شوند، «ملاك ارزيابي فرد، شرايط حال انان است»
در حالي كه، اين بخش از سخنان امام راحل، مربوط به بند4وآخر وصيتنامه ايشان و مرتبط با دغلبازاني است كه خود را به امام نزديك كرده بودند وخيلي زود، از در مخالفت برآمدند، نه مربوط به مبارزان ياران انقلاب.
با اين اوصاف، نبايد به گذشته ي اين جماعت نگاهي انداخت؟ آيا اگر فرد و جرياني در به ثمر رساندن انقلاب، جنگ 8 ساله، و... هيچ حركت قابل قبول ارائه نداده، اما ناگه مدعي همه چيز شود و در پس الفاظ انقلابي پنهان شده و لباس بلند تئوري پردازي انقلاب به تن كند ، نبايد اعتراضي كرد؟ آيا بايد اجازه داد به ادعاي خود در مورد انقلاب، هر روزه وسعت بخشند؟
نهم. از سوي ديگر آنچه بيش از هر چيز، طرفداران و هواخواهان نظامي جمهوري اسلامي را مي آزارد، سوء استفاده ي اين جريان در جهت منافع خويش از اظهارات رهبري انقلاب است. آيا اين بزرگترين ظلم به شخصيت حضرت آيت الله خامنه اي (مدظله العالي) نيست كه براي تطهير جريان خود، از نام ايشان مايه بگذاريد؟ چرا براي رسيدن به اهداف سياسي و بندبازي هاي خود، نام رهبري انقلاب را وسط مي كشيد؟ شما مي دانيد كه رهبري براي حفظ انسجام گروه هاي سياسي، وارد چنين مهلكه اي نمي شوند، پس چرا از مظلوميت ايشان سوء استفاده مي كنيد؟ نه، اين انصاف نيست!
آيا بهتر نيست كه دوستان اهل تكليف و برخي برادران محترمي كه از سر خيرخواهي سر در لاك خويش فرو برده اند،به جاي سكوت و فراموشي مصلحتي، به مقابله با جرياني بپردازند كه به سادگي آب خوردن، از شخصيت و نام رهبر انقلاب براي تطهير جريان خود استفاده مي كند؟
نگارنده ضمن احترام و ارج گذاردن به تك تك دوستان و همفكران توجه آنها رابه حساسيت وضع موجود و حياتي بودن وضع مطلوب براي جريان اصيل انقلاب جلب مي كنم و ضرورت مقابله با اين جريانات متحجر را يادآور مي شوم.
توضيح: همانطور كه در لابه لاي سطور مختلف يادداشت ذكر شده، مقصود نگارنده شخصيت علمي آقاي مصباح يزدي نيست و بحث، صرفاً در مورد مبارزات و مواضع سياسي ايشان است.
● مصطفي فقيهي
[email protected]
اخبار مرتبط
------------
تجمع طرفداران حجت الاسلام مصباح يزدي عليه «انتخاب» و مصطفي فقيهي؛ مرگ بر قلم به دست مزدور!
جمعه 17 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 533]
-
گوناگون
پربازدیدترینها