تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835116632
*روزهاي پاياني حيات بنيانگذار كبير جمهوري اسلامي به روايت مرحوم آيتالله توسلي* مــرگ بــراي اولــيــاء خــدا نــيــســتــي نـيـسـت
واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: *روزهاي پاياني حيات بنيانگذار كبير جمهوري اسلامي به روايت مرحوم آيتالله توسلي* مــرگ بــراي اولــيــاء خــدا نــيــســتــي نـيـسـت
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: تاريخ
مرحوم آيتالله توسلي از معدود افرادي بود كه به واسطهي مسووليتش در دفتر بنيانگذار كبير جمهوري اسلامي ايران اين فرصت را يافت تا در آخرين لحظات حيات پربركت امام (ره) در كنار بستر ايشان حضور داشته باشد.
سرويس تاريخ خبرگزاري دانشجويان ايران سال گذشته در گفتوگويي، پاي خاطرات ايشان از آخرين روزهاي حيات امام خميني (رض) نشست كه متن كامل اين گفتوگو در سالگرد ارتحال ملكوتي حضرت امام (ره) و يار تازه سفر كرده ايشان آيتالله توسلي مجددا منتشر ميشود.
آيتالله توسلي كه طي ساليان متمادي حيات امام راحل مسئوليت ادارهي دفتر ايشان را برعهده داشت، درگفتوگو با خبرنگار سرويس تاريخ خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، به بيان خاطرات خويش از آخرين روزهاي حيات امام خميني (رض) پرداخت و با استناد به آيات قرآن كه در چند مورد يادآورشده براي هر موجود زندهاي روزي مرگ فراميرسد، گفت:« خداوند به پيغمبرش هم ميگويد كه تو ميميري. ديگران هم از دنيا ميروند؛ اما بعضي مرگ را نيستي ميدانند. براي آنها مرگ بسيار مشكل است چرا كه فكر ميكنند انسان با مرگ نابود ميشود اما اولياء خدا مرگ را نيستي نميدانند. به تعبير حضرت امام (ره) مرگ سفري است از جايي به جايي. يا به تعبير ديگري از امام (ره) خرقه عوض كردن است.»
وي در ادامه با اشاره به حوادث گوناگوني كه پس از انقلاب اتفاق افتاد، تصريح كرد :«اگر اين حوادث براي هر فرد عادي اتفاق ميافتاد از همان روزهاي اول از پا درآمده بود. انقلاب پس از پيروزي حوادث و بحرانهاي زيادي را پشت سر گذاشت و كساني كه فكر نميكردند اين انقلاب به دست يك انسان عالم مجتهد به پيروزي برسد، از همان روزهاي اول حركتهاي بسياري انجام دادند تا اين انقلاب از بين برود؛ اما امام (ره) در مقابل تمام حوادث و بحرانها محكم ايستادگي كرد و به ديگران دلداري داد و آنها را نگهداري كرد. مردم هم فكر ميكردند كسالت امام (ره) مربوط به قلب ايشان است و اگر امام (ره) روزي از دنيا رحلت كند ارتحالش مربوط به كسالت قلبي است. البته امام (ره) در سال ٥٨ مبتلا به كسالت قلبي شد، منشاء آن هم اتفاقي بود كه براي امام (ره) غيرمنتظره بود و ايشان را بسيار ناراحت كرد.»
وي در ادامه با اشاره به علت كسالت قلبي امام (ره) در سال ٥٨ يادآور شد:«به خاطر دارم در آن ايام ، امام (ره) هر روز با عدهاي از افراد ملاقاتهايي را انجام ميداد . آن روز عدهاي از افراد خلق مسلمان تظاهرات كرده بودند. به سمت خانهي امام (ره) آمدند. ايشان از من پرسيدند، گفتم ميگويند عدهاي از حزب خلق مسلمان به طرف بيت شما حمله كرده بودند. امام(ره) فرمودند هيچ كس مانع آنها نشود. اما مردم متوجه شدند و تظاهرات عجيبي انجام دادند كه آنها از قم به طرف تهران فرار كردند و همان شب امام (ره) به كسالت قلبي مبتلا شد كه مجبور شدند ايشان را از قم به بيمارستان شهيد رجايي و قلب سابق منتقل كنند و اين اتفاق همزمان با برگزاري انتخابات رياستجمهوري اول بود. »
وي در ادامه با يادآوري اين كه در جريان كسالت قلبي امام (ره) به رييسجمهور اول القاء كرده بودند كه ايشان همين يكي دو روز از دنيا ميرود، اضافه كرد : «مرحوم حاج احمد آقا ميگفت بني صدر با كمال پررويي به من گفته به شما بگويم كه يكي دو روز بيشتر امام (ره) زنده نيست و منتظر بودند كه امام (ره) در همان يكي دو روز از بين بروند.»
توسلي با خاطرنشان كردن اين مساله كه مرگ براي امام (ره) مسئلهاي نبود، اضافه كرد:« زماني كه امام (ره) از زندان اول بازگشت در يكي از سخنرانيهايش فرمود كه ما را از مرگ ميترسانيد؟! ما پرودهي مولايي هستيم كه فرمود" به خدا قسم پسر ابيطالب آن قدر مشتاق مرگ است همانطور كه بچهي شيرخوار به پستان مادر علاقهمند است. پسر ابيطالب انس با مرگ دارد" و اين مولا در شب شهادتش نيز فرمود كه خدايا مرگ را براي من مبارك بگردان. امام (ره) فرمودند كه ما پيرو همچون مولايي هستيم كه از مرگ باكي نداشتند و شما ما را از مرگ مترسانيد و بعد هم ميفرمودند كه انقلاب راه خود را پيدا كرده است و بستگي به شخص ندارد، فلاني هم از دنيا رفت، انقلاب راه خود را طي ميكند و اين ملت انقلاب را نگهداري ميكند و انقلاب هست.»
رييس دفتر حضرت امام (ره) ادامه داد:« هيچ كس اميد نداشت كه امام (ره) با غير كسالت قلبي از دنيا برود. در اواخر يادم است حدود يك يا دو ماه مانده به فوت امام (ره) بعضي افراد به من تلفن ميزدند كه چهره امام (ره) در حال لاغرشدن است و احساس ميكنيم خداي نكرده كسالتي دارند. گاهي به تيم پزشكي امام (ره) ميگفتم كه بعضي اين گونه ميگويند. ميگفتند نه لاغرشدن براي امام (ره) ضرر ندارد و مضر نيست. تا ايامي رسيد كه اواخر ماه ارديبهشت بود، امام (ره) احساس كرد مزاج ايشان ناراحتي دارد. جناب آقاي دكتر فاضل، طبيب جراح ايشان وقتي جراحي كرد ميگويد كه وقتي مرا به بيت امام (ره) احضار كردند شوراي پزشكي تشكيل داديم و دكتري كه متخصص معده بود آقاي دكتر زالي را هم احضار كرديم و بالاخره آن روز تصميمشان اين بود كه روي امام(ره) معاينات پزشكي انجام بدهند.»
وي خاطرنشان كرد:« از نظر قلبي امام (ره) كسالت قلبي داشت و در سالهاي ٦٥ و ٦٨ دو مرتبه ايشان انفاكتوس مهمي كردند. اما ابراز و اظهار نكردند تا مردم ناراحت نشوند. تيم پزشكي قلب امام (ره) هميشه مهيا بودند. يك مرتبه در سال ٦٥ امام (ره) در آشپزخانه به كلي افتاد. آقاي دكتر پورمقدس كه از دكترهاي بسيار متدين است، بلافاصله حاضر شد و قلب ايشان را ماساژ داد و امام(ره) بازگشت.»
وي همچنين در مرور خاطراتش از آخرين كسالت بنيانگذار جمهوري اسلامي كه در نهايت به رحلت ايشان منجر شد نيز گفت:« در ٣١ ارديبهشت سال ٦٨ بود كه امام (ره) احساس كردند كسالتي دارند كه مربوط به معدهشان است، زماني كه اطبا با آقاي دكتر زالي كه متخصص سرطان شناس بود، آمدند از همان زمان تشخيص داد كه كسالت ايشان مربوط به سرطان معده است و بايد عمل كنيم و اگر عمل نكنيم امام(ره) بايد ٥-6 ماه حالت سختي را طي كند و شايد به گونهاي شود كه دور از شان امام(ره) باشد، چرا كه اگر بخواهند معالجات آن گونه بكنند مو ميريزد و اين شايد براي امام(ره) مناسب نباشد.»
وي در ادامه با بيان اين كه بر اين اساس اطباء با امام راحل مشورت كردند، خاطرنشان كرد:« امام(ره) هميشه تابع طبيب بود، در هر كاري ميگفت بايد به متخصص رجوع كرد. ايشان آن قدر به عمل كردن به دستور پزشك مقيد بود كه سر ساعت كه ميشد آن قرصي را كه برايش مهيا كرده بودند ميخورد و اطبا از نظم امام (ره) در اين جهت هم بسيار متعجب بودند . همان طور كه سر ساعت در اتاق كارشان ميآمدند و همانطور كه سر ساعت قدم زدنشان شروع ميشد، ايشان آن قدر منظم بود كه اگر كسي ميخواست خلاف نظم عمل كند امام (ره) اعتراض ميكردند.»
توسلي در ادامه به عنوان مسوول دفتر بنيانگذار جمهوري اسلامي و تنظيمكننده وقتهاي ملاقات ايشان به بيان خاطرهاي از حدود نظم در ديدگاه حضرت امام پرداخت و گفت:« در ملاقاتها بنا بود هميشه كساني كه وقت ملاقات دارند راس ساعت ٩ در حسينيه حاضر شوند. يك روز حدود شايد ٥-6 دقيقه كساني كه بناي ملاقات داشتند دير كردند. امام (ره) از من پرسيد مسئله چيست كه وقت من ميگذرد. گفتم نيامدهاند. امام فرمود كه مسوول تو هستي. كارت بايد آن قدر منظم باشد كه كارها سر ساعت انجام شود.»
وي در ادامه با يادآوري اين كه نظم امام (ره) در مصرف سر ساعت قرصها همواره يكي از موارد تعجب اطبا بود خاطرنشان كرد:« اطباء از اين كه امام اين قدر (ره) مقيد است و به دستور پزشك عمل ميكند، تعجب ميكردند، زيرا ميديدند ايشان به عنوان فردي كه خودش يك مجتهد اعلم است، در عين حال در مسائلي كه مربوط به موضوع ديگري است، او مقلد ديگري ميشود .»
وي در ادامه با بيان اين كه بعد از تشخيص بيماري امام (ره) آقاي دكتر فاضل با عدهاي از اطبا در اتاق امام (ره) جلسه تشكيل دادند، ادامه داد:« اكثرا معتقد بودند امام (ره) بايد عمل شود. بعضي از پزشكان با عمل كردن مخالف بودند. به خاطر دارم در آن روز وقتي تصميم گرفتند و به امام(ره) اعلام كردند ايشان فرمودند كه هر طور دستور است و تشخيص داده ميشود، عمل ميكنم. آن روز ٣١ ارديبهشت بود. بعد از آن ظاهرا دوم خرداد بود كه تصميم گرفته شد امام (ره) به بيمارستان بروند. در آن روز وقتي اطبا از اتاق امام(ره) بيرون آمدند، امام (ره) در را از پشت بستند. يكي از اطباء سرش را به ديوار گذاشت و شروع به گريه كردن كرد و گفت كه اگر ميشود برويد به امام (ره) بگوييد شما استخاره كنيد. چون با عمل كردن امام (ره) مخالف بود. گفتم آقاي دكتر ميدانيد كه امام (ره) اهل استخاره نيست. »
وي اضافه كرد:«امام(ره) در تمام مسير پيشبرد انقلاب هيچ گاه استخاره نكردند. براي ديگري ايشان استخاره ميكرد، اما براي كارهاي خود استخاره نميكردند. امام ميفرمودند كه راه مشخص است و براي هر كاري بايد مشورت كرد. به اهلش مراجعه كرد. لذا براي كار خود هيچ گاه استخاره نميكرد. با فكر و عقل و تدبير و مشورت كارها را انجام ميداد. »
اين عضو مجمع روحانيون مبارز در ادامهي گفتوگو با ايسنا تصريح كرد:« انتخاب بيمارستاني در نزديك منزل امام (ره) كه متعلق به سپاه است، از ابتكارات مرحوم حاج احمد آقا بود زيرا در اينصورت اگر اتفاقي براي امام (ره) ميافتاد و نياز بود به شهر بروند با اين وضع ترافيك ممكن بود مشكلي ايجاد شود كه با انتخاب اين بيمارستان نگرانيهايي كه از اين بابت وجود داشت مرتفع شد. شبي كه بنا بود امام(ره) را عمل كنند وقتي وارد اتاق شدند همسر امام (ره) هم دنبالش بودند كه وقتي ميخواستند از سرازيري پايين بيايند، ايشان رو به همسرشان كردند و گفتند خانم من را حلال كن. خانم امام فرمود كه نه انشاءالله به زودي برميگرديد. امام فرمودند كه اين سرازيري كه ميروم ديگر برگشتي ندارد. من ديگر برنميگردم. گويا از همان وقت اطلاع داشتند و اطلاع داشتند از اين بيمارستان برنميگردند. امام(ره) در همان زمان كه در بيمارستان قلب براي بار اول بستري شدند و ناي صحبت كردن نداشتند سفارش خانم را ميكردند. مرحوم حاج احمد آقا از اولين بستري شدن ايشان نقل ميكرد كه ايشان آن روز دست من را گرفته و در دست خانم گذاشت و گفت احمد اگر اتفاقي افتاد چون روز راي گيري براي رياست جمهوري است، خبرش را اعلام نكنيد و بعد از اين كه خبر تثبيت رياستجهوري رسيد اعلام كنيد.»
مسوول دفتر بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران در ادامه بيان خاطراتش از روزهايي كه به رحلت امام خميني (رض) منجر شد، اظهارداشت:« صبحي كه بيمارستان را براي عمل كردن مجهز كردند، همه جمع بودند. تلويزيون مدار بستهاي نصب كردند و همه مشاهده ميكردند. مقام معظم رهبري تشريف داشتند. آقاي هاشمي، رييس ديوان عالي كشور آيتالله اردبيلي نيز بودند. اعضاي دفتر امام (ره) و بيت معظم ايشان هم بيرون نشسته بودند و به عملي كه آقاي دكتر فاضل انجام ميداد نگاه ميكردند كه بحمدالله عمل هم موفقيت آميز بود. يادم هست وقتي آقاي دكتر فاضل ميخواست به اتاق عمل برود اول وضو گرفت و با وضو رفت امام (ره) را عمل كند. پس از عمل همه بسيار خوشحال بودند. عمل موفقيتآميز بود. تا حدود هفت، هشت، ده روز حال امام (ره) بسيار خوب بود.»
وي ادامه داد:« اما از روز يازدهم حال ايشان دگرگون شد. قبل آن حتي امام(ره) را به صحن بيمارستان آوردند و ايشان آنجا نشستند. افراد خدمت ايشان ميرسيدند. يك روز يادم است آقاي دكتر عارفي كه دكتر مخصوص ايشان بود به من گفت: بيا با امام صحبت كن. تصادفا آن روز قرار بود من در نماز جمعه قبل از خطبهها صحبت كنم. من خدمت امام (ره) رفتم. گفتم بناست من امروز در نماز جمعه صحبت كنم، امام (ره) چشمشان را باز كردند و سلام كردند. گفتم شما اگر امري، فرمايشي داريد، امر شما را اطاعت ميكنم، امام(ره) فرمودند كه سلام من را به مردم برسان و به مردم بگو كه فلاني گفت از خدا بخواهيد كه عاقبت مرا ختم به خير كند. آقاي هاشمي رفسنجاني هفتهي بعد از آن بود كه خدمت ايشان رفت و ميخواست به نماز جمعه برود. آن زمان امام(ره) فرمود كه از مردم بخواهيد كه از خدا بخواهند خدا مرا بپذيرد. آقاي هاشمي گفت من اين كلام را نميگويم. مردم ناراحت ميشوند و به اين ترتيب با جملات ديگري حرفهاي امام (ره) را به مردم منتقل كرد.»
ايام بستريشدن حضرت امام (ره) با فعاليت شوراي بازنگري قانون اساسي كه بنيانگذار جمهوري اسلامي برآن تاكيد داشتند، همزمان بود. توسلي دربارهي چگونگي فعاليت اين شورا كه خود عضو آن بود نيز در آن فضا ، خاطرنشان كرد:« يادم است روزهاي كار شوراي بازنگري قانون اساسي بود. شورايي كه امام (ره) هم مرا به عنوان يكي از اعضاء مشخص كرده بود. آن روز من نبودم. صبح روزي كه امام رحلت فرمودند زمانيكه ميخواستم طرف شورا بروم از حال امام (ره) سوال كردم، گفتند حال ايشان بد نيست. اما از اول همان روز (١٣ خرداد )حال امام (ره)رو به وخامت گذاشته بود و به ما چيزي نگفتند، فشارشان روي ٥ بود. حدود ساعت ١ و ٢ ظهر بود كه به وسيلهي حاج احمد آقا تلفن زدند كه زودتر خودتان را برسانيد بالا. لذا خدمت آقاي هاشمي و آقاي خامنهاي رهبر معظم انقلاب عرض كردم كه گفتهاند زودتر بالا برويد. وقتي آمديم ٣ بعدازظهر بود كه ديديم اتاق امام (ره) پر از اطباء است، همه آنها حالي دگرگون داشتند. خيلي ناراحت بودند و گوشه و كنار گريه ميكردند. ما خبر نداشتيم پرسيديم چه شده است؟ گفتند حال امام (ره) وخيم شده، حاج احمد آقا به من رو كرد و گفت: امام(ره) چند دفعه سراغ شما را گرفت. گفت فلاني چون احكام ميگويد ميخواهم چيزي راجع به احكام به او بگويم. و بالاخره هم كسي موفق نشد كه بداند امام (ره) چه مطلبي را ميخواستند راجع به احكام بگويند. ولي از همان شب تا زماني كه امام (ره) فوت كردند علي الدوام مشغول نماز بودند. تقريبا حدود ١٥٠ ركعت نماز در همان تختي كه خوابيده بودند، خواندند.»
توسلي همچنين با بيان اين كه امام(ره) از نصب دوربين در اتاقشان در بيمارستان اطلاع نداشتند، اضافه كرد:« امام (ره) اگر متوجه اين مساله ميشدند، اجازه نميدادند. حاج احمد آقا ميخواستند يك يادگاري از امام(ره) داشته باشند، مخفيانه اين دوربين را نصب كردند. در حسينيه جماران زمانيكه ايشان اجازه مي دادند صدا و سيما ميآمد و فيلمبرداري ميكرد. به ياد دارم يك روزامام(ره) اعتراض كردند. زيرا زماني كه وارد اتاق شدند ديدند كه برادراني از صدا و سيما به سقف اتاق، آهني وصل ميكنند. امام (ره) سوال كردند كه اين چيست؟ گفتند نور اين اتاق كم است ميخواهيم نور اتاق زياد شود. امام (ره) فرمود اين خانه كه مال من نيست. به اجازه چه كسي داريد در خانهي مردم تصرف ميكنيد و آهن وصل ميكنيد. امام (ره) فرمود من در اين خانه مستاجر هستم. اين تصرفات بايد با اجازهي صاحب خانه باشد. اگر كسي سيرهي امام(ره) را بخواند، متوجه ميشود كه سيرهي زندگي امام(ره) درس همه چيز بود. درس علم تربيت،اخلاق، دينداري و... بود. سيرهي ايشان همه چيز به انسان ميداد،اما از آن فيوضات امام (ره) محروم شديم، اميدواريم اين سالگردهايي كه گرفته ميشود قسمتي براي عبرت باشد. براي اينكه بدانيم مرگ در پيش است و براي همهي انسانها هست.»
اين عضو مجمع روحانيون مبارز در ادامهي بيان خاطراتش از روز رحلت بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران، تصريح كرد:« حدود ساعت ٥ /٣ بعدازظهر همه مايوس شدند. وقتي مرحوم حاج احمد آقا اطمينان پيدا كرد و دكتر فاضل و ساير پزشكان هم گفتند كه نهايت تا يكي دو ساعت بيشتر امام (ره) حيات ندارند، حاج احمد آقا اعلام كردند هر كس ميخواهد بيايد امام (ره) را ببيند. كساني كه جزء پاسداران و نزديك جماران بودند، آمدند . كساني كه امام (ره) را نديده بودند آن روز براي ديدن امام(ره) به اتاق ايشان آمدند. وقتي وارد اتاق شدم خانم امام فرمودند كه دعاي عديله را شما بخوانيد. چون مستحب است بالاي سر محتضر دعاي عديله خوانده شود. مفاتيح الجناني كه به امام (ره) داده بودم بالا سر ايشان بود. ايشان بسيار مقيد بودند و دعاهايشان را ترك نميكردند. نمازها كه جاي خود! ايشان دعاهايي را هم كه هميشه ميخواندند ترك نكرده بودند.»
وي اضافه كرد:« من كتاب دعا را خود به امام (ره) داده بودم. ايشان يك روز فرمود براي من مفاتيح الجنان با خط درشت پيدا كن. مفاتيحي داشتم كه خود مرحوم آقاي قمشهاي كه مترجم مفاتيح الجنان بود به من داده بود. من اين كتاب را خدمت حضرت امام(ره) دادم. زماني كه دعاي عديله را خواندم عروس امام (ره) و دختران حضرت امام بالاي سر ايشان ايستاده بودند. متوجه شدم امام (ره) جايي نشانه گذاشتهاند باز كردم ببينم كجاست. ديدم دعاي عهد است و ايشان روي آن نوشته است شروع روز ٨ شوال. امام١٣ شوال وارد بيمارستان شد. مستحب است دعاي عهد را ٤ صبح انسان بخواند. ايشان مقيد بودند حتي زماني كه در بيمارستان بودند اين دعا را بخوانند. ديدم نوشته است شروع روز ٨ شوال. امام اواخر ماه شوال بود كه از دنيا رفتند.»
وي با بيان اينكه نزديك ساعت ٢٢:20 شب بود كه امام جان به جان آفرين تسليم كرد، اظهارداشت:« همه كساني كه سر سه راه ( سه راه ياسر )آمده بودند به خصوص جانبازان انقلاب براي شفاي امام (ره) دعا ميكردند،اما ساعت ٢٢:20 امام(ره) جان به جان آفرين تسليم كرد. همان موقع پيكر ايشان را در سردخانهاي گذاشتند. صحبت غسل امام (ره) شد. مرحوم حاج احمد آقا گفت شما خودت غسل بده. لذا در همان خانهي امام (ره) كه محل ملاقاتهاي خصوصي امام (ره) بود، پيكر امام (ره) را در نيمهشب غسل داديم و در سردخانه گذاشتيم. بعد هم برديم به طرف مصلاي تهران براي وداعي كه مردم داشتند، يك روز هم پيكر ايشان آنجا بود و بعد آن را به بهشت زهرا برديم.»
توسلي همچنين خاطرنشان كرد :« بنا شد بر امام(ره) نماز خوانده شود. من به اتفاق آقاي رسولي كه آن وقت در دفتر امام(ره) بود، شبانه به منزل آيتالله گلپايگاني رفتيم و از ايشان دعوت كرديم كه آقاي گلپايگاني بر جنازه ايشان نماز بخواند. ايشان از پيرمردها و مراجعي بود كه سنشان از امام (ره) هم بيشتر بود، با امام(ره) انس داشتند. لذا خودشان از قم آمدند. من و آقاي رسولي به دعوت ايشان رفتيم و حاج احمد آقا ايشان را انتخاب كرده بودند. در مصلاي تهران نماز بر امام(ره) گذاشته شد. تشييعي كه از امام(ره) شد، بيسابقه بود. زمان ورود امام (ره) از پاريس حدود ٦ ميليون جمعيت از امام (ره) استقبال كرد. در تشييع پيكر امام (ره) گفتند حدود ٨ ميليون جمعيت آمده بودند! حدود چند ده نفر افرادي بودند كه وقتي خبر فوت ايشان را شنيدند از شدت تاثر از دنيا رفتند. من پيكر امام (ره) را خودم غسل دادم و خودم كفن كردم. انگشتر پنج تن بود روي سينه مبارك امام(ره) قرار داديم. از كشورهاي خارج آن روز رييس جمهور پاكستان در نماز امام (ره) شركت كرده بود.»
وي ادامه داد:« پيكر امام (ره) را كه بعد از نماز بردند، مردم مهلت ندادند و پيكر امام (ره) را دوباره به جماران بازگرداندند. كفن امام (ره) را تكه تكه به كلي برده بودند. دو مرتبه پيكر ايشان را كفن كردم. تصادفا كفن بعدي را مقام معظم رهبري براي خودشان تهيه كرده بودند كه فرستادند و ما با آن كفن امام (ره) را دومرتبه كفن كرديم.»
توسلي در بيان چگونگي انتخاب محل دفن پيكر امام(ره) نيز گفت:« امام (ره) نگفته بودند كه من را كجا دفن كنيد. مرحوم حاج احمد آقا گفتند كه امام روزي به من فرمود اين انتخاب كه به من مربوط نيست! وقتي من فوت كردم تعيين محل دفن مربوط به ولي ميت است و ولي ميت هم فرزند ارشد ذكور است. هر كجا خواستيد. ابتدا تصميم مرحوم حاج احمد آقا اين بود كه بين جادهي قم و تهران، در كوشك نصرت دفن شود. صحبت كه شد همه مخالفت كردند. بعضيها گفتند امام(ره) را در مسجد، بالاسر حضرت معصومه (س) دفن كنيم. بالاخره مرحوم حاج احمد آقا گفت كه امام(ره) بايد در كنار قبر شهدا باشد. تصميم گرفته شد در همين نقطه فعلي كه نزديك بهشت زهرا و قبور شهداء بود پيكر امام راحل را دفن كنند. در همان روز در هليكوپتر من و آقاي هاشمي، مرحوم حاج احمد آقا، آقاي ناطق نوري و آقاي صانعي كه در دفتر امام (ره) بودند بوديم. در ميان جمعيت توانستيم پيكر ايشان را دفن كنيم.»
وي در ادامه گفتوگو با ايسنا ضمن قرائت بخشهايي از وصيت نامه حضرت امام(ره) گفت:« امام در آخرين وصيتهايتشان آوردهاند كه "وصيت من به همه آن است كه با ياد خداي متعال به سوي خودشناسي و خودكفايي و استقلال با همه ابعادش به پيش روند و بيترديد دست خدا با شماست. اگر شما در خدمت او باشيد و براي ترقي و تعالي كشور و به روح تعاون ادامه دهيد و اينجانب با آنچه در ملت عزيز از بيداري و هوشياري و تعهد و فداكاري و روح مقاومت و صلابت در راه حق ميبينم و اميد اين دارم كه به فضل خداوند متعال اين معاني انساني به انقلاب ملت منتقل شود و نسل اندر نسل بر آن افزوده گردد."»
مسوول دفتر بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران در ادامه بيان خاطراتش از ايام رحلت ايشان اظهارداشت:« همان شب فوت امام (ره) بنا شد اعضاي مجلس خبرگان رهبري حاضر شوند. همان شب خبرگان را تشكيل دادند كه در روز بعد آيت الله خامنه اي به عنوان رهبري نظام برگزيده شد. مقام معظم رهبري در مجلس خبرگان وصيت نامهي امام (ره) را قرائت كردند و از همان جا راي دادند به اينكه رهبر انقلاب مشخص و معين شود. از اميرالمومنين روايت شده كه بر ملت است اول كاري كه ميكنند، رهبر را معين كنند و لذا روز بعد از فوت امام (ره)مجلس خبرگان تشكيل شد و مقام معظم رهبري را به عنوان ولي امر مسلمين و رهبر انقلاب انتخاب كردند.»
وي در پايان در مرور خاطراتش از آخرين ديدارهاي امام (ره) در مقطع بستري شدن در بيمارستان نيز اظهارداشت:«در زمان بيماري مدتها بود كه امام (ره) ملاقاتهايش را تعطيل كرده بود. بعد از قضيهي قبول قطعنامه ملاقاتهاي سخنراني امام(ره) تعطيل شد. فقط ملاقاتهايي كه ميدادند با خانوادهي شهدا بود.چون امام (ره) صحبت نميكردند هر هفته ملاقات با خانوادهي شهدا بود. در بيمارستان فقط مسوولان نظام و بيت امام (ره) خدمت ايشان ميرسيدند. بعد از قبول قطعنامه حال امام(ره) ديگر مساعد نبود. وقتي هم من سوال ميكردم ميفرمود شما حال من را نميدانيد. به سن من نرسيدهايد. امام (ره) در حدود ٩٠ سالش بود. از آن وقتي هم كه به ايران آمدند گاهي روزانه ٥ ملاقات داشتند. ملاقاتهاي متعدد عمومي در حسينيه و يا خصوصي در اتاقشان در حالي كه انسان وقتي به سن پيري رسيد توانش از دست ميرود.»
انتهاي پيام
سه شنبه 14 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 358]
-
گوناگون
پربازدیدترینها